ابوالحسن مستوفی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 21 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/226430/ابوالحسن-مستوفی
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
5
اَبوالْحسَنِ مُسْتوفی، میرزا ابوالحسن غفاری مستوفی كاشانی فرزند میرزا مغزالدین محمد، مشهور به ابوالحسن اول (زنده تا 1212 ق / 1797 م)، نگارگر و وقایعنویس. خاندان غفاری در كاشان سوابق ممتدی در امور دیوانی داشتند و میرزا معزالدین محمد به روزگار كریم خان زند حاكم كاشان، قم، نطنز و جوشقان بود (كلانتر ضرابی، 316-317؛ ابوالحسن مستوفی، برگ 5 الف). ابوالحسن در اواخر نیمۀ اول سدۀ 12 ق در كاشان چشم به جهان گشود. وی نخستین كس از این خاندان است كه به نگارگری به شیوۀ فرنگی كه از اواخر روزگار صفویان در ایران معمول گردیده بود، گرایش یافت. خود وی در اینباره مینویسد: از 7 سالگی به مدت 10 سال به آموزش نگارگری پرداختم، اما چون پدرم مایل به این كار نبود، بنا به سفارش او شبی میرزا محمد بروجردی كه در دربار زندیه به كار استیفاء مشغول بود و با وی كمال دوستی داشت، سخن از مقدمات نقاشی در میان آورد و مرا پند داد كه «اگرچه نقاشی صنعتی است لطیف و پیشهای نظیف، اما كسبی است ضعیف و ارتكاب در آن امر دون مرتبۀ مردان ... مصوری دون مرتبۀ تواست و تو را كسب و منصب پدر باید جست» (برگ 2 ب، 3 الف). ابوالحسن از آن پس تصمیم به تغییر شغل گرفت، نخست به آموختن سیاق و سپس فنون انشاء مشغول شد و چون در دربار كریم خان زند روزگار میگذرانید، به نوشتن وقایع روزگار سلطنت او پرداخت. ظاهراً پس از مرگ كریم خان، به سبب كشمكشهای داخلی خاندان زند، وی از 1194 ق به مدت 4 سال از كار نوشتن بازماند، اما از 1198 ق در زمان شهریاری علیمراد خان كه موانع كار مرتفع گردید، مجدداً به تدوین كتاب خود كه آن را به نام علیمرادخان، گلشن مراد خوانده است، پرداخت (همو، برگ 3 الف، 3 ب)، خود مینویسد: كتاب را در «یك مقدمه و سه مقاله طرح انداختم» كه مقدمۀ آن حاوی احوال مدعیان پادشاهی پس از نادر شاه، مقالۀ اول در ذكر نسب كریم خان و وقایع روزگار او، مقالۀ دوم در شرح حال جانشینان وی و مقالۀ سوم دربارۀ احوال علیمرادخان زند است (برگ 3 ب)، اما وی تنها موفق به نوشتن مقدمه و مقالۀ نخست كتاب گردیده و تذكرهای شامل شرح احوال و آثار علما، شعرا، ادبا، و عرفا در پایان این مقاله گرد آورده است (برگ 127 الف ـ 142 ب). كار تدوین كتاب تا 1206 ق ادامه داشته، زیرا وی در پایان مقالۀ اول، به هنگام ذكر نام فرزندان كریم خان، مینویسد: دو تن از پسران مكحول اول یعنی محمد علیخان و ابراهیم خان «الحال كه سنۀ مباركۀ هجری به ست و مائتان و الف رسیده، در شیراز به قید حیات...» (برگ 127 الف). این واپسین تاریخی است كه در بخش نوشته شده به دست ابوالحسن مستوفی، در كتاب آمده است. در شرح زندگانی محمد حسین حسینی (د 1209 ق) متخلص به «وفا» (خیامپور، 650)، ذكری از تاریخ مرگ او نشده (ابوالحسن مستوفی، برگ 142 الف، 142 ب) و این نشان میدهد كه بخش تألیف شده به دست او، از حدود سال 1206 ق فراتر نمیرود. كار اتمام كتاب از این پس به دست محمد باقر فرزند ابوالحسن و محمد علیخان شیرازی ادامه یافته است و آنان شرح حال «هاتف» و «هجری» را با تذكرۀ شعرا (برگ 14 ب ـ 143 الف) و وقایع روزگار جانشینان كریم خان زند تا صید مراد خان را به بخش وقایع افزودهاند. شیوۀ نگارش در هر دو بخش كتاب منشیانه و بر مبنای درازنویسی و كلاً اغراقآمیز است (ناروند، 354، 357). ابوالحسن، شعر نیز میسروده و در جای جای بخشی از گلشن مراد كه نوشتۀ خود اوست به طبعآزمایی پرداخته است (طباطبایی، 9). از گلشن مراد نسخهای با تاریخ كتابت 1210 ق به شمارۀ 4333 در كتابخانۀ ملك تهران موجود است و نسخۀ دیگری به تاریخ 1305 ق در كتابخانۀ بریتانیا وجود دارد كه از روی نسخۀ ملك نوشته شده است (ملك، 4 / 699؛ ناروند، 358؛ طباطبایی، 19). این كتاب در 1369 ش به كوشش غلامرضا طباطبایی مجد در تهران به چاپ رسیده است. در پایان نسخه نخست (برگ 254 ب) یادداشتی ظاهراً به قلم محمد باقر وجود دارد كه حاكی از مرگ ابوالحسن پیش از پایان كتابت نسخه است. پژوهندگان دیگر مرگ وی را بین سالهای 1206 و 1207 ق دانستهاند (ناروند، 354، 356)، اما بررسی نقاشیهای او نه تنها تاریخهای یاد شده را بیاعتبار میسازد، بلكه اصالت یادداشت پایان نسخه را نیز مورد تردید قرار میدهد. ابوالحسن اگرچه روی به استیفاء و وقایعنگاری آورده بود، اما از آثار نقاشی تاریخدار او پیداست كه از میل باطنی خود دست نشسته بوده و تا پایان عمر به نقاشی نیز میپرداخته است. وی در طراحی و آبرنگكاری، قلمی قوی داشته و گاه نیز به نقاشی رنگ روغن و ساختن پردههای بزرگ دست میزده است. ابوالحسن را باید یكی از نگارگران برجستۀ مكتب شیراز عصر زندیه بهشمار آورد، درحالیكه تأثیر شدید نقاشی عصر رنسانس را در برخی ار آثار او نمیتوان نادیده گرفت. آثار او كه اینك 17 قطعه از آنها بر ما معلوم است، در فاصلۀ سالهای 1188-1212 ق پدید آمده و نخستین آنها پرترهای است كاملاً به شیوۀ اروپایی كه نیمتنۀ قدیسی را نشان میدهد كه نگاهی به آسمان و هالهای بر دور سر دارد و كودكی را در آغوش گرفته است. این اثر كه در یك مجموعۀ خصوصی در تهران نگاهداری میشود، رقم «مشق كمترین ابوالحسن فی شهر جمادیالاول سنۀ 1188» دارد (یادداشتهای مؤلف). اثر دیگری كه یك ماه پس از آن نگاشته شده و و رقم «مشق كمترین ابوالحسن فی جمادیالثانی سنۀ 1188» دارد، تصویر قهرمانان افسانهای رم قدیم را نشان میدهد (كریمزاده، 1 / 35). سومین اثر بازمانده از او، پردۀ رنگ روغنی بزرگی است، در اندازۀ 166×304 سانتیمتر بر بوم سه تكۀ كرباس. در این تابلو نادر شاه با كلاه ویژه و تنپوش و آرایههای شاهی در وسط دو زانو بر مسندی نشسته و پشت به متكای مرواریددوزی بزرگی داده است. در سمت راست او محمد شاه گوركانی و در جانب چپ وی مرد مسنی كه نقاش نام وی را میرزا زكی نوشته، نشسته و در پشت سر نادر یكی از پسران او و در سمت دیگر یك شاهزادۀ هندی كه باید ولیعهد محمد شاه باشد، ایستادهاند. در این تصویر نادر با صلابت بسیار با دست راست تاج بر سر محمد شاه مینهد. تابلو دارای رقم ابوالحسن و تاریخ 1189 ق است (ذكاء، 15؛ یادداشتهای مؤلف؛ غنی، 8 / 32). این تابلو هم اكنون در موزۀ هنرهای زیبا واقع در مجموعۀ كاخ ـ موزههای سعدآباد تهران نگاهداری میشود (یادداشتهای مؤلف). تصویر آبرنگ زنی عریان كه بر پارچهای سرخ رنگ خوابیده و و پشت سر او تخته سنگ و درخت و ساختمانهایی دیده میشود، یكی از آثار دیگر این نگارگر در همین سال بهشمار میآید (كریمزاده، 3 / 1439). پنجمین اثر او تصویر آبرنگ نیمتنۀ راهبی است با سرطاس و ریش سفید و عینك فنری به شیوۀ كاملاً فرنگی كه كتابی ضخیم در دست دارد. رقم هنرمند بر این اثر به صورت «مشق كمترین ابوالحسن الغفاری 1191» ثبت شده و افزون برآن نام خود را با حروف تحریری لاتین نیز قید كرده است كه احتمالاً دلیل آشنایی اورا با یكی اززبانهای اروپایی و شاید هم ایتالیایی باشد. این اثر در یك مجموعۀ خصوصی در تهران نگهداری میشود (یادداشتهای مؤلف). از ساختههای ابوالحسن در 1196 ق، 3 قطعۀ آبرنگ برجاست. نخست تصویر پدر نقاش است به اندازۀ 5 / 14×20 سانتیمتر كه در آن معزالدین محمد با ریش سیاه نسبتاً بلند وحالت موقر، دو زانو بر روی كنارهای درشاهنشینی نشسته و كلیچۀ آستین كوتاه زربفت زمینه طلایی كه یقۀ آن را با پوست سمور زینت داده، بر روی قلیانی كبود رنگ پوشیده است. وی به رسم زمان، شال كلاهی بر روی سر و قلیانی زرین با سر مینایی و كوزهای صراحی شكل در پیش رو دارد كه نی پیچ آن را با دست چپ به دهان نزدیك كرده است. بر حاشیه رف بالای طاقچههای شاهنشین كتیبهای حاوی نام و القاب معزالدین محمد نوشته شده است و در حاشیۀ كنارۀ زیرپای وی رقم نقاش به صورت «رقم بندۀ درگاه خلایق امیدگاه، ابوالحسن غفاری المستوفی كاشانی 1196» و در سمت راست، در سوی دیگر عبارت «شبیه عالیجاه مرحوم ابویام میرزا معزالدین محمد حاكم كاشان» دیده میشود. در این تصویر حالت نشستن و جامه و كلاه و قلیان معزالدین محمد شبیه تصاویری است كه از كریم خان زند موجود است. اگر نوشته و توضیحات نقاش بر این اثر نبود، تصور میرفت كه این تابلو تصویر شهریار زند است (مصطفوی، 32-34؛ گدار، 76-77). دو قطعۀ دیگر از آثار وی شامل تصویر نادرشاه است كه در زیر خیمهای ایستاده (ادیب برومند، 107) و نیز یك زن اروپایی كه بسیار استادانه ترسیم گردیده است (كریمزاده، همانجا). نهمین اثر از این نگارگر، تصویر آبرنگ شاه صفی است، به اندازۀ 5 / 16×23 سانتیمتر، درحالیكه با قبای زربفت و كلاه و دستار و جقه بر مخدهای تكیه داده است و تاریخ 1208 ق دارد (مصطفوی، 39؛ گدار، 76). تصویر قاضی عبدالمطلب غفاری، نیای معزالدین محمد و نمایندۀ مردم كاشان و نطنز در شورای دشت مغان برای برگزیدن نادر به پادشاهی ایران، اثر استادانۀ دیگری است از ابوالحسن. این قطعۀ آبرنگ به اندازۀ 5 / 23×30 سانتیمتر، قاضی را با ریش سفید بلند پرپشت و دستار شیر و شكری پیچازی و جبۀ زری سبز نشان میدهد، در حالی كه عصایی در دست چپ و كتاب یا فرمانی دردست راست دارد. در این اثر كه تاریخ محرم 1209 دارد، اصول مناظر و مرایا تا حدی مراعات گردیده است (مصطفوی، 34-35؛ گدار، همانجا). تصویر آبرنگ كریم خان زند در میدان نقش جهان اصفهان در حال تماشای شستوشو و تیمار اسبش به وسیلۀ مهتر و جلودار مخصوص وی «عباس»، اثر دیگر این نگارگر است. وكیل الرعایا با شال و كلاه عصر زندیه، جقۀ مرصع، ریش توپی سیاه، قبای آبی تیرۀ بلند نمایانده شده، در حالی كه گردنبندهای مروارید درشت و بازوبندهای پهن وخنجر مرصع، پیكر او را آراسته است. دورنمای عمارت عالیقاپو و گنبد توحیدخانه و بخشی از بناهای عصر صفویه با اندك پر سپكتیو ناموفقی در زمینۀ تصویر دیده میشود. در زیر اثر، نام و القاب كریم خان زند و رقم ابوالحسن الغفاری المستوفی 1209 ق نوشته شده است (مصطفوی، 35-37؛ گدار، 77).
دوازدهمین اثر او تصویر آبرنگ شیری است كه با قلاده به درختی بسته شده و تاریخ 1210 ق دارد و در موزۀ هنرهای تزیینی تهران نگاهداری میشود (یادداشتهای مؤلف). واپسین اثر تاریخ و رقم دار ابوالحسن، تصویر آبرنگ صورت قاضی احمد غفاری نیای نقاش به اندازه 5 / 16×5 / 23 سانتیمتر است. وی در این اثر نیای خود را با چهرهای نورانی، ریش سفید، قبای سبز رنگ و دستاری سفید، در حالی كه بر سجادۀ نمدی در وسط باغی نشسته و تسبیحی را میگرداند، نمایانده است. پیرمرد به قاضی عبدالمطلب شباهت دارد، ولی طرز پیچش دستار او جدیدتر به نظر میآید. دورنمای زمینۀ نقاشی را درختان كهن با شاخههای كوتاه تشكیل میدهد. این اثر رقم ابوالحسن الغفاری المستوفی 1212 دارد (مصطفوی، 37- 38). تصویر آبرنگ جهانشاه چهاردهمین اثر بازمانده از كارهای اوست كه به قطع 14×20 سانتیمتر و به شیوۀ كهن نگاشته شده است. پادشاه قراقویونلو در این تصویر دو زانو نشسته و به مخدهای تكیه داده و قبایی زربفت بر تن دارد. صورت او برجسته با ریشی اندك نموده شده و كلاه مخروطی كه دستاری سفید بر دور آن پیچیده شده و جقۀ زرین مرصع بر آن نصب شده، بر سر دارد. مادام گدار كه این تابلو متعلق به او بوده است و آن را در نمایشگاه آثار ایران در 1327 ش (1948 م) در موزۀ چرنوسكی پاریس به نمایش گذاشته بود، مینویسد: در بررسی این اثر نخست متوجه مجعول بودن رقم «خلیل مصور» و تاریخ 841 ق در آن شدم، سپس با دیدن تصاویری از كارهای ابوالحسن و مقایسۀ آنها دانستم كه این تابلو از كارهای اوست (ص 74-76؛ مصطفوی، 38- 39). كمالالملك نیز در تقریرات خود از تابلو رنگ روغنی بزرگی كه كریم خان زند را در میان اطرافیانش در حال كشیدن قلیان نشان میدهد و از ساختههای ابوالحسن مستوفی است، یاد میكند (غنی، 8 / 32). در كتاب كریم خان زند كه دربارۀ تاریخ ایران بین سالهای 1747- 1779 م است، نیز تصویری از وكیلالرعایا به چاپ رسیده است كه نویسندۀ كتاب بر آن است كه در زمان كریم خان زند نگاشته شده است (پری، لوحۀ 1). هر چند این تصویر دارای رقم نیست، اما با توجه به شیوۀ كار آن بیتردید باید آن را از آثار ابوالحسن مستوفی بهشمار آورد. آخرین اثر وی تصویر دیگری از معزالدین محمد پدر نگارگر است كه ناتمام مانده. در این اثر چهرۀ معزالدین محمد استادانهتر از تصویر پیشین او نگاشته شده (مصطفوی، 34) و شاید مرگ ابوالحسن سبب ناتمام ماندن آن باشد. از بررسی آثار این نگارگر چنین برمیآید كه وی بر آن بوده است تا مجموعهای از تصاویر پادشاهان ایران را فراهم آورد (گدار، 76) كه از این میان تنها به پرداختن چهرۀ برخی از آنان بردیم، توفیق یافته است. این نگارگر با نامهای «ابوالحسن»، «ابوالحسن غفاری»، «ابوالحسن غفاری كاشانی» و «ابوالحسن غفاری مستوفی كاشانی» رقم میكرده است. پس از درخشش چهرۀ ابوالحسن غفاری (صنیعالملك) در صحنۀ نگارگری ایران، وی برای پیشگیری از آمیخته شدن آثارش با ابوالحسن مستوفی، «ابوالحسن ثانی» رقم میزد. از آن پس بود كه ابوالحسن مستوفی در هنر نگارگری به «ابوالحسن اول» مشهور شد. بنابر این وی پس از مرگ به این نام مشهور شده است.
ابوالحسن مستوفی، گلشن مراد، نسخۀ خطی ملك، شم 4333؛ ادیب برومند، عبدالعلی، هنر قلمدان، به كوشش ابوالفضل ذابح، تهران، 1366 ش؛ پری، جان، كریم خان زند، ترجمۀ علی محمد ساكی، تهران، 1365 ش؛ خیامپور، عبدالرسول، فرهنگ سخنوران، تبریز، 1340 ش؛ ذكاء، یحیی، «میرزا ابوالحسن خان صنیعالملك غفاری». هنر و مردم، تهران، 1342 ش، شم 10؛ طباطبایی مجد، غلامرضا، مقدمه بر گلشن مراد ابوالحسن مستوفی، تهران، 1369 ش؛ كریمزادۀ تبریزی، محمدعلی، احوال و آثار نقاشان قدیم ایران، لندن، 1363 ش؛ كلانتر ضرابی، عبدالرحیم، تاریخ كاشان، به كوشش ایرج افشار، تهران، 1356 ش؛ مصطفوی، محمدتقی، «چند نسل هنرمند در یك دودمان چند صد سالۀ كاشان»، نقش و نگار، 1339 ش، شم 7؛ ملك، خطی؛ ناروند، رضا، «معرفی نسخۀ خطی كتاب گلشن مراد»، مجلۀ دانشكدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، 1354 ش، شم 91-92؛ یادداشتهای مؤلف.
Godard, Y. & A., «Sani al-Mulk», Iran, pièces du musée de Téhéran, Paris, 1948.
یحیی ذكاء
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید