صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / جندی /

فهرست مطالب

جندی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 6 آبان 1398 تاریخچه مقاله

جُنْدی، محمد امین بن محمد بن عبدالوهاب (1229-1295ق / 1814-1878م)، ادیب، شاعر و مفتی حنفی دمشق در دورۀ عثمانی. عبدالرزاق بیطار مورخ و ادیب سوری (د 1335ق / 1917م) و محمدسلیم جندی صاحب تاریخ معرة النعمان تنها کسانی هستند که به تفصیل، روزشماری از زندگی وی فراهم آورده‌اند. بیطار اشاره می‌کند که برخی جزئیات زندگی وی در اشعاری که جندی خود در 123 بیت سروده، فراهم آورده است (دربارۀ سرودۀ شاعر، نک‍ : بیطار، 1 / 343-349). محمدسلیم جندی نیز او را عموی پدر خویش معرفی کرده است (2 / 268).
محمد امین جندی در اشعار یاد شده، پس از ذکر شجره‌نامه، نسب خود را به عباس، عموی پیامبر(ص) رسانده، و لقب خود را «امین» یاد کرده است (نک‍ : بیتهای 37-87؛ برای مولودیه‌ای که مصطفى کـردی حلبی برای وی سروده است، نک‍ : جندی، محمد سلیم، همانجا). جندی نسبت خود را از جدش محمد ملقب به جندی که در نزدیکی ادلب به خاک سپرده شده، به ارث برده است (حصنی، 2 / 645؛ آل جندی، 1 / 31). وی در معرة النعمان به دنیا آمد، در دامان پدرش که مفتی دمشق بود، پرورش یافت و زبان ترکی را آموخت و نزد افرادی چون عبدالرحمان مدرس، مفتی حلب دانش آموخت و حدیث را از محمود مرعشی فرا گرفت (نک‍ : جنـدی، محمد امیـن، بیتهای 36-40؛ نیـز نک‍ : بیطار، 1 / 343؛ آل جندی، همانجا؛ داغر، 3(1) / 276؛ شیطی، 67).

جندی در 1240ق / 1825م، به همراه پدر راهی حمص شد و 8 سال در آنجا ماند و از دانشمندان آن دیار بهره‌ها برد. سپس به زادگاه خود بازگشت و توانست منصب قضا را در 1253ق از آن خود کند (بیطار، 1 / 349؛ جندی، محمد سلیم، 2 / 269؛ آل جندی، همانجا؛ کحاله، 3 / 14)، اگرچه این مقام سبب شد تا وی با نزدیکان به نزاع خیزد و با بزرگان و صاحب‌منصبان درآویزد، اما از این ورطه سربلند بیرون آمد و توانست با ادیبان و شاعرانی چون امین بن خالد جندی حمصی (د 1256ق) و وفا افندی حلبی (د 1264ق) به مصاحبت بنشیند (بیطار، آل جندی، همانجاها).
در 1261ق والی شام وی را به همراه پدر فرا خواند. اقامت در شام که گویا جنبۀ سیاسی نیز داشت، تا 1263ق ادامه یافت، تا آنکه محمد نامق پاشا سبب رهایی ایشان شد (بیطار، 1 / 349-350، نیز نک‍ : جندی، محمد سلیم، همانجا). جندی به همراه پدر به زادگاه خود معره بازگشت و شغل پیشین خود را بازیافت. یک سال بعد، پدرش درگذشت و وی افزون بر منصب قضا، به جای پدر مفتی دمشق شد. گویا دانش جندی و تسلط وی به 3 زبان عربی، ترکی و فارسی سبب شد تا در 1266ق محمدامین پاشا از صاحب‌منصبان دربار عثمانی، او را به شام فراخواند تا جندی به عنوان مشاور و منشی در سپاه (= امین‌السر) مشغول به خدمت شود (بیطار، 1 / 350؛ حصنی، 2 / 643-644؛ آل جندی، همانجا؛ جندی، محمدسلیم، 2 / 270). در حقیقت از این تاریخ، جندی رسماً به دربار شام راه یافت و به ترکان عثمانی خدمت کرد.
او پس از درگذشت محمدامین پاشا، همچنان در مقام خود باقی ماند، سپس به چند منصب دیگر گمارده شد تا آنکه در 1274ق راهی استانبول شد و 5 ماه در آنجا ماند، آن‌گاه به دمشق رفت. در 1276ق وی مجدداً راه طرابزون در پیش گرفت و از آنجا از راه دریای سیاه عازم پایتخت (استانبول) شد و 5 ماه در آنجا بود، سپس مدت کوتاهی به شام بازگشت و به عنوان مشاور و منشی عربی به خدمت مشغول شد. در 1276ق به مدت 4 ماه در دار السعاده (استانبول) ماند، سپس به دمشق بازگشت و به شغل پیشین پرداخت (بیطار، 1 / 350-351؛ آل جندی، 1 / 31).
وی افزون بر این، به دنبال درگیری میان مسیحیان جبل لبنان و شام با دروزیان آن منطقه، مدتی در مقام مستشار فؤاد پاشا، و سپس عضو مجلس ویژۀ رسیدگی به جنگ انتخاب شد. در 1277ق، چندی به عنوان مفتی شام برگزیده شد و سپس برکنار گردید. جندی از این زمان به بعد تا هنگام مرگ چند مقام دولتی دیگر را عهده‌دار گردید. وی در شام، در گورستان مرج دحداح به خاک سپرده شد. طاهر جزایری و هلالی شاعر قصایدی در رثا و مدح وی سروده‌اند (آل جندی، 1 / 33-34؛ شیطی، 68-69).
جندی بیشتر عمر خود را در خدمت به دولت عثمانی سپری کرد، با این همه، هیچ‌گاه از علم و دانش غافل نماند. گویند خانۀ وی در دمشق محفلی برای دانشمندان بود. سروده‌های او چون دیگر همعصرانش از فصاحت دور، و از خطاهای نحوی مشحون بـود و شاعر خود بـه ایـن امـر اعتراف کرده است (نک‍ : جندی، محمد سلیم، 2 / 285). وی گاه بر نوشته‌های دیگران تقریظ هم می‌نوشت، مثلاً بر نسخۀ خطی تاریخ الخلافة و مفتاح دارالسعادة از محمدعلی عظمی و نسخۀ خطی نفح الرند فی شرح سقط الزند از ابراهیم فصیح بن صبغة‌الله حیدری (نک‍ : ظاهریه، 2 / 118-119؛ نقشبندی، 639).

آثـار

اگر چه گفته‌اند که او تألیفاتی به زبان عربی، ترکی و فارسی داشته است (نک‍ : آل جندی، 1 / 33؛ داغر، 3(1) / 277)، اما ما تنها از نوشته‌های وی به عربی و ترکی اطلاع یافته‌ایم. گویا زمانی محمدسلیم جندی همۀ نوشته‌های او را در کتابخانۀ شخصی خود نگهداری می‌کرده است (2 / 281).

الف ـ چاپی

1. «شرح احـوال و نسب او»، در 123 بیت، کـه بیطار در حلیة ‌البشر آن را آورده است (نک‍ : 1 / 343-349)؛ 2. علم الحال، ترجمه‌ای است از ترکی به عربی (نک‍ : شیطی، 68؛ زرکلی، 2 / 20).

ب ـ خطی

1. دیوان، که یک نسخه از آن در دمشق موجود است (زرکلی، همانجا). بیطار (1 / 360 بب‍ ‌) و محمد سلیم جندی (2 / 270) نیز دیوان وی را در دست داشته‌اند. گویا وی در شعر سخت تحت تأثیر پسر عمویش امین جندی حمصی (د 1256ق / 1840م) بود (آل جندی، 1 / 33). وی در مقدمۀ دیوان خود از بی‌رونقی بازار شعر گلایه کرده، و پدر خویش را در این صنعت ستوده است. اما دربارۀ اشعار خود می‌گوید که اگرچه شعرش لایق نوشتن و خواندن نیست، اما وی ترجیح داده است آنها را در این دیوان گرد آورد (نک‍ : بیطار، 1 / 360-361؛ نیز نک‍ : جندی، محمد سلیم، 2 / 281، که تصریح می‌کند شاعر را دیوان شعری است که خود شخصاً گرد آورده است). مدح حضرت رسول (ص) آغازگر دیوان وی است (نک‍ : بیطار، 1 / 361). گفتنی است این قصیده متفاوت از قصیدۀ «مولد النبی» وی است. او بیشتر بالبداهه شعر می‌سرود و بیشتر اشعارش در مدح پادشاهان، وزیران، شیوخ اسلام، علما و دانشمندان عثمانی و جز آنها ست که اغلب به صورت موشحات و موالیات سروده شده است. از جمله سروده‌های او می‌توان به قصیده‌هایش در مدح خلیفه ابوبکر، سلطان عبدالمجید بن سلطان محمود عثمانی، محمد اسعد عظمی، محمود حمزاوی و هجو پسر عمویش امین جندی حمصی به سبب هجو ترکها اشاره کرد. وی همچنین با دوستان خود مکاتباتی منظوم داشته است (نک‍ : همو، 1 / 353-357، 359؛ جندی، محمد سلیم، 2 / 281 -284). 2. مولد النبی صلی‌الله علیه و سلم و معراجه یا الدر النظیم فی قصة مولد و معراج النبی الکریم، قصیده‌ای است در 205 بیت در مدح حضرت رسول(ص) (نک‍ : سید، 3 / 145؛ ظاهریه، 2 / 240-241).

ج ـ منسوب

1. شرح رسالة الشیخ رسلان دمشقی، در تصوف. 2. کتاب فی الفتاوی. 3. فی فضل الشام، به زبان ترکی (نک‍ : داغر، شیطی، همانجاها؛ قس: حصنی، 2 / 644، که آن را ترجمۀ رسالة فی فضائل الشام نام برده است). 4. منظومه‌ای در اسماء اهل بدر. در زمانی که میان دولت عثمانی و مسکو جنگ درگرفت، جندی این قصیده را سروده، و در آن به اسامی اهل بدر متوسل گردیده و از خداوند پیروزی را برای سلطان عثمانی خواستار شده است. 5. ارجوزه‌ای با عنوان نصائح الغلمان (حصنی، همانجا؛ جندی، محمد سلیم، 2 / 271، 281؛ کحاله، 3 / 14).

مآخذ

آل جندی، ادهم، اعلام الادب و الفن، دمشق، 1954م؛ بیطار، عبدالرزاق، حلیة البشر، به کوشش محمد بهجت بیطار، دمشق، 1380ق / 1961م؛ جندی، محمد امین، «123 بیت شعر»، حلیة البشر (نک‍ : هم‍ ، بیطار)؛ جندی، محمدسلیم، تاریخ معرة النعمان، به کوشش عمررضا کحاله، دمشق، 1965م؛ حصنی، محمدادیب، منتخبات التواریخ لدمشق، دمشق، 1346ق / 1928م؛ داغر، یوسف اسعد، مصادر الدراسة الادبیة، بیروت، 1972م؛ زرکلی، اعلام؛ سید، خطی؛ شیطی، محمدجمیل، اعیان دمشق، المکتب الاسلامی؛ ظاهریه، خطی، تاریخ و ملحقات؛ کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، 1957م؛ نقشبندی، اسامه ناصر، مخطوطات الادب فی المتحف العراقی، کویت،1985م.

رضوان مساح

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: