ابن کثیر، ابومعبد
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/224050/ابن-کثیر،-ابومعبد
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
اِبْنِ كَثير، ابومعبد عبدالله بن كثير داری يا دارانی (45 يا 48-120ق / 665 يا 668- 738م)، قاری مكه و از قرّاء سبع. كنيههای ديگری نيز برای او ياد كردهاند (ابن نديم، 31؛ نووی، 1(1) / 283). مردم مكه به عطرفروش داری يا دارانی (منسوب به ناحيۀ دارين) میگفتند و نسبت «داری» ابن كثير از آن روست كه وی لااقل مدتی اين شغل را داشته است (خليفة بن خياط، 709؛ ابن نديم، همانجا). اينكه گفته شده ابن كثير به بنی عبدالدارِ لَخم (نووی، همانجا؛ مزی، 9 / 375) يا بنی عبدالدار قريش (ذهبی، تاريخ، 4 / 269) منسوب بوده، نادرست است، بلكه وی با عمروبن علقمۀ كنانی نسبت ولاء داشت و از نسل ايرانيانی بود كه به يمن مهاجرت كرده بودند (دانی، 14؛ ابن نديم، نوويی، همانجاها). اهوازی بر اساس منبعی نامعلوم نسبت پدر او را به شكل «كثيربن عمروبن عبدالله بن زاذان بن فيروزان بن هرمز» ثبت كرده است (ابن جزری، غاية، 1 / 443؛ قس: فاسی، 5 / 236). ابن كثير در مكه تولد يافت و در همانجا درگذشت (ذهبی، سير، 5 / 319؛ ابن نديم، همانجا). برخی از اهل قرائت در سدههای 8 و 9ق به اقامت كوتاه وی در عراق اشاره كردهاند (ابن قاصح، 12؛ قسطلانی، 1 / 95). شرح حال ابن كثير قاری توسط برخی از قدما چون ابن ابی حاتم (2(2) / 144) با فردی به نام عبدالله بن كثير بن مطلب قريشی (د 120ق) و نيز با عبدالله بن كثير ديگری (زنده در 122ق) كه قصهگوی مردم مكه بود، خلط شده و اين امر به آثار محقّقان بعدی سرايت كرده است (نك : نووی، مزی، همانجاها؛ بخاری، تاريخ، 3(1) / 181؛ ابن منجويه، 1 / 384؛ ذهبی، سير، 5 / 319؛ قس: ابن خلكان، 3 / 41، كه در آن قاصّ الجماعة به قاضیالجماعة تحريف شده است). نظر به اشتراك اين سه تن از حيث زمان و مكان تشخيص هويت عبدالله بن كثير در اسنادی كه فاقد قرينه باشد، مشكل است (به عنوان نمونه، طبری، 1 / 77، 2 / 137؛ ذهبی، سير، 5 / 319) و با توجه به اينكه حديث ابن كثير قريشی به صراحت در كتب حديث وارده شده (نك : مسلم، 2 / 669؛ ذهبی، ميزان، 2 / 473)، اينكه ابن كثير قاری به روايت حديث پرداخته باشد، مورد ترديد قرار میگيرد، هرچند ابن سعد (5 / 356) با عبارتی مختصر و مبهم روايت احاديثی را به وی نسبت داده است. بنابراين میتوان احتمال داد كه عبدالله بن كثير، شيخ ابن ابی نجيح و راوی ابوالمنهال در سند حديث «سلف» (بخاری، صحيح، 3 / 174-175، 178؛ مسلم، 3 / 1226-1227) همان ابن كثير قريشی باشد. از اين رو ذهبی (ميزان، 2 / 474) متقاعد شده است كه ابن كثير قاری در كتب حديث روايتی ندارد. با اين ترتيب توثيق وی توسط ابن سعد (همانجا)، ابن مدينی (مزی، 9 / 376)، ابن معين (ابن حجر، 5 / 368) و شايد نسائی (ذهبی، تاريخ، 4 / 270) ثمرۀ چندانی نخواهد داشت. ابن كثير قرائت را به طريق عرض از عبدالله بن سائب (از صحابه)، مجاهد و درباس (مولای ابن عبّاس) فرا گرفت (دانی، 8؛ ابن جزری، غاية، 1 / 443). استفادۀ ابن كثير از ابن سائب به رغم اينكه مورد ترديد ابوالعلاء همدانی قرار گرفته (ابن جزری، همانجا)، با توجه به وفات ابن سائب در مكه در فاصلۀ 64- 68ق (قس: ابن سعد، 5 / 329؛ ابن عبدالبر، 2 / 380-381) معقول است. اگرچه گفته شده است ابن كثير در قرائت تابع نقل و مخالفت رأی بود (اندرابی، 65)، ولی در هر حال برای ترجيح يك قرائت در موارد اختلاف، عاملی بجز روايت نيز دخيل خواهد بود. حتی موارد فراوان مخالفت وی با قرائت مهمترين استادش مجاهد (نك : ابن خالويه، مختصر، جم ) نشان میدهد كه او در پيروی از روايت افراط نكرده است. ابن كثير در قرائت برخی از آيات (توبه / 9 / 100؛ كهف / 18 / 95؛ نمل / 27 / 21؛ غافر / 40 / 26) از رسم مصحف مكه كه با مصاحف ديگر اختلاف داشته، پيروی كرده است (ابن ابی داوود، 47؛ ابن طاووس، 280؛ دانی، 119، 146، 167، 191)، ولی در مورد آيهای (نساء / 4 / 171) و احتمالاً آيهای ديگر (محمد / 47 / 18) پيروی وی از مصحف مكه ثابت نشده است (نك : ابن ابی داوود، 47، 49؛ ابن طاووس، همانجا). برخی از اصول حاكم بر قرائت ابن كثير چون تخفيف و تسهيل همزه، البته در حد اعتدال (دانی، 31-41، جم )، اجتناب از اماله (ابن خالويه، اعراب، 97؛ دانی، 48) و برخی تلفظهای او مانند كسر عينالفعل «يَحسِب» نشانۀ تأثير لهجۀ مكی است (دانی، 84؛ قس: حاكم، 2 / 231؛ رضیالدين، 3 / 4، 31؛ سيوطی، 6 / 393). احتمالاً برخی خصوصيات ديگر چون اظهار دال و ذال در مواضع ادغام متقاربين (دانی، 42-44، 148)، وصل هاءِ كنايه با اشباع ضمه و كسره (همو، 29، 164)، وصل ضمير «هم» پس از حروف جر به ضم ميم و اشباع آن (همو، 19)، تلفظ خاص اسماءِ اشاره (همو، 94، 95، 151، 171) و اختيار لفظ انزال بر تنزيل (همو، 75) و تضعيف بر مضاعفه (همو، 81، 164) نيز ناشی از لهجۀ مكی ابن كثير است. اختيار وزنهای ساكن العين در غالب موارد به جای وزنهای متحركالعين (دانی 74، 78، 83، جم )، ترجيح مَيْت و ضَيْق به تخفيف عين بر تشديد آن (همو، 87، 106) و ترجيح وزن فَعْل بر فاعِل در مورد اسماءِ مهموزالعين (همو، 88، 115) بيانگر گرايش وی به تخفيف الفاظ است. ابن كثير به علوم عربيت آگاهی داشت (ابن جزری، غاية، 1 / 445)، اما احتياط وی در حاكم كردن آراءِ نحوی بر روايت، يكی از مهمترين عوامل مقبوليت قرائتش بود، چنانكه حتی در زمان حياتش بر رقيبان مكی خود چون ابن محيصن (د 123ق) و حميد بن قيس اعرج (د130ق) فايق آمد و از زمان تدوين قرائات سبع توسط ابن مجاهد، قرائت وی به عنوان تنها نمايندۀ قرائت مكه مورد توجه قرار گرفت (همان، 2 / 167؛ همو، النشر، 1 / 24، 120-121). شاطبی (ص 12) حتی آن را اشرف قرائات سبع دانسته است. در ميان شاگردان ابن كثير، شبل بن عباد و معروف بن مشكان عاملان اصلی انتقال قرائت وی به آيندگان بودهاند (حاكم، 2 / 233؛ دانی، 11). روايت مستقيم اسماعيل بن عبدالله بن قسطنطين كه هم در آثار متقدمان (ابن نديم، 31) و هم متأخران (ابن جزری، النشر، 2 / 414) مورد تأكيد قرار گرفته، قابل ترديد است. كليۀ موارد دانسته شده از روايت مستقيم وی از طريق بزّی از عكرمة بن سليمان نقل شده است (خواه روایت عام: دانی، 11؛ ابن عبدالبر، 2 / 381، و خواه روايت خاص: حاكم، 3 / 304؛ دانی، 227؛ ابن جزری، النشر، 2 / 411-414؛ سيوطی، 6 / 360). به همين سبب ابن خزيمه احتمال داده كه بزّی يا عكرمه واسطه بين اسماعيل و ابن كثير را اسقاط كرده باشد (ابن جزری، همان، 2 / 414)، در حالی كه صرفنظر از روايت بزی در روايت ديگران چون شافعی و قنبل واسطه حفظ شده است (حاكم، 2 / 230؛ دانی، 11).قرائت ابن كثير توسط دو راوی به نامهای محمد بن عبدالرحمن معروف به قنبل (د 291ق) و احمد بن محمد بزی (د 250ق) رواج يافته است (دانی، 4-5، 11-12؛ ابن جزری، همان، 1 / 115-121). ابن كثير در قرائت بصره نيز تأثير ملاحظهای داشته است؛ زيرا ابوعمروبن علاء، قاری بصره و از قراءِ سبع، از وی قرائت آموخته است (دانی، 8؛ ابن جزری، غاية، 1 / 444) و عمق تأثير وی بر او از توافقهای فراوان آن دو در موارد اختلاف روشن میگردد (به عنوان نمونه، نك : دانی، 72-76). ابن جزری (غاية، 1 / 443-444) فهرستی از شاگردان ابن كثير را ارائه كرده است. همچنين نووی (1(1) / 283) و مزی (9 / 375-376) فهرستی از مشايخ و راويان وی به دست دادهاند كه آثار خلط بين ابن كثير قاری و ديگران در آنها مشهود است. قرائت او در كليۀ آثاری كه از سدۀ 2ق دربارۀ قرائات نوشته شده، انعكاس يافته است. برخی از موارد شاذ قرائت ابن كثير كه از نظر صحت استناد نيز قابل تأمل است، توسط ابن خالويه در مختصر گرد آمده است. در كتب قرائت گاه از ابن كثير به مكی، همراه ابن عامر به «ابنان» و همراه نافع به «حرميان» تعبير میگردد (به عنوان نمونه، نك : ابن خلف، 40؛ صفاقسی، 29).
ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعديل، حيدرآباد دكن، 1372ق / 1953م؛ ابن ابی داوود، عبدالله بن سلیمان، المصاحف، قاهره، 1355ق؛ ابن جزری، محمدبن محمد، غاية النهاية، به كوشش گ. برگشترسر، قاهره، 1351ق / 1932م؛ همو، النشر فی القراءات العشر، به كوشش علی محمد ضباع، قاهره، كتابخانۀ مصطفی محمد؛ ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، تهذيب التهذيب، حيدرآباد دكن، 1326ق؛ ابن خالويه، حسين بن احمد، اعراب ثلاثين سورة، حيدرآباد دكن، 1360ق؛ همو، مختصر فی شواذّ القرآن، به كوشش گ. برگشترسر، قاهره، 1934م؛ ابن خلف، اسماعيل، العنوان فی القراءات السبع، به كوشش زهير زاهد و خليل العطية، بيروت، 1405ق / 1985م؛ ابن خلكان، وفيات؛ ابن سعد، محمد، الطبقات، به كوشش زاخاو و ديگران، ليدن، 1904-1915؛ ابن طاووس، علی بن موسی، سعد السعود، نجف، 1369ق / 1950م؛ ابن عبدالبر، ابوعمر، الاستيعاب، در حاشيۀ الاصابة، قاهره، 1328ق؛ ابن قاصح، علی بن عثمان، سراج القاری المبتدی، بيروت، دارالفكر؛ ابن منجويه، احمدبن علی، رجال صحيح مسلم، به كوشش عبدالله ليثی، بيروت، 1407ق / 1987م؛ ابن نديم، الفهرست؛ اندرابی، احمدبن ابی عمر، قراءات القراءِ المعروفين، به كوشش احمد نصيف جنابی، بيروت، 1407ق / 1986م؛ بخاری، محمدبن اسماعیل، التاريخ الكبير، حيدرآباد دكن، 1390ق / 1970م؛ همو، صحیح، بيروت، 1406ق / 1986م؛ حاكم نيشابوری، محمدبن عبدالله، المستدرك علی الصحيحين، حيدرآباد دكن، 1324ق؛ خليفة بن خياط، الطبقات، به كوشش سهيل زكار، دمشق، 1966م؛ دانی، عثمان بن سعید، التيسير فی القراءات السبع، به كوشش پرتسل، استانبول، 1930م؛ ذهبی، محمدبن احمد، تاريخ الاسلام، قاهره، 1369ق؛ همو، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط، بيروت، 1405ق / 1985م؛ همو، ميزان الاعتدال، به كوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1382ق / 1963م؛ رضیالدين استرآبادی، محمدبن حسن، شرح الشافية، به كوشش محمد نورالحسن و ديگران، بيروت، 1395ق / 1975م؛ سيوطی، الدر المنثور، قاهره، 1314ق؛ شاطبی، ابوالقاسم ابن فیره، الشاطبية، به شرح و كوشش علی محمد ضباع، قاهره، مكتبة محمدعلی صبيح و اولاده؛ صفاقسی، سيدی علی، غيث النفع، در ذيل سراج القاری المبتدی، بيروت، دارالفكر؛ طبری، تاريخ، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1960- 1968م؛ فاسی، محمدبن احمد، العقد الثمين، به كوشش فؤاد سيد، بيروت، 1405ق / 1985م؛ قسطلانی، احمدبن محمد، لطائف الاشارات، به كوشش عامر سيد عثمان و عبدالصبور شاهين، قاهره، 1392ق / 1972م؛ مزی، يوسف بن عبدالرحمن، تهذيب الكمال، نسخۀ خطی كتابخانۀ توپكاپی، شم 6297؛ مسلم بن حجاج نيشابوری، صحيح، به كوشش محمدفؤاد عبدالباقی، قاهره، 1955م؛ نووی، محيیالدين، تهذيب الاسماء و اللغات، قاهره، 1927م.
احمد پاکتچی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید