ابن مسجح
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/224130/ابن-مسجح
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
4
اِبْنِ مِسْجَح، ابوعثمان (يا ابوعيسی) سعيد بن مسجح، بنيان گذار موسيقی و سرايش هنری (غناء المتقن) عرب و يكی از بزرگ ترين موسيقیدانان و خوانندگان سدۀ 1ق / 7م. ضبط مشهور نام او چنانكه گفته شد، «ابن مسجح» است، ولی به صورتهای ديگری نيز آوردهاند (فامر، «تاريخ»، 77؛ كوسن دوپرسوال، 414). تاريخ تولد وی به درستی معلوم نيست، اما با توجه به درگذشت او با اختلاف روايت در حدود 85ق / 704م (زركلی، 3 / 101) يا 87ق (فرخ، تاريخ العلوم، 182) و 96 يا 97ق (فارمر، همانجا)، میتوان گفت بايد در حدود نيمۀ اول سدۀ نخستين ق / 7م در مکۀ معظمه متولد شده باشد.ابن مسجح از موالی بنی جُمح يا به قولی بنی نوفل بن حارث بن عبدالمطلب يا بنی مخزوم بود كه تباری غير عرب داشت. وی دارای چهرهای سياه يا زردخوش رنگ و هوشی سرشار بود (ابوالفرج، 3 / 84-86) و با بهرهمندی از موهبت صدايی بسيار خوش، توانست با خواندن شعری از ابن رقاع عاملی در آهنگی از «ضرب ثقيل اول» و با راه يا برداشت سبابه در پردۀ وسطی (جای انگشت ميانه در دستۀ ساز)، آزادی خود را بازيابد (همو، 3 / 85).استعداد هنری ابن مسجح در موسيقی از آنجا شكوفا شد كه وقتی عبدالله بن زبير به سبب قيام برضد يزيد بن معاويه، به قدرت زودگذری رسيده بود، مقارن سال 64ق (فاكهی، 2 / 169) به ترميم خانۀ كعبه پرداخت؛ در بين كارگرانی كه در آنجا كار میكردند، عدهای ايرانی بودند كه بنابر رسم بنايان ايرانی در هنگام كار آواز میخواندند و ابن مسجح با شنيدن آواز آنان به فكر افتاد كه اشعار عربی را با همان آهنگهای ايرانی بخواند (ابوالفرج، 3 / 84-86). از اين رو كار او كه در واقع نوعی نوآوری و ابتكار هنری به شمار میرفت، چنان جلب توجه كرد كه موسيقیدانان بزرگ ديگری مانند غريض و ابن سريج از آن پيروی كردند (همو، 3 / 84). پس از آن ابن مسجح به شام سفر كرد و بر اثر آشنايی با موسيقی روم (روم شرقی يا بيزانس) و بهرهمندی از روش هنرمندان نظريه پرداز (اسطو خوسيّه) كه در اصل آخرين بازماندگان اقوام ساكن اسطوخوس (يا اسطوخادس)، جزيرهای در جنوب فرانسه با مردمی مشهور به خوش صدايی و موسيقیدانی، بودند (نويری، 4 / 239، حاشيۀ 1)، توانست با تلفيق و گلچينی از مزايای موسيقی ايرانی و رومی و زدودن فواصل زايد (نبرات) و به طور كلی آنچه با ساختار يا روح موسيقی عرب سازگاری نداشت، در شيوهای كه به نام سرايش هنرمندانه (غناءالمتقن) مشهور شد، نوآوری كند (ابوالفرج، 3 / 84، 87). ويژگی بارز روش ابن مسجح در آزادی عمل بود، به اين معنی كه برخلاف شيوۀ سنتی و ديرينۀ عرب يا با اتكاء به شعر و ذوق خوانندگی (ضيف،51)، وی با ابتكارهای هنرمندانه بيشتر از ضربهای ثقيل استفاده میكرد (ابوالفرج، ضيف، همانجاها). در عود اصابع يا مقامهای هشتگانۀ انگشتی را به كار میگرفت كه هريك از آن مقامها در راه (مجرای) وسطی (انگشت ميانه)، بنصر (انگشت سوم روي عود = انگشت چهارم دست) قرار داشت و به ترتيب سوم كوچك و سوم بزرگ را ارائه میداد (فارمر، «مطالعاتی»، 448). از اينجا بود كه بسياری از اصطلاحات موسيقی ايرانی در زبان عربی راه يافت كه از آن جمله است: دستان، به معنی پرده و نيز زير و بم نام دو وتر، يعنی زه يا سيم ساز (اول و چهارم عود) و تغيير كوك عربی قديم عود از C - D- G- a (دو- ر- سل ماژور) به A- D- G- c (لا- ر- سل مينور) (همو، «تاريخ »، 70).بدين ترتيب ابن مسجح به اقتضای نوآوری یا تحول شايسته و هنرمندانهای كه در موسيقی عربی ايجاد كرد، به شهرت رسيد و تا آن حد محسود قرار گرفت كه دشمنانش وی را متهم كردند با خواندن آواز، جوانان قريش را گمراه میكند و عامل مكه به بازداشت اموالش پرداخت و او را به دستور خليفه به شام اعزام داشت (ابوالفرج، 3 / 86-87). ابن مسجح در همان اوايل ورود به شام، شبی در منزل يكی از جوانان هنردوست و شايد يكی از عموزادگان خليفه به مهمانی رفت و به تقاضای ميزبان به خوانندگی پرداخت. چون كاخ خليفه مجاور آن منزل واقع شده بود، صدای دلنشين ابن مسجح به گوش خليفه رسيد و خليفه او را احضار كرد و از او خواست برايش نخست گونهای ركبان (نوعی نصب) و سپس «غناء المتقن» بخواند. وی چنان دلفريب خواند كه خليفه پس از تشويق، اماننامهای متضمن استرداد اموالش بدو داد (همو، 3 / 87- 88). پس از آن ابن مسجح به زادگاه خود مكه بازگشت و آن قدر بزيست كه در دوران خلافت وليد بن عبدالملك (وليد اول) معبد، موسيقیدان بزرگ نيز به ديدار وی نايل آمد (همو، 3 / 86). شهرت ابن مسجح مدتها پس از مرگش باقی ماند، زيرا ابن نديم در ضمن آثار منسوب به ابوايوب مدينی، كتابی با عنوان كتابی ابن مسجح ذكر كرده است (ص 148) و اسحاق موصلی موسيقیدان بزرگ ايرانی با نگارش اخبار سعيد بن مسجح خاطرۀ اين هنرمند را زنده نگاه داشته است (همو، 141).
همچنين میتوان به شعر اسماعيل بن عمار (د 165ق) اشاره كرد كه در آن يادی از غنای شادی آفرين ابن مسجح شده است (فروخ، تاريخ الادب، 2 / 89). به اين نكته هم بايد توجه داشت كه بسياری از موسيقیدانان معروف و بزرگ آن روزگار از قبيل ابن مُحرِز، ابن سريج، غَريد، معبد و يونس كاتب كه شاگرد ابن مسجح بودهاند، كمال هنری خود را مديون او هستند (EI2).
ابن نديم، الفهرست؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بولاق، 1285ق؛ زركلی، اعلام؛ ضيف، شوقی، الشعر و الغناء فی المدينة و مكة لعصر بنی امية، بيروت، دارالمعارف؛ فاكهی، محمدبن اسحاق، اخبار مكة، به كوشش فرديناندووستنفلد، گوتينگن، 1859م؛ فروخ، عمر، تاريخ الادب العربی الاعصر العباسية، بيروت، 1981م؛ همو، تاريخ العلوم عندالعرب، بيروت، 1984م؛ نويری، احمدبن عبدالوهاب، نهاية الارب، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی؛ نيز:
Caussain de Perceval, A., “Les musiciens arabes”, JA, Paris, 1873, S. 7, vol. II; EI2 ; farmer, H. G., A History of Arabian Music, Lodnon, 1964; id, Studies in Oriental Music, Frankfurt, 1986.
تقی بینش
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید