تسبیح، یا سبحه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 7 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224226/تسبیح،-یا-سبحه
شنبه 30 فروردین 1404
چاپ شده
15
تَسْبیح، یا سبحه، رشتهای از گره، دانههای گیاهی، مهرههای سنگی و سفالی که با آن شمار ذکرها، اوراد و جز آنها را نگاه میدارند. نظرات مختلفی دربارۀ واژۀ تسبیح (در عربی سُبحه و مُسْبَحه) وجود دارد: برخی این واژه را تصحیف تسلیخ و تشلیخ (به معنای سجاده و جانماز) و از غلطهای مشهور میدانند (هدایت، ۲۶۹). برخی دیگر با استناد به متون ادب فارسی و اشعار برخی شاعران کهن عرب ــ که واژۀ تسبیح را عیناً به معنای رشتهای از مهرهها آوردهاند ــ استعمال آن را «صحیح و فصیح» دانستهاند (قزوینی، 6-14؛ برای واژۀ تسبیح در دیوان شاعران پارسیگو، نک : خاقانی، ۶۳۹؛ عطار، ۸۰۸؛ سلمان ساوجی، ۳۵۶؛ حافظ، ۲۱۵، ۲۵۶، ۴۸۴؛ نظامی، ۱۲۰). علامۀ قزوینی برای کاربرد واژۀ تسبیح/ تسابیح در ادبیات عرب به نسخۀ خطی دیوان ابونواس استناد کرده است (نک : ص ۱۲؛ نیز نک : خفاجی، ۵۳). لیکن در برخی نسخ چاپ شدۀ این دیوان واژۀ تسابیح موجود نیست و به جای آن در قطعه شعر مورد نظر قزوینی واژۀ مسابیح به چشم میخورد (قس: ابو نواس، چ ۱۹۶۲م، ۲۱۹، چ غزالی، ۴۵۹). خاستگاه تسبیح را آسیا دانستهاند، اما به روشنی مشخص نیست که مردم کدام سرزمین آسیایی مبتکر آن بودهاند (ERE, X/ 847). در بسیاری از نقوش و حجاریهای برجستۀ کاخهای سلطنتی آشور نصیرپال دوم (۸۵۹-۸۸۳قم) در آشور، و در کاخ پادشاهی سناخریب (۶۸۱-۷۰۴قم) در مالتای، الاهگانی مانند ایشتر (اینانا) و دیگر ربالنوعها، تسبیح کوچکی از مهره در دست دارند (بلک، ۸۹، 90-91).
تسبیح ظاهراً در بسیاری از تمدنهای کهن به عنوان ابزار ثبت اعداد، روزها و جز آنها، و برقراری ارتباط از راه نظام گرهنویسی (هر گره به معنا و مفهوم خاص) و نشانههای یاد آورنده در برخی از جامعهها کاربرد داشته است.ادوارد تایلر به سادهترین شکل تسبیح اشاره میکند که رشتهای نخی از انواع گرهها با رنگهای مختلف بود که هر گره معنایی خاص داشت. همو نظام گرهنویسی را یکی از مشخصات جوامع دوران کهن میداند (ERE، همانجا). مثلاً در چین باستان مردم رشتههایی نخ با گرههای مختلف به کار میبردند که شمارهها و فاصلهها کار نوشتن را انجام میدادند (همانجا).در بسیاری از جامعههای کهن مانند یونان، روم، مصر و هند از تسبیح برای نگهداشت روزهای جشن و آیینها، یا از آن همچون طلسم و تعویذ و وسیلۀ تفأل و تزیین، یا نشانۀ ورود به مرحلهای خاص در آیین تشرف، استفاده میکردند (همان، X/ 847-848). زنان افریقای مرکزی روزها و ماههای بارداریشان را با زدن گرههایی به رشتهای نخ محاسبه میکردند (همانجا).با گذشت زمان و تحول و پیشرفت فرهنگ، کاربریهای ابزاری تسبیح در جامعهها محدودتر شد و بیشتر جنبۀ دینی و کاربری مذهبی یافت.کاربرد تسبیح در تمام ادیان بزرگ جهان کم و بیش مرسوم بوده است. کهنترین سند مکتوب مربوط به کاربرد تسبیح، متون ادبی هندو ست که به رواج استفاده از تسبیح میان برهمنها اشاره میکند (همان، X/ 848). در فلسفۀ بودا، هر بودایی با در دست داشتن تسبیح به مثابۀ جزئی از کل و مهرهای کنار مهرههای دیگر رشتهای را تشکیل میدهد که نهایتاً به بودا متصلشان میکند (همان، X/ 847). یهودیان تسبیحی ۳۲ یا ۹۹ مهره را در روزهای شنبۀ (سَبْت) مقدس در دست میگیرند (همان، X/ 855). امروزه مسیحیان کلیسای ارتدکس ایرلند نیز برای شمارش نمازگزاران از «تسبیحهای نذرانه» استفاده میکنند (همان، X/ 848).بهنظر گلدسیهر تسبیح از سوی بوداییهای هند بهاسلام راه پیدا کرده است (EI2, IX/ 741؛ نیز نک : ERE, X/ 852). برخی نیز مسیحیان (نسطوریان شرق) را عامل راهیابی تسبیح به جهان اسلام دانستهاند (علایی، ۲۹). شمارش دعا و ذکر با تسبیح میان مسلمانان، بجز وهابیان مرسوم است. وهابیان کاربرد تسبیح را برای شمارش دفعات ذکر ادعیه، بدعت در دین میدانند و از انگشتان دست بهجای آن کمک میگیرند (EI2 ، همانجا).دربارۀ استفـاده از تسبیح در میـان اهل تسنـن روایات مختلفی وجود دارد: برخی کتب حدیث اهل سنت همراه داشتن تسبیح را بـه مسلمانان توصیـه میکند و به تسبیح گـرداندن پیامبر(ص) نیز اشاره دارد (نسایی، ۷۴/ ۳؛ ابوداوود،۳۰۹/ ۵؛سیوطی، 2/ 139-145؛ EI2، همانجا). روایاتی دیگر از قول پیامبر(ص) کاربرد تسبیح را در شمارش اذکار و اوراد نکوهش میکند (ترمذی، ۵۲۱/ ۵؛ ابوداوود، ۱۷۰/ ۲). شیعیان معتقدند که حضرت زهرا (ع) از نخستین کسانی بود که از تسبیح استفاده میکرد و برای گفتن تسبیحات پس از نماز (۳۴ تکبیر، ۳۳ تسبیح، ۳۳ تحمید) رشتهای نخ پشمی که ۳۴ گره داشت، به کار میبرد. همو بعدها از خاک مزار حمزه عموی پیامبر(ص) تسبیحی گلین ساخت. شیعیان نیز به پیروی از حضرت زهرا(ع) برای تبرک، از تربت کربلا، مقتل حسین بن علی(ع)، تسبیح میسازند که به «تسبیح تربت» یا «تسبیح کربلایی» معروف است (مجلسی، ۳۳۳/ ۸۲، ۳۴۱؛ بهار عجم، ۲۴۵/ ۱؛ علایی، 29-30؛ برای تسبیح تربت حمزه در اشعار پارسی، برای نمونه، نک : خاقانی، ۳۶۰؛ نیز نک : ه د، تربت).
تسبیح را از مواد گوناگون میسازند: تسبیحهای گلی مانند تسبیحهای ساخته شده از تربتِ قتلگاه امام حسین(ع) و تربت آستانۀ امامان دیگر و بقاع متبرکه؛ تسبیحهای ساخته شده از سنگهای معدنی گرانبها، مانند عقیق، یشم، یاقوت، مروارید، زمرد، فیروزه، لاجورد و جز آنها؛ و از چوب، میوه و هستۀ میوۀ برخی درختان مانند آبنوس، شمشاد، یُسر و خرما؛ از شاخ و استخوان و عاج حیواناتی مانند گوزن، شتر و فیل؛ و از بلور و شیشه و پلاستیک (علایی، 31-33؛ دائرة المعارف...، ۲۴۲/ ۴).برخی تسبیحها به لحاظ جنس، محل ساخت، سازنده و شکل و رنگ آن شهرت یافتهاند، مانند تسبیح شاه مقصود که از سنگی خاص از معادن قندهار افغانستان ساخته میشود و نوعی از آن بسیار کمیاب و گرانبها ست؛ تسبیح عقیق از معادن یمن که به تسبیح یمانی معروف است؛ تسبیح کار عبدالله، و تسبیحهای عین الهرّه، کهربایی، نقرهکوب، و چشم بلبل از جمله تسبیحهای معروف دیگر هستند (نک : علایی، ۳۴-۳۳، دائرة المعارف، همانجا؛ آنندراج، ذیل تسبیح چشم بلبل). این تسبیحها معمولاً ۱۰۰ دانه یا مهرهدارند که مسلمانان و شیعیان آن را نشانۀ ۱۰۰ اسم خداوند و یا نمادی از تسبیحات حضرت زهرا(ع) میدانند. تسبیحهای ۲۵، ۳۳، ۳۴ و ۰۰۰‘۱ دانه یا مهره نیز به کار میرود. تسبیح ۰۰۰‘۱ دانه به برخی صوفیان و دراویش اختصاص دارد که برای گفتن ذکر در مراسم خاکسپاری بهدست میگیرند و ۳ بار میگردانند و هر بار ۰۰۰‘۱ لااله الاالله میگویند (EI2 ، همانجا؛ برای دیگر کاربردهای تسبیح در آیینهای صوفیانه، نک : تریمینگام، 201-202).تسبیحها را از لحاظ شکل به دوکی (تسبیحهایی با مهرههای بـه شکل دوکِ تراشیـده)، خرمایـی ـ سنجدی (تسبیحهایی با مهرههای به شکل هستههای خرما و سنجد)، تسبیحهای کروی (مهرههای آن از طریق ریختهگری و قالبگیری تهیه میشوند)، دستهبندی میکنند (علایی، ۳۴).
هر رشتۀ تسبیح از چند بخش تشکیل میشود. سر تسبیح دارای یک یا دو منگوله است. منگولههای برخی تسبیحهای نفیس، زربافت یا نقرهبافت است. مهرهای مخروطی شکل در زیر منگوله به نام شیخک، دسته و یاد، وصل است که بزرگتر از دیگر مهرهها ست. دو سر انتهایی نخ تسبیح را که معمـولاً از ابریشـم یا نخهـای سبـز رنگ و جـز آنهـا ست، از سوراخ دانۀ به هم گره میزنند. در برخی مناطق شیخک را «خلیفۀ سُبحه» یا صوفی، امام و محراب سبحه نیز مینامند (نک : لغتنامه...، ذیل شیخک). پس از آن مهرههای یک شکل و همجنس تسبیح را کنار یکدیگر به رشته میکشند. دو مهره شبیه عدس به نام عدسک یا عدسی که کوچکتر از دیگر مهرهها هستند و گاهی از جنس دیگری ساخته میشوند، دانههای تسبیح را به ۳ قسمت تقسیم میکنند. برخی شیخک و عدسک را یکی دانستهاند و به عنوان مهرههای میانی تسبیح از آن نام بردهاند (EI2، همانجا؛ لغتنامه، ذیل امام و عدسی). در تسبیح ۱۰۰ دانه، دانهها به دو قسمت ۳۳ دانه در دو طرف شیخک، و یک قسمت ۳۴ دانه در میان دو عدسک تقسیم شده است (علایی، ۳۳-۳۱؛ EI2، همانجا؛ ERE, X/ 852).تسبیح در فرهنگ مردم جامعههای اسلامی و ایرانی جایگاه خاص دارد و مسلمانان آن را به نشانۀ ایمان در دست میگیرند و میگردانند و ذکر میگویند. معمولاً زائران برخی اماکن مقدس و بقاع متبرکه مُهر و تسبیحهای تبرک شده از زیارتگاهها به ارمغان میآورند. مؤمنان در جانمازشان تسبیح میگذارند تا در فاصلۀ میان دو نماز یا در پایان نماز با آن ذکر بگویند.مهر و تسبیح و تربت امام حسین (ع) و مکه برای شیعیان ارزش معنوی بالایی دارد. شیعیان در دست داشتن تسبیح تربت را ثوابی بزرگ میدانند و از آن برای برآوردن حاجاتشان استفاده میکنند (نک : ه د، تربت). ساخت تسبیح در بسیاری از اماکن مقدس و امامزادگان رواج دارد. مثلاً در خراسان افراد بسیاری در معادن پازر (سنگی سبز رنگ)، فرومد و عباسآباد مشغول تسبیحسازی از این سنگ هستند. آنها با تراش سنگ و خوابانیدن آن در روغن کرچک، تسبیحها و اشیای زینتی میسازند. کسانی نیز به بند و رشته کشیدن مهرههای تسبیح و فروش آن میپردازند که به آنان «تسبیح بندکن» میگویند. از دیرباز دکانهای بازار و اطراف حرم امامان و امامزادگان یا پیشخوان مساجد محل عرضۀ مهر و تسبیح به زائران بوده است. به گزارش آماری در ۱۳۵۰ش، فقط در شهر مشهد ۱۰۰ دکان مهر و تسبیحفروشی وجود داشته است (چهرۀ خراسان، ۱۷۹، ۱۸۲؛ دائرة المعارف، همانجا).
زنان نقشهایی را که بر روی آش، حلوا و غذاهای دیگر نذری میافتد، علامتی از شکل تسبیح و مهر و پنجۀ امالبنین و یا حضرت فاطمه(ع) میپندارند و آن را به نیت قبولی نذر و نیازشان میانگارند. همچنین زنان با گرداندن تسبیح تربت کربلا و خواندن و ذکر اوراد و ادعیه سر سفرههای نذری، قبولی نذر را از خداوند و امامان میطلبند. به عقیدۀ برخی گسستن یکبارۀ رشتـۀ تسبیح و پراکنده شـدن مهرهها را علامت روا شدن حاجات، و برخی دیگر نشانۀ پریشانی و پراکندگی دانستهاند. در برخی نقاط روستایی و عشایری ایران بر روی سنگ مزارها شکل مهر و تسبیح را که نشانۀ زهد و ایمان متوفى است، حک میکنند (شکورزاده، ۲۹، ۲۲۰، ۶۳۱؛ ماسه، ۱۸۷). پس از غسل مردگان، به دست مردگان مرد تسبیحی ۱۰۰ یا ۳۳ دانه از تربت کربلا میدهند و مردگان زن را با دستبند و انگشتر و گلوبندی تسبیح مانند که از خاک کربلا تهیه شده و نام «پنج تن» بر آن حک شده است، مـیآرایند (بلوکباشی، ۷۶؛ کتیرایی، 251؛ نیز نک : ه د، تربت). از تسبیح، به ویژه تسبیح تربت، برای تفأل و استخاره نیز استفاده میکنند (برای شرح استخاره با تسبیح، نک : اسدیان، ۱۹۴؛ همایونی، ۳۴۳؛ رضایی، ۶۰۸-۶۰۷).خوجههای اسماعیلیۀ هند در برخی اعمال و آداب مذهبیشان، از جمله آداب ذکر برای شاه غریب میرزا، و دعا برای آقاخان، تسبیح ۱۰۱ دانۀ تربت کربلا میگردانند (هالیستر، ۴۳۴).
آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۶ش؛ ابوداوود سجستانی، سلیمان، السنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م؛ ابونواس، دیوان، بیروت، ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۲م؛ همان، به کوشش احمد عبدالمجید غزالی، بیروت، دارالکتاب العربی؛ اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، ۱۳۵۸ش؛ بلک، جرمی و آنتونی گرین، فرهنگنامۀ خدایان، دیوان و نمادهای بینالنهرین باستان، ترجمۀ پیمان متین، تهران، ۱۳۸۳ش؛ بلوکباشی، علی، «آیین به خاک سپردن مرده و سوگواری آن»، پیام نوین، تهران، ۱۳۴۴ش، س 7، شم ۹؛ بهار عجم، لالهتیک چند بهار، لکهنو، 1334ق؛ ترمذی، محمد، السنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م؛ چهرۀ خراسان، مشهد، ۱۳۵۱ش؛ حافظ، دیوان، به کوشش رشید عیوضی و اکبر بهروز، تهران، ۱۳۵۶ش؛ خاقانی، بدیل، دیوان، به کوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، ۱۳۶۸ش؛ خفاجی، احمد، شفاء الغلیل، به کوشش محمد بدرالدین نعسانی، قاهره، ۱۳۲۵ق؛ دائرة المعارف تشیع، تهران، ۱۳۸۱ش؛ رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، ۱۳۸۱ش؛ سلمان ساوجی، کلیات، به کوشش عباسعلی وفایی، تهران، ۱۳۷۶ش؛ سیوطی، الحاوی للفتاوی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، ۱۳۶۳ش؛ عطار، محمد، دیوان، به کوشش تقی تفضلی، تهران، ۱۳۶۲ش؛ علایی، علیاکبر، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴3ش، شم ۲۸؛ قزوینی، محمد، «تسبیح به معنی سبحه صحیح و فصیح است»، یادگار، تهران، ۱۳۲۴ش، س ۲، شم ۵؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، ۱۳۴8ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشنضمیر، تبریز، ۱۳۵۵ش؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م؛ نسایی، احمد، السنن، استانبول، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م؛ نظامی گنجوی، مخزن الاسرار، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱3ش؛ هالیستر، جان نورمن، تشیع در هند، ترجمۀ آزرمیدخت مشایخ فریدنی، تهران، ۱۳۷۲ش؛ هدایت، رضاقلی، انجمن آرای ناصری، تهران، ۱2۸۸ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، ۱۳۷۱ش؛ نیز:
EI2; ERE; Trimingham, J.S., The Sufi Orders in Islam, London, 1973.معصومه ابراهیمی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید