صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / ابن فورجه /

فهرست مطالب

ابن فورجه


آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ فُوَرَّجه، ابوعلی محمد بن حمد بروجردی، شاعر و اديب ايرانی سدۀ 5ق / 11م. معنای فورجه به درستی روشن نيست. خوارزمی آن را نامی زردشتی دانسته (نك‍ : شروح سقط الزند، 3 / 1387) و شايد به استناد همين گفته، دجيلی (ص 12) آن را چنين توجيه كرده كه از «فور» (پور) و علامت تصغير «چه» (پسر كوچك) تركيب يافته است. قرائتی كه ياقوت (18 / 188) و سيوطی (1 / 96) پيشنهاد كرده‌اند (فورّجه)، اگرچه با اين اشتقاق تناسب بيشتری دارد، در تلفظ بسيار ثقيل می‌گردد. از بررسی منابع چنين برمی‌آيد كه ابن فورجه نام دو شخصيت جداگانه و معاصر به نامهای حمد بن محمد و محمد بن حمد بن محمد است كه احتمالاً پدر و پسر بوده‌اند و تشابه نام و برخی ديگر از وجوه مشترك آن دو، موجب بروز آشفتگی و خلط در منابع شده است، به گونه‌ای كه به آسانی نمی‌توان براي هريك شرح حال جداگانه‌ای تدارك ديد. نخستين منبعی كه به زندگی محمد بن حمد اشاره‌ای كرده، ثعالبی (1 / 123-125) تذكره نويس معاصر اوست كه وی را بروجردی، اهل اصفهان و مقيم ری و شاعر و نويسنده‌ای برجسته خوانده و حدود 20 بيت از اشعار او را آورده است. معاصر ديگر وی، باخرزی (مق‍ 467ق)، بدون اشاره به نام كامل او، وی را وزير خوانده و يادآور شده كه او را در ری ملاقات كرده است (1 / 25). پس از باخرزی تا حدود دو قرن همۀ منابع دربارۀ اين دو سكوت كرده‌اند. جالب توجه اينكه در سدۀ 7ق قفطی (د 646ق) كه گويا منابع بيشتری در دسترس داشته، دو شرح حال كاملاً جداگانه و متفاوت دربارۀ اين دو نوشته است. آنچه وی دربارۀ محمد بن حمد به دست داده، با اندكی تفاوت، گفته‌های ثعالبی است ( المحمدون، 1 / 349-351)، اما گفته‌هايش دربارۀ حمد و اينكه او شاگرد ابوالعلاء معرّی بوده و صاحب دو كتاب الفتح علی ابی الفتح و التجنی علی ابن جنی است، تازگی دارد، ضمن اينكه وی ابياتی از اشعار حمد را نيز آورده و متذكر شده كه وی در 440ق در ری به تدريس اشتغال داشته است ( انباه الرواة، 1 / 334-335). با اينهمه، گمان می‌رود كه قفطی دربارۀ ارتباط حمد با ابوالعلاء و نيز نسبت دو كتاب مذكور به وی دچار اشتباه شده باشد، زيرا با توجه به قصيده‌ای كه ابوالعلاء معری (نك‍ : شرح التنوير، 2 / 80-87)، در 400ق، در پاسخ محمد بن حمد نوشته و در بيت 4 آن او را ابن حمد خوانده، شك نمی‌توان داشت كه صاحب اين دو كتاب و كسی كه با ابوالعلاء ارتباط نزديك داشته، همان محمد بن حمد است، نه حمد بن محمد (قس: ابن فورجه، 92، 140، جم‍‌ ). اما به درستی نمی‌دانيم چرا ثعالبی در شرح حال او به اين دو كتاب اشاره‌ای نكرده و آيا تا زمان حيات ثعالبی (د 429ق) اين دو كتاب نوشته نشده بوده و يا ثعالبی از آنها بی‌اطلاع بوده است. چه بسا همين امر نيز قفطی را به اشتباه انداخته باشد. از زمان قفطی به بعد همۀ منابع، يا با استناد به گفته‌های ثعالبی شرح حال محمد بن حمد را نوشته‌اند(مثلاً صفدی، 3 / 24-25؛ ابن شاكر، 3 / 344-345) و يا با استفاده از اطلاعاتی كه در انباه الرواة (قفطی، همانجا) آمده، شرح حال حمد را آورده‌اند (مثلاً فيروزآبادی، 74-75؛ يمانی، 108)، اما بيشتر منابع هر دو را يكی پنداشته و شرح حال آن دو را با هم خلط كرده‌اند (مثلاً سيوطی، 1 / 96-97، 547). اندكی قبل از قفطی، ياقوت (18 / 188-189) نيز دو كتاب مذكور را به محمد بن حمد نسبت داده، اما ولادت او را در 330ق نوشته و يادآور شده كه وی تا 455ق زنده بوده است و اين اندكی شگفت می‌نمايد.
با توجه به آنچه گذشت و نيز اينكه اغلب منابع قابل اعتماد، محمد بن حمد را صاحب دو كتاب التجنی و الفتح دانسته‌اند، در اين مقاله به شرح حال وی می‌پردازيم: برخی (صفدی، 3 / 25؛ ابن شاكر، 3 / 345، به نقل از ياقوت) ولادت او را 380ق در نهاوند دانسته‌اند، ولی ياقوت (18 / 188) بدون اشاره به زادگاه او، ولادتش را در 330ق نوشته است، اما با توجه به برخی قراين از جمله قصيدۀ ياد شدۀ ابوالعلاء معری كه در 400ق در جواب ابن فورجه نوشته و در خلال آن (نك‍ : شرح التنوير، 2 / 83، بيت 5) او را در آغاز جوانی دانسته است، حدود 380ق برای تولد او صحيح‌تر می‌نمايد. نيز در جايی ديگر (نك‍ : همان، 2 / 84) صريحاً از بروجردی بودن ابن فورجه ياد شده است. 
ابن فورجه در جوانی به بغداد رفت تا از مجالس درس علمای آن روزگار بهره گيرد. ورود او به بغداد مقارن با دوران اقامت يك سال و نه ماهۀ ابوالعلاء معری در اين شهر بود (نك‍ : دياب، 1 / 104) و ابوالعلاء اگرچه در آن روزگار نزديك به 40 سال بيشتر نداشت و هنوز به اوج شهرت خود نرسيده بود، باز در علم و ادب اعتبار فراوان داشت (همو، 1 / 101)، از‌اين‌رو، ابن فورجه نزد او شتافت و برخی از آثار ادبی آن روز از جمله ديوان متنبی را نزد او خواند (ابن فورجه، 92، 140، 162؛ دجيلی، 13-14). با توجه به اينكه ابوالعلاء در رمضان 400 بغداد را به قصد معرة النعمان ترك كرد (دياب، 1 / 104)، می‌توان گفت كه ابن فورجه در بغداد حدود 9 ماه بيشتر در ملازمت ابوالعلاء نبوده است. اما در همين مدت كوتاه پيوند عاطفی چنان عميقی بين آن دو به وجود آمد كه ابوالعلاء هنگام ترك بغداد، در قصيده‌ای، او را ستود و جدايی از او را سخت غم‌انگيز خواند (نك‍ : شرح التنوير، 2 / 82، 86). گويا پس از بازگشت ابوالعلاء به معرة النعمان نيز ارتباط بين آن دو قطع نشد و به گفتۀ قفطی ( انباه الرواة، 1 / 334) ابن فورجه برای كسب فيض بيشتر از محضر او به معره رفت. 
ابوالعلاء معری در زندگی علمی و ادبی ابن فورجه تأثير شگرفی برجای گذاشت و او را همچون خود مجذوب اشعار متنبی ساخت، چنانكه در زمرۀ راويان معروف شعر متنبی درآمد (ابوسويلم، 16). عصر ابن فورجه اوج درگيريها و كشمكشهايی بود كه از اوايل سدۀ 4ق بر سر اشعار متنبی آغاز شده بود (عباس، 252-253). ابن فورجه نيز ــ چنانكه از كتاب الفتح برمی‌آيد ــ بيشتر شروح ديوان متنبی و رديه‌های آن از جمله الفسر الكبير و الفسر الصغير ابن جنی، الكشف عن مساوی شعر المتنبی صاحب بن عباد و رسالۀ ابوعلی محمد بن حسن حاتمی (د 388ق) كه در آن متنبی متهم به سرقت افكار و انديشه‌های ارسطو شده است، مورد مطالعه و ارزيابی قرار داد (نك‍ : صص 69، 71؛ دجيلی، 15، به نقل از ابن عاشور) و در برابر انتقادات آنان و ديگر مخالفان متنبی به دفاع برخاست. دفاعيات او در بسياری موارد تند و با انتقاد شديد همراه است، مخصوصاً هر جا كه در مقام دفاع از متنبی، سخنی از صاحب بن عباد به ميان آورده، صاحب را سخت مورد طعن و استهزا قرار داده است و گفته‌های وی را دربارۀ متنبی و اتهام سرقت عقايد و آراء فلسفی افلاطون را كه صاحب بر آن تأكيد بسيار داشته، بی‌اساس و از روی جهل و نادانی خوانده و انتقاداتش را مايۀ فضاحت و رسوايی خود او دانسته است (ص 163). پس از ابن جنی و صاحب بن عباد بيشترين حملات ابن فورجه متوجه قاضی جرجانی است و او را كه با آنهمه دانش و فضل در فهم صحيح برخی اشعار متنبی درمانده، نمی‌بخشايد (صص 80، 150). با اينهمه، خود از خرده‌گيری بر برخی ابيات متنبی و اشاره به لغزشهای او خودداری نكرده است (قس: عباس، 393). ابن فورجه بيشتر شهرت خود را مديون دو كتاب الفتح علی ابی الفتح و التجنی علی ابن جنی است. الفتح در واقع ردّيه‌ای است بر كتاب الفسر الصغير كه ابن جنی در رد اشعار متنبی نوشته است و چنانكه می‌دانيم بر ديوان متنبی شرحها و رديه‌های بسياری نوشته شده و يكی از نقاط ضعف متنبی كه هميشه دست‌آويز شارحان و منتقدان اشعار او بوده است، جنبۀ لغوی اشعار اوست. شرح ابن جنی ( الفسر الصغير) نيز يكی از همان رديه‌هاست كه بيشتر به اين جنبۀ شعر او توجه داشته است. بر اين شرح رديه‌های مفصل از سوی هواداران متنبی، از‌جمله زوزنی، ابوحيان توحيدی و ابن فورجه نوشته شده است كه رديۀ ابن فورجه از معروف‌ترين آنهاست. ابن فورجه در اين كتاب با شواهد و دلايل متعدد به خرده‌گيريهای ابن جنی و اتهاماتی كه وی به متنبی نسبت داده، پاسخ گفته است و در ضمن آن، ابيات مشكلی را كه ابن جنی فروگذاشته، شرح كرده است. وی ضمن رد گفته‌های ابن جنی به انتقادات و اتهامات ديگر ناقدان نيز پاسخ داده است. از‌اين‌رو اين كتاب عملاً به شرح ابيات مشكل متنبی بدل شده و در ميان شرحهای ديوان متنبی جايگاهی ويژه دارد. ابن فورجه در اين كتاب بيشتر بر انديشه‌ها و نوشته‌های استادش ابوالعلاء تكيه كرده است و حتی به نظر می‌رسد كه گاه عين شرح او را با اندكی تفصيل آورده است (صص 58- 59، نيز 63؛ قس: ابوالعلاء 2 / 338-339، نيز 2 / 440-441).
با اين حال دقت نظر و وسعت معلومات او را در ادب و لغت كه در جای جای كتاب آشكار است، نمی‌توان ناديده گرفت و در تأييد اين گفته همين بس كه استاد وی ابوالعلاء گاه در شرح ديوان متنبی (1 / 149) به گفته‌های او استناد كرده است. افزون بر ابوالعلاء، ديگر شارحان ديوان متنبی نيز از جمله ابن عبيدالله صقلّی (نك‍ : 1 / 196، 229) و عكبری (1 / 60، 71 جم‍‌ ) در شرح برخی ابيات به آراء او اشاره كرده‌اند. ابن سيده نويسندۀ معاصر او نيز چنانكه خود در شرح مشكل متنبی اشاره كرده، از اين اثر او اطلاع داشته (نك‍ : دايه، 11) و حتی به نظر می‌رسد كه گاه بدون اشارۀ مستقيم به نام او از آن استفاده برده است (نك‍ : ابن سيده، 120؛ قس: ابن فورجه، 89-90). ابن سيده و ابن فورجه اگرچه در دفاع از متنبی اتفاق نظر دارند، اما در انتخاب زمينۀ كار، به دو راه مختلف رفته‌اند: ابن فورجه ابيات مشكل را برحسب ذوق و سليقۀ خود برگزيده و آنها را به ترتيب حروف ابجد شرح كرده است و چنانكه خود در مقدمۀ كتاب الفتح (ص 35) گفته، بيشتر به رفع ابهام از كلمات نامأنوس و ناآشنا توجه داشته و به جنبه‌های هنری و زيباشناختی اشعار او كمتر عنايت كرده است، حال آنكه ابن سيده بيشتر به معانی و تركيبات و صنايع بديعی پرداخته و در انتخاب ابيات، ترتيب زمانی و تكامل تدريجی اشعار او را در نظر گرفته، از‌اين‌رو ابتدا به شرح ابياتی كه وی در كودكی سروده است، پرداخته و سپس اشعار او را در مدح امرای حمص و يا سيف‌الدوله و كافور اخشيدی آورده است (عليان، 587- 588). علاوه بر اين، ابن فورجه در برابر تهمتهايی كه به متنبی زده‌اند و به‌ويژه سرقت انديشه‌های فيلسوفان، ايستادگی بسيار نشان داده و به سختی آنها را رد كرده است، اما ابن سيده هيچ اشاره‌ای به رد و يا تأييد اين اتهامات نكرده است. روی هم رفته، می‌توان گفت كه دفاع ابن سيده معتدل و دفاع ابن فورجه اندكی تعصب‌آميز است (قس: همو، 613-614). ابن فورجه در آغاز الفتح می‌كوشد پيچيدگی و دشواری شعر متنبی را به نحوی تعليل و توجيه كند. او برای اين كار سه دليل می‌آورد: يكی غرابت، از جمله وجود واژه‌های مهجور و نادر؛ دو ديگر استعمال فراوان مجاز؛ اما دليل سوم در تنها نسخۀ خطی اساس چاپ الفتح، از قلم ناسخ افتاده بوده است (نك‍ : ابن فورجه، 35-41). اين كتاب نخستين بار با نام شرح مشكلات ديوان ابی الطيب المتنبی يا الفتح علی فتح ابی الفتح در 1973م در مجلۀ المورد به كوشش محسن غياض به چاپ رسيده و بار ديگر در 1974م با عنوان الفتح علی ابی الفتح به كوشش عبدالكريم دجيلی در بغداد تجديد چاپ شده است. 
كتاب ديگر وی التجنی علی ابن جنی، رديه‌ای است بر كتاب الفسر الكبير ابن جنی كه قبل از الفتح نوشته شده و ابن فورجه در الفتح بارها از آن نام برده است (ص 314، جم‍‌‌ ‍). به گفتۀ سزگين (GAS, II / 492) نسخه ای از آن در اسكوريال موجود است. اما با توجه به اظهارات دجيلی (صص 17-26) نسخۀ مذكور همان الفتح علی ابی الفتح است و تاكنون نسخه‌ای از التجنی علی ابن جنی شناخته نشده است. علاوه بر اين دو كتاب، نسخه‌ای خطی نيز با نام رسالة فی تقوية الباه در كتابخانۀ حميديه در سليمانيۀ تركيه به نام او مضبوط است (ششن، 82)، اما در بيشتر فهارس، اين رساله به ابن سينا نسبت داده شده است. ابن فورجه شعر نيز سروده است كه ابياتی از آن را در آثار ثعالبی (1 / 124-125)، قفطی ( المحمدون، 1 / 349-351)، ابن شاكر (3 / 344-345) و صفدی (3 / 24-25) می‌توان يافت. 

مآخذ

 ابن سيده، علی، شرح مشكل شعر المتنبی، به كوشش محمد رضوان دايه، دمشق، 1395ق / 1975م؛ ابن شاكر كتبی، محمد، فوات الوفيات، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1974م؛ ابن فورجه، محمدبن حمد، الفتح علی ابی الفتح، به كوشش عبدالكريم دجيلی، بغداد، 1394ق / 1974م؛ ابوسويلم، انور، مقدمه بر التكملة (نك‍ : صقلی مغربی در همين مآخذ)؛ ابوالعلاء معری، احمدبن عبدالله، شرح ديوان ابی الطيب المتنبی، به كوشش عبدالمجيد دياب، قاهره، 1986م؛ باخرزی، علی بن حسن، دمية القصر، به كوشش محمد تونجی، دمشق، 1391ق / 1971م؛ ثعالبی، حسين بن محمد، تتمة اليتيمة، به كوشش عباس اقبال، تهران، 1354ق؛ دايه، محمد رضوان، مقدمه بر شرح مشكل (نك‍ : ابن سيده در همين مآخذ)؛ دجيلی، عبدالكريم، مقدمه بر الفتح (نك‍ : ابن فورجه در همين مآخذ)؛ دياب، عبدالمجيد، مقدمه بر شرح ديوان (نك‍ : ابوالعلاء در همين مآخذ)؛ سيوطی، بغية الوعاة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1384ق؛ شرح التنوير علی سقط الزند، قاهره، 1286ق؛ شروح سقط الزند، به كوشش مصطفی سقا و ديگران، قاهره، 1366ق / 1947م؛ ششن، رمضان، فهرس مخطوطات الطب الاسلامی باللغات العربية و التركية و الفارسية، استانبول، 1404ق / 1984م؛ صفدی، خليل بن ایبک، الوافی بالوفيات، به كوشش هلموت ريتر، بيروت، 1381ق / 1961م؛ صقلی مغربی، حسين بن عبیدالله، التكملة و شرح الابيات المشكلة من ديوان ابی الطيب المتنبی، به كوشش انور ابوسويلم، عَمان، 1985م؛ عباس، احسان، تاريخ النقد الادبی عند العرب، بيروت، 1401ق / 1981م؛ عكبری، عبدالله بن حسین، ديوان ابی الطيب المتنبی، به كوشش مصطفی سقا و ديگران، بيروت، دارالمعرفة؛ عليان عبدالرحيم، مصطفی، تيارات النقد الادبی فی الاندلس، بيروت، 1404ق / 1984م؛ فيروزآبادی، محمدبن یعقوب، البلغة فی تاريخ ائمة اللغة، به كوشش محمد مصری، دمشق، 1392ق، 1972م؛ قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1369ق / 1950م؛ همو، المحمدون من الشعراء، به كوشش محمد عبدالمعيدخان، حيدرآباد دكن، 1385ق / 1966م؛ ياقوت، ادبا؛ يمانی، عبدالباقی بن عبدالمجید، اشارة التعيين، به كوشش عبدالمجيد دياب، رياض، 1406ق / 1986م؛ نيز:

GAS.

عنایت‌الله فاتحی نژاد ـ حسن یوسفی اشکوری

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: