ابن طولون، ابوعبدالله
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/223538/ابن-طولون،-ابوعبدالله
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
4
اِبْنِ طولون، ابوعبدالله، یا ابوالفضل شمسالدین محمدبن علی بن احمد (محمد) بن علی بن خمارویه بن طولون دمشقی حنفی (ح 880-12 جمادی الاول 953ق / 1475-11 ژوئیۀ 1546م)، محدث، فقیه، ادیب و مورخ. در صالحیه واقع در دامنۀ کوه قاسیون در نزدیکی دمشق زاده شد (ابن طولون، «الفُلک» 6). وی از سوی پدر ترکنژاد و ظاهراً از نسل امرای طولونی مصر بود (نک : دنبالۀ مقاله) و از سوی مادرش اَزْدان که در خردسالی ابن طولون قربانی طاعون شد، با رومیان خویشاوندی داشت (همانجا). پدرش شیخ ابوالحسن علاءالدین علی مردی زاهد و صوفیمنش (همان، 9) و عمویش قاضی جمالالدین یوسف مفتی دارالعدل دمشق بود و محمد ابن طولون تحت تربیت و مراقبت آن دو و برادر ناتنیش خواجه برهانالدین ابن قندیل پرورش یافت (همان، 6-7).ابن طولون نوشتن را در مکتب مجاور منزل پدری آموخت و به حفظ قرآن پرداخت. هفت ساله بود که حافظ قرآن شد. آنگاه میبایست، طبق معمول اهل سنت، از عهدۀ امتحانی برآید که عبارت بود از امامت نمازهای تراویح (ه م) و قرائت تمام قرآن در رکعات آن. این مراسم از شب اول تا 21 ماه رمضان 887ق در یکی از مساجد صالحیه برگزار شد و چند تن از علمای بزرگ مذاهب اهل سنت و رجال و اعیان شهر به او اقتدا کردند (نک : همان، 7). ابن طولون (همانجا) توضیح میدهد که چند ماه پیش از این مراسم، پدربزرگش سکته کرده و از دنیا رفته و برادرش در مکه درگذشته بود، اما چنانکه میبینیم، هیچیک از این حوادث وی را از آموزش سنگینی که بر وی مقرر بود باز نداشت. پدر دوستتر داشت که فرزندش پیشهای برگزیند، اما او به ارشاد عمویش یکسره به دانشاندوزی روی آورد (همان، 53، جم ) و تا پایان عمر بیوقفه به مطالعه و تحقیق و تدریس و تألیف و زیارت و عبادت و ذکر و مراقبت مشغول گردید (نک : غزی، 2 / 52، 53).ابن طولون، تحصیلات مقدماتی را، مطابق معمول آن زمان، با حفظ کتابهای درسی چون المُختار در فقه حنفی، المنار در اصول فقه، الفیّۀ ابن مالک و مقدمۀ آجرومیّه در نحو، الحُدود در علم لغت، مقدمۀ جَزَریّه در تجوید طی سالهای 887 تا 894ق، یعنی از 7 سالگی تا 14 سالگی، گذرانید و محفوظاتش را بر استادان هر یک از آن علوم عرضه داشت و از آنان صورت اجازهای گرفت که عبارت بود از گواهی کتبی استادبر نسخهای از کتاب مورد نظر.در یکی از همین اجازات، پیشوای شافعیان، شیخ تقیالدین بن قاضی عجلون که از خویشاوندان دور محمد ابن طولون بود، به وی کُنیت «ابوالفضل» داد و گویا ابن کنیت جدید، وی را بسیار مطبوع افتاده بوده زیرا در آغاز شرح حال خود، آن را به جای کنیت اصلیش ابوعبدالله ذکر کرده و دربارۀ آن توضیح داده است (ابن طولون، 6، 7).پس از طی مقدمات، تلخیص المفتاح را در علوم بلاغت، الشمسیة را در منطق، الفیۀ عراقی را در علوم حدیث، الشاطبیة را در قرائات هفتگانه، الدّرة را در سه قرائت دیگر از بر کرد و بر عدهای از استادان عرضه داشت. از جمله مشایخی که در این مرحله، برای وی اجازهای صادر کردند، ابن عبدالهادی جمالالدین یوسف بن مبرّد (د 909ق / 1503م) بود (همان، 8-9). وی در همین احوال، یعنی طی سالهای 894 تا 901ق، تجوید و قرائتهای هفتگانه را از شیخ محییالدین اَربَدی مُفری فراگرفت و در 9 ربیع الاول 901 به دریافت اجازهای مجلل و مفصل در 4 دفتر، به خط استاد نائل آمد. سه قرائت دیگر را نیز به منظور تکمیل قرائات دهگانه نزد علامه شیخ شمسالدین بصیر خواند و پس از دو سال و نیم در روز جمعه 8 شعبان 903 به پایان برد و در مسجد جامع اموی دمشق از او اجازه دریافت داشت (همان، 9-10).ابن طولون در اثنای تکمیل قرائت، به علم حدیث نیز که در آن زمان چندان بدان پرداخته نمیشد و از رواج و رونق دیرین افتاده بود، روی آورد و عزم جزم کرد که کار عملی خود را به حدیث منحصر گرداند (ابن طولون، همان، 10)، زیرا معتقد بود که صرف عمر جز در کار قرآن و حدیث بیهوده است (نک : همان، 10، 14). پس وی با جدیت و پشتکار به جمع حدیث پرداخت و با توجه به اینکه محدثان بزرگ و صاحبان اسناد بسیاری در صالحیه حضور داشتند تا آنجا که وی خود آن شهر و منطقه را «معدن الحدیث» وصف کرده است، او از بالغ بر 500 نفر محدث معاصرش حدیث شنید و روایت کرد. در عین حال، در پی یافتن اسنادهای عالی بسیار کوشید، چنانکه، از طریق 8 تن از راویان ابن حجر (ه م) به اسانید او دست یافت (همان، 10؛ قس: کتانی، 1 / 472). همچنین 10 سال ملازمت محدث بزرگ صالحیه، ابن زُرَیق (ناصرالدین ابوالبقاء محمد بن ابیبکر) را که مشیخهای جداگانه برای او ترتیب داده و در شرححال خود نیز (ابن طولون، همان 10-13) مفصلاً به او پرداخته است، اختیار کرد و حدود 700 جزء حدیث، علاوه بر کتب ستّه، المُوَطَّأ مالکبن اَنس، مُسنَد احمدبن حنبل، مُسنَد ابن حنیفه و مُسنَد شافعی را نزد او خواند (همان، 10، 11).ابن طولون در کنار اشتغالات علمی یک یا چند سمت اداری و غیراداری را نیز عهدهدار بوده (همان، 22-25)، از این راه به قناعت روزگار میگذرانیده است. نوع سمتهایی که ابنطولون میپذیرفته (دهمان، مقدمه بر القلائد، 21-29)، اموری بوده که با کارهای علمی سنخیتی داشته است. وی در سالهای واپسین عمر (950ق به بعد) بیمار شد و به سبب دردمندی نتوانست پیشنهاد منصب افتاء مذهب حنفی را که چند سمت علمی و اداری دیگر نیز به همراه داشت، بپذیرد (ابنطولون، همان، 25).ابنطولون از معدود رجال برجستۀ اسلامی است که زندگینامۀ خویش را نوشته است و آنچه ما در این مقاله آوردهایم، اساساً از همین شرححال استخراج شده است. وی این اثر را بنا بر سفارش استادش نعیمی (همان، 5) ترتیب داده و آن را الفُلک المشحون فی احوال محمدبن طولون نامیده و در آن مکان و زمان ولادت، چگونگی تحصیلات، علومی که آموخته، اجازاتی که برای او صادر شده، سمتهای علمی و اداری و غیره، فهرست الفبایی تألیفات خود و مدیحهسرایی دانشمندان معاصرش به نظم و نثر دربارۀ او همه را به تفصیل آورده است (نک : همان، جم ). از آنجا که نوشتن شرححال خویشتن در میان علمای اسلام چندان معمول نبوده، ابنطولون کوشیده است در آغاز سبب اقدام خود را به نحوی بیان کند و پس از بحث نسبتاً مفصلی بهتر آن دیده است که دانشمندان اسلام، خویشتن را ناشناخته وا نگذارند (همان، 6).ابنطولون در 920ق در سفر حج به دیدار محدث بزرگ مکه بدرالدین حسنبن فهد هاشمی مکی نائل آمد و از ابنفهد برای روایت آنچه وی از عمویش تقیالدین، ابنحجر، ابوالفتح مراغی و محدثان هم طبقۀ آنان روایت میکرد، اجازه گرفت. همچنین در آنجا از عزالدین ابن فهد حدیث شنید (کتانی، 1 / 472-473). وی مشاهدات خویش را در سفرنامهای به نام البرق السامی فی تعداد منازل الحج الشامی (معلوف، «ذخائر»، 3(2) / 40) و در کتاب التیجان المزخرفة فی معالم مکة المشرفة (همان، 3(2) / 41) آورده است. این سفر تنها سفر ابنطولون به خارج از نواحی شام بوده است (نک : زیدان، 3 / 314). نظری به تألیفات وی معلوم میدارد که وی علاقۀ فراوانی به زادگاهش صالحیه داشته است. چنانکه در القلائد (1 / 87) به بهانۀ نقل سخنی از ابنجوزی تصریح میکند که ساکنان دامنۀ کوه قاسیون، اقامت در مناطق دیگر را نمیپسندند. بعد از صالحیه، وی به شهر دمشق بسیار دلبستگی داشت. چنانکه کتابی مستقل به نام بهجةالانام فی فضائل دمشق الشام تألیف کرد (معلوف، همان، 3(2) / 40؛ منجد، معجم، 295). در 11 رمضان 922ق / 8 اکتبر 1516م، شهر صالحیه در معرض یورش بیرحمانۀ لشکریان سلطان سلیم عثمانی قرار گرفت. سربازان به خانهها ریختند و مردم را از خانههای خود بیرون کردند و کتابها و نوشتههای ابنطولون را نیز پراکندند و به او و دیگر اهل علم و قاریان قرآن و محدثان و صوفیان اهانت بسیار روا داشتند (ابنطولون، اعلام، 286). پنج سال بعد، در صفر 927ق / ژانویۀ 1521م (دهمان، مقدمه بر اعلام، «ر») بار دیگر لشکریان عثمانی برای اشغال دمشق آمدند و موجب خسارت بسیار در صالحیه شدند. طی این ماجرا که ابنطولون آن را «فتنۀ غزالیه» نامیده است، بسیاری از کتب و دستنوشتههای وی از دست رفت (نک : ابنطولون، «الفلک»، 18، 30، 33، 39، 41، 45).ابنطولون نزد بیشتر علمای دمشق و صالحیه درس خوانده و از بیشتر آنان یک یا چند اجازه دریافت کرده که نام 35 تن از آنان در زندگینامۀ او منعکس شده است (همان، 5، 7-18)، اما از سه نفر تجلیل فراوان به عمل آورده است: 1. ابن عبدالهادی که نام وی را در دروس و علوم مختلف بارها آورده و با القاب مختلف از او یاد کرده است، 2. نعیمی، 3. ابن زریق، استاد دیگرش ابوالفتح مزی است که ابن طولون برای او نیز مشیخۀ جداگانهای به نام الفتح العزی فی مُعجَم المُجیزین لشیخنا ابی الفتح المزی تدوین کرده است (همان، 42). بعضی دیگر از مشاهیر استادان او اینانند: عزالدین ابن الحمراء (شیخ حنفیان)، تقیالدین ابن قاضی عجلون (شیخ شافعیان)، شهابالدین العسکری (شیخ حنبلیان)، محبالدین ابن القصیف (قاضی القضاة حنفیان)، شهابالدین ابن فرفور (قاضی القضاة شافعیان)، نجمالدین ابن مفلح (قاضیالقضاة حنبلیان) (همان، 7-8). وی نزد بعضی از استادان غیر شامی نیز دانش آموخته و با مکاتبه از جمعی از بزرگان علمای مصر و حجاز اجازه دریافت داشته است (غزی، 2 / 52-53) که از این عده فقط جلال الدین سیوطی را در زندگینامهاش بارها نام برده و از او به عنوان «شیخنا» یاد کرده است (ابنطولون، همان، 17، 35، 38، 39، 42). با آنکه ابنطولون به مصر نرفته (نک : زیدان، همانجا) و سیوطی را ندیده بوده، به نظر میرسد که سخت شیفتۀ آثار او بوده است، زیرا بر کتاب الاقتراح وی در اصول نحو شرحی نوشته (ابن طولون، همان، 35) و السبائک فی اخبار الملائک را به اقتباس از کتاب الارائک و دیگر نوشتههای وی تألیف کرده (همان، 38) و الفیّهای را که سیوطی در مقام اصلاح و تجدید نظر در الفیۀ ابن مالک ترتیب داده (همان، 39) و الفیۀ دیگر او به نام عقودالجمان در علم و معانی و بیان را شرح مزجی کرده (همانجا؛ معلوف، همان، 3(2) / 41) و تألیف کتابی را که دربارۀ احادیث موضوعه آغاز کرده بوده، با دیدن کتاب سیوطی در همین زمینه متوقف ساخته است (ابن طولون، همان، 42).ابن طولون شاگردان بسیاری نیز پرورش داده است که از آن جملهاند: شیخ شهابالدین احمد طیبی شافعی (همان، 49)، شیخ علاءالدین بن عمادالدین، شیخ نجمالدین البهنسی خطیب دمشق، اما مشهورترین شاگردان وی که شهرت و اعتبار بیشتری یافتهاند، عبارتند از شیخ اسماعیل نابلسی (مفتی شافعیان)، شیخ زینالدین ابن سلطان (مفتی حنفیان)، شیخ شهابالدین الوفائی (مفتی حنبلیان) (غزی، 2 / 53) و از علمای شیعه، شیخ زینالدین بن علی بن احمد تحاریری طاووسی که قسمتی از صحیحین را نزد ابن طولون خوانده و اجازۀ روایت آنها و احادیثی را که ابن طولون اجازۀ روایت آنها را در مدرسۀ صالحیه یافته بوده، از وی دریافت کرده است (ضاهر، 9 / 345).در سالهای اخیر، ابن طولون بر اثر چاپ و انتشار کتاب الائمة الاثناعشر (نک : آثار) در ایران شهرت پیدا کرده و این کتاب مورد توجه محافل علمی و فرهنگی ایران قرار گرفته است. ابن طولون در این کتاب، به دو اثر دیگرش به نامهای هطل العَین فی مَصرع الحسین؛ المُهْدی الی ماورد فی المَهدی که در آنها نیز به امامان شیعه پرداخته است، اشاره دارد ( الائمة، 72، 118، «الفلک»، 45، 48). همچنین الدُر المنظم فی ماوَرد فی عاشورا المحرم و طَراز الکُمُّ فی ما رُوی فی غَدیر خُم از تألیفات اوست (همان، 35، 40).آرامگاه ابن طولون در مقبرۀ خانوادگی در کنار مزار عمویش در دامنۀ کوه قاسیون در نزدیکی کهف جبرئیل واقع شده است (غزی، 2 / 54)، اما امروز اثری از قبر او مشاهده نمیشود (حاشیۀ ص 3، «الفلک» ابن طولون).شمار آثار ابن طولون شگفتآور و در تاریخ اسلام کمنظیر است. وی در زندگینامۀ خویش 728 اثر را به ترتیب حروف الفبا برشمرده است («الفلک»، 26-48؛ قس: منجد، معجم، 290). در میان این آثار، ازجزوههای چند برگی (حتی یک برگی، نک : دروزه، 4 / 454) گرفته تا کتابهای چند جلدی به چشم میخورد که بسیاری از آنها تلخیص و ذیل و تکمله و شرح و تعلیق است (نک : ابن طولون، الائمة، 118). از آنجا که ابن طولون تقریباً در همۀ علوم زمان خود دستی داشته، ناچار موضوع آثار او نیز بسیار متنوع است. ما در اینجا دانشهایی را که ابن طولون به آنها پرداخته دستهبندی میکنیم و عمدهترین کتابهای او را در هر باب برمیشماریم، سپس از مجموعۀ آثار او به بررسی کتابهای چاپ شده اکتفا میکنیم:
ابن طولون همزمان با فراگیری قرائات، شرحی مزجی بر شاطبیة نوشته که جامع قرائات دهگانه است («الفلک»، 39). وی قسمتهایی از کتاب الاتقان سیوطی و الکشاف زمخشری و بعضی متون دیگر تفسیر و علوم قرآنی را نزد استادان فراگرفته (همان، 15) و تألیفات متعددی در تفسیر و علوم قرآنی تدارک دیده که از آن جملهاند: شرح الواضحة فی تجوید الفاتحة ( آربری، شم 4741)؛ الطاری علی زَلّة القاری ( آلوارت، I / 217)؛ التَوجیه الجمیل لاسرار آیات من التنزیل (تیموریه، 1 / 91)؛ خلاصة البیان فی ایمان القرآن (همان، 1 / 144)؛ الحاوی لظُرَف من التأویل علی طُرَفِ من التنزیل (لندبرگ، شم 146)؛ تفسیر قوله تعالی «الرحمن علی العرش استوی» به خط مؤلف (تیموریه، 1 / 88).
ابن طولون در دوران ده سالۀ فراگیری حدیث نزد زریق، چنانکه از عناوین بعضی تألیفاتش پیداست (نک : کتانی، 1 / 473) در خانههای قرآن و خانههای حدیث و مدارس و مساجد صالحیه و دمشق و اطراف آن برای استماع حدیث حضور پیدا میکرده است. تدوین مجموعههای متعدد و متنوع حدیث نیز قاعدتاً دستاورد کوششهای وی در همین سالها بوده است (ابن طولون، «الفلک»، 26). کتانی که با 7 واسطه از راویان جملگی آثار ابن طولون است، فهرستی از عناوین کتب و رسائل ابن طولون در حدیث از فهرست خود او استخراج کرده است که جمعاً 47 اثر را شامل میگردد (نک : 1 / 473-475).ابن طولون در روایت کتب ستۀ اهل سنت با 8 تا 9 واسطه ـ با احتساب خود مصنفان ـ سند متصل داشته و عالیترین اسنادی که در اختیار داشته، احادیثی بوده است که تا پیغمبر اکرم (ص) 10 تا 12 واسطه بیشتر نداشته است. وی به داشتن چنین اسنادی به خود میبالد و میگوید: این عالیترین اسنادی است که برای مشایخ ما بلکه برای مشایخ آنان حاصل گردیده است (همان، 14). ازسوی دیگر، ابن طولون در دستهبندی حدیث و تدوین مجموعهها طرحهای تازه و جالبی داشته است. مثلاً از 360 کتاب اربعین (چهل حدیث) که با گرایشهای مختلف تدوین کرده بود (کتانی، 1 / 474)، بار دیگر مجدداً احادیثی برگزید و آنها را در مجموعهای به نام السفینة الطولونیة فی الاحادیث النبویة (عواد، 18 / 552) جای داد (کتانی، همانجا). ابن طولون اهمیت بسیاری برای حدیث قائل بود و میتوان گفت که عنوان مُحدّث یا مُسنِد را بیش از هر عنوان دیگری بر خود میپسندید. وی در آخر بعضی از کتابها و رسالههایش شماری از احادیث نبوی را، به مناسبت موضوع، با ذکر سند میآورد. چنانکه در آخر کتاب الائمة الاثنا عشر (صص 119-122) 6 حدیث را که به سند متصل از طریق 12 امام شیعه از حضرت رسول اکرم (ص) روایت شده، ضمیمه کرده است. همچنین، در آخر کتاب القلائد الجوهریة (2 / 595-616) 40 حدیث نبوی را به شمار ابواب کتاب، از طریق صالحان دمشق و صالحیه روایت کرده است.
ابن طولون به روایت حدیث اکتفا نکرده و به درایه و رجال حدیث نیز عنایت داشته است (ابن طولون، «الفلک»، 14). چنانکه نُخبة الفِکَر و شرح آن را نزد ابن عبدالهادی و الفیه عراقی را که قبلاً حفظ کرده بود، نزد علامه شمسالدین ابن رمضان و شرح آن را نزد عمویش خواند (همانجا). شماری از تألیفات وی نیز به علم رجال و درایة الحدیث مربوط میشود که از آن جمله است: التاج الثمین فی اسماء المدلسین (نک : دهمان، مقدمه بر القلائد، 18)؛ التِبیان المُحرر فی من له اسمانِ و کُنیتان فَاَکثر (معلوف، «ذخائر»، 3(2) / 41؛ دهمان، همانجا)؛ الشذرَة فی الاحادیث المُشْتَهَرة (تیموریه، 2 / 213).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید