ابو اسحاق ابراهیم بن آلپ تکین
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 21 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/226138/ابو-اسحاق-ابراهیم-بن-آلپ-تکین
شنبه 25 اسفند 1403
چاپ شده
5
اَبواِسْحاقْ اِبراهیمِ بْنِ آلْپْ تَکین (د 355 ق / 966 م)، سپهسالار سامانیان که چندی بر جای پدر در غزنین حکومت کرد. از زندگانی ابواسحاق آگاهی اندکی در دست است. در برخی منابع نام وی اسحاق بن آلپتکین آمده است (ابنبابه، 314؛ شبانکارهای، 31). ابواسحاق در زمان حیات پدرش آلپ تکین (ﻫ م) و احتمالاً توسط همو در دربار سامانیان مقامی یافت. گردیزی (ص 352) به مأموریتی اشاره دارد که ابواسحاق فرمان سپهسالاری خراسان را به ابوالحسن سیمجور رساند. وی خود نیز چندی امارت بلخ داشت (شبانکارهای، همانجا). آنگاه که عبدالملک بن نوح سامانی درگذشت، آلپتکین به شهر غزنه گریخت و بنیان دولت غزنوی را در آنجا پی ریخت. وی به هنگام مرگ (352 ق) ابواسحاق را به جانشینی خود برگزید (ابن بابه، همانجا؛ منهاج سراج، 1 / 226). ابواسحاق پس از مرگ پدر «لشکر و رعایا را بنواخت و خلعت و صله داد» (شبانکارهای، همانجا). ابن بابه که کتاب رأس مال الندیم را در 501 ق تألیف کرده (ص 327)، گفته است که ابواسحاق پس از چندی به بخارا نزد منصور بن نوح سامانی رفت و از اعمال خودسرانۀ پدر پوزش خواست و به اطاعت از امیر گردن نهاد و با دریافت فرمان حکومت غزنین به این شهر بازگشت. در پی آن امیر خراسان نیز منشور حکومت آن شهر را به نام وی صادر کرد (همو، 314). روایات مورخان دربارۀ سفر یا سفرهای ابواسحاق به بخارا مبهم به نظر میرسد. منهاج سراج (1 / 227) که ظاهراً از آثار مفقودۀ ابوالفضل بیهقی بهره برده، اشاره کرده است که امیر ابوعلی لاویک (یا انوک) حاکم پیشین غزنین که پیشتر از آلپ تکین شکست خورده بود، به غزنین حمله برد و ابواسحاق را از آن شهر بیرون راند. آنگاه ابواسحاق به بخارا رفت و به منصور بن نوح پناه برد و به یاری سپاهیانی که امیر سامانی در اختیار وی نهاده بود، توانست در 354 ق لاویک را بار دیگر از غزنین بیرون رانده، خود به حکومت بنشیند (نیز نک : ایرانیکا؛ بارتولد، 1 / 536). اما شبانکارهای بر آن است که ابواسحاق به رغم نصایح حاجب خود، سبکتکین (که پیش از این حاجب پدرش بود)، به بذل و بخشش از خزاین پدر پرداخت تا مفلس شد. از این روی ترکان او را از حکومت خلع کردند و ابواسحاق همراه سبکتکین به بخارا گریخت (احتمالاً در 353 ق، نک : فصیح، 2 / 71) «و پیش تخت امیر بگریست» و یک سال در این شهر اقامت گزید. امیر سامانی عهد و منشور حکومت غزنین را به او داد و با سپاهی که در اختیارش نهاده بود، وی را بار دیگر روانۀ این شهر کرد و او لشکر لاویک را بشکست و وارد غزنین شد (شبانکارهای، همانجا). برخی از مورخان عصر غزنوی چون عتبی (نک : جرفادقانی، 19-20) و بعدها ابناثیر (8 / 683- 684) و ابنخلکان (5 / 175) به یکی از سفرهای ابواسحاق و سبکتکین به بخارا بدون ذکر علت آن، اشاره کردهاند. باسورث (1 / 36-37) به دو سفر ابواسحاق به بخارا اشاره کرده است: نخست برای عذرخواهی از خطای پدر و دریافت منشور حکومت غزنین و دیگر بار برای یاری گرفتن از امیر سامانی برای مقابله با لاویک. با اینهمه دور نیست که وی فقط یک بار به بخارا رفته و چنانکه شبانکارهای اشاره کرده است، در همان سفر، منشور حکومت و نیز مدد نظامی از امیر سامانی گرفته باشد. به هر حال ابواسحاق پس از 3 سال حکومت در 355 ق درگذشت (ابنبابه، همانجا؛ قس: شبانکارهای، 32، که مدت حکومت وی را 4 سال دانسته است) و پس از او یکی از غلامان ترک آلپتکین به نام بلکاتکین به حکومت رسید (ابنبابه، منهاج سراج، همانجاها؛ نیز نک : باسورث، 1 / 37). برخی از مورخـان عصر غزنـوی (مثـلاً نک : گردیزی، 369) سبکتکین را جانشین بلافصل آلپتکین دانسته و به ٣ تن جانشینان وی تا روی کار آمدن سبکتکین هیچ اشارهای نکردهاند. گروهی دیگر چون جرفادقانی (همانجا) گرچه ابواسحاق را جانشین آلپتکین ذکر کردهاند، اما گفتهاند که رشتۀ کارها به دست سبکتکین، حاجب وی بوده است (ابناثیر، ابنخلکان، همانجاها). چنین مینماید که اهمیت سبکتکین به عنوان پدر محمود، مؤسس امپراتوری غزنوی، سبب شده است که این مورخان به ابواسحاق چندان نپردازند یا به وی اشاره نکنند. در مقابل، منهاج سراج (همانجا) به نقل از آثار مفقودۀ ابوالفضل بیهقی چنین روایت کرده است که پس از مرگ ابواسحاق و پیش از حکومت سبکتکین چندی نیز بلکاتکین و پیری تکین دو تن از غلامان آلپتکین بر غزنین فرمان راندند (نیز نک : ابنبابه، همانجا؛ شبانکارهای، 32-34؛ قس: اشپولر، 181).
ابن اثیر، الکامل؛ ابنبابه، احمد بن علی، رأس مال الندیم، نسخۀ خطی کتابخانۀ نور عثمانیه، شم 3296؛ ابن خلکان، وفیات؛ اشپولر، برتولد، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ترجمۀ جواد فلاطوری، تهران، 1364 ش؛ بارتولد، ولادیمیر، ترکستاننامه، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1352 ش؛ باسورث، ادموند کلیفورد، تاریخ غزنویان، ترجمۀ حسن انوشه، تهران، 1356 ش؛ جرفادقانی، ناصح بن ظفر، ترجمۀ تاریخ یمینی، به کوشش جعفر شعار، تهران، 1357 ش؛ شبانکارهای، محمد بن علی، مجمع الانساب، به کوشش میرهاشم محدث، تهران، 1363 ش؛ فصیح خوافی، احمد بن محمد، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ، مشهد، 1340 ش؛ گردیزی، عبدالحی بن ضحاک، تاریخ، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1363 ش؛ منهاج سراج، عثمان بن محمد، طبقات ناصری، به کوشش عبدالحی حبیبی، کابل، 1342 ش؛ نیز:
Iranica.
فریبا شکوهی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید