پول
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 1 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/225263/پول
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
14
پول، واژهای مأخوذ از ابل، واحد تاریخی وزن در یونان، برابر یکششم درهم («واژهنامۀ واحدها...»، ذیل ابل). واژۀ پول در ایران ظاهراً از زمان اشکانیان رایج بوده است ( لغتنامه...). از میان منابع موجود، نخستینبار در سفرنامۀ ناصرخسرو به کار رفته است، آنجا که دربارۀ شهر اخلاط خبر میدهد: «معاملۀ آنجا به پول باشد...» (ص 7). پول براساس 4 کارکرد آن تعریف میشود: وسیلۀ مبادله، معیار سنجش ارزش، ذخیرۀ ارزش، و وسیلۀ پرداخت تعهدات (ابوسعود، 59؛ دیولیو، 13-14؛ اسمیث، 4-5). با اینهمه، دوکارکرد آن اصلی است: نخست اینکه وسیلۀ مبادله است (مای، 77؛ کلمبیا، ذیل پول؛ اسمیث، 3) و دیگر معیاری برای سنجش ارزش که بیشتر کارکردی باستانی بهشمار میرود (همو، 4؛ ولفلینگ، 44). به این ترتیب، آنچه واسطۀ مبادله باشد، پول بهشمار میآید، اعم از اینکه فلزی (سکه) و یا غیرفلزی (اسکناس) باشد (جعفری، 2 / 1084). در مقابل، برخی هر آنچه بتواند عملکردهایی را که به پول نسبت داده میشود، برآورده سازد، پول بهشمار آوردهاند (ولفلینگ، 48).از سوی دیگر، ماهیت پول عبارت است از ارزش و اهمیت واقعی آن، به عنوان مالی که میتوان آن را برای خرید چیزها (کالاها و خدمات) مورد استفاده قرار داد (ابوسعود، همانجا؛ اسمیث، 4-5). به این اعتبار، پول مال است و مال بودن آن برای سهولت در معاملات توسط دولتها اعتبار میشود (شمس، 31)؛ از اینرو، در گذشته که پول نوعاً از طلا و نقره بود، به خودی خود ارزشی ذاتیومصرفی داشت، ولیپول رایج کنونی ــ عمدتاً اسکناس ــ تنها ارزش اعتباری و مبادلاتی دارد (همو، 32). به عبارت دیگر، تفاوت اسکناس با فلزات قیمتی به عنوان پول، در آن است که مالیّت اسکناس اعتباری است و اعتبار آن منوط به اعتبار دولت است، اما طلا و نقره و دیگر فلزات قیمتی، قطع نظر از پول بودن، مالیت دارند (تجلیل، 9). فلزات قیمتی، مانند طلا و نقره، پیوسته در طول تاریخ مناسبترین موادی بودهاند که به صورت سکه و به عنوان پول به کار رفتهاند (مای، 78).پول انواع گوناگون دارد: پولِ کالایی، پول معتبر (با پشتوانه) و پول اعتباری (ولفلینگ، 52-56). پولکالایی پولی است که به صورت کالای مصرفی در تهاتر به کار میرود (فرهنگ، 210). پول معتبر پولی است که دارای 100٪ پشتوانۀ طلا یا نقره است، به نحوی که کاملاً با طلا یا نقره قابل بازخرید باشد (همو، 1079)، حال آنکه پول اعتباری به صورت اسکناس بدون پشتوانۀ طلاست (همو، 70).برای پول انواع دیگری نیز برشمردهاند:1. پول بیپشتوانه یا پول حُکمی، و آن پولی است که به حکم و یا تصویب دولت به جریان میافتد، اما پشتوانۀ معینی ندارد. این پول معمولاً به صورت کاغذی (اسکناس) است. اگرچه در شرایط ویژۀ اقتصادی، این نوع پول کاغذی میتواند به صورت پول رایج با ثبات عمل کند، اما معمولاً موجب تورم میگردد ( کلمبیا، ذیل پول حکمی). 2. پول تحریری، که به نامهای پول ثبتی، بانکی و دفتری نیز خوانده میشود، به صورت چک از اواخر سدۀ 19م در مبادلات تجارتی کاربرد داشته است (یوسفی، 51، 52). این نوع پول جایگزین مناسبی در معاملات تجارتی نوین بوده است؛ از اینرو، حجم اصلی پول را امروزه پول تحریری تشکیل میدهد. از آنجا که سنجش و ذخیرۀ ارزشهای اقتصادی از طریق ارزش مبادلهای صورت میگیرد، چک به عنوان پول تحریری واسطۀ مبادله و نیز سند آن ارزش مبادله بهشمار میرود؛ وظیفۀ معیار سنجش و ذخیرۀ ارزشهای اقتصادی درواقع برعهدۀ اسکناس (پول اعتباری) است و چک معتبر (پول تحریری)، علاوه بر واسطۀ مبادله، سند آن اسکناس است (همو، 54، 60).3. در سالهای اخیر گونۀ پول جدیدی به نام پول الکترونیک نیز مطرح شده است. اینگونه پول در قالب نظام پرداخت الکترونیک، به عنوان جایگزین کارتهای اعتباری، در دهۀ 1990م در معاملات تجارتی الکترونیک در اینترنت (تجارت الکترونیک) مورد تأیید و پذیرش قرار گرفت. نظام پرداختهای نقدیِ دیجیتال این امکان را برای مشتریان فراهم میآورد تا سفارشهای اینترنتی خود را با استفاده از حسابهای معتبر و امنِ ایجاد شده توسط مؤسسات مالی ویژه پرداخت نمایند ( کلمبیا، ذیل پول).اصطلاحات دیگری نیز دربارۀ انواع پول به کار میرود (برای آگاهی در اینباره، نک : جعفری، 2 / 1085، 1086).
گونههای پول در دورۀ پیش از اسلام و نیز در سرتاسر دورۀ تمدن اسلامی، بیشتر بر نظام دوفلزی، در قالب سکههای طلا (دینار) و نقره (درهم) استوار بود (عش، 215). البته سکههای مسی (فلس) نیز به عنوان پول خرد به کار میرفت و بنابراین، میتوان در دورههای معین از نظام 3 فلزی نیز یاد کرد. در نظام دوفلزی، طلا و نقره به عنوان پول از جایگاه قانونی مشروط برخوردار است و نسبت قیمت آنها به یکدیگر، از طریق مقررات ضرب سکه در ضرابخانه تعیین میگردد (نک : «واژهنامۀ علم...»، I / 243).پول رایج میان اعراب پیش از اسلام درهم و دینار ایران و روم (بیزانس) بود (زیدان، 1 / 133-135؛ EI1, II / 975, 978) و همانند سرآغاز دورۀ اسلامی، به ترتیب یک مثقال نقره (درهم) و یک مثقال طلا (دینار) وزن داشت (مقریزی، 3، 4). عربها پول طلا را «عین»، پول نقره را «ورق»، و پول مسی را «حبه» یا «دانق (دانگ)» میخواندند (زیدان، 1 / 133). در همین دوره سکههای طلا، دینار قیصریه (رومی)، و سکههای نقره، درهم کسروی خوانده میشد که دو نوع بود: سوداء وافیة و طبریة عتقا (الطبریة العتق) (مقریزی، همانجا). درهم که آن را لفظی فارسی دانستهاند، براساس وزن نیز بر دو نوع بود: درهم سبک (درهم طبریه به وزن 4 دانگ) و درهم سنگین (درهم عبدیه یا بغلیه به وزن 8 دانگ) (کرملی، 23، حاشیۀ 4). پس از فتح سرزمینهای دو امپراتوری بزرگ زمان، ایران در شرق، و بیزانس در غرب توسط مسلمانان، شهرها و مراکز مهم بازرگانی به دست آنان افتاد. عربها که با پیچیدگی نظامهای اقتصادی ایندو تمدن مأنوس نبودند، درآغاز با زیرکی نظام مالی ـ اداری آنها را هم در شرق و هم در غرب پذیرفتند (واکر، مقدمه، 15). بدینسان، مسلمانان تا حدود 70 سال از سکههای رومی و ایرانی استفاده میکردند (کسروی، 101)، و پس از آن، با تغییراتی جزئی به ضرب سکههای ساسانی در شرق، و سکههای بیزانسی در غرب پرداختند (همو، نیز واکر، همانجاها).براساس شواهد، خلیفۀ دوم نخستین کسی بود که سکههایی با همان نقش و ظاهر درهم کسروی ضرب کرد، با این تفاوت که در بعضی عبارت الحمدلله، در برخی محمد رسولالله و در بعضی دیگر لاالٰه الاالله وحده و در آخر نام خود را اضافه کرد. خلیفۀ سوم نیز درهمهایی ضرب کرد که نقش اللهاکبر داشتند (مقریزی، 8). نمونههای موجود این سکهها سال 20 یزدگردی، یعنی تاریخ مرگ یزدگرد سوم (31ق / 651م) را نشان میدهد. احتمال دادهاند که ذکر این تاریخ در سکهها شاید بدان سبب بود که تقویم هجری هنوز (دست کم در ایران) رواج نیافته بود. این سکهها بجز عبارت عربی روی آنها، با سکههای معمولی خسرو دوم که حدود 30 سال از ضرب آنها میگذشت، فرقی نداشتند (بروم، 4, 6). در شرق، سکههای ساسانی ـ اسلامی 3 نوع، و هریک به یکـی از 3 پادشاه آخر ساسانی ــ یزدگرد سوم، خسرو دوم و هـرمز چهارم ــ منسوب بودند. نخستین نوع تا حدی شبیه سکههای یزدگرد بود، نوع دوم با دقت بیشتر به سکههای خسرو دوم شباهت داشت، اما نمونۀ سکههای هرمز چهارم بسیار بد و ناشیانه ضرب شده بودند (عش، 157). در نمونۀ سکههای نوع نخست الفاظ و عباراتی مانند للّٰه، بسماللّٰه، بسماللّٰه ربی و گاه همراه با نقطههایی توخالی، نقشهای ماه و ستاره بود و همینگونه نقشها، مهمترین وجه ممیزۀ آنها از نوع ساسانی خود بهشمار میآمد (همو، 157-158).پول رایج در سرزمینهای غربی وضع دیگری داشت. در نخستین سده (ح 98ق) پول رایج در شام و فلسطین، سکههای تقلیدی از الگوی بیزانسی بود که نقش آنها گاه به یونانی، یونانی ـ لاتین، لاتین و نیز پهلوی بود. دو گروه نخست برگرفته از سکههای بیزانسی رایج در فلسطین و شام، گروه سوم از سکههای بیزانسی رایج در شمال افریقا، و گروه چهارم که به خط پهلوی بود، در این سرزمینها کمتر رواج داشت (واکر، مقدمه، 17). باتوجه به تأکید پیامبر(ص) بر ثبات نظام مالی، مساوات و رعایت انصاف در معاملات (نک : چودری، 13)، در زمان خلیفۀ دوم، از آنجا که خراج را به درهم سنگین محاسبه میکردند و این بر مردم گران میآمد، میانگین وزن دو نوع درهم را مبنا قرار دادند و درهم را به وزن یکسان 6 دانگ محاسبه کردند. از اینرو، درهم اهل مکه 6 دانگ بود؛ به عبارت دیگر، هر 10 عدد سکۀ نقره (درهم) در سرآغاز اسلام برابر 7 مثقال بود (کرملی، همانجا)، بدین ترتیب، هر درهم هفت دهم مثقال وزن داشت؛ یعنی نیممثقال و خمس مثقال. پس یک درهم به وزن 70 دانۀ جو بود و مثقال معادل 100 دانۀ جو ( لغتنامه، ذیل درهم). بیشتر سکههای ساسانی ـ اسلامی یافت شده، سکههای نقره (درهم) و گاه سکههای مسی هستند و سکههای طلا (دینار) کمتر به دست آمده است. اما بیشتر سکههای بیزانسی ـ اسلامی مسی و در مواردی طلا و به ندرت نقرهاند (واکر، مقدمه، 15). نخستین سکههای مسی اسلامی نامشخص و بدون تاریخاند، هرچند نمونههایی از آن ظاهراً در دورۀ خلافت عثمان یا علی(ع) ضرب شدهاند. این نوع سکهها تقلیدی از سکههای بیزانسی هرقل (هراکلیوس)، حاکم اسکندریه است. البته نوع قدیمتر این سکهها که مربوط به زمان تسخیر اسکندریه توسط خسرو ساسانی است، سنگینتر و با کیفیت بهتری بود (بروم، 8).
در این دوره به موازات رواج سکههای اسلامی که به تقلید از سکههای خسروان ایران، در دورۀ خلفای راشدین ضرب میشد، سکههایی که به جای نام خسرو، نام حکام محلی عرب و در مواردی، نام خلیفۀ اموی (مثلاً معاویه) را به خط پهلوی داشت، رواج یافت (همانجا). شواهد تاریخی حاکی از آن است که اغلب این سکهها دارای تاریخ هجری بودند. البته تا پیش از 41ق سکههای اسلامی با نام نبودند و سکههای با نام، ازجمله نام حکام محلی عرب، به سرآغاز دورۀ اموی مربوط میشوند (همانجا)؛ هرچند سکههای اموی موجود در موزۀ خدیویۀ قاهره، شامل سکههای یک دیناری، نیمدیناری (نصف) و یک چهارم دیناری (ربع) نیز بدون ناماند (لین پول، 4). در زمان معاویه درهمهایی ضرب شد که وزن آنها از 6 دانگ به اندازۀ یک یا دو دانۀ جو کمتر بود (مقریزی، 8- 9). اگرچه غش در سکه در اسلام منع شده است (چودری، 7)، اما ظاهراً نخستین کسی که درهم غشدار ضرب کرد، عبیدالله ابن زیاد (در 64ق / 684م) بود. در دورههای بعدی، این کار در دیگر جاها نیز رایج شد. اینگونه درهمهای غشدار به درهم زَیف شهرت یافت (مقریزی، 21). درهمهای مغشوش ترکیبی از نقره و مس یا فلزات دیگر بود که طبعاً عیار نقره کاهش مییافت. چنین درهمی را بیتالمال قبول نداشت، اما بازرگانان آن را میپذیرفتند. در مقابل، درهم دیگری به نام درهم «بَهْرَج» وجود داشت که بازرگانان نیز آن را نمیپذیرفتند. هرگونه درهمی که در آن ناخالصی (غش) وجود داشت، «ستّوق» خوانده میشد (کرملی، 50، حاشیۀ ۴، نیز ص 147). گفتهاند که مصعب ابن زبیر در 70ق / 689م به دستور برادرش عبدالله بن زبیر گونهای درهم از روی سکههای ساسانی و نیز دینار ضرب کرد (بلاذری، 13). عبدالله بن زبیر نخستین کسی بود که در مکه درهمهای مدور که بر یک طرف آنها عبارت محمد رسولالله و در سمت دیگر امرالله بالوفاء والعدل نوشته بود، ضرب کرد (مقریزی، 8- 9). سکههای نقره (درهم) در این دوره همان خصوصیات سکههای ساسانی ـ اسلامی ضرب شده پس از سال 20 یزدگردی را داشت و تنها از برخی جنبهها با آنها متفاوت بود. معمولاً نام خلیفه با عبارات دعایی «امیر وروئیشنیکان» و «افزوتو گده» (پادشاهی درازباد!) به خط پهلوی همراه بود و نام ضرابخانه در سمت راست این عبارات ضرب میشد. البته محل آتشدان تفاوت داشت (عش، 160, 169-170).در دورۀ اموی، کوششهایی در اصلاح نظام پولی صورت گرفت که از آن جمله طرح نوعی پول واحد از نظر وزن، اندازه و ارزش بود. از اینرو، درهمهای ضرب شده در شهرهای دمشق و واسط، شهری جدید که در 84 ق / 703م میان کوفه و بصره احداث شد، به عنوان الگو برای دیگر ضرابخانهها شناخته شد (همو، 215؛ بروم، 10). ظاهراً این دو ضرابخانه انحصار اصلی ضرب درهم را دراختیار داشتند و این شاید به سبب مشکلات نظارت بر ضرابخانههای ایالتی بود و یا برای حصول اطمینان از اینکه اموال به دست آمده به پایتخت برسند (همانجا). در این دوره، در بیشتر شهرها و مراکز اصلی نواحی ضرابخانه وجود داشت. سکههای اموی یافت شده مؤید وجود بیش از 120 ضرابخانه در نقاط و نواحی گوناگون است که از بلخ تا ابرشهر (نیشابور)، و از ارمینیه تا اسکندریه را شامل میشد. البته نام اینگونه شهرها به خط یونانی، لاتین و یا پهلوی و به همان صورتی که اعراب آن را مینامیدند، ضرب میشد؛ مثلاً هلیوپولیس به نام بعلبک، اسکوتوپولیس به نام بَیسان (شهری در فلسطین) و شوش به صورت السوس (واکر، مقدمه، 70-92). با اینهمه، نه تنها در مناطق مختلف این یکنواختی از لحاظ وزن و اندازه به درستی رعایت نمیشد، بلکه میان دو نوع درهم ضرب شده در دو شهر مرکزی (دمشق و واسط) نیز تفاوتهای قابل توجهی وجود داشت. به این ترتیب، هم میان سکههای ضرابخانههای مختلف، مانند ابرشهر، ابرقباذ، آذربایجان، اردشیر خره و استخر تفاوتهایی از نظر وزن و اندازه وجود داشت و هم میان درهمهای افریقیه، اندلس و ارمینیه که بیشتر براساس الگوی دو شهر اصلی یاد شده انتشار یافته بودند، نیز تفاوتهایی به چشم میخورد (عش، 215-223). از آنجا که یکی از نشانههای خلافت و نیز استقلال، علاوه بر خطبه، ضرب سکه بود (زیدان، 1 / 133)، طی این دوره سکههایی توسط مخالفان بنیامیه به صورت محلی ضرب و منتشر میشد که از آن جملهاند: سکههای یافت شده در فارس (اردشیر خره و دارابگرد)، متعلق به حدود سال 75ق که به قَطَری بن فُجاءه، فرمانده و پیشوای خوارج تعلق دارد و نقش آن به خط پهلوی و همراه با عبارات «بسمالله» و «لاحکم الا لله» است («کاتالوگ...»، ردیفهای 12, 13). اصلاحات پولی در 75ق / 694م با اقدامات عبدالملک بن مروان، خلیفۀ اموی، ادامه یافت (بروم، 9). او کوشید تا در ضرب سکه تحولاتی ایجاد کند و درهم و دینار را به شکل یکسان در سرتاسر سرزمینهای اسلامی رواج دهد (واکر، مقدمه، 55-53). عبدالملک برای تحقق این امر، الگو، طرح و نقش سکهها را برای حجاج فرستاد و او آن را در اختیار ضرابخانههای شهرهای مختلف اسلامی قرار داد. در یک طرف این سکهها، عبارت «قُلْ هُوَاللّٰهُ أحَدٌ» و در طرف دیگر، عبارت «لاالٰهَ اِلاالله» و در هر دو طرف، دایرهای وجود داشت که بر روی یکی محل ضرب (نام شهر»، و بر روی دیگر عبارت «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللهِ، اَرْسَلَهُ بِالهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه وَ لَوْ کَرِهَ المُشْرِکونَ» نقش داشت (مقریزی، 12). اینگونه سکهها کمی از سکههای اسلامی ـ ساسانی پیشین که 25 تا 28 میلیمتر قطر داشتند، کوچکتر بودند (بروم، 10). اصلاحات عبدالملک به نظام پولی 3 فلزی منجر شد. در این زمان، نخست در 77 ق / 696م دینار (سکههای طلا) و سپس در 79ق / 698م درهم (سکههای نقره) ضرب شد. ضرب سکههای مسی نیز در 80ق / 699م صورت گرفت (واکر، همانجا). عبدالملک وزن درهم را 15 قیراط قرار داد (مقریزی، 10). درهم ضرب شده در این زمان به درهم سُمَیریه شهرت یافت، زیرا کسی که در این زمان به ضرب درهم پرداخت، سمیر یهودی بود (همو، 11). وزن درهمهای دورۀ اصلاحات نسبت به درهمهای ساسانی ـ اسلامی به مراتب کمتر بود. از آنجا که وزن هر 10 عدد از این سکهها 7 مثقال بود، میانگین وزن درهمهای دورۀ اصلاحات اموی باید 97 / 2 گرم بوده باشد؛ چنانکه میانگین وزن بسیاری از درهمهای یافت شده از این دوره 90 / 2 گرم، و به این مقدار بسیار نزدیک است (واکر، مقدمه، 95)؛ هرچند میانگین وزن 60 نمونۀ سالم از این سکهها که به سالهای 79 تا 84 ق تعلق دارند و در مجموعۀ موزۀ بریتانیا نگهداری میشوند، 71 / 2 گرم است. این مقدار به وزن سکۀ منحصر به فرد بینامِ متعلق به سال 79ق بسیار نزدیک است (بروم، 9-10). در عهد بنیامیه، بهترین درهمها، درهمهای هُبَیریه، خالدیه و یوسفیه بود و گفتهاند که منصور عباسی برای خراج جز این نوع درهمهای بنیامیه را نمیپذیرفت و به همین سبب، دیگر انواع درهم را ناپسند میدانستند (بلاذری، 15). سکههای دینار در این دوره 25 / 4 گرم وزن داشت که با دینارهای بیزانسی ـ اسلامی شمال افریقا و اسپانیا هموزن بود. البته دینارهای پیشین که در دمشق ضرب میشد، وزن بیشتری (حدود 5 / 4 گرم) داشت. سکههای مسی (فلوس)، پول فرعی (و خرد) بهشمار میآمدند و وزن ثابت و یکنواختی نداشتند، از اینرو، در مبادلات تجارتی آنها را براساس وزن و نه برحسب شمار میسنجیدند. بعضی از این سکهها صرفاً به عنوان پول صدقه به کار میرفت (واکر، همانجا). پیش از ضرب فلس (سکۀ مسی) در دورۀ اصلاحات، سکههای رومی متعلق به ماکسیمیانوس هرکولئوس (286-305م) به جای فلس رواج داشت (همو، مقدمه، 70). احتمال دادهاند که ضرب و رواج برخی سکههای مسی اموی در ایران که اقتباس از سکههای ساسانی بود، برای جلب نظر ایرانیان ادامه یافت؛ نمونههایی از این سکههای مسی در شیراز یافت شده است («کاتالوگ»، ردیف 18). اگرچه طرح و نقش سکهها پس از اصلاحات این دوره، حدود 50 سال، بدون تغییر اساسی ادامه یافت (بروم، 11)، اما این تجربه که اوزان استاندارد ساسانی (5 / 3 تا 4 گرم) را محفوظ میداشت، ادامه نیافت و در 79ق گونهای کاملاً جدید به وزن 97 / 2 گرم انتشار یافت (همو، 9). در 83ق / 702م نیز حجاج بن یوسف، ضمن ضرب سکههای جدید اموی، به ضرب سکههای درهم ساسانی ـ اسلامی در ضرابخانۀ شاپور ادامه داد («کاتالوگ»، ردیف 11). در 99ق از نظر شمار و طرح دایرهها و حلقهها تغییراتی در برخی از سکهها اعمال شد که ظاهراً مربوط به حکام محلی بود (بروم، همانجا). درهمهای ضرب شده در جاهای مختلف نیز ارزش یکسانی نداشت. حجاج درهمی ضرب کرد که بر آن عبارت «بسمالله ـ الحجاج» نقش بسته بود. یک سال بعد، او این عبارت را به الله احد، الله الصمد تغییر داد، اما این نوع سکه به «درهم مکروه» شهرت یافت (بلاذری، 13-14). بعضی گفتهاند: چون آن را به خط فارسی (پهلوی) منقوش میکردند، مردم از لمس آن پرهیز مینمودند (مقریزی، 15) و یا گفتهاند: ایرانیان آن را به سبب وزن کم و یا به علت ضرب آن توسط فردی یهودی ناپسند میدانستند (بلاذری، همانجا). از آنجا که این درهم دردست مسلمان و نیز غیرمسلمان میگشت، فقها آن را مکروه میدانستند (مقریزی، همانجا؛ نیز نک : بلاذری، 156). علاوه بر این، نمونۀ دینارهای افریقیه متعلق به دورۀ عمر بن عبدالعزیز (99-101ق / 718- 719م) با دینارهای یزیدبن عبدالملک (حک 101-105ق / 719-723م) از لحاظ اندازه تفاوتهایی داشت. ظاهراً از این زمان به بعد، دینار در دو اندازه ضرب میشد: برخی کوچکتر (به قطر 5 / 16 تا 17 میلیمتر) و بعضی به همان اندازۀ پیشین (به قطر 19 تا 20 میلیمتر) و هماندازۀ دینارهای دمشقی بود («کاتالوگ»، ردیف 17). تولید سکههای طلا کم و بیش زودتر از اعمال اصلاحات در ضرب سکههای نقره اتفاق افتاد و این امر مؤید آن است که اصلاحات به واسطۀ اقدام بیزانسیها در افزودن کلمات ضداسلامی به سکههای طلا که در آن زمان پول بینالمللی رایج در منطقۀ مدیترانه بود، کمرنگ شد (بروم، 11). ظاهراً ضرب سکه توسط مخالفان حکومت اموی تا اواخر این دوره به صورت محلی ادامه یافت، ازجمله سکههای درهم عبدالله بن معاویه متعلق به 128ق / 746م که در اصفهان ضرب شد («کاتالوگ»، ردیف 21). در دو ناحیۀ طبرستان و بخارا هنوز سکههای شبیه به سکههای ساسانی رواج داشت؛ چنانکه اسپهبدان طبرستان ظاهراً در آغاز (93ق) سکههای خاص خود را میزدند، اما تاریخ آن را پس از یزدگرد سوم (یعنی 31ق / 652م) ذکر میکردند (بروم، 22-23). این سکهها نام «تپورستان» یا «طبرستان» را بر خود داشتند («کاتالوگ»، ردیفهای 56-58). سکههای بخارا شبیه سکههای ساسانی و نوعی از سکههای بهرام پنجم (سل 420-438م) بود که نخستینبار در دورۀ اموی از آنها تقلید شد (بروم، 23, 25).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید