ابن قریه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/224016/ابن-قریه
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
اِبْنِ قِرّيّه، ابوسليمان ايوب بن زيد (د 84ق / 703م)، خطيب بليغ كه به مادر يا جدهاش القرّيّه انتساب يافته است (ابن قتيبه، المعارف، 404؛ ابن خلكان، 1 / 251). زندگینامۀ او مانند شرح احوال اكثر خطيبان و شاعران معاصرش از چند روايت افسانهآميز تشكيل يافته كه صحت همۀ آنها محلّ ترديد است و تنها میتوان به اين اميد بست كه شـايد خطوط اصلی آنها، بازتاب مبهمی از زندگی واقعی او باشد. ابوالفرج اصفهانی (2 / 3، 9) حتی وجود او را قاطعانه طی روايتی كه به اصمعی میرسد، خيالی و ساختگی دانسته و نامش را با مجنون عامری در يك صف نهاده است. همۀ رواياتی كه دربارۀ او به دست ما رسيده، بر فصاحت و سخندانی او تكيه دارد. وی مانند اكثر قريب به اتفاق خطيبان و شاعران بدوی از هنر نوشتن و خواندن بیبهره بود، اما منابع ما همه به اين نكته اصرار ورزيدهاند و گويی خواستهاند از اين راه، نبوغ او را در سخنوری بهتر متجلی سازند (مثلاً نك : ابن خلكان، همانجا). جاحظ ( البيان، 1 / 33-34) با لحنی انتقادآميز اشاره میكند كه نام وی از نام سحبان بن وائل نزد عامه مشهورتر است (قس: همو، الحيوان، 2 / 104) و بدين سان گويی آنچنانكه معمول همگان است، مقام او را ارج نمینهد. روايات ما غالباً گرد رابطۀ او با حجاج بن يوسف دور میزند. بخش نخستين اين روايات بسيار متأخر است و ما كهنتر از ابن خلكان در سدۀ 7ق چيزي نيافتهايم و البته منبع او نيز ناشناخته است. مايۀ اصلی داستان، يكی امّی بودن و ديگر فصاحت اوست. ابن قريه در يكی از سالها بر اثر خشكسالی به عين التمر آمد و در آنجا برخوانی كه والی برای تهیدستان میگسترد، حاضر شد. روزی حجاج نامهای برای عامل خود نوشت و در آن زبانی بس غريب ــ كه بیگمان زبان اهل باديه بود ــ به كار بست، چنانكه عامل از فهم كلام حجاج فروماند. ابن قريه كه از ماجرا آگاه شده بود، خواست تا نامه را برای او بخواند. عامل عين التمر چون از سخندانی او آگاهی يافت، خواست كه پاسخ نامۀ حجاج را هم املا كند. پس چون نامه به دست حجاج رسيد، دانست كه اين نثر، نثر كاتبان ديوانی نيست. از اين رو خواست تا نويسنده را نزد وی فرستند. بدين سان سخندان بدوی به دستگاه حجاج راه يافت (ابن خلكان، همانجا؛ صفدی، 10 / 39-40؛ ابن شاكر، 3 / 269-270). اين روايت كه شايد چندين قرن پس از مرگ ابن قريه ساخته شده باشد، در واقع مقدمهای است برای ماجراهايی كه پس از آن با حجاج داشت. اين دسته از روايات هم، با آنكه نسبتاً كهن است و از سدۀ 3ق آغاز شده، اگر سراسر ساختگی نباشد، ترديد نيست كه جعل بسيار در آنها راه يافته و در قالب زيبا و دلنشين افسانههای كهن عرب درآمده است. ابن قتيبه يكبار در المعارف (همانجا) اشارۀ مختصری كرده گويد: وی كه خطيبی سخندان بود، به حجاج پيوست و حجاج به اتهام گرايش به ابن اشعث به قتلش رسانيد، اما دينوری در اخبار الطوال (صص 318-323) اين ماجرا را با تفصيل بسيار شرح داده و ظاهراً از همين كتاب است كه روايت با شاخ و برگهايی تازه به كتب ديگر، خاصه ابن خلكان (1 / 251-254)، راه يافته است. حجاج او را به رسالت نزد ابن اشعث فرستاد، اما ابن اشعث وی را به بهانۀ عدالت خواهی و اميد پيروزی به خود جلب كرد و حتی او را بر آن داشت كه نامهای به زبانی شيوا برای حجاج بنویسد. البته حجاج، چنانكه ابن قريه حدس زده بود، بیدرنگ دانست كه نامه را چه كسی املا كرده است. پس از چندی قيام ابن اشعث به شكست انجاميد و ابن قريه اسير حجاج شد. اينك صحنهای كه حجاج خشمگين در يك سوی آن ايستاده و ابن قريۀ شيرين زبان، اما دست از جان شسته در سوی ديگر آن، موقعيتی بس مناسب فراهم میآورد تا راويان، هيجانانگيزترين و حكيمانهترين سخنان را به ابن قريه نسبت دهند و يا اگر اندك مايهای از حقيقت موجود بوده است، آن را آب و رنگ فراوان بخشند. همۀ اين گفتارها را دينوری (همانجا) و پس از او ابن خلكان (همانجا) نقل كردهاند. زيباترين بخشهای اين سخنان را برخی از منابع سدۀ 4ق نيز آوردهاند (مثلاً طبری، 2 / 1127- 1128) و از جملۀ آنهاست اين مثل معروف كه «لكلّ جواد كَبوة و لكلّ حليم هَفوة». عاقبت حجاج با همۀ شيفتگي كه نسبت به سخنان او ابراز میداشت، دست از قتل وی برنداشت. دينوری (ص 323) در صحنۀ دلخراشی شرح میدهد كه چگونه حجاج به دست خود خون او را ريخت؛ اما روايات در اين باب مختلف است: طبری (همانجا) گويد كه جلاد سر او را زد و مسعودی (3 / 140) به سه روايت اشاره دارد. روايت طبری با بخشی از حكايتها تفاوت دارد. وی مینويسد كه ابن قريه پس از شكست ابن اشعث، چندی در خدمت حوشب، عامل حجاج بر كوفه، بود، تا روزی نامۀ حجاج كه خواسته بود ابن قريه را در بند نزد وی بفرستد، رسيد.گويا از زبان ابن قريه سخنان كوتاه مسجع نيمه موزون و سراپا حكمتآموز يا نكتهآميز و يا گاه به ظاهر عميق و خردمندانه، كه ويژۀ كلمات قصار عربی است، در سدههای 3 و 4ق فراوان نقل میشد. زيرا علاوه بر گفتوگوی مفصل او با حجاج كه حتی شامل اظهارنظرهای بسيار مفصل دربارۀ قبايل مختلف عرب هم میشود (نك : ابن خلكان، 1 / 252-253)، گفتارهای ديگری نيز كه گاه سخت گونهگون است، به وی نسبت دادهاند. مثلاً حجاج كه قصد خواستگاری از زنی شريف داشت، از او سخنی سخت موجز و در عين حال بليغ میطلبد و سپس هنگام طلاق دادن زن، همين تقاضا را تكرار میكند (ابن قتيبه، عيون، 2 / 209، 3 / 69). جای ديگر وی دربارۀ زنان با حجاج گفتوگو میكند (مسعودی، 3 / 172)، از جانب حجاج نامهای برای عبدالملك املا میكند (ابوهلال عسكری، 81) و از انتخاب محل و ساختن شهر واسط توسط حجاج انتقاد میكند (بلاذری، 288). جاحظ ( المحاسن، 9) داستان شيرين سخنی او را به دربار عبدالملك نيز كشانده است، اما اين سخن به كلی ناممكن مینمايد، خاصه كه در هيچ يك از منابع كهن به آن اشارهای نرفته است. منابع متأخرتر مانند سمعانی (10 / 406) و ابن اثير (3 / 33) هم آن را نقل كردهاند.
ابن اثير، علی بن محمد، اللباب، بيروت، دارصادر؛ ابن خلكان، وفيات؛ ابن شاكر كتبی، محمد، عيون التواريخ، نسخۀ خطی احمد ثالث استانبول، شم 2922؛ ابن قتيبه، عبدالله بن مسلم، عيون الاخبار، قاهره، 1343ق / 1925م؛ همو، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1969م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، 1383ق / 1963م؛ ابوهلال عسكری، حسن بن عبدالله، الصناعتين، به كوشش علی محمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، 1404ق / 1984م؛ بلاذری، احمدبن یحیی، فتوح البلدان، به كوشش رضوان محمد رضوان، بيروت، 1398 / 1978م؛ جاحظ، عمروبن بحر، البيان و التبيين، به كوشش حسن سندوبی، قاهره، 1351ق / 1932م؛ همو، الحيوان، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، بيروت، 1388ق / 1969م؛ همو، المحاسن و الاضداد، لبنان، دارمكتبة العرفان؛ دينوری، احمدبن داوود، الاخبار الطوال، به كوشش عبدالمنعم عامر، بغداد، 1379ق / 1959م؛ سمعانی، عبدالكريم بن محمد، الانساب، حيدرآباد دكن، 1399ق / 1979م؛ صفدی، خليل بن ایبک، الوافی بالوفيات، به كوشش ژاكلين سوبله و علی عماره، بیروت، 1400ق / 1980م؛ طبری، تاریخ؛ مسعودی، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1385ق / 1965م.
زهرا خسروی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید