حارث بن عباد بن ضبیعه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 29 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224816/حارث-بن-عباد-بن-ضبیعه
سه شنبه 9 اردیبهشت 1404
چاپ شده
19
حارِثِ بْنِ عُبادِ بْنِ ضُبَیْعه، شاعر، خطیب و جنگاور عصر جاهلی عرب. تبار وی به بنی قیس بن ثعلبه، از قبیلۀ بکر بن وائل میرسید که در نواحی حیره منزلگاه داشتهاند (ابن اعرابی، 157؛ کلبی، 537) (قرائت عُباد، بدون تشدید را در یک بیت ابوتمام تأیید کرده است، نک : زرکلی، 2 / 156، حاشیه). کنیۀ وی در منابع کهن ابوبُجَیر (ابن حبیب، 349؛ مفضل، 78)، و در برخی از منابع معاصر ابومنذر آمده است (نک : فروخ، 1 / 127؛ زرکلی، همانجا). چون وی اسبی چابک و تیزرو به نام «نعامه» داشته، و در قصیدۀ مشهورش بارها از او نام برده است، برخی او را «فارس النعامة» لقب دادهاند (یعقوبی، 1 / 266؛ میدانی، 1 / 376؛ بغدادی، 2 / 170).برخی از معاصران، وفات حارث را حدود سال 550 م (فروخ، همانجا) و برخی دیگر حدود 570 م (زرکلی، همانجا) تخمین زدهاند؛ اما این تاریخسازیها بر هیچ سند قابل قبولی استوار نیست.سرگذشت حارث با جنگهای بسوس (ه م) که میان دو قبیلۀ بزرگ تغلب و بکربن وائل نزدیک به 40 سال ادامه داشت، پیوند خورده است و آگاهی ما دربارۀ وی نیز، منحصر به روایاتی افسانهای است که مورخان و نویسندگان کهن از این جنگها به دست دادهاند. به روایتی، چون هَمّام بن مُرّه، رئیس بکریان به قتل رسید، حارث بن عباد که از بزرگان قوم خود و جنگاوری دلیر بود، ریاست قبیلۀ بکر بن وائل را برعهده گرفت (ابوالفرج، 5 / 46؛ ابن سعید، 2 / 605؛ شیخو، 165- 168، 270-271). به روایتی، وی در جریان جنگ بسوس، روشی مسالمتآمیز پیشگرفت و از صحنۀ کشمکشها و اختلافات میان تغلب و بکر بهکلی کنارکشید و در هیچیک از این جنگها شرکت نداشت. به همین سبب از سرزنش و طعن برخی از خویشان خود در امان نماند (نک : مفضل، همانجا؛ ابن قتیبه، 166؛ ابوعبید، معجم ... ، 3 / 1362؛ قس: بغدادی، 1 / 471، 472، 2 / 170-172؛ نیز نک : علی، 3 / 330، که وی را رئیس قبیلۀ بنی شیبان در جنگ بسوس دانسته است).بر اساس روایتی که با افسانه درآمیخته است، در دومین جنگ میان تغلب و بکر معروف به «واردات»، بُجَیر فرزند حارث و در برخی منابع برادرزادۀ وی به اسارت درآمد و به دست مهلهل، رئیس قبیلۀ تغلب به قتل رسید و چون خبر به حارث رسید، سخت برآشفت و با کنار گذاشتن روش مسالمتآمیز خود، درصدد انتقامجویی برآمد و آمادۀ جنگ شد. بنا بر برخی روایات، وی برای برقراری صلح و پایان دادن به اختلافات میان بکر و تغلب، بجیر را نزد مهلهل روانه کرده بود؛ اما مهلهل اعتنایی به پیام آشتیجویانۀ حارث نکرد و بجیر را به قتل رساند (نک : ابن درید، 356؛ ابـوالفرج، 5 / 46-47؛ مفضل، همانجـا؛ ابـن اثیـر، 1 / 420؛ قس: آلوسی، 2 / 147، که روایتی متفاوت دارد). در این جنگ که به قِضّه شهرت یافت و بنا به برخی روایات، نخستین جنگ حارث بن عباد با قبیلۀ تغلب بود (نک : ابوعبید، همان، 3 / 1362؛ نویری، 15 / 402-403)، تغلبیان رو به هزیمت نهادند و حارث بن عباد، مهلهل، قاتل بجیر و همام بن مره را به اسارت گرفت و چون مهلهل را نمیشناخت، با او عهد کرد که اگر مهلهل را به او معرفی کند، آزادش سازد و مهلهل چون از پایبندی به عهد وی اطمینان یافت، خود را معرفی کرد و حارث ناچار شد به عهدش وفا کند و او را آزاد سازد. حارث در بیتی به این موضوع اشاره دارد (ابن قتیبه، 165؛ ابوالفرج، 5 / 53، 54؛ مرزبانی، 79؛ ابوعبید، همان، 3 / 1362-1363).حارث با این کار در میان اعراب، به عنوان نمونۀ والای پایبندی به عهد شناخته شد و همچون سموئل در زمرۀ اشخاص معروف به وفاداری شهرت یافت و ضربالمثل «اوفیٰ مِنَ الحارث» (وفادارتر از حارث) اشاره به این داستان دارد (ابن حبیب، 348؛ آبی، 6(1) / 115؛ میدانی، 2 / 378؛ زمخشری، 1 / 434-435). حارث پس از آزادی مهلهل با کشتن امرؤالقیس بن ابان تغلبی انتقام خون بجیر را گرفت (ابوالفرج، 5 / 46-47).دختر حارث بن عباد ــ که البته نامش در منابع ذکر نشده ــ در برخی اشعار، مظهر زیبایی و شرافت قلمداد شده است و شاعران از وی نمونهای برای زنان زیبارو و شرافتمند ساختهاند (نک : جاحظ، 4 / 361-362، 6 / 103؛ ثعالبی، 300).اشعار حارث بن عباد که بیشتر در مضامین فخر و حماسه است، ساده و بیپیرایه و از واژههای دشوار و نامأنوس تهی است. یکی از طولانیترین سرودههای وی قصیدۀ لامیهای است که آن را پس از کشته شدن فرزندش بجیر سروده است. این قصیده در حدود 100 بیت بوده (نک : نویری، 15 / 403)، که حدود 80 بیت از آن به دست ما رسیده است. در این قصیده مصرع «قَرِّبا مربط النعامة منّی» بارها تکرار شده است (نک : ابوالفرج، 5 / 47؛ ابن فارس، 207- 208؛ شیخو، 271-276). جالب توجه اینکه برخی از منتقدان کهن، تنها 3 بیت از آن را صحیح دانستهاند (نک : ابوالفرج، 5 / 48) و شاید از همینرو اصمعی در مجموعۀ اشعاری که با عنوان اصمعیات گردآوری کرده، تنها همین 3 بیت را آورده است (ص 67). اشعار وی با اینکه اندک است، در سدههای بعد همچون دیگر اشعار جاهلی، لغتنویسان و نویسندگان کهن به آنها استناد کردهاند (نک : ابوعبید، سمط ... ، 2 / 757؛ ابن منظور، ذیل عنن، نیز قلص).نام حارث را در زمرۀ حکیمان و خطیبان عرب نیز آوردهاند و برخی از سخنان حکمتآمیز اشعار وی، در قالب ضربالمثل به کتابهای امثال راه یافته است (نک : ضبی، 131-133، 140؛ میدانی، 2 / 16؛ ابوعبید، فصل ... ، 305).براساس روایتی که به تفصیل در برخی از منابع آمده است، نعمانبنمنذر گروهی از خطیبان مشهور جاهلی همچون اکثم بن صیفی و حاجب بن زراره و حارث بن عباد را به دربار ساسانی روانه ساخت و هرکدام از ایشان در حضور انوشیروان خطبهای ایراد کردند. چون نوبت به حارث بن عباد رسید، در عباراتی آهنگین و مسجع که از ویژگیهای خطبههای جاهلی است، نخست به ستایش انوشیروان پرداخت و سپس با اشاره به شجاعت و دلاوری عربها، فرمانبرداری و سرسپردگی قوم خود را اعلام داشت. چنانکه در این داستان آمده است حارث پس از ایراد خطبه، خود با انوشیروان گفتوگوی کوتاهی داشت و در بخشی از آن با لحنی حماسی به وصف دلاوریها و جنگاوریهای خود پرداخت (نک : ابن عبدربه، 2 / 7-14؛ صفوت، 1 / 23-24؛ علی، 5 / 390).
آبی، منصور، نثرالدر، به کوشش سیده حامد عبدالعال، قاهره، 1989م؛ آلوسی، محمود شکری، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، به کوشش محمد بهجت اثـری، بیـروت، دارالکتب العلمیـه؛ ابن اثیـر، الکامل، بـه کـوشش ابـوالفدا عبدالله قاضی، بیروت، 1415ق / 1995م؛ ابن اعرابی، محمد، اسماء خیل العرب و فرسانها، به کوشش محمد عبدالقادر احمد، قاهره، 1404ق / 1984م؛ ابنبیب، محمد، المحبر، به کوشش ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد دکن، 1361ق / 1942م؛ ابندرید، محمد، الاشتقاق، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1378ق / 1958م؛ ابنسعید مغربی، علی، نشوة الطرب، به کوشش نصرت عبدالرحمان، عمان، مکتبة الاقصى؛ ابنعبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، 1402ق / 1982م؛ ابن فارس، احمد، الصاحبی، به کوشش مصطفى شویمی، بیروت، 1382ق / 1963م؛ ابن قتیبه، عبدالله، الشعر و الشعراء، لیدن، 1902م؛ ابن منظور، لسان؛ ابوعبید بکری، عبدالله، سمط اللآلی، به کوشش عبدالعزیز میمنی، قاهره، 1354ق / 1936م؛ همو، فصل المقال، به کوشش احسان عباس و عبدالمجید عابدین، بیروت، دارالامانه؛ همو، معجم ما استعجم، به کوشش مصطفى سقا، قاهره، 1364ق / 1945م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به کوشش سمیر جابر، بیروت، 1407ق / 1986م؛ اصمعی، عبدالملک، الاصمعیات، به کوشش احمد محمد شاکر و عبدالسلام هارون، قاهره، دارالمعارف؛ بغدادی، عبدالقادر، خزانة الادب، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1979م؛ ثعالبی، عبدالملک، ثمارالقلوب، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1384ق / 1965م؛ جاحظ، عمرو، الحیوان، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1384ق / 1965م؛ زرکلی، اعلام؛ زمخشری، محمود، المستقصى فی امثال العرب، بیروت، 1397ق / 1977م؛ شیخو، لویس، شعراء النصرانیة، بیروت، 1926م؛ صفوت، احمد زکی، جمهرة خطب العرب، بیروت، المکتبة العلمیه؛ ضبی، مفضل، امثال العرب، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1403ق / 1983م؛ علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، 1970م؛ فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، 1984م؛ کلبی، هشام، جمهرة النسب، به کوشش ناجی حسن، بیروت، 1407ق / 1986م؛ مرزبانی، محمد، معجم الشعراء، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، 1379ق / 1960م؛ مفضل بن سلمه، الفاخر، به کوشش استوری، لیدن، 1915م؛ میدانی، احمد، مجمع الامثال، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، دمشق / بیروت، 1374ق / 1955م؛ نویری، احمد، نهایة الارب، قاهره، 1368ق / 1949م؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، 1379ق / 1960م.
عنایتالله فاتحینژاد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید