ابن ظافر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/223533/ابن-ظافر
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ شده
4
اِبْنِ ظافِر، جمالالدین ابوالحسن علیبن ظافر (569-613ق / 1174-1216م)، ادیب، شاعر، مورخ و کاتب دولت ایوبیان. وی در قاهره به دنیا آمد، ابتدا نزد پدر رفته و فقه و کلام آموخت، سپس به ادب و تاریخ روی آورد و بسیاری از تواریخ شاهان عجم را از حفظ کرد و در همۀ این علوم چیرگی تمام یافت. پدرش ابومنصور که مردی دانشمند بود، در مدرسۀ مالکیۀ قاهره که «قمحیه» نام داشت، علوم دین تدریس میکرد و چون درگذشت فرزند به جایش نشست (منذری، 2 / 276-277؛ ذهبی، 22 / 60؛ ابن شاکر، 3 / 27) و این، ظاهراً نخستین شغلی بود که وی در جوانی برعهده گرفت. پس از آن در دیوان الملکالعزیز به کتابت پرداخت و دیگر دستگاه ایوبیان را ترک نگفت. ردپای او را گاه در اسکندریه، گاه در دمشق و گاه در جایهای دیگر میتوان یافت. ظاهراً پس از ترک دستگاه العزیز در 597ق، در دمشق به خدمت الملک العادل اول درآمد و یکبار به اشارت او شعری در مدح ملک منصور محمدبن مظفر، حکمران حماء سرود (ابن ظافر، بدائع، 324). بین سالهای 601 تا 602ق، او را در اسکندریه مییابیم که همچنان در خدمت ملک عادل بوده است. گزارشی از یکی از مجالس این امیر را همراه قصیدهای که الملک المعظم به عادل فرستاده و او را به بازگشتن به شام ترغیب کرده، در بدائع (صص 320-323) آورده است.وی از 603 ق در رُها (اورفه) به خدمت الملک الاشرف درآمد و دیرزمانی از ملازمان وی بود. در 607ق نیز ملک اشرف او را برای مأموریتی به موصل فرستاد و وی در بازگشت چندی در شهر رُها باقی ماند (همان، 324-326). وی مدتی نیز در قلمرو حکومت ملک اشرف، عهدهدار امور دیوانی و مالی در شهر نصیبین بوده است (نک : همان، 209). اما در هر حال باید او را بیشتر شاعر دربار آن امیر به شمار آورد، زیرا ملاحظه میکنیم که پیوسته، در سفر و حضر، یا در مجالس گوناگون با وی مصاحبت داشته است و چنانکه اشاره شد، این دوستی حتی پیش از آن بود که ملک اشرف زمام بخش بزرگی از شام را برعهده بگیرد. ابن ظافر خود گزارشهای گوناگونی از مجالس امیر باقی گذاشته است. مثلاً یکبار در مجلس بزم وی در رأس العین شرکت جسته، بار دیگر هم مجلس غنای او را در رها وصف کرده است (همان، 102-103، 324-326). این دوستی باعث شد که حتی ملک اشرف او را منصب «وزارت» بخشید (منذری، 2 / 377؛ یاقوت، 13 / 264). وی پس از چندی در 612ق ملک اشرف را ترک کرد و به قاهره بازگشت. علت واقعی این اقدام بر ما پوشیده است، اما او خود، سبب را رهایی ازقید وزارت و اشتیاق شدید به وطن ذکر کرده است (همان، 104). پس از بازگشت به قاهره وکالت بیتالمال را عهدهدار شد، اما در این مقام دیری نپایید و یک سال بعد درگذشت و در گورستان سفحالمقطمِ قاهره به خاک سپرده شد (منذری، ابن شاکر، همانجاها؛ یاقوت، 13 / 265).مقام والایی که ابن ظافر نزد ملوک ایوبی داشت، موجب شد که با همۀ بزرگان زمان نیز آشنا شود، چنانکه به مجالس ادبی قاضی فاضل، وزیر صلاحالدین ایوبی، رفت و آمد داشت و برخی از اشعار او را در کتابش ذکر کرده است (بدائع، 116، 403-404، جم )؛ موشحات و اشعار ابن سناء الملک قاضی را نیز گاه از زبان خود وی آورده (همان، 101، 119، 279، جم ) و اشعار و روایات فراوانی را مستیقماً از قول عمادالدین کاتب نقل کرده است (همان، 100، 115، 311، 388، جم ). بزرگان دیگری هم که با وی دوستی داشتند یا در مجالس شعر و ادب همنشین او بودند، بسیارند و ذکر بیشتر آنان در بدائع آمده است.
1. بدائعالبدائه. این اثر که مایۀ اصلی شهرت و اعتبار ابن ظافر است، در واقع جُنگی از بدیههسرایی شاعران در قالبهای گوناگون است. وی در این کتاب، با نثری متکلف و مسجع و آکنده از محسنات بدیعی و آرایشهای لفظی به ذکر اخبار ادبا و شعرا و چگونگی بدیهه سرایی ایشان پرداخته است. این اخبار را نیز عموماً یا از کتابهای تاریخ و ادب برگرفته، یا از قول شیوخ خود نقل کرده، یا ماجراهایی بوده که بر خود او گذشته و یا لااقل شاهد و ناظر آنها بوده است (همان، 72، 76-77، جم ). گویی بسیاری از ادیبان و شاعران از اقدام او در تألیف بدائع آگاهی داشتهاند و وی از همه خواسته بوده که حکایات شیرینی را که در باب بدیههسرایی میشناسند، در اختیار او قرار دهند و آنان نیز خواهش او را پذیرفته بودهاند. مثلاً میبینیم که قاضی ابن مؤید از اسکندریه روایت شیرینی را برای او ارسال داشته است (همان، 200). ابن ظافر در چگونگی تألیف کتاب خود گوید که در ابتدای جوانی، مقداری از اخبار شعرا را دربارۀ بدیهه و ارتجال گردآورده، سپس آنها را به قاضی فاضل عرضه داشته و قاضی فاضل او را به تکمیل کتاب سخت تشویق کرده است. آنگاه از این اخبار بخشی فراهم آمده که وی بر حسب زمان فصلبندی کرده و در خلال آن، اشعار و قطعاتی را که خود سروده یا مسجع ساخته بوده، به نام خود ذکر کرده است تا از اثر دیگران بازشناخته شود. آنگاه این مجموعه را دوباره به قاضی فاضل تقدیم داشته است. اما کتاب، به رغم اظهار خشنودی قاضی، به دست فراموشی سپرده میشود، تا آنکه در 603ق در مجلس ملک اشرف ذکر آن به میان میآید، و در آن زمان شاعر هنوز به ملک اشرف نپیوسته بوده است. همین امر باعث میگردد که وی مورد توجه امیر قرار گیرد و همۀ اخباری را که در آغاز جوانی گرد آورده بوده، به کتاب بیفزاید و مجموع آنها را به آن امیر تقدیم کند (همان، 4-5). آنچه اینک از کتاب در دست داریم، با مقدمهای آغاز میشود، آنگاه دو فصل کوتاه میآید، یکی شامل شرحی مختصر در اشتقاق بدیهه و ارتجال و دیگری در بیان تفاوت بین این دو. سپس 5 باب در انواع بدیههسرایی با شرحی مختصر از هریک از انواع آن به دنبال میآید. این کتاب در 1278ق به کوشش محمدقطة عدوی، سپس در 1316ق در حاشیۀ معاهد التنصیص و نیز در 1970م به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم در مصر به چاپ رسیده است. حاجی خلیفه (1 / 229) و ابن شاکر (همانجا) از ذیل خود مؤلف بر این کتاب نیز نام بردهاند.2. غرائب التنبیهات علی عجائب التشبیهات، شاید کتاب ابن ظافر یکی از جامعترین آثاری باشد که در زمینۀ تشبیهات به دست ما رسیده است. او خود در پایان مقدمهای که بر آن نوشته، فهرستی از مطالب عرضه کرده است (غرائب، 8). وی کتاب را به 6 باب بخش کرده و هر باب آن را به ذکر یکی از موضوعات تشبیه اختصاص داده است، بدین قرار: در تشبیه اجرام علویه، میاه و انهار، انوار و اثمار و نبات، خمریات، غزل و نیز تشبیهات گوناگون. این کتاب به کوشش محمد زغلول سلام و مصطفی صاوی جوینی در 1971م در قاهره به چاپ رسیده است. نیز نسخهای خطی از آن در مادرید با عنوان المناقب النوریة موجود است (نک : ESC2, I / 283; GAL, I / 391,، سلام، 29-30).3. اخبار الدول المنقطعة، که به کوشش آندره فریه در قاهره (1972م) به چاپ رسیده و شامل اخبار و حوادث دولتهای حمدانی، ساجی، طولونی، اخشیدی، فاطمی و عباسی تا 622ق / 1225م است. بخشهایی از آن نیز مستقلاً چاپ شده است، از جمله بخش ساجیین آن توسط فرایتاگ در 1823م در بن، نیز اخبار الدولة الحمدانیة بالموصل و حلب و دیار بکر و ثعور، به کوشش تمیمة الرواف در دمشق (1985م) به چاپ رسیده است. اخبار الشجعان نیز بخشی از الدول المنطقعة است که بروکلمان از آن نام میبرد (GAL, S, I / 553-554).آثار دیگری که برای وی برشمردهاند، بدین قرار است: مکرمات الکُتاب، اساس السیاسة، اخبار السلجوقیة، التشبیهات، من اصیب ممن اسمه علی، نفائس الذخیرة (یاقوت، 13 / 266-267؛ ابن شاکر، همانجا). همچین کتاب شفاء الغلیل فی ذم الصاحب و الخلیل را به وی نسبت دادهاند که سیوطی خلاصهای از آن تهیه کرده و آن را الشهاب الثاقب فی ذم الخلیل و الصاحب نامیده است (زرکلی، 4 / 297).
ابن شاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1973م؛ ابن ظافر، علی، بدائع البدائه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1390ق / 1970م؛ همو، غرائب التنبیهات علی عجائب التشبیهات، به کوشش محمد زغلول سلام و مصطفی صاوی جوینی، قاهره، 1971م؛ ابوالفضل، محمد ابراهیم، مقدمه و حاشیه بر بدائع البدائة؛ (نک : ابن ظافر در همین مآخذ)؛ حاجی خلیفه ، کشف؛ ذهبی. محمدبن احمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش بشار عواد معروف و محیی هلال السرحان، بیروت، 1405ق؛ زرکلی، اعلام؛ سلام، محمد زغلول و مصطفی صاوی جوینی، مقدمه و حاشیه بر غرائب (نک : ابن ظافر در همین مآخذ)؛ منذری، عبدالعظیم بن عبدالقوی، التکملة لوفیات النقلة، بیروت، 1405ق؛ یاقوت، ادبا، نیز:
ESC2; GAL; GAL, S.
سیمین محقق
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید