تعزیهخوانی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 7 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224303/تعزیهخوانی
دوشنبه 11 فروردین 1404
چاپ شده
15
تعزیهخوانیهای زنانه را برخی «تا حدی دور از عرف و آداب و فرهنگ مذهبی جامعه»، و نحوۀ برگذاری و اجرای آن را «هرقدر هم ظاهری متجددانه داشت» و نظر برخی را جلب کرده بود، سست و به «صورتی نازل و سخیف» دانستهاند (شهیدی، 110). این نظر نمیتواند مستند به سند و مدرک موثق باشد، چون به جز اشاراتی جسته و گریخته و کوتاه، گزارشی جامع و دقیق دربارۀ چگونگی اجرای این مجالس تعزیۀ زنان به دست ما نرسیده است که آنها را با تعزیهخوانیهای مردان بسنجیم و براساس آن داوری کنیم. وانگهی همانگونه که زنان طبق عرف و عادات اجتماعی دورۀ خود به تأسی از مردان برخی نمایشها و بازیهای شادیآور را در خانههایشان اجرا میکردند، نمایش آیینی تعزیه را نیز به محفلهای زنانۀ خود برده بودند و جدا از جامعۀ مردانه شایستگی و هنر خود را در نمایش مصایب امام در کربلا نشان میدادند (برای آگاهی از بازیها و نمایشهای شادیآور زنانه، نک : بلوکباشی، «نمایشها...»، 46-58؛ انجوی، سراسر کتاب؛ بیضایی، همان، 217-219).
شعردانی، درستخوانی و بیان صحیح اشعار، داشتن چند دانگ صدای خوش، آگاهی از موسیقی و شناخت کم و بیش دستگاهها، مقامها و گوشههای موسیقی ایرانی، نکتهپردازی و بداههگویی، تیزهوشی و موقعشناسی، از عمدهترین ویژگیهای یک شبیهخوان برجسته و خوب بوده است. تعزیهخوانانی که دارای این ویژگیها، یا شماری از آنها بودند، میتوانستند به خوبی و با مهارت نقش شخصیتها را در تعزیه بنمایانند و با ارائۀ نقشی قوی روی احساس تماشاچیان اثر بگذارند و در ذهن آنها ایجاد ایهام بکنند و در آنها شور برانگیزند (بلوکباشی، «تأملی...»، 19). تعزیهگردانان میکوشیدند تا افراد دستههای تعزیۀ خود را از میان کسانی که دارای این ویژگیها، یا برخی از آنها بودند، انتخاب کنند. تعزیهگردانها معمولاً نقش شخصیتهای گروه موافقخوان، بهویژه امامخوان و شهادتخوان را به افرادی میسپردند که در میان مردم به دینداری و تقوا و خوشنامی و اخلاق نیک معروف باشند و شمایل آنها با نقشی که ایفا میکنند، کم و بیش متناسب باشد (برای وصف شمایل شبیهها، نک : مستوفی، 1/ 289-290).از استادان برجستۀ تعزیهخوانی و از تعلیمدهندگان موسیقی و آواز به برخی شبیهخوانان بزرگ میتوان به استاد علی حسین قزوینی و میرزاحسن قزوینی اشاره کرد. این دو استادِ تعزیهخوان شاگردانی بنام مانند ملاعبدالکریم جناب، حاجی قربانخان شاهی و ابوالحسن اقبال آذر، از تعزیهخوانان معروف تکیۀ دولت را تربیت کردند. یکی دیگر از این گروه حسینعلی نکیسا بود که موسیقی و آواز را نزد استاد میرزا بابا (احتمالاً همان میرزا بابانایب تفریشی تعزیهخوان) آموخته بود (مشحون، 58-60، 64، نیز برای استادان موسیقی شبیهخوان دورۀ قاجار، نک : ص 58-68؛ خالقی، 1/ 349-352؛ شهیدی، 686-687، جم).تعزیهخوانی در تکایای بزرگ و معتبر کار هر شبیهخوان یا آوازهخوان معمولی نبود. «تعزیهخوانان این تکیهها، به خصوص کسانی که نقشهای عمده و اصلی تعزیه را داشتند، مانند شهادتخوانان، علاوه بر استعداد هنری و چهره و اندام مناسب، میبایست از قدرت صدای کافی و لازم نیز برخوردار باشند، تا بتوانند در مواقع لزوم صدای خود را به گوش تماشاگران دور هم برسانند»، مثلاً در تعزیۀ «شهادت عباس» زمانی که حضرت با فریاد شمر از خواب برمیخیزد و با خود گفتوگو میکند، «اشعار را به رسم و شیوۀ معمول آهسته و آرام و در درآمد راست پنجگاه میخوانْد. به تدریج که به گوشههای سپهر، مُبَرقع، بیات عجم و نِهْیب میرسید، صدا را بلند میکرد» (شهیدی، 440).در میان خیل تعزیهخوانان خوشصدا کسانی بودند که شعرخوانی در مجالس تعزیه را با آوازخوانی در مجالس طرب به هم آمیخته بودند و به موقع در هر دو جا مجلسآرایی میکردند. جعفر شهری برخی از تعزیهخوانان خوشصدا را از «تیرۀ یزیدی»، و آنها را «تعزیهخوان روز و مطرب شب» معرفی میکند و چنین مینویسد: این تعزیهخوانها پس از پایان ماههای سوگواری، شبها مطرب مجالس بزم و شادی و رو حوضی بودند. امامخوانها، عباسخوانها و شبیه حبیب بن مظاهر از «تیرۀ یزیدی» بودند که در نمایشهای روحوضی در نقش حاجیآقا و جمشیدخان و نوکر در میآمدند و علیاکبر خوانها و قاسمخوانهای این گروه تعزیهخوان نیز در نقش منیژهخانم و دختر حاجیآقا و حاکم، پیراهن زنانه میپوشیدند و آرایش میکردند و دلربا میرقصیدند. از تعزیهخوانهای بنام احمد مرمری در نقش علیاکبر، و علیدلربا در نقش قاسم و بعدها در نقش علیاکبر در کار تئاتر و مطربی هنرنماییها میکردند و در زنانهپوشی و رقص هنرمندی تمام مینمودند. مرکز هنرنمایی آنها قهوهخانۀ امامزاده سید ولی و امامزاده زید و قهوهخانۀ میدان سیداسماعیل بود. نقشهای دوگانۀ این دسته از تعزیهخوانها موجب پدید آمدن و سر زبان افتادن این ضربالمثل «نه به آن زینب و کلثوم شدنت، نه به این داریه و دنبک زدنت» در میان عامۀ مردم شده بود (5/ 539-540).به نوشتۀ اوژن اوبن (ص 170-171) معینالبکا، تعزیهگردان تکیـۀ دولت در دورۀ ناصـری، هر ساله در ماه رمضـان کسانی را برای تعزیهخوانی در تکیه از میان بهترین آوازهخوانان و مطربان در سراسر ایران انتخاب میکرد و آنها را با بستن قرارداد برای یک دورۀ 4 ماهه به کار میگرفت. شمار تعزیهخوانها با 10 تن معاون تعزیهگردان در 1325ق/ 1907م به 200 تن میرسیدند.با بررسی یک اعلان تعزیهخوانی در تکیۀ دولت در دوشنبۀ 3 محرم 1298 و توجه به اسامی شبیههایی که در تعزیههای «ورود اهل بیت به کربلا» و «شهادت حرّ» در این روز نقش ایفا میکردند، درخواهیم یافت که شبیهخوانهایی که معینالبکا برای نقشآفرینی در این دو مجلس انتخاب کرده بود، از شهرهای مختلف ایران دستچین شده بودند: تهران 5 تن، تفرش 3 تن، کن و قم و مازندران هر کدام دو تن، کاشان، کرمان، خراسان، یزد و شمیران هر کدام یک تن، و 5 تن نیز از شهرهایی نامشخص (برای صورت اعلان تکیۀ دولت، نک : شهیدی، 186- 187).
هر دسته از تعزیهخوانان زیرنظر یک تعزیهگردان که او را «استاد» و «معینالبکا» مینامند، کار میکنند. تعزیهگردان همه کارۀ تعزیه و گردانندۀ صحنههای هر مجلس از تعزیه است. طرز چیدن اسباب مجلس بر روی صحنه یا سکوی تعزیهخوانی، تعیین نقش و وظایف هر یک از تعزیهخوانان در هر مجلس، یادآوری اشعار و بیان حال و اصلاح حرکتها و گفتار هر تعزیهخوان به هنگام اجرای نقش با معینالبکا ست. تعزیهگردان با اشارۀ دست، یا عصای خود شبیهخوانان را در ایفای نقش، و نوازندگان طبل و شیپور و کرنا را در نواختن آهنگ و نغمههای مناسب حال مجلس و شخصیت تعزیه و شروع و قطع آهنگ، یا تغییر نواها راهنمایی میکند (نک : همو، 345-346).تعزیهگردانهای قدیم معمولاً «فَرد» یا «نسخه»های هر مجلس تعزیه را که اشعار مربوط به نقش هر شخصیت روی آنها نوشته شده بود، در پَرِ شال کمر خود میگذاشتند و از آنها به هنگام اجرای تعزیه برای هدایت شبیهخوانان و یادآوری اشعار مربوط به هر زمان و موقع استفاده میکردند. برخی از تعزیهگردانان در تکیههای بزرگ و معتبر دولتی دستیارانی داشتند که «ناظمالبکا» نامیده میشدند. وظیفۀ ناظمالبکا فراهم کردن اسباب مجلس، لباس شبیهخوانان، نظم دادن به محیط تعزیهخوانی و تعیین جا برای نشستن گروهها و قشرهای مختلف اجتماعی مردم در فضای تکیه بود (مستوفی، 1/ 290؛ شهیدی، 348- 349).در زمان رونق و شکوفایی تعزیهخوانی در دورۀ قاجار، تعزیهگردانان بزرگ و برجستهای میزیستند که بیشتر آنها ادیب و شاعر و خود مقتلنویس و تعزیهساز بودند. از تعزیهگردانان نامآور آن دوره خواجه حسینعلیخان، معاصر فتحعلیشاه و محمدشاه، میرزا محمدتقی و برادرزادهاش میرزا محمدباقر، و سیدمصطفى میرعزا را میتوان نام برد. میرزا محمدتقی اهل اصفهان و از تعزیهگردانان اوایل عهدناصری در تکیۀ دولت بود. ناصرالدین شاه به او لقب معینالبکا اعطا کرد. پس از او، میرزا باقر، معینالبکای تکیۀ دولت شد. از آن زمان به بعد میرزا محمدتقی میان تعزیهخوانان به «معینالبکای بزرگ» مشهور شد. سیدمصطفى میرعزا از تعزیهگردانان هنرمند و شاعر اهل کاشان بود که بعدها به تهران آمد. او در دورۀ ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه زندگی میکرد. پس از او پسرش سیدکاظم میرغم جای او را گرفت که در عهد محمدعلیشاه تعزیهگردانی میکرد (بیضایی، نمایش، 141-142؛ ملکپور، 1/ 229؛ بلوکباشی، تعزیهخوانی، حدیث، 136؛ برای شرح زندگی این تعزیهگردانان، نک : شهیدی، 707- 714).این تعزیهگردانان با هنرمندی و مهارت نسخههای هر مجلس تعزیه را بنا بر طبع و ذوق خود تصحیح و تنظیم میکردند. گاهی نیز اشعاری به جای اشعار سست به متن نسخهها میافزودند، یا از آنها میکاستند. هر یک از این تعزیهگردانان تعزیههایی نیز سرودهاند که در مجموعۀ تعزیهنامهها با تخلص سراینده آمده، یا به نام آنها شهرت یافته است. مثلاً دو نسخه از تعزیۀ «بازار شام» در دست است که بیضایی یکی از آنها را از ساختههای میر عزا، و دیگری را ساختۀ میرزا محمدتقی دانسته، اما شهیدی این دو را بیشتر تدوینگر و ویراستار نسخهها انگاشته است (برای اطلاعات بیشتر، نک : شهیدی، 511، 526، 710-711؛ بیضایی، «بازیابی...»، 23).در میان این چند تن میرزا محمدتقی بیش از دیگران در گسترش تعزیهخوانی و اعمال شیوههای نو در اجرای تعزیه و دستکاری و تغییر متون تعزیه نقش داشته است. برخی این گسترش و تغییر را نوعی تحول و پیشرفت در سنت تعزیهخوانی، و برخی دیگر بیرون آوردن از «حالت عوامانه» و «جنبۀ اعیانیت» دادن به آن (مستوفی، همانجا) و خلاصه دور کردن تعزیهخوانی از جنبۀ مردمی آن و گرایش به اشرافیگری و ابتذال انگاشتهاند. بیضایی (همانجا) دربارۀ نقش میرعزای کاشانی مینویسد: او «تعزیهگردان و تعزیهسرایی مقتدر بود» و «در اواخر عمر چند باری هم در تکیۀ دولت تهران تعزیهگردانی کرد». میرعزا در سرودن اشعار تعزیه «نقاشی ماهر» بود و به «ارزشهای شعری» اهمیت بسیار میداد و «کار تجسم و تصویر را بیشتر به بیان شعری واگذار» میکرد و «کمتر به حرکت نمایشی توجه داشت و کمبود حرکت را با استحکام شعر جبران» میکرد. تعزیۀ بازار شام نمونهای از مهارت او در تعزیهسرایی است که در میان «تعزیهنامهها تنها نمونۀ نوع خودش است».
به نظر همایونی این گروهِ «تعزیهگردانان دربار ناصری از مردم بریده بودند و خود جزو عملۀ خلوت و سرگرمی دربار و دستگاه حکومت شده بودند». آنان «هر تعزیه را برای اجرا چنان میپرداخته و آماده میکردهاند و به اجرا در میآوردهاند که پسند خاطر مهر مظاهر درباریان افتد». عمل این تعزیهگردانان «تعزیه را از اصل و ذات و طبیعت مردمی خود که مذهبی و ملی بوده، به پدیدهای صرفاً اشرافی و درباری مبدل میساخته است» ( گفتارها، 64).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید