ابن قلاقس
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/224033/ابن-قلاقس
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
اِبْنِ قَلاقِس، ابوالفتوح نصرالله بن عبدالله بن مخلوف بن علی ابن عبدالقوی اسكندری ملقّب به قاضی اعزّ (ربيعالآخر 532 ـ شوال 567 / دسامبر 1137 ـ ژوئن 1172)، اديب و شاعر اواخر عصر فاطميان و اوايل عصر ايوبيان در مصر. وی در اسكندريه به دنيا آمد و در همانجا پرورش يافت (ياقوت، 19 / 226؛ ابوشامه، 1 / 205)، تحصيلات خود را در اسكندريه و قاهره نزد ابوطاهر سلفی و ديگر علمای عصرخود به پايان برد (ياقوت، همانجا؛ بستانی) و احتمالاً مدتی نيز در الازهر قاهره، و مدرسۀ حافظيۀ اسكندريه درس خواند (قس: زركلی، 8 / 25؛ بستانی). مدايح بسياری كه وی دربارۀ استاد خود سلفی سروده، حاكی از پيوند عاطفی عميقی است كه شاگرد با استاد خود داشته است (نك : ابن خلكان، 5 / 385؛ ابن قلاقس، جم ).به درستی نمیدانيم كه ابن قلاقس از چه زمانی به سرودن شعر پرداخت، اما قديمترين شعر ديوانش قصيدهای است كه در 555ق در مدح ابوالمكارم هبةالله مصری سروده است (نك : ابن قلاقس، 383). ابن قلاقس رغبت بسياری به سير و سياحت داشت، چنانكه خود او در يكی از اشعارش (ص 153) بهترين ياران و نديمان خود را دريانوردان و شتربانان دانسته است. وی در 563ق، شايد به قصد پرهيز از آشوبهايی كه در مصر به پا شده بود، به صقليه (سيسيل) رفت (عمادالدين، 1 / 152، به نقل از خود او؛ ابن خلكان، 5 / 388)، اما بیگمان انتخاب صقليه هم خالی از طمع بهرهوری از صلات حاكمان آن ديار نبود، زيرا اشعاری كه در مدح آنان سروده، متعدد است (نك : ابن قلاقس، 145-147، 523 بيت 26 به بعد؛ عمادالدين، 1 / 147- 149، به نقل از الزهر الباسم) و احتمالاً دوستان او در صقليه نيز كه وی با آنان مكاتبه داشت، او را به اين سفر تشويق كرده بودند (فريح، 19، ابن قلاقس، 224، 411). در صقليه به خدمت امير ابوالقاسم بن حمود بن حَجَر درآمد و كتاب الزّهر الباسم فی اوصاف ابی القاسم را در ذكر فضايل او نوشت (ابن خلكان، همانجا). برخی (همو، 6 / 218) گفتهاند كه وی مدتی نيز در خدمت گيوم دوم نُرماندی حاكم صقليه بوده، با آنكه ترديدهايی در اين مورد ابراز شده (نك : عباس، 287- 288)، اما مديحهای كه شاعر دربارۀ او سروده است، اين نظر را تقويت میكند (نك : ابن قلاقس، 145-147). مدت اقامت وی در صقليه به درستی معلوم نيست، اما میدانيم كه چندی بعد در اسكندريه بوده است (نك : ابن ظافر، 396؛ ابن خلكان، همانجا؛ قس: ابن قلاقس، 169-195، اشعاری كه در مدح امرای ايوبی سروده است). اقامت او در اسكندريه چند ماهی بيشتر به طول نينجاميد و دانسته نيست كه آيا ارتباطش با قاضی فاضل عبدالرحيم بن علی بيسانی در همين ايام بوده است يا قبل از رفتن او به صقليه (نك : ابن خلكان، 5 / 385؛ ابن قلاقس، 516- 528). وی در 565ق به يمن رفت و در عدن به مدح وزير ياسر بن بلال كه در آن زمان نيابت حكومت يمن را برعهده داشت، پرداخت و از بخششهای فراوان او بهرهمند شد (ابن قلاقس، 159-161؛ ابن خلكان، 5 / 386؛ زركلی، همانجا). از 565ق تا ح 567ق او را در شهرهای مختلفی چون عدن، زَبيد و عَيذاب میيابيم (نك : ابن قلاقس، 155، 159؛ زركلی، همانجا؛ بستانی). برخی از جمله ياقوت (19 / 226) سفر او به صقليه را در 565ق و عزيمتش به يمن را در 563ق دانسته، اما با توجه به تاريخ مدايحی كه وی در يمن و صقليه سروده (نك : صص 153، 155، 162، جم ). اين نظر درست نمینمايد (نك : فريح، 18)، گرچه برخی نيز احتمال دادهاند كه وی ميان 563 و 565ق يكبار به صقليه و دوبار به يمن سفر كرده باشد (فروخ، 3 / 342). وی چندی بعد (565 يا 566ق) از راه دريا و به قصد تجارت به اسكندريه باز میگشت كه كشتی او در نزديكی دَهْلَك درهم شكست و بخش اعظم داراييهای او از جمله بسياری از كتب و آثارش از ميان رفت. شاعر خود را به دهلك رساند و از لطف و ياری ابن ابی السّداد، سلطان آنجا برخوردار شد. مدتی نيز در خدمت وی به كتابت پرداخت، اما چون اقامتش در آن سامان به درازا كشيد، دلتنگ شد و عزم سفر كرد و از طريق زبيد به عدن بازگشت (زركلی، همانجا؛ بستانی). خبری كه دربارۀ نابودی همۀ داراييهای او در دريا و بدرفتاری حاكم دهلك با او و جز آن در مآخذ آمده است، با توجه به آنچه زركلی از يكی از نامههای او نقل كرده، نادرست مینمايد (زركلی، همانجا). برخی (EI2) غرق شدن كشتی او را يك بار در بازگشت از صقليه و بار ديگر در بازگشت از يمن نوشتهاند، وی در مراجعت از يمن در عيذاب درگذشت و همانجا مدفون شد (عمادالدين، 1 / 145؛ ياقوت، همانجا). ابن قلاقس برخلاف ادعای خود (ابن قلاقس، 371، بيت 23)، همانند بيشتر مديحهسرايان آن روزگار، شعر را برای تأمين معاش و گذران زندگی خود میسرود، چنانكه مدايح او بيشترين حجم ديوانش را تشكيل میدهد. روشن است كه وی وابستگی سياسی و يا اعتقادی خاصی نيز جز آنچه اهداف ماديش ايجاب میكرده، نداشته است. لذا گاه او را در مصر مداح فاطميان میبينيم (نك : همو، 269) و اندكی بعد مداح دشمنان آنان، ايوبيان (همو، 169، 195، جم؛ ابن تغری بردی، 6 / 59)؛ گاه در صقليه در كنار ابوالقاسم بن حَمّود صقلی فرمانده مسلمانان (ابن قلاقس، 135، 240، جم ) و گاه ثناگوی دشمنانِ مسيحی آنان میبينيم (نك : همو، 145-147). وی در كار شعر نيز همين روش را اختيار كرده و پایبند سبك شعری ثابتی نيست. گاه همانند شعرای جاهلی به زاری بر اطلال و دمن و ستايش ممدوح میپردازد (نك : همو، 182، 281-283، 294-295) و گاه همچون شعرای اندلسی، به وصف مناظر زيبای طبيعت (مثلاً نك : همو، 153-154، 229-230، 311-313، 390، 606) و يا وصف شراب و مجالس لهو و تغزل پرداخته است (مثلاً نك : همو، 199-201، 339-340). ديوان شعر او از هجا هم خالی نيست. هجوهای او گاه به صورت قطعات كوتاه و گاه در ابياتی ضمن قصايد ديگر آمده و حاكی از گرايش او به طنز و ريشخند است (نك : فريح، 39-41). از ويژگيهای عمومی شعر او بيان ساده و بیپيرايه، اعتدال در به كارگيری محسّنات بديعی و البته با بهرهگيری از الفاظ و تعابير تكراری پيشينيان است. قطعاتی از نثر متصنع او را نيز عمادالدين كاتب (1 / 146-152) و زركلی (8 / 25) نقل كردهاند.
1. ديوان. نخستين بار گزيدهای از آن به كوشش خليل بك مطران در قاهره (1323ق / 1905م) به چاپ رسيد، اما متن كامل آن را سهام فريح با مقدمهای مبسوط در شرح حال و آثار و اسلوب ادبی ابن قلاقس در كويت (1408ق / 1988م) منتشر ساخته است؛ 2. الزهر الباسم فی اوصاف ابی القاسم. متن كامل اين كتاب كه پيشتر از آن ياد كرديم، اكنون در دست نيست، اما قطعههای كوتاهی از نظم و نثر آن ضمن خريدة القصر عمادالدين كاتب (1 / 146-165) نقل شده است؛ 3. ديوان ترسل يا ترسل، كه مجموعۀ رسايل اوست و نسخهای از آن در كتابخانۀ تيموريه موجود است (EI2). زركلی در شرح حال ابن قلاقس از اين كتاب بهرۀ بسيار برده است (8 / 24-26).دو كتاب ديگر نيز به وی منسوب است: روضة الازهار فی طبقات الشعراء (صفدی، 1 / 54) و مواطر الخواطر كه ظاهراً برگزيدههايی از اشعار و رسايل او بوده است (زركلی، 8 / 25).
ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن خلكان، وفيات؛ ابن ظافر، علی، بدائع البدائه، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1970م؛ ابن قلاقس، نصرالله بن عبدالله، ديوان، به كوشش سهام فريح، كويت، 1408ق / 1988م؛ ابوشامه، عبدالرحمن بن اسماعیل، الروضتين فی اخبار الدولتين، قاهره، 1287ق؛ بستانی؛ زركلی، اعلام؛ صفدی، خليل بن ایبک، الوافی بالوفيات، به كوشش هلموت ريتر، بيروت، 1381ق / 1961م؛ عباس، احسان، العرب فی صقلية، بيروت، 1975م؛ عمادالدين كاتب، محمدبن محمد، خريدة القصر و جريدة العصر (قسم شعراء مصر)، به كوشش احسان عباس و ديگران، قاهره، 1951م؛ فروخ، عمر، تاريخ الادب العربی، بيروت، 1957م؛ فريح، سهام، مقدمه بر ديوان (نك : ابن قلاقس در همين مآخذ)؛ ياقوت، ادبا؛ نيز:
EI2.
عنایتالله فاتحینژاد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید