ابن هبل
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 21 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/226096/ابن-هبل
شنبه 25 اسفند 1403
چاپ شده
5
اِبْنِ هَبَل، ابوالحسن مهذبالدین علی بن احمد بن علی بن عبدالمنعم بغدادی (23 ذیقعدۀ 515-13 محرم 610 ق / 2 فوریۀ 1122- 3 ژوئن 1213 م)، ادیب، حکیم و پزشک. وی در بغداد زاده شد و به سبب اقامت در موصل و خلاط (اَخلاط) به موصلی و خلاطی نیز شهرت یافته است (قفطی، انباه، 2 / 231؛ منذری، 2 / 266؛ ابنکثیر، 13 / 73). ابنهبل در بغداد پرورش یافت و به آموختن حدیث، ادب و طب پرداخت و در پزشکی مهارت یافت (قفطی، ابنکثیر، همانجاها؛ صفدی، 205). او ظاهراً در نظامیۀ بغداد نیز تحصیل کرده است (ابن ابی اصیبعه، 1 / 305). استادان او در حدیث و علوم دینی ابوالقاسم اسماعیل بن احمد بن سمرقندی و محمد بن احمد عاقولی بودند (ذهبی، 299؛ صفدی، همانجا). وی در نحو شاگرد عبداللـه بن احمد بن خشّاب نحوی (ابن ابی اصیبعه، همانجا) و در ادب شاگرد شریف شجری بود (صفدی، همانجا). برخی ابوالقاسم اسماعیل بن احمد سمرقندی (لکلرک، II / 141؛ نجمآبادی، 713) و برخی دیگر ابوالبرکات هبةاللـه ابنملکا پزشک یهودی را استاد او در طب شمردهاند (خلیلی، 2 / 8). ابنهبل پس از پایان تحصیل به موصل رفت و پس از مدتی روانۀ آذربایجان شد (قفطی، همانجا) و از آنجا به خلاط در ارمنستان رفت و در خدمت شاه ارمن به طبابت پرداخت (همانجا). وی در خلاط مال فراوان اندوخت و مبلغ هنگفتی به موصل فرستاد (ابن ابی اصیبعه، 1 / 304؛ صفدی، همانجا)، اما با وجود جاذبههای مالی خلاط، ابنهبل ظاهراً به علت احساس خطر از جانب پادشاه ارمنستان (قفطی، تاریخ، 239)، ناگزیر شد، پس از مدتی آنجا را ترک کند (همو، انباه، همانجا) و بار دیگر راه موصل را در پیش گیرد، اما پیش از اقامت نهایی در موصل، ظاهراً مدتی را نیز در ماردین گذرانده است (ابن ابی اصیبعه، همانجا). به گفتۀ ابن ابی اصیبعه، ابنهبل در ماردین نزد بدرالدین لؤلؤ و نظامالدین ماند، تا آن دو به دست فرمانروای ماردین به قتل رسیدند (همانجا). این واقعه به گفتۀ ابناثیر (11 / 508- 509) در 601 ق / 1205 م روی داده است. به گفتۀ منذری، ابنهبل در 596 ق / 1200 م از موصل برای او اجازه فرستاده است (2 / 267). شاید بتوان گفت ابنهبل در ضمن اشتغال در ماردین یا خلاط، سفرهایی کوتاه به موصل داشته است. وی اواخر عمر را با نابینایی و ناتوانی در موصل گذراند و با این حال از تعلیم باز نماند و در خانهاش به تدریس ادامه داد (قفطی، تاریخ، همانجا؛ ابن ابی اصیبعه، همانجا). پس از مرگ جسدش را در موصل دفن کردند (همو، 1 / 305؛ قفطی، همانجا). ابنهبل را معاصرانش به نیکوکاری و هوشیاری ستودهاند (ابن اثیر، 12 / 302؛ ذهبی، همانجا). وی اشعاری نیز سروده و در برخی از آنها از اشتیاق خود به دیدار وطنش عراق سخن گفته است (ابن ابی اصیبعه، 1 / 305-306). از شاگردان او جز چند تن شناخته نیستند: یوسف بن خلیل دمشقی، زکی بَرزالی و نجیب عبداللطیف از او روایت کردهاند (ذهبی، همانجا). چنانکه گذشت، منذری نیز از او اجازۀ کتبی داشت.
المختار، در 4 مجلد و مشتمل بر طب نظری و عملی (قفطی، انباه، همانجا؛ ابنعبری، 241؛ ابن ابی اصیبعه، 1 / 306). این کتاب از نمونههای خوب آثار طبی (فیلسوفالدوله، 1 / 89) و از کتب معتبر و در تمدن اسلامی بوده است (نجمآبادی، همانجا). این اثر شامل اصول کلی طب و تشریح اعضا (کتاب اول)، داروهای ساده (کتاب دوم) و مرکب (کتاب سوم) و بیماریها، نشانه ها و درمان آنها (کتاب چهارم) است (فاضل، 2 / 815). این اثر با نامهای دیگر مانند المختار فی الطب (ابن ابی صبیعه، همانجا)، مختارات (حاجی خلیفه، 2 / 1624) والمختارات فی الطب (نک : مشار، 815) نیز شناخته شده است. ابن ابی اصیبعه، تاریخ تألیف آن را 560 ق نوشته است (همانجا). المختار در حیدرآباد دکن (1362- 1363 ق) در 4 مجلد چاپ شده و قسمتی از آن دربارۀ سنگ کلیه و مثانه به وسیلۀ دوکنینگ به فرانسوی ترجمه و در لیدن (1896 م) چاپ شده است (اسکندر، 149).
1. الآراء و المشاورات، در 21 فصل در منطق. نسخهای از آن در پاریس موجود است (دوسلان، 411)؛ 2. فی النار الفارسیة و اسبابها و علاماتها و علاجاتها، فصلی است از المختار که نسخهای از آن در توبینگن موجود است (GAL, S, I / 895)؛ 3. مقالات. نسخهای از آن در آصفیه موجود است (همانجا).
الطب الجمالی (ابن ابی اصیبعه، همانجا)، که مؤلف آن را به نام جمالالدین محمد، وزیر اتابکان موصل، معروف به جواد پرداخته است. از سخن حاجی خلیفه در مورد المختار فی الطب و تألیف آن به نام وزیر مذکور چنین بر میآید که المختار همان الطب الجمالی است (2 / 1622). بعضی فهرستنویسان نیز المختار را گزینهای از الطب الجمالی میدانند (فاضل، همانجا)، اما در میان نسخههای خطی پزشکی تألیفی از ابنهبل با عنوان مستقل الطب الجمالی شناخته نیست.
تیس در رسالهای نظریات ابنهبل را در مورد بعضی اعضای بدن مانند قلب، کبد و جز آن مورد بررسی قرار داده است (لینگز، I / 498). ابن هبل پسری به نام شمسالدین ابوالعباس احمد داشت که او نیز مانند پدر طبابت پیشه کرد، به آسیای صغیر رفت و در دربار کیکاووس بن کیخسرو (دوم) به گرمی پذیرفته شد و همانجا درگذشت و جنازهاش را به موصل بردند (ابن ابی اصیبعه، همانجا). از شمسالدین دو پسر دانشمند باقی ماند که به هنگام تألیف عیون الانباء در موصل بودند (همانجا).
ابن ابی اصیبعه، احمد بن قاسم، عیون الانباء، به کوشش آوگوست مولر، قاهره، 1299 ق / 1882 م؛ ابن اثیر، الکامل؛ ابن عبری، گریگوریوس، تاریخ مختصر الدول، بیروت، 1958 م؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، 1407 ق؛ حاجی خلیفه، کشف؛ خلیلی، محمد، معجم ادباء الاطباء، نجف، 1365 ق / 1946 م؛ ذهبی، محمد بن احمد، المختصر المحتاج الیه من تاریخ ابن الدییثی، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ صفدی، خلیل بن ایبک، نکت الهمیان، قاهره. 1329 ق / 1911 م؛ فاضل، محمود، فهرست نسخههای خطی کتابخانۀ گوهرشاد مشهد، مشهد، 1365 ش؛ فیلسوف الدوله، عبدالحسین، مطرح الانظار، تبریز، 1334 ق؛ قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1371 ق / 1952 م؛ همو، تاریخ الحکما، به کوشش بولیوس لیبرت، لایپزیک، 1903 م؛ مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی عربی، تهران، 1344 ش؛ منذری، عبدالعظیم بن عبدالقوی، التکلمة لوفیات النقلة، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، 1405 ق / 1984 م؛ نجمآبادی، محمود، تاریخ طب در ایران پس از اسلام، تهران، 1353 ش؛ نیز:
De Slane; GAL, S; Iskandar, A. Z., A Catalogue of Arabic Maruscripts on Medicine and Science, London, 1967; Leclerc, L., Histoire de la médicine arabe, Paris, 1893; Lings, M. and Y. H. Safadi, Third Supplementary Catalogue of Arabic Printed Books in the British Library, London, 1977.
یوسف رحیملو
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید