ابوالحسن غفاری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 21 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/226434/ابوالحسن-غفاری
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
5
اَبوالْحَسَنِ غَفّاری، میرزا ابوالحسن خان غفاری کاشانی فرزند میرزا محمد، معروف به ابوالحسن ثانی و ملقب به صنیعالملک (د 1283 ق / 1866 م)، نگارگر و گرافیست نامدار ایرانی. ابوالحسن پس از فراگیری آموزشهای نخستین در زادگاهش، بـرای آموختن نقاشی نزد استاد مهرعلی اصفهانی ــ نقـاشباشی معروف دربار فتحعلی شاه ــ به تهران فرستاده شد. تک چهرۀ آبرنگ سیاه قلمی از استادِ او موجود است که به عنوان سرمشق برای ابوالحسن قلمی شده و در زیر آن در گوشۀ چپ «زد رقم بندۀ شه مهر علی 1245» و در گوشۀ راست «به جهت سرمشق میرزا ابوالحسن ... به تاریخ 1245» نوشته شده است که در عبارت دوم نسبت «غفاری» یا «کاشانی» را پاک کردهاند. چون در آن زمان جز ابوالحسن غفاری نگارگرِ جوان نوآموز دیگری را نمیشناسیم، از اینرو در انتساب این سرمشق به وی نمیتوان تردید داشت (ذکاء، شم 10، ص 16). میرزا ابوالحسن به سبب ذوق فطری و استعداد خانوادگی به سرعت پیشرفت کرد و در زمرۀ نگارگران سرشناس درآمد و اجازه یافت تابلویی رنگ روغنی از صورت محمدشاه قاجار بکشد و پس از آن به سمت «نقاشباشی» دربار منصوب گردید. این تابلو، رقم «چاکر جان نثار ابوالحسن ثانی غفاری» و تاریخ 1258 ق دارد و در موزۀ کاخ گلستان نگاهداری میشود. این کهنترین اثر شناخته شدۀ رقم و تاریخدار او بهشمار میآید (همانجا). اثر دیگر او تصویر آبرنگ «خورشید خانم» دختر عموی [پدر] نگارگر به اندازۀ 17×20 سانتیمتر است که در 1259 ق نقاشی شده (مصطفوی، 40-41) و چنین به نظر میرسد که چهرۀ این بانو الهامبخش نگارگر در پرداختن چهرۀ زنان در بسیاری از آثار بعدی نقاش گردیده است. از دیگر کارهای او در همین سال تابلوی رنگ روغن بزرگ دو دلداده است که دختر و پسر جوان و پیرزنی را در اندازۀ تمام قد با پوشاک و آرایههای متداول عصر قاجار نشان میدهد (ذکاء، شم 10، ص 16، 17). رقم «غلام جان نثار ابوالحسن نقاشباشی سنۀ 1259» بیانگر آن است که تابلو به سفارش شخص محمدشاه، یا برای دربار او ساخته شده است. از ساختههای او در 1260 ق تصویر آبرنگی است که شاهزادۀ خوش سیمایی را در میان گروهی خدمه با چهرههای گوناگون نشان میدهد. از این اثر تا حدی شیوۀ آیندۀ ابوالحسن روشن میگردد و پیداست که او پرترهسازی است قیافهشناس که روحی ظریف و طبعی شوخ و هزّال دارد و مایل است درون و روحیۀ اشخاص را در سیمای آنان بنمایاند (همو، شم 10، ص 17، 18). این تابلو در موزۀ هنرهای تزیینی تهران نگاهداری میشود. از آثار دیگر او در همین سال تصویر آبرنگی است از محمدشاه با لباس و آرایههای سلطنتی در یک مجموعۀ خصوصی ( راهنمای کتاب، تصویر بین ص 854، 855).
از ساختههای سال 1261 ق او دو تصویر یکی صورت جوانی میرزا قهرمان امین لشکر در موزۀ هنرهای تزیینی تهران ( وحید، پشت جلد) و دیگری آبرنگ کوچکی است از عزت اللّه خان شاهسون به صورت تمام قد در موزۀ کاخ گلستان (ذکاء، همانجا). او در 1262 ق دو پرتره از حاج میرزا آقاسی پرداخته که یکی در موزۀ هنرهای شرقی مسکو (ماسلنیتسینا، لوح 122) و دیگری در کتابخانۀ کاخ گلستان نگاهداری میشود. این دو تابلو که تفاوت مختصری با یکدیگر دارند، در زمرۀ شاهکارهای چهرهپردازی و شبیهسازی در هنر ایران بهشمار میآیند (بهرامی، 30، 33). از ساختههای او در 1263 ق طرح مدادی کوچکی از رحیم خان پیشخدمت و آقااسماعیل، در کتابخانۀ پیشین سلطنتی تهران (آتابای، فهرست آلبومها، 237)، تصویر تمام قد عبداللّه خان مستوفی در موزۀ رضاعباسی تهران (یادداشتهای مؤلف) و چهرۀ آبرنگ محمدشاه در لباس و آرایههای شاهی (کریمزاده، 1 / 30) را میتوان یاد کرد. از آثار دیگر او که پیش از سفر به اروپا قلمی شده، اما بدون رقم و تاریخ است، باید از تابلوی رنگ روغن نیم تنۀ امامقلی خان اعتمادالدوله، نوۀ فتحعلی شاه ( ایرانیکا، I / 307) و دو تصویر تمام قد آبرنگ کوچک از ناصرالدین میرزا نام برد که یکی در موزۀ بریتانیا و دیگری در موزۀ کاخ گلستان نگاهداری میشود (رابینسون، 80). بررسی آثار ابوالحسن غفاری پیش از سفر به فرنگ نشان میدهد که او در آثار نخستین خود تحت تأثیر استادان ایرانی بوده و به سبک نگارگران اصفهان قلم میزده است. میرزا ابوالحسن خان در اواخر شهریاری محمدشاه (د 1264 ق) بر آن شد که به ایتالیا ــ که در آن زمان مرکز هنری اروپا بود ــ رهسپار شود و با نقاشی اروپایی آشنایی یابد، از اینرو به همت خود و با مساعدت حسینعلی خان معیرالممالک راهی آن دیار شد و مدتی در هنرستانها و موزههای ایتالیا به تحصیل و کپیبرداری از تابلوهای هنرمندان بزرگ ایتالیا پرداخت (خان ملک، 29). تاریخ آغاز این سفر را در هیچیک از منابع معاصر ابوالحسن غفاری نمییابیم، اما سال بازگشت او را میتوان از نوشتۀ مؤلف گنج شایگان که تألیف آن در 1273 ق پایان یافته، محاسبه کرد. وی مینویسد: «میرزا ابوالحسن خان نقاشباشی ... و حالیا هفتم سال است که از ایتالیا معاودت نموده ... » (دیباچهنگار، 346). از اینرو او در 1266 ق به ایران بازگشته بوده است. باتوجه به این نکته که از 1264 تا 1266 ق اثری از او در ایران، در دست نداریم، میتوان پنداشت که وی در اواخر 1263 ق مسافرت خود را آغاز کرده و مدت 3 تا 4 سال را در ایتالیا گذرانیده است. از رهآوردهای سفر فرنگ وی کپیۀ چند تابلو از شاهکارهایی چون تابلوی معروف «مدونای فولینیو» و «عروج حضرت مسیح» که بایستی همان تابلوی مشهور «تبدّل هیأت مسیح» باشد، از نقاش بزرگ رافائل بود (خان ملک، همانجا؛ معیرالممالک، 274). نخستین آثار پس از بازگشت ابوالحسن به ایران تاریخ 1267 ق دارد. از ساختههای او در این سال 6 تابلو برجاست. تصاویر آبرنگ میرزا محمدخان کشیکچی باشی قاجار «سپهسالار و صدراعظم بعدی» (رابینسون، 82؛ نک : بامداد، 3 / 228-231)، یک بانوی ایرانی با لباس فرنگی، تابلوی دو دلدادۀ جوان و تصویر علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه که یکی از شاهکارهای ابوالحسن به شمار میآید، از این دستهاند (یادداشتهای مؤلف؛ کریمزاده، 1 / 33). از 1268 ق تصویر فرخخان امینالدولۀ غفاری خویشاوند سرشناس نگارگر و پرترۀ 3 فرزند او برجاست (مصطفوی، 41- 43)، که از کارهای برجستۀ اوست و نیز تک چهرۀ دیگری از حاج میرزا آقاسی که گمان میرود به سفارش یا منظوری خاص از کارهای پیشین خود کپی کرده باشد (رابینسون، همانجا). ار جالب توجه دیگر او در این سال تصویر آبرنگی از یک شخصیت ناشناخته است که در موزۀ ملی ایران (ایران باستان) نگاهداری میشود و برخی آن را تصویر امیر کبیر دانستهاند (گدار، 78)، اما به دلایل بسیاری از این نظر قابل قبول نیست (نک : ذکاء، شم 10، ص 21-23). از کارهای دیگر او در همین سال شبیهی از معیرالممالک و نیز آبرنگ پرکاری با مضمون هزلآمیز است که شوخطبعی نگارگر را مینمایاند. این تابلو کشمکش عظیم داروغۀ اصفهان را با دو تن که بساط عیش و عشرت بر پا ساختهاند، نشان میدهد. تأثیر نقاشی و لیتوگرافیهای اروپایی را در حرکات، چهره و پوشاک خیل همراهان شکست خوردۀ عظیم خان به خوبی میتوان مشاهده کرد. تابلوی نخست در موزۀ محسن مقدم و دیگری در موزۀ کاخ گلستان نگاهداری میشود (همو، شم 11، ص 20، 22، 27). امیرکبیر در دورۀ صدارت خود برای تربیت و تشویق هنرمندان و ترویج صنایع داخلی مؤسسهای به نام «مجمع الصنایع» طرح ریخته بود که پس از مرگش به نتیجه رسید. مجمع الصنایع در سرای بزرگی در بازار صندوقدار (غرب سبزه میدان) قرار داشت. این سرای بزرگ دارای حجرههای فراوان و گوناگون بود که در هر حجره گروهی از هنرمندان با دستیاران و شاگردان خود مشغول به کار بودند. یکی از این حجرهها، حجرۀ نقاشان بود که ابوالحسن خان نقاشباشی با 34 تن از شاگردان خود در آنجا به کار نگارگری مشغول بودند. گزارشی به تاریخ پنجشنبۀ 14 محرم، 1269 دربارۀ فعالیتهای مجمع الصنایع، از افزایش شمار نقاشان و وجود حجرۀ مذهبّان و صحافان و حتی تنگی جای این هنرمندان که به کار تهیۀ کتاب هزار و یک شب مشغول بودند، حکایت میکند (اقبال، 59-70؛ اعتمادالسلطنه، المآثر، 63). کار مصور ساختن کتاب هزار و یک شب را ابوالحسن غفاری با یاری 34 تن از شاگردانش در مجمع الصنایع به انجام رساند. این کتاب به امر ناصرالدین شاه و مباشرت حسینعلی خان معیرالممالک در 6 مجلد به مدت 7 سال بین سالهای 1269- 1276 ق به دست 43 تن از هنرمندان رشتههای گوناگون ساخته و پرداخته شد. خط کتاب به قلم محمدحسین طهرانی است، تذهیب و ترصیع آن را میرزا عبدالوهاب و میرزاعلی محمد مذهب و شاگردان آن دو، صحافی را میرزاعلی صحاف و ساخت جلدهای روغنی را میرزا احمد، غلامعلی و اقاجانی عهدهدار بودهاند. هزار و یک شب بر روی هم دارای 2280 صفحه، شامل 1142 صفحه متن و 1134 صفحه تصویر و 4 صفحه بیاض است، صفحات مصور بین 3 تا 6 مجلس دارد (بیانی، یادداشتهای منتشر نشده؛ قس: آتابای، فهرست دیوانهای خطی، 2 / 1383-1392؛ ذکاء، شم 10، ص 27؛ اقبال، 68- 69). کیفیت اجرا و مجلس پردازیها و چهرهسازیهای این کتاب، یکی از کارهای بزرگ در هنر نقاشی و مینیاتورسازی سدۀ 13 ق بهشمار میآید. مجالس کتاب نه تنها از نظر نگارگری که از دیدگاه آداب و رسوم، شیوۀ زندگی، پوشاک و حتی شناخت معماری تهران سدۀ 13 ق دارای ارزش است. این کتاب در کتابخانۀ پیشین سلطنتی تهران نگاهداری میشود. ابوالحسن غفاری به مناسبت پایان کار کتاب، تصویری از معیرالممالک در حالی که یک جلد هزار و یک شب را در دست گرفته و آمادۀ تقدیم به شاه است، پرداخته و نیز به سبب علاقه و قدرشناسی از وی برای کمک به اعزامش به اروپا و حمایتهای او، از وی و فرزندانش تصاویر و پردههای نقاشی متعددی ساخته که برخی از آنها باقیمانده و بعضی از میان رفته است (معیرالممالک، 35، 274). در فاصلۀ سالهایی که مصور ساختن هزار و یک شب ادامه داشت، ابوالحسن غفاری در کنار آن به ایجاد آثار دیگری نیز پرداخته است. از آن میان دو تصویر آبرنگ از صدراعظم وقت میرزا آقاخان نوری اعتمادالدوله را میتوان نام برد (گدار، 77؛ خان ملک، 31). اثر استادانۀ دیگری از کارهای او در 1272 ق، پرترۀ جوانی ناصرالدین شاه است که از آثار برجستۀ این نگارگر بهشمار میآید (همانجا؛ بهرامی، 33). سال 1273 ق یکی از پربارترین سالهای فعالیت هنری ابوالحسن نقاشباشی است. پرترهای از ناصرالدین شاه موجود در موزۀ هنرهای تزیینی تهران، تصویر آبرنگ کیومرث میرزاملک آرا در یک مجموعۀ خصوصی (یادداشتهای مؤلف)، شمایل حضرت علی (ع) در وسط «نشان تمثال» که ناصرالدین شاه به گردن میآویخت (اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم، 3 / 1794)، دو اثر استادانه شبیه عباسقلی خان معتمدالدوله و محمدناصر خان ظهیرالدوله (بهرامی، 30، 33؛ ذکاء، شم 11، ص 26)، تصویری از میرزا علیاکبر نوازندۀ هنرمند تار و جمعی از شاگردان او (خالقی، 1 / 106- 108؛ معیرالممالک، 285) و شماری دیگر از پرداختههای همین سال وی در مجموعههای گوناگون نگاهداری میشود (کریمزاده، همانجا). پرکارترین اثر نگارگر 7 پردۀ رنگ روغن بزرگ و کوچک است که به سفارش میرزا آقاخان نوری صدراعظم، برای آراستن تالار عمارت «نظامیه» ساخته و در 1273 ق به پایان رسانیده است. در این تابلوها که صف سلام ناصرالدین شاه را نشان میدهد، نگارگر، شاه جوان قاجار را نشسته بر تخت خورشید معروف به تخت طاووس مینمایاند، در حالی که دو سوی او پسران، برادر، عموهای شاه و صدراعظم و پسر او نظامالملک [کسی که ساختمان به نام وی نامگذاری شده] ایستادهاند. تابلوهای طرفین رجال، بزرگان و سفرای دولتهای بیگانه را در ایران نشان میدهد که جمعاً شامل 94 چهره میشود (خواجه نوری، 698-702؛ ذکاء و سمسار، 1 / 259- 278). چنین به نظر میرسد که ابوالحسن غفاری نخست طرح آبرنگ این پردهها را در قطع کوچک بر کاغذ پیاده کرده، سپس به یاری شاگردانش آنها را به قطع بزرگ با رنگ روغن کشیده است. چهرهها کار نگارگر و جزئیات دیگر تابلوها را شاگردان او ساخته و پرداختهاند (معیرالممالک، 275؛ مصطفوی، 30-31). بر جا ماندن شماری از تک چهرههای آبرنگ چون صورت انوشیروان خان عینالملک، حاج علیخان حاجبالدوله و اردشیر میرزا حاکم تهران و جز آن نشان دهندۀ این موضوع است (ذکاء، شم 11، ص 24-25)، اما دقت و لطافتی که در آبرنگها دیده میشود، در تابلوهای رنگ روغن مشاهده نمیشود و این بدان جهت است که کاربر آنها با شرکت شاگردان او انجام پذیرفته و یکدست نیست. این مجموعه هماکنون در موزۀ ملی ایران نگاهداری میشود. از آثار سالهای 1274 و 1275 ق او تصویر انگشتشماری در دست است، از آن میان تصویر محمد ابراهیم سهامالملک همراه با گروهی از سرداران افواجی نظامی، در یک مجموعۀ خصوصی و پرترۀ علی قلی خان امیر پنجه در موزۀ رضا عباسی تهران و شکارگاههای ناصرالدین شاه در کتابخانۀ پیشین سلطنتی تهران را میتوان نام برد (یادداشتهای مؤلف؛ آتابای، فهرست مرقعات، 379-380). سال 1276 ق باز یکی از سالهای پربار نگارگر است. در این سال 3 اثر از 8 اثر او در اردوکشی تابستانی شاه به چمن سلطانیه و اوجان پرداخته شده که 2 تابلوی آن را باید از شاهکارهای وی بهشمار آورد: نخست آبرنگ پرکار چهرۀ عبدالصمد میرزا عزالدوله برادر 16 سالۀ ناصرالدین شاه است، در میان 13 تن از پیرامونیان وی که هرچند از نظر رعایت قواعد مناظر و مرایا خالی از خطا نیست، اما از دیدگاه توانایی نگارگر در نمایاندن حالات درونی اشخاص درخور ستایش است. اثر دیگر تصویر آبرنگ تقی خان پسر محمدعلی خان سرهنگ با هیکل درشت و چاق و بیتناسب است، در حالی که 5 کودک او را به سخره گرفتهاند. این اثر نه تنها از نظر نگارگری، بلکه از دیدگاه انتخاب موضوع، شوخطبعی نقاش و چهرهپردازی فکاهی، جایگاهی ویژه در نگارگری ایران دارد. سومین پرداختۀ او در این سال تابلوی آبرنگ پُر صورت عیادت میرزا ابوالفضل طبیب کاشانی است که گروهی از زنان گرد او را گرفتهاند (ذکاء، شم 10، ص 20، شم 11، ص 26، 27). دو تابلوی نخست در موزۀ کاخ گلستان و دیگری در موزۀ هنرهای تزیینی تهران نگاهداری میشود. تصویر آبرنگ استادانۀ امامقلی میرزا عمادالدوله (رابینسون، 82) و صورت آقایوسف همدانی از جملۀ دیگر آثار نگارگر در این سال است (بینیون، 181، شم 391). ابوالحسن غفاری به سبب آنکه در سفر اروپا افزون بر نگارگری در امور چاپ و لیتوگرافی نیز تحصیل کرده بود، در 1277 ق به ریاست دارالطباعه و ادارۀ امور چاپ و انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه که از تأسیسات میرزا تقی خان امیرکبیر برگزیده شد. تا آن زمان 471 شماره از روزنامه بهطور هفتگی چاپ و منتشر شده بود. وی از شمارۀ 472، عنوان آن را به روزنامه دولت علیۀ ایران تغییر داد و آن را با قطع بزرگتر و خط و کاغذ بهتر منتشر ساخت. چون روزنامه جنبۀ دولتی و رسمی داشت، نقش شیر و خورشید را بر سر لوح و تصاویری از شاهزادگان و رجال و یا مناظر و مراسم رسمی در هر شمارۀ آن به چاپ میرسید. این نخستین روزنامۀ مصوری بود که به صورت چاپ سنگی در ایران منتشر شد (صدر هاشمی، 2 / 302-304؛ براون، 132-135؛ اعتمادالسلطنه، مرآةالبلدان، 2 / 1370). 9 ماه پس از انتشار نخستین شمارۀ این روزنامه به سبب کوشش و مهارت ابوالحسن نقاشباشی در نشر آن با چاپ نفیس و طرحهای استادانه، ناصرالدین شاه به وی لقب «صنیع الملک» و انعام و اجازۀ تأسیس اولین هنرستان نقاشی در ایران را داد (روزنـامۀ دولت علیۀ ایران، شم 491). در فرمانی که به مناسبت اعطای این لقب صادر و در 10 ذیقعدۀ 1277 در همان روزنامه به چاپ رسید، مقرر شده بود که محلی برای دایر کردن نقاشخانه و چاپخانۀ دولتی تعیین گردد، تا وی بتواند وسایلی را که از ایتالیا با خود به ایران آورده، در آنجا گرد آورد و افزون بر انتقال «اتباع روزنامه» و دستگاه چاپ بدانجا به تربیت شاگردان نیز بپردازد (همانجا).
در 3 شوال 1278 خبری مبنی بر تأسیس «مکتب خانۀ نقاشی» به شیوۀ فرنگستان در محل ارگ سلطانی جنب دیوانخانه در روزنامۀ یاد شده، به چاپ رسید (شم 518). روز دوشنبه 21 شوال، ناصرالدین شاه از این مدرسه بازدید کرد و صنیعالملک را مورد تشویق قرار داد (همان، شم 520). خبر گشایش نقاشخانۀ دولتی و پذیرش داوطلبان آموزش نقاشی در همان شمارۀ روزنامه به چاپ رسید. بدین ترتیب نخستین هنرستان نقاشی ایران به همت صنیعالملک پایهگذاری گردید و شاگردان و نقاشان مبرزی در این رشته تربیت شدند. صنیعالملک مدت 6 سال، یعنی تا پایان زندگانی خود، با پشتکار به انتشار روزنامه و ادارۀ دارالطباعه و نقاشخانۀ دولتی ادامه داد و در ضمن انتشار روزنامه، صورت و شبیه بسیاری از رجال و شخصیتهای معروف زمان و برخی از بناهای دولتی و کاخهای سلطنتی تهران را به وسیلۀ نقاشی و باسمه کردن در روزنامه از خود به یادگار نهاد که از اهمیت تاریخی بسیار برخوردار است، ولی ادامۀ فعالیتهای مربوط به روزنامه، وی را از پدید آوردن آثار هنری و تابلوهای جدید بازداشت. بدان سان که از ساختههای سالهای پایان عمر او بجز چند کار معدود و شمار کمی «اتود» باسمههای روزنامه، اثر چندانی باقی نیست. مثلاً از ساختههای 1282 ق او تنها یک اثر شناخته شده است. این اثر شبیه میرزا رضاخان مستوفی آشتیانی است که در یک مجموعۀ خصوصی نگاهداری میشود (یادداشتهای مؤلف). در ربیعالاول 1283 صنیعالملک به نیابت وزارت علوم ــ که در آن هنگام با اعتضادالسلطنه بود ــ منصوب و مأمور گردید که افزون بر روزنامۀ مصور دولت علیه، به انتشار 3 روزنامۀ دیگر، یعنی «روزنامۀ دولتی بدون تصویر»، «روزنامۀ ملتی» و «روزنامۀ علمی» اقدام کند (روزنامۀ دولت علیۀ ایران، شم 591)، اما از این پس دیگر از صنیعالملک نامی در روزنامهها و نوشتههای آن زمان دیده نمیشود. وضع روزنامۀ دولت علیه نیز که چندین سال بود به صورت آبرومندی با نقاشیها و باسمههای استادانه به طبع میرسید، از این پس یکباره تغییر مییابد و نقش شیر و خورشید سرلوح آن به صورت ناشیانه و زشتی ترسیم میشود و بدینسان معلوم میگردد که ابوالحسن خان در اوایل 1283 ق بر اثر یک سکتۀ ناگهانی درگذشته است (خان ملک، 32). ماده تاریخ مرگ او در کتاب زنبیل به صورت «نقاشباشی چرسی بمرد» (معادل 1283 ق) ثبت شده (فرهاد میرزا، 155) که بیانگر رنجش معتمدالدوله از نگارگر است. صنیعالملک را به وصیت خودش در یکی از هشتیهای مقبرۀ میرزا ابوالقاسم امام جمعۀ تهران، معروف به «سرقبر آقا» به خاک سپردند (میرزاعباس، 230؛ بامداد، 1 / 155). با آنکه در تاریخ مرگ او جای تردید نیست، اما میرزاعباس نقاش در صفحۀ پایانی کتاب یوسف و زلیخای چاپ سنگی، 1282 ق ثبت کرده و این سبب لغزش نویسندگان معاصر در منابع متعدد شده است (نک : همو، 1 / 42؛ سهیلی، «پنجاه و یک»؛ معلم حبیبآبادی، 3 / 862). میرزا عباس شاگرد ابوالحسن غفاری او را به هنگام مرگ 50 ساله و نویسندگان بعدی 51 تا 54 ساله دانستهاند (خان ملک، همانجا؛ صدر هاشمی، 2 / 306؛ سهیلی، معلم حبیبآبادی، همانجاها). از صنیعالملک 3 پسر به نامهای اسداللّه خان، سیفاللّه خان و یحیی خان باقی ماند که هر 3 در نقاشی دست داشتند، ولی فرزند آخر که ذوق و استعداد را از پدر خود به ارث برده بود و از رخساره نیز به پدر خود شباهت فراوان داشت، در نقاشی مهارت خاص به دست آورد و طرف توجه ناصرالدین شاه قرار گرفت و از طرف شاه مخاطب به «ابوالحسن ثالث» گردید و بدین نام شهرت یافت (ضرابی، 319؛ غنی، 8 / 33). بررسی آثار صنیعالملک نشان میدهد که وی یک هنرمند طبیعتگرا (ناتورالیست) بوده و مظاهر طبیعت را به همان شکل که میدیده، ترسیم میکرده است. او از روی فراست، خصوصیات روحی و ظاهری اشخاصی را که مدل او قرار میگرفتهاند، به خوبی میشناخته و با سادگی عجیبی که مسلماً قدرت دست و چشم او را میرساند، نمایانده است. صنیعالملک بیش از همه به نقاشی از انسان علاقهمند بود و به همین سبب هم شمار فراوانی تکچهره (پرتره) از قیافههای مختلف به یادگار نهاده است که اغلب آنها با اسلوب نقطهپرداز کار شده است. هنرمند در تلفیق رنگهای صورت و توازن و هماهنگی آنها، استادی شگفتیآوری از خود نشان داده و ظرافت و دقت را به حد اعلی در آثار او میتوان مشاهده کرد. دید نگارگر یک دید غربی است و برعکس هنرمندان پیشین ایران که دید ذهنی و درونی (سوبژکتیو) داشتند، وی دید عینی (اوبژکتیو) دارد و این نتیجۀ تأثیری است که آثار هنرمندان عهد رنسانس اروپا بر هنرمند نهاده است. صنیعالملک در درجۀ نخست یک طراح است. ظرافت و دقت طراحی، آثار او را با نقاشی دیرین ایرانی یعنی مینیاتور پیوند میدهد. مسألۀ «کمپوزیسیون» را به اقتضای محل و موضوع، گاه به اسلوب غربی و گاه به شیوۀ شرقی با جنبۀ کاملاً ابتکاری و اختصاصی حل کرده است. از آنجا که همۀ توجه او معطوف به صورت و خصوصیات چهرۀ انسانها بوده، چنین به نظر میرسد که او گاه قواعد علم مناظر و مرایا (پرسپکتیو) را به جدّ نمیگرفته است، زیرا در نظر او اصل صورت بوده و دیگر مسائل را فرعیّات میشمرده است. از اینرو به اغلاطی که شاگردان او در اغلب تصویرها مرتکب گردیدهاند، به دیدۀ اغماض نگریسته است. در برخی از آثارش نوعی هزل و طنز دیده میشود که مانند آن در هنر نگارگری ایران بس اندک است. سالهایی که ابوالحسن خان در ایتالیا بوده، در این کشور هنوز تحول تازهای در نقاشی اروپا پدید نیامده بود و اغلب هنرمندان به اصول کلاسیک عهد رنسانس پایبند بودند. نام هنرمندانی که وی از آثار آنان کپیهبرداری کرده و در آگهی مربوط به تأسیس هنرستان نقاشی خود آورده، گرایش او را به این مکتب و هنرمتدان نامور آن نشان میدهد. در آگهی یاد شده آمده که: «ترتیب نقاشخانه از این قرار است که چند پرده که خود مشارالیه در سفر ایتالیا از روی عمل استاد مشهور رفائیل کشیده و... سایر کارهایی که از روی عمل میکائیل و رفائیل و تیتسیانه و سایر استادان که اسامی آنها در کتاب آموختن علم نقاشی ذکر شده است، کشیده و چاپ نمودهاند... فراهم آورده و قریب به اتمام است» (روزنامۀ دولت علیۀ ایران، شم 518). با اینهمه صنیعالملک در طراحی، رنگآمیزی و ترکیببندی و انتخاب موضوع، اصالت و ایرانی بودن خود را فراموش نکرده و با آنکه از شیوههای هنر غرب بهرۀ بسیار برده بود، هیچگاه خود را در برابر آن نباخته و شخصیت هنری خویش را زبون نساخته است. همین اصل است که جایگاه او را در میان هنرمندان سدههای اخیر ایران ممتاز میسازد.
آتابای، بدری، فهرست آلبومهای کتابخانۀ سلطنتی، تهران، 1357 ش؛ همو، فهرست دیوانهای خطی کتابخانۀ سلطنتی و کتاب هزار و یک شب، تهران، 1355 ش؛ همو، فهرست مرقعات کتابخانۀ سلطنتی، تهران، 1357 ش؛ اعتمادالسلطنه، محمد حسن، تاریخ منتظم ناصری، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، 1367 ش؛ همو، المآثر و الآثار، تهران، 1307 ق؛ همو، مرآةالبلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و میرهاشم محدث، تهران، 1367 ش؛ اقبال، عباس، «سبزه میدان و مجمع دارالصنایع»، یادگار، تهران، 1327 ش، س 4، شم 9 و 10؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، 1357 ش؛ براون، ادوارد، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دورۀ مشروطیت، ترجمۀ محمدعباسی، تهران، 1336 ش؛ بهرامی، مهدی، «شبیهسازی در فن نقاشی ایران»، ایران امروز، تهران، 1320 ش، س 3، شم 9 و 10؛ بیانی، مهدی، یادداشتهای منتشر نشده؛ خالقی، روحاللّه، سرگذشت موسیقی ایران، تهران، 1353 ش؛ خان ملک ساسانی، احمد، «بزرگترین نقاش عصر قاجاریه»، اطلاعات ماهانه، 1327 ش، س 1، شم 2؛ خواجه نوری، احمد، «بنای نظامیه»، مهر، تهران، 1312 ش، س 1، شم 9؛ دیباچهنگار اصفهانی، میرزاطاهر، گنج شایگان، تهران، 1273 ق؛ ذکاء، یحیی، «میرزا ابوالحسن خان صنیعالملک غفاری»، هنر و مردم، تهران، 1342 ش، شم 10 و 11؛ ذکاء، یحیی و محمدحسن سمسار، تهران در تصویر، تهران، 1369 ش؛ راهنمای کتاب، تهران، 1351 ش، س 15، شم 10-12؛ روزنامۀ دولت علیۀ ایران، تهران، 1370 ش؛ سهیلی خوانساری، احمد، مقدمه بر گلستان هنر قاضی میراحمد منشی قمی، تهران، 1352 ش؛ صدرهاشمی، محمد، تاریخ جرائد و مجلات ایران، تهران، 1356 ش؛ غنی، قاسم، یادداشتهای دکتر قاسم غنی، به کوشش سیروس غنی، تهران، 1367 ش؛ فرهادمیرزا (معتمدالدوله)، زنبیل، تهران، 1318 ق؛ کریمزادۀ تبریزی، محمدعلی، احوال و آثار نقاشان قدیم ایران، لندن، 1363 ش؛ مصطفوی، محمدتقی، «چند نسل هنرمند در یک دودمان چندصد سالۀ کاشان»، نقش و نگار، تهران، 1339 ش، س 3، شم 7؛ معلم حبیبآبادی، محمدعلی، مکارم الآثار، اصفهان، 1351 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی خان، رجال عصر ناصری، تهران، 1361 ش؛ میرزا عباس نقاش، مؤخره یوسف و زلیخا، تهران، 1299 ق؛ وحید، 1348 ش، س 6، شم 11؛ یادداشتهای مؤلف؛ نیز:
Binyon, L. et al., Persian Miniature Painting, New York, 1931; Godard, A., «Sani al-Mulk», Iran, Paris, 1948; Iranica; Maslenitsina, S., Iskusstvo Irana, Leningrad, 1975; Robinson, B. W., Persian Miniature Painting, London, 1967.
یحیی ذکاء
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید