جواهری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 11 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/223510/جواهری
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ شده
18
جَواهِـری، محمد مهدی بن عبدالحسین بن علی (1900-1997م / 1279-1376ش)، شاعر نوکلاسیک و انقلابی عراقی. لقب شاعر برخاسته از شهرت جد او، شیخ محمد حسن جواهری، صاحب کتاب جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام است.جواهری در نجف به دنیا آمد و همانجا به تحصیل پرداخت. وی از کودکیِ خود به نیکی یاد نمیکند (جبوری، 9، 11). زندگی ناآرام جواهری، بازتابی از اوضاع عراق ناآرام سدۀ 20م / 14ش است. وی خود را «تصویری از کشوری عزادار و سیاهپوش» میداند که «رنجهای آن، سبب اندوهگینی شعرش شده است». زندگی و شعر جواهری با مهمترین حادثههای سدۀ 20م عراق پیوند خورده است. او برخلاف شاعران مشهور همروزگارش مانند رصافی، زهـاوی، شبیبی و حبـوبی ــ که در سایۀ حکومت عثمانی رشد کردند ــ شاهد نابودی این امپراتوری و شرایط جدیدی بود که بارزترین ویژگی آن رشد فزایندۀ موج میهنپرستی است (کریم، 83-86).جواهری به خواست پدر، به فراگیری علوم دینی مشغول شد و در کودکی عمامه بر سرگذاشت (جبوری، 11). او از زادگاهش نجف، که مرکز انقلاب و دین و ادب بود، به نیکی و با افتخار یاد میکند (ذکریاتی، 1 / 65). این شهر نقش مهمی در ایجاد روحیۀ سرکش در جواهری داشت. وی شاهد قیام 1920م مردم نجف در برابر تجاوز خارجی بود. در 1927م / 1306ش، از نجف به بغداد رفت تا در آموزش و پرورش خدمت کند؛ سپس در دربار ملک فیصل اول بهکار پرداخت. در 1930م لباس روحانیت از تن بهدر کرد (جبوری، 11-13؛ آل طعمه، 82)، و به روزنامهنگاری روی آورد و روزنامههای فرات (1930م) و انقلاب (1936م) را منتشر ساخت. جواهری به سبب انتقاد از دولت بکر صدقی در روزنامۀ انقلاب، به مدت 3 ماه زندانی شد، و روزنامههای وی تعطیل گردید. پس از سرنگونی دولت کودتا، روزنامۀ الرأی العام را منتشر کرد که چند بار توقیف و آزاد شد. وی همچنین روزنامههای الثبات، الجهاد، الاوقات البغدادیة، الدستور، صدی الدستور و الجدید را هنگام بسته شدن الرأی العام منتشر کرد (جبوری، 24؛ جواهری، فی العیون ... ، 34، 35؛ آل طعمه، همانجا).جواهری در 1941م / 1320ش، در پی شکست جنبش «رشید عالی گیلانی»، چند ماهی به ایران گریخت و در 1944م در یادوارۀ ابوالعلاء معری در سوریه شرکت کرد. در 1947م / 1326ش وارد شورای ملی عراق شد و سال بعد در اعتراض به پیمان «پورتسموث» استعفا کرد. در 1950م به دعوت طه حسین به کنگرۀ روشنفکران در اسکندریۀ مصر رفت و سالی ماندگار آن دیار شد. چون در 1952م / 1331ش روزنامهاش را بستند، به مزرعهای در شهر علی الغربی رفت و با کودتای عبدالکریم قاسم در 1958م / 1337ش به دنیای سیاست بازگشت و با آن همراه شد و اتحادیۀ ادبای عراق را بنیان گذاشت و خود رئیس آن گردید؛ اما دیری نپایید که فشارها بر وی فزونی گرفت و ناگزیر در 1961م / 1340ش، به بهانۀ شرکت در بزرگداشت بشاره خوری، به چکسلواکی رفت و 7 سال مهمان اتحادیۀ ادبای آن کشور شد (جواهری، خیال، 6- 8؛ تکریتی، 101-102، 143-146).جواهری در 1968م / 1347ش به عراق بازگشت و در 1975م / 1354ش جایزۀ ادبا و نویسندگان آسیا ـ افریقا (لوتس) را از آن خود کرد و در 1979م بار دیگر به پراگ بازگشت. در 1983م / 1362ش با دعوت حافظ اسد، رئیس جمهور سوریه، در دمشق ماندگار شد و در 1989م با دعوت رسمی معمر قذافی به لیبی رفت و بالاترین نشان آن کشور را دریافت کرد. در 1991م / 1370ش جایزۀ سلطان عویس اماراتی را گرفت و در پاییز آن سال به قاهره رفت تا در جشن سالگرد انتشار مجلۀ الهلال شرکت کند که حسنی مبارک رئیس جمهور مصر به گرمی از وی پذیرایی کرد و در همان سال به دعوت مقامات اردن، در جشن برگزاری تقدیر از چهرههای برجستۀ علم و فرهنگ شرکت نمود و نشان لیاقت درجه یک اردن را از ملک حسین دریافت کرد (جواهری، خیال، 8- 9؛ علوی، 227).جواهری در 1993م / 1372ش به دعوت مقامات ایرانی به ایران آمد و در 1994م به دعوت ولیعهد وقت عربستان، ملک عبدالله به آن کشور رفت و در جشنوارۀ جنادریه شرکت کرد. در 1996م / 1375ش نشان لیاقت درجۀ عالی سوریه را دریافت کرد.جواهری در 1997م، در دمشق وفات یافت و در همانجا به خاک سپرده شد (جواهری، خیال، 9؛ مهدوی، 145).
جواهری از کودکی به شعر کهن عربی علاقه داشت و شاهکارهای آن را حفظ میکرد (جواهری، الجمهرة ... ، 14). در جوانی به سرودن شعر پرداخت و نخستین قصیدهاش با عنوان «الشاعر المقبور» را در 1921م منتشر کرد (همو، ذکریاتی، 1 / 87). او در طول عمر خود، حدود 25 هزار بیت شعر فصیح سرود.در 1923م مجموعۀ شعر حلبة الادب را ــ که مشتمل بر 10 قصیـده در معـارضه بـا شعرای کهـن و نـومحافظهکار عرب بود ــ منتشر کرد. نخستین دیوان او در 1928م با عنوان بین الشعور و العاطفة و دومین دیوانش که حدود هزار بیت از دیوان اول را در آن جای داده بود، در 1935م چاپ شد. در سالهای 1949، 1950 و 1953م به ترتیب جلد اول، دوم و سوم دیوان جدیدش را به چاپ رساند و دیوان برید الغربة را در 1965م در پراگ و قصیدههای طیف تحدر (1970م)، ایها الارق و خلجات (1971م) را جداگانه منتشر کرد. در 1982م، دارالعودة (بیروت) دیوان وی را در 4 جلد چاپ کرد. وزارت تبلیغات عراق، از 1973 تا 1980م، دیوان وی را در 7 جلد و با کوشش ابراهیم سامرایی، مهدی مخزومی، علی جواد طاهر و رشید بکتاش منتشر کرد. این دیوان نظم و ترتیب ویژهای دارد که دیگر چاپها از آن بیبهرهاند.شعر جواهری در محیط شعری عراق فهمیده میشود. اگرچه دگرگونی شعر معاصر عراق دیرتر از مصر، سوریه و لبنان سر بر آورد، اما چیرگی موضوع سیاسی و انقلابی آن را برجستهتر کـرد، بـه گونـهای که نـوگرایـی شعری در عراق ــ و نـه دیگر کشورهای عرب ــ زاده شد (جیوسی، 49). «عنصر شیعی» عامل اساسی این «سرکشی سیاسی» بود که به آشکارترین شکل ممکن در شعر جواهری نمایان شد، چه، پیشگامان شعر عراق مانند محمد سعید حبوبی، محسن کاظمی و محمدرضا شبیبی شیعهمذهب و از نجف بودند، شهری که هم مرکز دینی شیعه بود و هم مرکز دگرگونی شعر عراق امروز (همو، 50، 51). جواهری نیز از همین مرکز دینی به بغداد آمد تا بزرگترین شاعر نسل خود شود (همو، 263).شعر جواهری تحت تأثیر حوادث سیاسی عراق و زندگی شخصی خود شاعر است. وی شعر خود را به 4 مرحله تقسیم کرده است: از ابتدا تا 1920م؛ از 1920 تا 1927م (انتقال به بغداد)؛ از 1927 تا 1935م (کودتای بکر صدقی)؛ و از 1935 تا 1954م. وی سفر به ایران را حادثۀ دگرگونکنندۀ شعر خود، و «ایرانیات» را در ایجاد تصویر شعری و فکری مؤثر دانسته است (نک : ذکریاتی، 1 / 123-124؛ نیز خاقانی، 147).
از 1920 تا 1930م که مرحلۀ تقلید و معارضۀ شعری است (جیوسی، 264) و از آن به دورۀ «هضم میراث گذشته» یاد شده است (بیضون، 22). در این دوره انعکاسی از شعر شاعران بزرگ عصر عباسی مانند بحتری، متنبی و ابوتمام، و نومحافظهکارانی چون احمد شوقی، حافظ ابراهیم و معروف رصافی است (جیوسی، 263-264، 269-270). سفر به ایران (و خروج از نجف) در میانۀ دهۀ 20م نگرش او را به شعر دگرگون کرد و سببساز آفرینش شعری جدید، همراه خشم و سرکشی بهویژه در دهۀ بعدی گردید (جواهری، همان، 1 / 124). آثار این سرکشی در قصایدی مانند جربینی (1929م) مشهود است که در آن به صراحت اعلام کرده است که «در اندیشه و زندگی و دین با تودۀ مردم مخالف است» (دیوان، 4 / 303- 309، نیز نک : علوی، 56- 58). مضامین شعر جواهری در این دوره گوناگون است و شامل موضوعات اجتماعی، سیاسی، وصفی و حتى غزل هم میشود.
از 1930 تا 1962م، جلدهای 2، 3، 4 و بخشی از جلد 5 از دیوان 7 جلدیاش به شعر این دوره اختصاص دارد. دهۀ اول این دوره با ترک دربار، ورود به جهان مطبوعات و حضور آشکار در صحنۀ سیاست آغاز میشود؛ شاعر به حوادث سیاسی داخل و خارج عراق واکنش نشان میدهد، و دربارۀ شاعرانی چون حافظ ابراهیم، احمد شوقی، عبدالقادر مازنی و زهاوی (مثلاً نک : دیوان، 2 / 307-313، 569-582، 4 / 341-346، 379-384؛ نیز نک : علوی، 58-60) و همچنین حوادث داخلی مانند تغییر وزرا سرودههایی دارد که قصیدۀ «حالنا الیوم او فی سبیل الحکم» از جملۀ آنها ست که سبب تعطیلی روزنامه و زندانی شدن خود او گردید (همو، 78-82).شعر جواهری در دهههای 40 و 50 از سدۀ 20م به اوج میرسد و از نگرش تقلیدی، به شعر ویژۀ جواهری تبدیل میشود. وجوه تمایز شعر او در این دوره بدین قرار است:1. همۀ جاودانههای شعر جواهری از آنِ این دوره است. قصایدی مانند «طرطرا» در ریشخند حاکمان سیاسی عراق؛ «اطبق دجی»؛ «ذکر ابو التمن»؛ «المقصورة»؛ «آمنت بالحسین»، که 25 بیت آن با آب طلا بر ضریح امام حسین(ع) نوشته شد (دیوان، 1 / 289-294، 2 / 449-464، 583-596، 3 / 89- 98، فی العیون، 243-253)؛ «اخی جعفر»؛ «هاشم الوتری»؛ «عبد الجیاع»؛ «کما یستکلب الذیب»، در استهزای حاکمان عراق که در محافل سیاسی و ادبی جنجالی به پا کرد (مثلاً نک : دیوان، 1 / 267- 288، 383-390، 4 / 43- 58)؛ «خلفت غاشیة الخنوع» که در یادبود شهید عدنان مالکی در دمشق سرود؛ «لبنان یا خمری و طیبی»؛ و «یا دجلة الخیر» (همان، 1 / 117-134، 329- 338، 4 / 202-230). این جاودانهها آهنگی تند و مناسب با فوران عاطفۀ شاعر دارند و شاعران نسل بعدی عراق نیز از آن تأثیر پذیرفتهاند (جیوسی، 267؛ موسوی، 447- 448).2. اشعـار ایـن دوره، موضوعـی «سیـاسی ـ انقلابی» دارند و تودهای و حماسیاند. شاعر در آنها خشمگینانه و با جسارت به حاکمان عرب میتازد (فاخوری، 621-622). این خشم شدید پایهای استوار برای شعر «عصیان» دورۀ بعدی شعر عرب شد (جیوسی، همانجا).3. جواهری در این دوره به بسیاری از مسائل عربی و جهانی واکنش نشان میدهد: مانند قضیۀ فلسطین در چندین قصیده (مثلاً نک : دیوان، 2 / 279، 3 / 359، 4 / 157؛ علوی، 111-114)؛ حمایت از مردم مصر در مبارزه با اشغالگران ( فی العیون، 342-344)؛ انقلاب الجزایر و شهدای آن (دیوان، 3 / 215)؛ قیام ملی شدن نفت ایران (همان، 1 / 217)؛ انقلاب اندونزی (همان، 3 / 427)؛ ضدیت با آلمان نازی و ستایش مقاومت مردم شوروی و ارتش سرخ (همان، 2 / 567- 568، فی العیون، 194، 204)؛ روز جهانی کارگر (همان، 407- 409)؛ و شخصیتهایی مانند جمالالدین افغانی (دیوان، 2 / 111-122) و گاندی (همان، 1 / 205-210).4. بیشتر شاهکارهای جواهری در «رثا» ست. در حقیقت شاعر از رثا بـرای حماسۀ سیاسی ـ انقلابی استفاده کرده است و این به سبب تأثیر جواهری از آیین شعر دینی شیعه، بهویژه حادثۀ غمانگیز کربلا و امام حسین (ع) است (مثلاً نک : فی العیون، 258-260).
از 1962م تا پایان عمر او. آغاز آن با غربت در چکسلواکی شروع میشود که تأثیر ویژهای بر شعرش داشت و به آن سمت و سوی درونی میدهد و خشم سیاسی وی را میکاهد و شعرش را پر از گلایه و شکوه میکند. بخشی از جلد 5 و جلدهای 6 و 7 دیوان وی به شعر این دوره اختصاص دارد. بیشتر قصاید این دوره به ویژه دهۀ 80 از سدۀ 20م در مناسبتهای حکومتی سروده شده است و در قصیدههایی مانند «طیف تحدَّر»، به مناسبت خود مختاری کردستان عراق (نک : دیوان، 1 / 309- 328؛ شعبان، 66- 68)؛ «سلمت ثورة و بورک عید»، به مناسبت سالگرد تأسیس حزب بعث عراق (دیوان، 2 / 269- 278)؛ «فی یوم التأمیم»، به مناسبت ملی شدن نفت (همان، 2 / 313-332؛ نیز نک : علوی، 283-284)؛ در رثای «محمد البکر» و تقدیم به فرزندش احمد حسن البکر، رئیس جمهور عراق (دیوان، 3 / 523-532) و قصیدۀ «ابا الشعر تغن بتموز» (همان، 1 / 223-234)، که در آن دولتمردان و سران حزب بعث را میستاید. اگر اندک قصاید او دربارۀ مرگ جمال عبدالناصر (نک : فی العیون، 556-560)، و محمدعلی کلی (همان، 604-607) را کنار بگذاریم، جواهری در این دوره نسبت به مسائل ملی و عربی حساس نیست و دربارۀ حوادثی مانند جنگ رمضان (اکتبر 1973) و انتفاضۀ فلسطین و انقلاب اسلامی ایران و جنگ آمریکا با عراق سرودهای ندارد.ویژگی بارز شعر جواهری این دوره، بهویژه دهۀ 70 از سدۀ 20م به بعد، درونگرایی و دوری از اندوه جهان عرب است و با احتیاط شدید به سیاست نزدیک میشود؛ نه نقد گزندهای دارد و نه خشمگین است. نوع موسیقی، واژهها و قافیهها در قصیدههایی مانند «یا ندیمی» (همان، 441-480) دگرگون میشود و در قصیدۀ «ازح عن صدرک الزَّبدا» که به مناسبت جایزۀ لوتس سروده است (دیوان، 2 / 167-185)، از دنیای پر نیرنگ زمانه شکوه میکند.
ایران در زندگی و شعر جواهری تأثیرگذار بود. وی 4 بار در سالهای 1924، 1926، 1941 و 1992م به ایران سفر کرد. دو سفر نخست، نگرش شعری او را دگرگون کرد (نک : ذکریاتی، 1 / 123-124)، و با بیان شیفتگی خود به شعر زیبای فارسی، ابیات پراکندهای را از غزلهای حافظ شیرازی با عنوان «گنجهایی از فارس» ترجمه کرد و 11 قصیده در زیبایی طبیعت ایران سرود (مثلاً نک : فی العیون، 56-57، 72-74؛ علوی، 39، 41)، که از آن به «ایرانیات» یاد شده است. او به سبب یکی از این قصیدهها، با عنوان «برید الغربة» که در 1927م در روزنامۀ الفیحاء منتشر شد، به «ایرانیدوستی» متهم، و از آموزش و پرورش اخراج شد (جبوری، 89-90). حصری در خاطراتش آورده است که جواهری شناسنامۀ ایرانی داشت و وقتی متوجه شد که باید شناسنامۀ عراقی داشته باشد، تا استخدام شود، درخواست شناسنامۀ عراقی کرد؛ اما این کار را منوط به پرداخت حقوق بیشتری نمود (همو، 88). جواهری جزئیات این حادثه را آورده، و حصری را به دروغگویی متهم کرده است ( ذکریاتی، 1 / 145-172)، و با عباراتی که بیانگر علاقۀ شاعر به فرهنگ ایرانی است، میافزاید: «چه عیبی دارد که انسان به این یا آن ملت وابسته باشد؟ چرا انسان از یک ملت ریشهداری بیزاری جوید که 6 هزار سال با یونانیان جهان را تقسیم میکردند، دارای سیاست و تمدن بودند و به عربها در ایجاد تمدن بزرگ اسلامی کمک کردند؟ چه مشکلی دارد که در کنار حافظ، سعدی، عمر خیام و شیخ صوفیان، مولویِ شبه قدیس، باشم؟ اینان نابغههای بینظیر تمام جهان هستند» (همان، 1 / 166).وی بار سوم پس از جنبش «رشید عالی گیلانی» در 1941م / 1320ش به ایران میگریزد، اما اوضاع تهران را بهتر از بغداد نمییابد و پس از شکست جنبش گیلانی به عراق باز میگردد و مهماننوازی ایرانیان و طبیعت زیبای ایران را میستاید (نک : همان، 1 / 370، 372، 376).جواهری بار چهارم در 1992م / 1371ش برای زیارت مرقد امام رضا(ع) و با دعوت مقامات ایرانی به ایران آمد (آذرشب، 24) که استقبالکنندگان به سبب سکوت او در برابر حوادث کشورش، زیرکانه وی را سرزنش کردند. او ضمن دیدار با رهبر ایران، قصیدهای با عنوان «ایران» سرود (همو، 25).افزون بر این موارد، جواهری دوران ابتدایی را در مدرسۀ ایرانیِ نجف، که بازرگانان ایرانی آن را اداره میکردند، گذراند، هر چند که در خاطرات خود به آن اشاره نکرده است؛ و در آنجا بود که هر روز یک خطبه از نهجالبلاغه حفظ میکرد (نک : ذکریاتی، 1 / 65؛ جیوسی، 264). قصیدهای نیز دربارۀ ملی کردن نفت به رهبری محمد مصدق دارد که فقط 3 بیت آن، در روزنامۀ جهاد (1952م) چاپ شده است (نک : دیوان، 1 / 217) و کتابی را نیز با عنوان «جنایت روس و انگلیس در ایران» (1925م) به عربی ترجمه کرد که در چاپخانۀ عرفان در صیدا چاپ شده است.
آذرشب، محمدعلی، «رسول المحبة بین العرب و جیرانهم»، العالم، لندن، 1997م، شم 580؛ آل طعمه، سلمان عبدالهادی، دراسات فی الشعر العراقی الحدیث، دارالبیان العربی، 1413ق / 1993م؛ بیضون، حیدر توفیق، محمد مهدی الجواهری: شاعر العراق الاکبر، بیروت، 1993م؛ تکریتی، سلیم طه، محمدمهدی الجواهری، لندن، 1985م؛ جبوری، عبدالله، الجواهری و نقد (جوهرته)، بیروت، عالم الکتب؛ جواهری، خیال محمدمهدی، الجواهری سمفونیة الرحیل، دمشق، 1999م؛ جـواهری، محمدمهدی، الجمهرة مختـارات من الشعر العـربی، بـه کوشش عدنان درویش، دمشق، 1979-1982م؛ همو، دیوان، به کوشش عدنان درویش، دمشق، 1979-1982م؛ همو، ذکریاتی، دمشق، 1988م؛ همو، فی العیون من اشعاره، دمشق، 1986م؛ جیوسی، سلمى خضرا، الاتجاهات و الحرکات فی الشعر العربی الحدیث، بیروت، 2001م؛ خاقانی، علی، شعراء الغرى، نجف، 1376ق / 1956م؛ شعبان، عبدالحسین، الجواهری، جدل الشعر و الحیاة، بیروت، 1997م؛ علوی، حسن، الجواهری دیوان العصر، دمشق، 1986م؛ فاخوری، حنا، الموجز فی الادب العربی و تاریخه، بیروت، 1985م؛ کریم، فوزی، «من الغربة ... حتى وعی الغربة»، محمد مهدی الجواهری، به کوشش هادی علوی، بغداد، 1969م؛ موسوی، عبدالصاحب، حرکة الشعر فی النجف الاشرف و اطواره، بیروت، 1408ق / 1988م؛ مهدوی دامغانی، احمد، «جواهری، شاعر ایرانیتبار عرب»، گلستان، تهران، 1376ش، س 1، شم 3.
فرامرز میرزایی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید