ابن ناقیا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 21 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/226063/ابن-ناقیا
شنبه 25 اسفند 1403
چاپ شده
5
اِبْنِ ناقیا، ابوالقاسم عبداللّه (عبدالباقی) بن محمد بغدادی (ذیقعدۀ 410-4 محرم 485 / مارس 1020-15 فوریۀ 1092)، شاعر، کاتب، ادیب و لغوی. «ناقیا» (نک : ابن خلکان، 3 / 99؛ ابن حجر، 3 / 384) یا «باقیا» (یاقوت، 5 / 165؛ ابن ابی الوفاء، 2 / 391) نام نیای بزرگ اوست (قس: GAL, S, I / 486). او خود به «ابنبُندار»، «بُندار» نیز معروف بوده است (صفدی، 17 / 472؛ ابن ابی الوفاء، 1 / 283). ابنناقیا در بغداد، در حریم طاهری (محلهای که سابقاً کاخهای طاهریان در آن واقع شده بود) چشم به جهان گشود (ابنخلکان، 3 / 98) و دوران کودکی خود را در آنجا گذرانید و به همین جهت، او را «حریمی» نیز خواندهاند (جواد، 120). وی مقدمات دانش و ادب را نزد پدر و دیگر دانشمندان و ادیبان آن سامان سامان فرا گرفت (ابنجوزی، 9 / 68؛ فروخ، 3 / 199). چنین مینماید که ابنناقیا، در کسب دانش، بیش از همه مرهون تعلیمات استادش ابواسحاق شیرازی (393-476 ق / 1003-1083 م) بوده است (EI2). ابواسحاق از علمای بزرگ مذهب شافعی و مردی بسیار پارسا بود و در 415 ق وارد بغداد شد و به گفتۀ ابننجار، بیشتر دانشمندان آن روزگار شاگردان وی بودند (ابنخلکان، 1 / 29-30). ابنناقیا بیش از هرچیز، به «هزل» و «مُجون» شهرت یافته است (همو، 3 / 99؛ ابن ابی الوفاء، همانجا) و گویی در هیچ مناسبتی از شوخی و مزاح و حتی طنزهای گزنده فروگذار نمیکرده است. یکی از شیرینترین طنزهای او، پاسخی است که فیالبداهه به ابنشبل و شعر مفاخرهآمیز او داده است. در بیتی از آن به او گفته است: «همان وجود تو در پشت آدم و بدشگونی تو بود که او را از خلد برین فرود آورد. اگر آدم خبر میداشت که تو از نسل او پدید خواهی آمد، خود را مقطوع النسل میکرد!». وقتی به او گفتند: مگر نه اینست که تو نزد ابنشبل حدیث فرا گرفتهای؟! گفت: «چرا! و گرنه، این کودنی را که من دارم، از کجا میآوردم؟» (جواد، 120-121، به نقل از الوافی صفدی؛ مطلوب، 11-12). این طرز رفتار و این شیوۀ گفتار ابنناقیا که دامن اهل شریعت را هم گاه میگرفت، باعث گردید که او را، به رغم شهرت به پیروی از آیین حنفی، به زندقه و کفر متهم گردانند و عقاید بتپرستان و دهریان و نیز تدوین رسالهای در تعطیل صفات باری تعالی را به او نسبت دهند و این سخن کفرآمیز وی را همه جا بازگو کنند که: «نهر شراب و نهر شیر و نهر عسل در آسمان هست، اما از هیچیک تاکنون قطرهای بر زمین نچکید، و تنها این اب که خانهها را ویران میسازد و سقفها را فرو میریزد، همواره بر زمین میبارد!» (ابنجوزی، 9 / 68- 69؛ ابنایبک، 145؛ ابنخلکان، همانجا؛ ذهبی، 2 / 533؛ ابنکثیر، 12 / 151؛ ابنابی الوفاء، همانجا؛ ابنحجر، 3 / 385). چنانکه از مقدمۀ مقامات او برمیآید، وی شوخ طبعی و طنزگویی و فکاههسرایی را شیوۀ ادبی کهنی به شمار میآورده و میان وارستگی و پارسایی و هزل و مطایبه منافاتی نمیدیده است (مطلوب، 23-24). ابنناقیا بسیار شعر میسرود و طبعی روان داشت. صاحبنظران شعر وی را زیبایی، شیوایی و ظرافت ستودهاند و دیوان شعری بزرگ به او نسبت دادهاند (ابنایبک، همانجا؛ ابنخلکان، 3 / 98- 99؛ ابن ابی الوفاء، همانجا؛ سیوطی، بغیة، 2 / 67). اما از آنهمه شعر جز ساندکی (حدود 71 بیت) پراکنده در منابع، برجای نمانده و از آن جمله است: بخشی از قصیدهای در مدح امیر ابوالحارث مُهارش بن علی (ابنفوطی، 4 (3) / 422-423) و ابیاتی از قصیدهای دیگر در رثای ابواسحاق شیرازی (ابنخلکان، 1 / 30) و قطعاتی در هزل و لغز و خمریات و حکمت و زهدیات (نک : ابنایبک، 145-146؛ مطلوب، ١٢-٢٠). ابنناقیا خطی خوش و خوانا داشت (ابن ابی الوفاء، 1 / 284؛ ابن قطلوبغا، 32) و کاتبی ماهر و نویسندهای چیرهدست بود. علاوه بر دیوان شعر، کتابی با عنوان دیوان الرسائل نیز به او نسبت دادهاند (یاقوت، همانجا؛ قفطی، 2 / 133؛ ابنخلکان، 3 / 99؛ سیوطی، همانجا). ابنخلکان به شهرت مقامات وی نزد اهل ادب اشاره کرده است (3 / 98). مقامات ابنناقیا شامل 9 مقامه است که در آنها، از مقامهنویسان گذشته تقلید کرده است، به همین جهت در نظر برخی از معاصران، فاقد ارزش ادبی است (فروخ، 3 / 200). ابنناقیا به حکم آنکه اهل لغت بود، در پایان هر مقاله کلمات ناآشنا را شرح داده است (نک : مطلوب، 22- 28). ظاهراً منظور ابنناقیا از نوشتن مقامات آن بود که مفاسد اجتماع را در قالب حکایت و طنز بازگو کند (نک : EI2). ابنناقیا از دانشهای متنوع زمان خود، آنچنانکه شایستۀ یک کاتب ادیب است، برخوردار بوده و این تبحر و تتبع، در نوشتههای او به خوبی جلوه کرده و به نوشتهها و تألیفاتش استواری و ملاحتی در خور تحسین بخشیده است (قفطی، ابنخلکان، همانجاها؛ ابن ابی الوفاء، 1 / 283؛ فروخ، 3 / 199). ابنناقیا در زمرۀ راویان حدیث و شعر و ادب نیز بوده است. پدرش اهل تتبّع در اشعار و اخبار، و از جملۀ مشایخ وی بوده است (نک : ابنناقیا، 108، 117، جم ). ابوالقاسم عبدالرحمن بن عبیداللّه خرقی (حرفی)، ابوطالب محمد بن علی عشاری، امیر ابومحمد حسن بن عیسی بن مقتدر، ابوالقاسم علی بن محمد تنوخی، ابوالحسین بن احمد بن نقور، ابوالخطاب محمد بن علی دجیلی، ابوالقاسم عبدالواحد بن محمد مطرّز و ابوالحسین محمد بن محمد بصری از جمله کسانی هستند که ابنناقیا از آنان شعر و ادب روایت کرده است (ابنجوزی، 9 / 68؛ ابنایبک، 145؛ ابنابی الوفاء، همانجا). کسانی چون عبدالوهاب انماطی و دیگر شیوخ ابنجوزی، رئیس ابوالمظفر، شجاع بن فارس ذهلی، هبةاللّه بن علی بن محلی، محمد بن ناصر سلامی از او روایت کردهاند (ابنجوزی، همانجا؛ یاقوت، 14 / 98؛ ابنایبک، ابن ابی الوفاء، همانجاها).
1. الجمان فی تشبیهات القرآن، در فن بلاغت. این اثر از یکسو کتابی در ردیف کتابهای التشبیهات تألیف ابن ابیعون (ﻫ م) و ابنکتّانی (ﻫ م) است (نک : فروخ، 3 / 459؛ مطلوب، 33- 35) و از سوی دیگر در زمرۀ کتابهای بلاغت و اعجاز قرآن چون مجاز القرآن ابوعبیده معمر بن مثنی (ﻫ م) و تلخیص البیان عن مجازات القرآن شریف رضی (ﻫ م) جای دارد. مؤلف کتاب خود را به شیوۀ همین دو کتاب اخیر، به ترتیب سورههای قرآن تدوین کرده است. زرکشی (3 / 414) و سیوطی ( الاتقان، 1 / 42) از ابنناقیا به عنوان دانشمند و مفسّری که تشبیهات قرآن را موضوع تألیف مستقلی قرار داده، یاد کردهاند. کتاب الجمان تفسیر ارزندهای است که توضیح 226 آیه از قرآن مجید را در بر دارد و از آنجا که مؤلف در همۀ فصول آن در پی اثبات برتری تشبیهات قرآنی بر دیگر تشبیهات همانند است، کتابش در زمینۀ اعجاز قرآن نیز مفید میتواند بود. وی در این کتاب علاوه بر شرح لغات، به قرائات و داوری دربارۀ آنها نیز میپردازد (برای نمونه، نک : ص 53، 168، 190) و از نحویان و لغتشناسان بزرگ چون فرّاء و مُبَرَّد بارها نقل قول میکند (نک : ص 56، 74، 127، 142، 168، 285) و از شعر گذشتگان، خاصه ابنمعتز (ﻫ م) شاهد بسیار میآورد (نک : فهارس). لحن و سبک نگارش ابنناقیا در کتاب الجمان با لحن و سبک وی در مقامات و اشعارش سخت متفاوت است و این امر، با توجه به گقتههای خود او در خاتمۀ کتاب (ص 385) که از کهنسالی و نابسامانی وضع زندگانی مینالد، شگفت نمینماید (قس: مطلوب، 11، 33). این کتاب به کوشش احمد مطلوب و خدیجه حدیثی در بغداد (1387 ق / 1968 م) همراه با مقدمهای مبسوط و محققانه و در همان سال در کویت به کوشش عدنان زرزور و محمد رضوان دایه به چاپ رسیده است. 2. مقامات. این اثر، همراه با مقامات احمد بن ابیبکر رازی حنفی و 7 مقاله و یک کتاب دیگر به کوشش رشر در استانبول (1331 ق / 1913 م) منتشر شده است. در این چاپ، مقامههای یکم و هفتم نیامده است. هوار مقدمۀ مقامات و مقامۀ نخستین او را به فرانسه برگردانیده و همراه با شرح حال و ترجمۀ اشعاری از ابنناقیا به چاپ رسانیده است (ص 435-454).
شرح الفصیح، که شرح و توضیحی است بر کتاب الفصیح ثعلب کوفی در لغت (ابنخلکان، همانجا؛ سیوطی، بغیة، همانجا). از مقدمۀ کتاب چنین برمیآید که این شرح را ابنناقیا بر جمعی از شاگردانش املا میکرده است (نک : حاجی خلیفه، 2 / 1273). نسخۀ خطی این اثر ضمن مجموعهای به شمارۀ (74)22 در کتابخانۀ عمومی اوقاف موصل موجود است (احمد، 3 / 167). عبدالوهاب محمدعلی عدوانی در 1973 م در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه قاهره، این کتاب را به عنوان رسالۀ فوق لیسانس موضوع تحقیق خود قرار داده است (مرزوک، 264).
1. اَغانی المحدثین یا المختصر فی الاغانی (نک : فروخ، 3 / 200). ظاهراً این اثر همان اختصار یک جلدی الاغانی است که ابنخلکان (همانجا) گزارش کرده و همان المحدث فی الاغانی است که ابن فضلاللّه عمری از آن نقل کرده است (نک : جواد، 122)؛ 2. دیوان الرسائل (ابنخلکان، 3 / 99؛ سیوطی، همان، 2 / 67؛ حاجی خلیفه، 1 / 799)، که باید مجموعهای از نامههای نمونۀ ابنناقیا بوده باشد و لحتمال یکی بودن آن با ملح المکاتب (نک : شم 4) وجود دارد؛ 3. دیوان بزرگ شعر وی (ابنخلکان، 3 / 98- 99؛ ابن ابی الوفاء، سیوطی، همانجاها)؛ 4. مُلَح المکاتب (جواد، 120، به نقل از الوافی صفدی)، یا مُلَح الکتابة فی الرسائل (ابن ابی الوفاء، 1 / 284) یا مُلَح الکتاب فی الرسائل (ابن قطلوبغا، 32) که ظاهراً مجموعهای از نوادر رسائل بوده است؛ 5. ملح الممالحة، که باید جُنگی از نوادر و فکاهیات بوده باشد. یاقوت (5 / 165) از این اثر نقل کرده است (نیز نک : ابنخلکان، 3 / 98).
ابن ابی الوفاء، عبدالقادر بن محمد، الجواهرالمضیّة، حیدرآباد دکن، 1332 ق؛ ابنایبک، احمد، المستفاد من ذیل تاریخ بغداد، به کوشش قیصر ابوفرح، بیروت، 1399 ق / 1978 م؛ ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، حیدرآباد دکن، 1359 ق؛ ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، 1330 ق؛ ابنخلکان، وفیات؛ ابنفوطی، عبدالرزاق بن احمد، تلخیص مجمعالآداب، به کوشش مصطفی جواد، دمشق، 1962 م؛ ابنقطلوبغا، قاسم، تاج التراجم، بغداد، 1962 م؛ ابنکثیر، البدایة والنهایة، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، 1407 ق / 1987 م؛ ابنناقیا، عبداللّه ابنمحمد، الجمان فی تشبیهات القرآن، به کوشش احمد مطلوب و خدیجه حدیثی، بغداد، 1387 ق / 1968 م؛ احمد، سالم عبدالرزاق، فهرس مخطوطات مکتبة الاوقاف العامّة فی الموصل، بغداد، 1396 ق / 1976 م؛ جواد، مصطفی، «الضائع من معجم الادباء»، مجلة المجمع العلمی العراقی، بغداد، 1378 ق / 1959 م، شم 6؛ حاجی خلیفه، کشف؛ ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، 1382 ق / 1963 م؛ زرکشی، محمد بن عبداللّه، البرهان فی علوم القرآن، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1377 ق / 1958 م؛ سیوطی، الاتقان، قاهره، 1370 ق / 1951 م؛ همو، بغیة الوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1384 ق / 1965 م؛ صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، به کوشش دُرُتئا کراوولسکی، بیروت، 1401 ق / 1981 م؛ فروح، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، 1984 م؛ قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1371 ق / 1952 م؛ مرزوک، صباح نوری، «اللغة العربیة و آدابها فی الرسائل الجامعیة»، مجلة المورد، بغداد، 1398 ق / 1978 م، شم (1)7؛ مطلوب، احمد، مقدمه بر الجمان فی تشبیهات القرآن (نک : هم ، ابنناقیا)؛ یاقوت، ادبا؛ نیز:
EI2; GAL, S; Huart, Cl., «Les Séances d’ibn-Nâqiyâ», JA, Paris, 1908, vol, XII.
محمدعلی لسانی فشارکی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید