حارث بن کعب، بنی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 29 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224815/حارث-بن-کعب،-بنی
سه شنبه 9 اردیبهشت 1404
چاپ شده
19
حارِثِ بْنِ کَعْب، بَنی، عنوان یکی از قبایل مشهور عرب قحطانی که در برخی از منابع بَلحارث نیز نامیده شدهاند. نسب این تیره به کهلان میرسد و نسبشناسان عرب زنجیرۀ تبار آنان را از حارث اینگونه نوشتهاند: حارث بن کعب بن عمـرو بن اعُلة بن جَلْد بن مـالک بن اُوَد بن زید بن کهلان (نک : ابنحزم، 416؛ کلبی، 1 / 268). حارث دو فرزند به نامهای کعب و ربیعه داشت و بنی حارث از طریق این دو گسترش یافتند (همانجاها).بنیحارث در شمار نخستین ساکنان سرزمین نجران (میان یمن و نجد) بودهاند و این سرزمین همواره به نام آنان شناخته میشده است (یعقوبی، 81؛ حَجری، 1 / 208).پیش از بنیحارث، قبیلۀ جرهم و سپس بنیحمیر و پس از آن مَذحج در نجران میزیستند؛ اما گویا بنیحارث بهسبب فزونی فرزندان بر آنها غلبه و سروری یافتند و این سروری در عصر اسلامی هم ادامه یافت (دلّو، 2 / 226؛ ابنسعید، 1 / 170؛ علی، 3 / 536، 4 / 191). اگرچه به درستی نمیتوان روشن ساخت که بنیحارث از چه زمانی در نجران ماندگار شدند، اما به احتمال بسیار این رویداد پس از سیل عِرَم بوده است (ابنسعید، 1 / 238). بنیحارث بهسبب چندین رویداد و نیز بهسبب برخی ویژگیها در میان دیگر قبیلههای عرب از شهرت برخوردار بودهاند (جاحظ، 4 / 381) و آنان را مردمی شریف دانستهاند که بهشیوۀ پادشاهان یمن و نیز بزرگان عرب اهل نجد میزیستهاند (نیز نک : علی، 3 / 532، 9 / 429).پیش از اسلام در میان آنان چندین طبیب وجود داشته است (ابناثیر، 3 / 52؛ طبری، 2 / 407؛ دلو، 1 / 315) که به نظر برخی از پژوهشگران، در سرزمین شام و یا در دانشگاه جندیشاپور طب آموخته بودند (نک : همانجا). همچنین بنیحارث را در شمار جمرات عرب برشمردهاند (ابنحبیب، 234؛ حجری، 1 / 20؛ ابنمنظور، ذیل جمر). جمره به قبیلهای گفته میشده است که از همپیمانی با دیگران خودداری میجسته و جز در میان خودشان گسترش و فزونی نمییافتهاند (علی، 4 / 511)؛ هرچند که این ویژگی با برخی از رفتارهای آنان مغایر است، چنانکه مثلاً در یوم رزم ــ که یکی از ایام مهم تاریخ آنان بوده است ــ بنیحارث گونهای از همپیمانی با بنیمراد از خود نشان دادهاند (دلو، 2 / 185؛ علی، 4 / 449). بنیحارث در شمار مَحِلّون عرب نیز بودهاند. اینان قبیلههایی بودند که ماههای حرام را در جنگ رعایت نمیکردند و به طواف کعبه نمیرفتند و به آن حرمت نمیگذاشتند (جاحظ، 7 / 216؛ علی، 8 / 474).بنیحارث خود عبادتگاهی داشتند که آن را هم پایۀ کعبه میدانستند. این بنا که دیر نجران یا کعبۀ نجران نامیده میشد، به شکل کعبه در مکه و بهصورت متساوی الاضلاع و متساوی الاقطار ساخته شده بود (ابوعبید، 1 / 603؛ یاقوت، 4 / 756؛ علی، 6 / 417).اعشى شاعر مشهور عرب که گویا زمانی در میان بنیحارث زیسته و از آنان به نیکی یاد کرده، این دیر یا کعبه را در شعر خویش وصف کرده است (نک : ابوعبید، 1 / 603-604؛ علی، 9 / 93، 580؛ ابوالفرج، 12 / 9).دیر نجران از سوی برخی قبیلههای دیگر عرب نیز مورد احترام بود، و از برخی توصیفها، چنان بر میآید که افزون بر جنبۀ مذهبی، از جنبۀ اقتصادی نیز مهم بوده است (ابوعبید، 1 / 603).اما ازآنجاکه بخش بزرگی از بنیحارث نصرانی بودهاند (جاحظ، 7 / 216)، سرزمین آنان هم بهعنوان زیستگاه اصلی نصرانیان در شبهجزیره شناخته میشده است (دلو، 2 / 226). روشن نیست که آیا دیر نجران توسط نصرانیان ساخته شده و تنها مورد احترام آنان بوده است، یا بتپرستان بنیحارث نیز آن را حرمت میداشتهاند. از وصف اعشى و نیز برخی دیگر از ابراز نظرها (علی، همانجاها) چنین برمیآید که این دیر از آنِ نصرانیان بوده، اما برای همۀ بنیحارث و برخی از دیگر اعراب ارجمند بوده است (ابوعبید، همانجا).براساس برخی از مآخذ شماری از بنیحارث یهودی بودهاند (صاعد، 116؛ ابنسعید، 1 / 76). از دیگر وجوه شهرت بنیحارث آن است که اینان پیامبر (ص) را به مباهله فرا خواندند. به گزارش مآخذ، دو تن از سران مسیحی بنیحارث، به نامهای عاقب و سید، بههمراه گروهی به نزد پیامبر (ص) آمدند و او را به مباهله فراخواندند؛ اما پس از آن خود از پیشنهاد مباهله بیمناک شدند و به پرداخت جزیه رضایت دادند (ابناثیر، 2 / 293؛ ابنکثیر، 5 / 42؛ ابوعبید، همانجا). پیش از آن، پیامبر (ص) ضمن نامهای به نصرانیان بنیحارث، آنان را در پذیرفتن اسلام و یا پرداخت جزیه مخیّر ساخته بود (ابنکثیر، همانجا).در سال 10ق / 16م پیامبر (ص) خالد بن ولید را با 400 تن از مسلمانان جنگجو بهسوی بنیحارث گسیل داشت و فرمان داد چنانچه تا 3 روز به اسلام نگرویدند، با آنها به جنگ بپردازد. بنیحارث بیهیچ مخالفتی اسلام را پذیرفتند و خالد این خبر را شادمانه به پیامبر (ص) نوشت و خود به دستور پیامبر (ص) در میانشان ماند تا شریعت اسلام را به آنان بیاموزد و وفد (هیئت نمایندگی) بنیحارث را به نزد پیامبر (ص) فرستاد (ابناثیر، همانجا؛ ابنسعد، 1 / 255؛ طبری، 2 / 63). به نظر میرسد که تنها بتپرستان بنیحارث به این دعوت پاسخ دادند و دستکم گروهی از نصرانیان بر دین خود ماندند، چه، پس از وفات پیامبر (ص) خلیفۀ اول، طی نامهای عهد پیامبر (ص) را مبنیبر در امان بودن نصرانیان بنیحارث (نجران) تجدید کرد (همو، 2 / 161).گفتوگوی پیامبر (ص) با نمایندگان بنیحارث که برخی از مورخان گزارش آن را نوشتهاند و حاکی از نوعی رفتار توأم با مدارا در میان بنیحارث بوده است، نشان میدهد دین نصرانی در رفتار بتپرستان بنیحارث نیز بیتأثیر نبوده است (همانجا).جواد علی از اظهار شگفتی پیامبر (ص) دربارۀ ظاهر آنان که گویا به رنگ تیرۀ پوستشان ارتباط داشته، نتیجه گرفته است که احتمالاً بنیحارث ریشهای افریقایی داشتهاند (1 / 481).
ابناثیر، الکامل؛ ابن حبیب، محمد، المحبر، به کوشش ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد دکن، 1361ق / 1942م؛ ابنحزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، 1403ق / 1982م؛ ابنسعد، محمد، الطبقات الکبرى، بیروت، 1410ق / 1990م؛ ابنسعید مغربی، علی، نشوة الطرب، به کوشش نصرت عبدالرحمان، عمان، 1982م؛ ابنکثیر، البدایة؛ ابنمنظور، لسان؛ ابوعبید بکری، عبدالله، معجم مااستعجم، بیروت، 1403ق / 1983م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، 1992م؛ جاحظ، عمرو، الحیوان، به کوشش عبدالسلام هارون، بیروت، 1416ق / 1992م؛ حجری یمانی، محمد، مجموع بلدان الیمن و قبائلها، به کوشش اسماعیل بن علی اکوع، صنعا، 1416ق / 1996م؛ دلو، برهان الدین، جزیرة العرب قبل الاسلام، بیروت، 1989م؛ صاعد اندلسی، طبقات الامم، به کوشش حیاة بوعلوان، بیروت، دارالطلیعه؛ طبری، تاریخ، بیروت، 1413ق / 1992م؛ علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، 1976م؛ کلبی، هشام، نسب معد و الیمن الکبیر، به کوشش ناجی حسن، بیروت، 1408ق / 1988م؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، البلدان، بیروت، 1408ق / 1988م.
محمد سیدی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید