ابن وکیع
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 21 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/226083/ابن-وکیع
شنبه 25 اسفند 1403
چاپ شده
5
اِبْنِ وَکیع، ابومحمد حسن بن علی (د 393 ق / 1003 م)، ادیب و شاعر مصری. وکیع لقب نیای دوم او محمد بن خلف است (ابنخلکان، 2 / 106-107؛ نک : ابنندیم، 127؛ ابنجوزی، 6 / 152). ابنوکیع که در اصل بغدادی بود، در نِنّیس مصر تولد یافت (ابن خلکان، 2 / 104). نیایش وکیع (د 306 ق / 918 م) که قاضی اهواز و برخی شهرهای دیگر بود، در فقه، قرآن، نحو، تاریخ و شعر دست داشت و از جملۀ تألیفات او کتاب اخبار القضاة چاپ شده است (همانجاها). ابنوکیع که گویند لکنت زبان داشت، گویا هرگز نخواست شاعری را پیشۀ خود سازد و از این راه امرار معاش کند، ازاینرو در شهر خود به سمساری مشغول شد (صفدی، الوافی، 12 / 115؛ ابن شاکر، ذیل وقایع 393 ق). از برخی آثار ابنوکیع بر میآید که وی اصولاً طبعی آرام و قانع داشته است. او خود در یک دوبیتی اشاره میکند که همت او به گمنامی قانع و خرسند است و به همین جهت گوشۀ عافیت و سلامت را برگزیده است (ابنخلکان، 2 / 105-106). با اینهمه او از برخی خوشگذرانیها و شادخواریها روی بر نمیتافت (نک : صفدی، همانجا). در مآخذ پیشین به مذهب او اشارهای نکردهاند، ولی کراجکی (ص 129) از او قطعهای در مدح امیرالمؤمنین علی (ع) نقل کرده که شاید بر تشیع او دلالت داشته باشد. امین (5 / 161) نیز به استناد همین شعر، او را شیعی میداند. وی عاقبت در زادگاه خود درگذشت و در گورستان الکبری به خاک سپرده شد و بر سر گور او گنبدی بنا نهادند (ابنخلکان، 2 / 106؛ ابنشاکر، همانجا). ثعالبی (1 / 317) او را شاعری چیرهدست و عالمی جامع وصف کرده که در زمان خود از تمامی همگنان پیشی گرفته بود و «بدایعی در سخن داشته که اوهام را مسحور و افهام را تسخیر میکرده است». دیگران (ابنخلکان، 2 / 104؛ ابن فضلاللـه، 15 / 258) نیز او را با اوصافی از این قبیل ستودهاند. ذهبی (17 / 64) نیز که وی را دانشمندی علامه و شاعری بلیغ بهشمار آورده، در تأیید ادعای خود به کتاب المنصف او در سرقات متنبّی و نقد شعر او، استناد کرده است. با اینهمه، از آنجا که او در این کتاب بر متنبی خرده گرفته، بسیاری از بزرگان ادب، بر او تاخته و کتابهایی نیز در رد او و دفاع از متنبی نوشتهاند (نک : صفدی، همان، 12 / 114-116، نصرة، 181؛ ابنشاکر، همانجا) و از جملۀ آنان ابنجنی است که کتابی با عنوان النقض علی ابنوکیع فی شعر المتنبّی و تخطئته در پاسخ او نوشته است (یاقوت، 12 / 113). ابنوکیع را نصّار (ص 14) به حق شاعر «گل و شراب» خوانده، زیرا علاوه بر قصیدۀ چهار فصل او، حدود 20 قطعه و قصیده از مجموع 83 شعر موجود در دیوان، به وصف بهار و گل اختصاص دارد و نام انبوهی گل چون، شقایق، آس، بنفسج، آذریون، بهار، کافور و جلّنار یا میوههایی چون زردآلو، نارنج، ترنج و زیتون در میان این اشعار پراکنده است. در کنار شعر «گل و بهار»، 19 قصیده و قطعه در باب خمر سروده شده است، بدین ترتیب ملاحظه میشود که برای مضامین دیگری چون غزل و هجا و اندرز جای زیادی باقی نمیماند. این گروه از اشعار ابنوکیع، همه روان و پاک و خالی از پیچ و تابهای لغوی و معنایی است و صنعت گویی هیچگاه مورد نظر شاعر نبوده است. لطافت این اشعار موجب شده که نویسندگان پس از او، مقدار درخور توجهی از آنها را نقل کنند. مثلاً ثعالبی (1 / 318-343) در کنار انبوهی شعر، قصیدۀ مربعۀ (قصیدهای که به قطعات دوبیتی بخش شده و هر دو بیتی، 4 قافیۀ مشترک دارد) او را نقل کرده و ارجوزۀ نسبتاً مفصل او را نیز، در وصف فصول چهارگانۀ سال (ستایش بهار و نکوهش سه فصل دیگر) آورده است (نیز نک : نویری، 1 / 179-183).
1. دیوان. از دیوان شعر او که ابنخلکان (همانجا) نیز در اختیار داشته، اینک نسخهای در کتابخانۀ قدّور حلب موجود است (نک : GAS, II / 657)، اما نصار که از وجود این نسخه بیاطلاع بوده، خود به جمعآوری اشعار ابنوکیع از منابع مختلف پرداخته و 83 قطعه و قصیده را در مجموعهای با عنوان ابنوکیع التنیسی، شاعر الزهر والخمر در قاهره (1953 م) به چاپ رسانده است. هلال ناجی در مجلۀ المورد (1973 م) مستدرکی بر این کتاب نوشته و آن را در کتاب خود، به نام هوامش تراثیة، نیز آورده است (نک : طاهر، 224)؛ 2. قصیدۀ مزدوجه یا ارجوزه، در وصف فصول چهارگانۀ سال، همراه با قصیدة النونیة الهزالیۀ ابوالقاسم واسانی در 1302 ق در دمشق چاپ شده است؛ 3. المنصف فی نقد الشعر و بیان سرقات المتنبّی و مشکل شعره، که مجلد اول آن با تعلیقات محمد رضوان دایه، در 1982 م در دمشق چاپ شده است. برخی از نویسندگان معاصر (عواد، 280) نام آن را المنصف للسارق و المسروق من المتنبّی و برخی (مثلاً بغدادی، هدیه، 1 / 273)، المصنف فی الدلالات علی سرقات المتنبّی خواندهاند.
1. آداب المحبین و نزهة العاشقین، متضمن قصاید و قطعاتی از ابنوکیع و چند شاعر دیگر در 88 صفحه، در موزۀ عراق (نقشبندی، 16)؛ 2. نسخۀ قصیدهای، موجود در برلین به شمارۀ 7589 (GAL, I / 91).
1. الاخوان (بغدادی، ایضاح، 2 / 264، هدیه، همانجا). در میان آثار مکی بن ابیطالب از کتابی با عنوان منتخب کتاب الاخوان لابن وکیع، نام برده شده است (ابنخلکان، 5 / 276)؛ 2. منظومۀ بحرالاوهام (حاجی خلیفه، 1 / 224). بغدادی (همانجا) 5 کتاب دیگر را در زمرۀ آثار ابنوکیع برشمرده که از آثار نیای او، وکیع است (قس: ابنخلکان، 2 / 107).
ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، حیدرآباد دکن، 1357 ق؛ ابن خلکان، وفیات؛ ابن شاکر کتبی، محمد، عیون التواریخ، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز؛ ابن فضلاللـه عمری، احمد بن یحیی، مسالک الابصار، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، 1408 ق / 1988 م؛ ابنندیم، الفهرست؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، به کوشش حسن امین، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ بغدادی، ایضاح؛ همو، هدیه؛ ثعالبی، عبدالملک بن محمد، یتیمة الدهر، به کوشش محمد اسماعیل صاوی، قاهره، 1352 ق / 1934 م؛ حاجی خلیفه، کشف؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ صفدی، خلیل بن ایبک، نصرة الثائر، به کوشش محمد علی سلطانی، دمشق، 1391 ق / 1971 م؛ همو، الوافی بالوفیات، به کوشش رمضان عبدالتواب، بیروت، 1399 ق / 1979 م؛ طاهر، علی جواد، «نشر الشعر و تحقیقه فی العراق»، المورد، بغداد، 1974 م؛ شم (2)3؛ عواد، کورکیس و میخائیل عواد، «رائد الدراسة عن ابی الطیب المتنبی»، المورد، بغداد، 1977 م؛ شم (٣)6؛ کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، تبریز، 1324 ق؛ نصّار، حسین، ابنوکیع التنیسی شاعر الزهر و الخمر، قاهره، 1373 ق / 1953 م؛ نقشبندی، اسامة ناصر، مخطوطات الادب فی المتحف العراقی، کویت، 1985 م؛ نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایة الارب، قاهره، وزارة الثاقفة والارشاد القومی؛ یاقوت، ادبا؛ نیز:
GAL, GAS.
ابومحمد وکیلی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید