ابن قرقماس
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/224014/ابن-قرقماس
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
اِبْنِ قُرْقْماس، ناصرالدین (یا شمسالدین) محمدبن قرقماس (ح 802 ـ شوال 882ق / 1400- ژانویۀ 1478م)، ادیب، شاعر، مفسر قرآن، عالم علم حروف و کیمیا. بغدادی ( ایضاح، 2 / 220) قرقماس را به صورت قورقماز ضبط کرده که شاید به تلفظ ترکی کلمه نزدیکتر باشد. دربارۀ زندگی وی آگاهی اندکی در دست است، او که ظاهراً از فرزندان ممالیک بوده است، در قاهره زاده شد، قرائت قرآن را نزد جمالالدین محمود بن فوال آغاز کرد و سپس نزد همو قرائات سبع را آموخت (سخاوی، الضوء، 7 / 292). بخشی از ادبیات عرب، منطق، جدل، فقه و جزء آن را نزد عزالدین عبدالسلام بغدادی فراگرفت (سخاوی، همانجا؛ داوودی، 2 / 233) و از دیگر عالمان هم روزگار خویش نیز دانش آموخت. گفتهاند که وی در درس عزالدین ابن جماعه نیز حضور مییافت (سخاوی، همانجا). وی سپس به علم حروف، کیمیا و دیگر علوم خفیه روی آورد و مدعی دانستن آن علوم شد (همانجا؛ ابن ایاس، 3 / 143) و گفتهاند که زینالدین انصاری این علوم را نزد وی آموخت (سخاوی، الذیل، 143). در پزشکی نیز ظاهراً دستی داشت، زیرا دو کتاب در این زمینه از او باقی است. وی گویا برخی از آثار خود را در پاسخ به پرسشهایی که از او میشد، تألیف کرده است (همو، الضوء، همانجا).ابن قرقماس که عالمی فروتن، بخشنده و خوشسخن بود (همان، 7 / 293). در قاهره نزد ظاهر خوشقدم والی مصر و حجاز و شام مقام و منزلت بسیار یافت، چندانکه کتابخانۀ او به ابن قرقماس واگذار شد و به سرپرستی مشایخی که در قبۀ ظاهر بودند، منصوب گردید (همان، 7 / 292). وی نظر به زهد و پاکدستی، معتمد همگان بود و مردم اموال خویش را نزد وی به امانت میگذاشتند و حتی گاه به زیارت او میآمدند (همان، 7 / 292-293)، اما وی از مردم دوری میجست و بیشتر وقت خویش را به تألیف و استنساخ که وسیلۀ معیشت او نیز بود، میگذرانید. وی مدرسهای ساخت وشماری از کتابهایی را که خود استنساخ کرده بود، وقف آن کرد (همانجاها). ابن ایاس (همانجا) ابن قرقماس را یکی از بزرگان حنفی شمرده و سخاوی چندین بار با وی دیدار کرده و برخی از شعرهای او را نوشته است ( الضوء، 7 / 293). با این حال گفتهاند که در نوشتههای ابن قرقماس خطاهای صرفی و نحوی بسیار بوده است (همان، 7 / 292) که ظاهراً از برخی کاستیها در عربی دانی او ناشی میشده است.
آثار برجای مانده از ابن قرقماس که ظاهراً هیچکدام از آنها تاکنون به چاپ نرسیده، بدین شرح است: 1. ارجوزة فی دواء السنة أوفی جوارس (ظاهراً جوارش) البلادُر (ظاهریه، الطب و الصیدلة، 2 / 340)، در مسائل داروشناسی (قس: کتاب شم 4)؛ 2. رسالة فی الخاتم المثلث (واگنر، I / 121)؛ 3. زهر الربیع فی شواهد البدیع (ابن ایاس، همانجا)، در علم بدیع. سخاوی ( الضوء، همانجا) از آن با عنوان زهر الربیع فی البدیع و داوودی (2 / 234) با عنوان زهرة الربیع فی البدیع یاد کرده است. این کتاب در 43 باب (حاجی خلیفه، 2 / 959) و بیش از 10 دفتر و در حدود 200 مبحث نوشته شده است و در هر مبحث آن شعرهایی از خود مؤلف به عنوان شاهد ذکر گردیده است (سخاوی، همانجا). ابن قرقماس خود در مقدمۀ آن گفته است که هدف وی از تألیف این کتاب، روشن ساختن مبهمات علم بدیع بوده است ( آلوارت، VI / 414). وی پس از تعریف مختصر فصاحت و بلاغت به طرح مسائل بدیع پرداخته است (ملی، 7 / 234). کتاب از جناس آغاز میشود و به حسن ختام پایان میپذیرد ( آلوارت، VI / 414-415). سخاوی این اثر را در نوع خود کتاب خوبی دانسته، اما به خطاهای بسیار در آن نیز اشاره کرده است ( الضوء، همانجا). نگارش آن در رمضان 862 به پایان رسیده است (حاجی خلیفه، همانجا). نسخههای متعددی از آن در کتابخانههای ملی (ملی، همانجا)، قاهره (خدیویه، 4 / 137؛ GAL, II / 175)، احمدیۀ تونس (منصور، 192)، رباط (بخیت، 1 / 21)، بصره (مخطوطات، 2 / 14) و نیز در پاریس (دوسلان، 444)، برلین ( آلوارت، VI / 414)، لیدن (ورهووه، VII / 404) و فرانکفورت (پرچ، IV / 500) موجود است. کحاله (ص 114) نسخۀ دیگری به نام رسالة فی البدیع را نیز به ابن قرقماس نسبت داده که احتمالاً همین کتاب است. ابن قرقماس خود بر این کتاب شرحی به نام الغیث المریع نوشته است (سخاوی، همانجا، سیوطی، 158- 159) که نسخهای از آن در لیدن موجود است (ورهووه، همانجا)؛ 4. طریقة المأمون فی معجون البلاذر ( آلوارت، V / 631)، در طرز ساختن نوعی دارو. متن این کتاب به شعر است (همانجا)؛ 5. فتح الخلاق فی علم الحروف و الاوفاق (بغدادی، هدیه، 2 / 210)، در علوم خفیه و غریبه (ESC2)؛ 6. فتح الرحمن فی تفسیر القرآن (داوودی، همانجا)، که تفسیری است در 20 مجلد (سخاوی، همانجا). دو جزء از آن در صوفیه موجود است (زرکلی، 7 / 10). ابن قرقماس خود آن را بزرگترین اثر خویش شمرده است (حاجی خلیفه، 2 / 1233). وی در این تفسیر از شیوۀ دیگر مفسران پیروی کرده و در خلال آن حکایاتی در بیم و امید و اندرز آورده است (درویش، 1 / 100). آربری (III / 94) اثری با عنوان تفسیر القرآن را نیز به وی نسبت داده که احتمالاً عنوان مختصر همین کتاب است. سه نسخه از این کتاب در صوفیه موجود است که هر یک بخشی از قرآن را در بردارد (درویش، 1 / 100، 101، 102). همچنین نسخهای از آن در استانبول (TS, I / 556) موجود است؛ 7. القبس المجتبی ( المجتنی) فی شرح الاسماء الحسنی (حاجی خلیفه، 2 / 1316؛ TS, III / 283). ابن قرقماس در این کتاب نامهای خدا را به روش متکلمان و نحویان همراه با بیان حقایق صوفیه تفسیر کرده است (حاجی خلیفه، همانجا). نسخهای از آن در استانبول (TS، همانجا) موجود است؛ 8. قبس المجتدی و ترقیة المبتدی (بغدادی، ایضاح، 2 / 220). این کتاب برگزیدهای از کتابهای پیشینیان در زمینۀ طالعبینی و علوم حروف و خفیه است (خدیویه، 5 / 350). نسخهای با عنوان قبس المهتدی و ترقیة المبتدی در خدیویه مصر (همانجا) موجود است که با توجه به توضیح ذیل آن برمیآید که احتمالاً همان القبس المجتبی فی شرح الاسماء الحسنی باشد؛ 9. مختصر فی العلاج و دستور لاصلاح المزاج (ظاهریه، الطب و الصیدلة، 2 / 413)، در پزشکی؛ 10. المقالات الفلسفیة و الترجمانات الصوفیة (بغدادی، هدیه، همانجا)، در تصوف (خدیویه، 2 / 137)؛ 11. المقامة الرابعة و العشرون (ظاهریه، العلوم و الفنون المختلفة، 513).در منابع، چندین کتاب دیگر نیز به وی نسبت دادهاند که اینک اثری از آنها در دست نیست: 1. نثر الجمان المنتظم من فتح الرحمن (حاجی خلیفه، 2 / 1926). این کتاب، تلخیص تفسیر فتح الرحمن فی تفسیر القرآن است (همانجا). سخاوی ( الضوء، 7 / 292) به این کتاب با عنوان الجمان علی القرآن اشاره کرده که ظاهراً به نثر مسجع بوده است (همانجا)؛ 2. کتابی که به گفتۀ ابن ایاس (3 / 143) آن را در معارضه با مقامات حریری نوشته بوده است. افزون بر آنچه گفته شد، ابیاتی از سرودههای او نیز در مآخذ آمده است.
ابن ایاس، محمدبن احمد، بدائع الزهور، به کوشش محمد مصطفی، قاهره، 1404ق / 1984م؛ بخیت، محمد عدنان و نوفان رجاحمود، فهرس المخطوطات العربیة المصورة، اردن، 1405ق / 1985م؛ بغدادی، ایضاح؛ همو، هدیه؛ حاجی خلیفه، کشف؛ خدیویه، فهرست؛ داوودی، محمدبن علی، طبقات المفسرین، بیروت، 1403ق / 1983م؛ درویش، عدنان، فهرس المخطوطات العربیة، دمشق، 1969م؛ زرکلی، اعلام؛ سخاوی، محمدبن عبدالرحمن، الذیل علی رفع الاصر، به کوشش جوده هلال و محمدمحمود صبح، قاهره، 1966م؛ همو، الضوء اللامع، قاهره، 1355ق؛ سیوطی، نظم العقیان فی اعیان الاعیان، به کوشش فیلیپ حتی، نیویورک، 1927م؛ ظاهریه، خطی؛ کحاله، عمر رضا، المنتخب من مخطوطات المدینه المنورة، دمشق، 1393ق / 1973م؛ مخطوطات المکتبة العباسیة فی البصرة، بیروت، 1407ق / 1986م؛ ملی، خطی؛ منصور، عبدالحفیظ، فهرس مخطوطات المکتبة الاحمدیة بتونس، بیروت، 1388ق / 1969م؛ نیز:
Ahlwardt; Arberry; De Slane; ESC2, GAL; Pertsch; TS; Voorhoeve; Wagner, Ewald, Verzeichnis der orientalischen Handschriften in Deutschland, Wiesbaden, 1976.
مهیار علوی مقدم
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید