ت
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 1 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/225324/ت
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
14
تِ، چهارمین حرف از الفبای فارسی، سومین حرف از الفبای عربی و ابتثی، و بیست و دومین حرف از حروف ابجدی، معادل عدد 400 در حساب جمل. این حرف به تای قرشت و تای عربی، و به سبب وجود دو نقطه بر آن به تای مثناة فوقانی و تای فوقانیه مشهور است. مخرج آن سر زبان و بیخ دندانهای بالاست و از آنرو که سر زبان اندکی به کام (= نطع) نزدیک میشود، این حرف را نطعی گفتهاند (ابنمنظور، نیز تاج...، ذیل التاء؛ آنندراج، لغتنامه...، نفیسی، ذیل ت؛ برهان...،1 / «که»، نیز ذیل هفت حرف هوایی؛ انیس، 23، 107؛ سمیعی، 252-253، 258؛ عبدالقادر، 6، 8؛ ملامظفر، 8؛ خلیل بن احمد، 1 / 58؛ فخرالدین، 119؛ ابن درید، 1 / 16)، و از آن رو که هنگام ادای آن گذرگاه هوا یکسره بسته میشود و صوت در لحظهای حادث میگردد که حدفاصل زمان حبس تنفس و زمان رها کردن ناگهانی نفس است، از حروف آنی و انسدادی دندانی بیواک (= بیآوا) شمرده شده است (جهانبخش، 207؛ خانلری، 1 / 43-44، 51، 57، 255؛ ابنسینا، مخارج...، 19-20، 78؛ نجفی، ابوالحسن، 57). تلفظ صامت «ت» همانند دیگر صامتها هنگامی امکانپذیر میگردد که مصوتی پیش یا پس از آن بیاید و به تلفظ آن کمک کند (نیساری، 31) و به سبب آنکه از زمرۀ صامتهای بیواک است، مهموسه (خانلری، 1 / 46؛ انیس، 22، 61، 134، 182، 184؛ ابنمنظور، همانجا، نیز نک : ذیل همس؛ تاج، همانجا؛ ابندرید، 1 / 46)، و از آنرو که دو حرفی است، یعنی گاه «تا» و گاه «تی» ضبط شده است (برهان، 1 / «یب»؛ شمس قیس، 215؛ ادیبالممالک، 2 / 539)، از زمرۀ حروف مسروری، و از حیث نقطه از زمرۀ حروف معجم، و از حیث صامت بودن از حروف مصمته، و از آن رو که در قواعد دستور زبان عربی هر گاه پس از «ال» قرار گیرد، «ل» در «ت» ادغام و «ت» مشدد میشود، از زمرۀ حروف شمسی به شمار میآید (فرهنگ...، 1 / 24؛ لغتنامه، نیز برهان، همانجاها؛ ابن درید، 1 / 21؛ نجفی، شمسالدین،1 / 45). همچنین آن را از حروف مرفوع ( لغتنامه، همانجا) و شدیده (انیس، 23، 135، 184) و مفرده (ابنهشام،1 / 157؛ ابنسینا، همان، 37، 63-64) به شمار آوردهاند.
«ت» سابقهای دیرینه در زبانهای ایرانی دارد و در مبحث ضمایر متصل مورد بررسی قرار گرفته است. این حرف به عنوان ضمیر متصل شخصی در دستور زبان فارسی امروز به کلمۀ پیش از خود میپیوندد و نقش مفعولی، متممی، اضافی یا فاعلی میپذیرد. برای مثال، در نقش مفعولی: «دیدت»، یعنی تو را دید؛ در نقش متممی:«گفتت»، یعنی به تو گفت؛ در نقش اضافی: «روی خوبت»؛ در نقش فاعلی: «بنگر که چه باید همیت کردن» (نک : ناصر خسرو، 142؛ وزینپور، 148-151؛ ابوالقاسمی، 49، 109).چنان که پیش از ضمیر «ت» صامت بیاید، فارسی زبانان میان «ت» و صامت، فتحه یا کسره میآورند، مانند «کتابَت، کتابِت». ممکن است میان «ت» و صامتِ پیش از آن ساکن شود مانند «چه بایدْت رغبت به شیرهکنی / که چون شیرگشته است بر سرْت قیر» (ناصرخسرو، 191؛ ابوالقاسمی،102). اگر «ت» پس از کلمۀمختوم به های غیرملفوظ بیاید،بین «ـه» و «ت» الف میآید. مانند «نامهات». گاه نیز الف آورده نمیشود، مانند «خندهت آید زهرچه جز جدل است» (نک : سنایی، 313). گاه میان «ت» و کلمۀ مختوم به «ای» (ī)، الف میآورند: «تابود دنییات نباشد حور» (همو، 470؛ نیز نک : ابوالقاسمی، 102-103؛ برای آگاهی بیشتر، نک : خلخالی، 106-107، 152ـ156). گاه «ت» زاید است، مانند پاداشت به معنی پاداش، فرامشت به معنی فرامش (لغتنامه، آنندراج، همانجاها). «ت» در تبدیل بن مضارع فعلهای بیقاعده و با قاعده به بن ماضی نیز نقش بسیار مهمی به عهده دارد (برای آگاهی بیشتر، نک : وثوقی، 130 بب (. شمس قیسرازی (همانجا) که از حرف «ت» با عنوان «تی» یاد میکند، این حرف را دو گونه میداند: 1. حرف اضافت و ضمیر؛ 2. تای رابطه و اثبات. او بر آن است که تای اضافت به اسم و تای ضمیر به فعل میپیوندند و معنی ضمیر حاضر میدهند. مراد او از تای رابطه «ت» در فعل اسنادی «است» است (نیز نک : شریف، 9؛ سپهر، 125). «ت» در دستور زبان عربی نیز قابل بررسی است، برای نمونه:1. در شمار حروف مضارع در آغاز برخی از صیغههای فعل مضارع؛ 2. به عنوان ضمیر متصل درآخر برخی از صیغههای فعل ماضی؛ 3. از حروف قسم و جر که گاه مفهوم تعجب را نیز دربردارد. «تای قسم» فقط بر سر لفظ الله میآید، مانند «وَتَاللّٰهِ لَاَکیدَنَّ اَصْنامَکُم» (انبیا / 21 / 57؛ «شرح...»، 1 / 24-35؛ ابنهشام، همانجا؛ نیز نک : لغتنامه، آنندراج، نفیسی، همانجاها، که به تفصیل در باب«ت» در زبان عربی بحث کردهاند).
صامت «ت» از فارسی باستان تا امروز دگرگونیهایی داشته است. برخی از این دگرگونیها، یعنی تبدیل «ت» به واج دیگر یا جابهجایی «ت» با واجی دیگر یا حتى جابهجایی «ت» با حرف دیگر عبارتاند از ت / د: تنبک، دنبک؛ ژ / ت: ارژنگ، ارتنگ؛ ت / ک: زمخت، زمخک؛ ت / س: قربوت، قربوس (= کوهۀ زین)؛ ت / ث: توت، توث؛ ت / ج: غارت، غارج؛ ت / ش: تستر، شوشتر؛ ت / ط در زبان عربی: تهمورث، طهمورث؛ ت / ه : بارتنگ، بارهنگ؛ ة عربی / ت: استفادة، استفادت (نک : خانلری، 1 / 78، 81، 348، 2 / 72، 74، 106- 108؛ سپهر،123؛ لغتنامه، نیز نفیسی، همانجاها).
هر گاه «ت» رَوی واقع شود و قافیۀ شعر مبتنی بر «ت» باشد، آن شعر را «تائیّه» مینامند (همایی، فنون...، 115؛ سپهر، 126). در شعر فارسی گاه در ساختن ماده تاریخ از این حرف استفاده شده است (نک: صدری، 118، 122)، مانند «که پادشاهی صاحبقران شود به جهان / چو سال هجرت بگذشت تی و سین و سه جیم» (مسعود سعد، 333) و یا در تفأل، مانند «اگر تا آیدت بیشک درین سال / یقین میدان که آید مرتورا مال» (عماد کرمانی، صد و بیست)؛ همچنین برای بیان تعابیر رمزی، مانند «تا الف را درون رای آرد / باوتا را به زیر پای آرد» (سنایی، 182) که مراد از «با» و «تا» «بُت» است.
4. در علم نجوم و علم جفر
حرف «ت» را در زمرۀ حروف هوایی و منسوب به کرۀ باد دانستهاند (برهان، ذیل هفت حرف هوایی؛ همایی، مقدمه...،41، 44، 45، 47، 51؛ شاه نعمتالله، 3 / 304؛ قس: ابنسینا، کنوز...،112؛ افشاری، 198؛ ابنعربی، 1 / 311، که آن را به عنصر خاک منسوب کردهاند) و بر آناند که در علم جفر «ت» علامت رفع میپذیرد، زیرا بادی است و حروف بادی را به مناسبت وضعیت عنصر هوا و معنی رفع (= بلندی) حرکت ضمه میدهند (همایی، همان، 47). طبیعت حرف «ت» را خشک و سرد (همان، 41، 44؛ ابنعربی، همانجا)، و سیارۀ منسوب به آن را عطارد دانستهاند (ابنسینا، همان، 144؛ همایی، همان، 49). برخی «ت» را از حروف گرم و مرطوب (آملی، 2 / 102؛ همایی، همان، 45) شمرده،و سیارۀ آن را، زهره، و برج آن را، دلو محسوب داشتهاند (آملی، همانجا؛ همایی، همان، 51-52) و گاه به برج حَمَل و جوزا منسوب کردهاند (همان، 52-53). عارفان به تفصیل دربارۀ این حرف بحث کردهاند (نک : ه د، حروف، اسرار).
آملی، محمد، نفائس الفنون، تهران، 1379ق؛ آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1336ش؛ ابندرید، محمد، جمهرة اللغة، به کوشش رمزی منیر بعلبکی، 1987م؛ ابنسینا، کنوزالمعزمین، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، 1331ش؛ همو، مخارج الحروف، به کوشش پرویز ناتل خانلری، تهران، 1348ش؛ ابنعربی، محییالدین، الفتوحات المکیة ، به کوشش عثمان یحیى، قاهره، 1392ق / 1972م؛ ابن منظور، لسان؛ ابنهشام، عبدالله، مغنی اللبیب، به کوشش مازن مبارک و محمدعلی حمدالله، قم، 1408ق؛ ابوالقاسمی، محسن، دستور تاریخی مختصر زبان فارسی، تهران، 1377ش؛ ادیب الممالک، محمدصادق، دیوان، تهران، 1380ش؛ افشاری ارومیهای، حبیب، اسرارالمکتوم، ارومیه، کتابخانۀ ارومیه؛ انیس، ابراهیم، الاصوات اللغویة، قاهره، 1975م؛ برهان قاطع، محمدحسین بن خلف تبریزی، به کوشش محمد معین، تهران، 1357ش؛ تاجالعروس؛ جهانبخش، فرهنگ، «تاریخ مختصر دستور زبان»، تاریخ زبان فارسی، تهران، 1383ش؛ خانلری، پرویز، تاریخ زبان فارسی، تهران، 1374ش؛ خلخالی، نازیلا، بررسی علمی شیوۀ خط فارسی، تهران، 1375ش؛ خلیل بن احمد فراهیدی، العین، به کوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، 1405ق؛ سپهر، محمد تقی، براهین العجم، به کوشش جعفر شهیدی، تهران، 1354ش؛ سمیعی، کیوان، تحقیقات ادبی یا سخنانی پیرامون شعر و شاعری، تهران،1361ش؛ سنایی، حدیقةالحقیقة، به کوشش مدرس رضوی، تهران، 1374ش؛ شاه نعمتالله ولی، رسالهها، به کوشش جواد نوربخش، تهران، 1356ش؛ «شرح الامثله»، جامع المقدمات، به کوشش مدرس افغانی، قم، 1365ش؛ شریف، عبدالقهار، عروض همایون، به کوشش محمد حسن ادیب هروی خراسانی، تهران، 1337ش؛ شمس قیس رازی، محمد، المعجم، به کوشش محمد قزوینی و محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1327ق / 1909م؛ صدری، مهدی، حساب جمل در شعر فارسی و فرهنگ تعبیرات رمزی، تهران، 1378ش؛ عبدالقادر گیلانی، الکهف و الرقیم،حیدرآباددکن، 1336ق؛ عماد کرمانی، دیوان، به کوشش رکنالدین همایون فرخ، تهران،1348ش؛ فخرالدین رازی، نهایة الایجاز، به کوشش بکری امین، بیروت، 1985م؛ فرهنگ جهانگیری، حسین بن حسن انجو شیرازی، به کوشش رحیم عفیفی، تهران، 1351ش؛ قرآن مجید؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مسعود سعد سلمان، دیوان، به کوشش غلامرضا رشید یاسمی، تهران، 1362ش؛ ملا مظفر، شرح بیست باب، چ سنگی، 1274ق؛ ناصرخسرو، دیوان، به کوشش مجتبى مینوی، تهران، 1367ش؛ نجفی، ابوالحسن، مبانی زبان شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی، تهران، 1371ش؛ نجفی، شمسالدین، فرهنگ اصیل، قم، 1371ش؛ نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، 1343ش؛ نیساری، سلیم، دستور خط فارسی، تهران، 1374ش؛ وثوقی، حسین، مقالات زبانشناسی، تهران، 1371ش؛ وزینپور، نادر، دستور زبان فارسی، تهران، 1369ش؛ همایی، جلالالدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران، 1361ش؛ همو، مقدمه بر کنوزالمعزمین (نک: هم ، ابنسینا).
ملیحه مهدوی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید