الجمال
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 6 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/223400/الجمال
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
18
اَلْجَمال، نشریهای آزاد، مستقل و غیردولتی که با مضمون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در فاصلۀ زمانی 26 محرم 1325ق تا 26 ربیعالاول 1326ق / 11 مارس 1907 تا 28 آوریل 1908م و در 35 شماره در تهران چاپ و منتشر میشد (صدرهاشمی، 1 / 250). به گفتۀ یغمایی از این نشریه بیش از 36 شماره انتشار نیافت و آخرین شمارۀ آن در 27 ربیعالآخر 1326ق و یک هفته پیش از عزیمت محمدعلی شاه به باغ شاه منتشر شد (ص 97). با این همه، شمارۀ 36 در مجموعۀ موجود الجمال دیده نمیشود و نویسندگان تاریخ مطبوعات نیز از آن یاد نکردهاند.
عنوان الجمال، برگرفته از نام سیدجمالالدین واعظ اصفهانی (ه م) مشهور به صدرالمحققین (نک : الجمال، شم 1) بود. این نشریه، ناشر مواعظ، خطابهها و تقریرات او بود (براون، 321؛ رابینو، 29)؛ خطابههایی که سیدجمالالدین واعظ بر منبرها ایراد میکرد، در نشریۀ الجمال چاپ میشد. بدین ترتیب نام الجمال، گویای زندگی و اندیشۀ سیدجمالالدین واعظ و ناشر آراء او به شمار میرود. از این نظر، الجمال نشریـهای خاص و منحصر به فرد در تاریخ مطبوعات ایران است.
بنا به گزارش محققان، بنیانگذار نشریۀ الجمال، مجـدالاسلام کرمانـی ــ نـاشر و نگارندۀ روزنـامۀ ادب ــ بود؛ ولی امتیاز نشر آن به میرزامحمدحسین اصفهانی، از دوستداران و ارادتمندان سیدجمال واعظ اصفهانی تعلق داشت و خود او نیز در این نشریه مقالاتی مینوشت. میزان ارادت میرزا محمدحسین به سید به اندازهای بود که پس از شهادتش، روزنامۀ دیگری را با نام جمالیه در فاصلۀ سالهای 1328-1329ق در همدان منتشر کرد (براون، 321-323). دربارۀ تأثیر میرزا محمدحسین در ایجاد و انتشارالجمال ، میان صاحبنظران اتفاق نظر وجود ندارد. برخی او را ناشر و جامع (محیط، 140) و مؤسس الجمال میدانند که آن را با هزینۀ شخصی چاپ میکرد (صدیق، 20)؛ برخی نیز وی را صرفاً صاحب امتیاز و نگارندۀ نشریه میدانند که نامش در بالای صفحۀ اول نشریه درج میشد (پروین، 2 / 513؛ صدر هاشمی، 1 / 249).مجدالاسلام از یاران سیدجمالالدین واعظ بود (باستانی، 218) و سابقۀ آشنایی آنان به سال 1308ق / 1891م بر میگشت (مجدالاسلام، «ط») که به همراه ملک المتکلمین و جمعی دیگر، انجمن ترقی را در اصفهان تشکیل داده بودند (یغمایی، 2). وی در چارچوب دیدگاه جامع و همه جانبهای که به مقولۀ روزنامهنگاری داشت، تصمیم به نشر خطابههای محبوبترین واعظ شهر تهران گرفت و بدین سبب درخواست امتیاز طبع روزنامـه از وزارت معارف توسط او انجام شد ( الجمال، شم 1) و هدف خود را از این کار، درخواست مردم و جلوگیری از نابودی سخنان حکیمانۀ سیدجمال واعظ اعلام کرد (همانجا). از آنجایی که الجمال فاقد اداره و دفتر مستقلی بود، مراحل چاپ و توزیع آن در ادارۀ ندای وطن صورت میگرفت (همانجا؛ پروین، 2 / 747، 767).ترتیب انتشار روزنامه، هفتگی بود، ولی مدیر آن هیچگاه نتوانست این ترتیب زمانی را رعایت کند. گاهی اوقات فاصلۀ میان انتشار دو شمـارۀ روزنامه، دو هفته (شم 17 و 18)، گاهی 20 روز (شم 22 و 23) و گاهی حدود یک ماه (شم 30 و 31) به طول میانجامید. بینظمی در انتشار روزنامه، صرف نظر از علل فنی، تا حدود زیادی ناشی از سختگیری بر سیدجمال بود که بهویژه با به هم خوردن رابطۀ محمدعلی شاه و مشروطهخواهان در اواخر سال 1325ق افزایش یافت و در نهایت به قطع خطابههای او منجر شد.
از شمارگان دقیق الجمال خبری در دست نیست. ظاهراً به علت پُرفروش بودن، نشریه تجدید چاپ میشد (پروین، 2 / 762). با توجه به مخاطبان بسیار زیاد سیدجمال، این مسئله چندان دور از انتظار نیست. الجمال با چاپ سربی و در چاپخانههای مجلس، شرقی و شاهنشاهی انتشار مییافت (براون، 321؛ پروین، 2 / 747). بنابراین، نظر صدر هاشمی (1 / 248) و پروین (2 / 747) که چاپخانۀ شرقی را تنها ناشر روزنامه میدانند، نادرست است.توزیع روزنامه از شمارۀ 1 تا 25 از طریق شبکۀ توزیع ندای وطن صورت میگرفت و پس از آن به کتابخانۀ شرافت منتقل شد ( الجمال، شم 25). ظاهراً در این زمان، برخلاف گذشته، توزیع روزنامه و فروش آن چندان مطلوب نبود، زیرا هم مشتریان از تأخیر در وصول الجمال شکایت داشتند (همان، شم 6 و 32) و هم، مدیر روزنامه خواستار پرداخت به موقع پول خرید از سوی آنان بود (همان، شم 10). نکتۀ مهم دربارۀ فروش الجمال، آن است که گاه برخی افراد خیّر، روزنامه را میخریدند و در اختیار مردم میگذاشتند. به عنوان مثال شخصی خیّر در تهران 100 نسخه از نشریه را خرید و در اختیار مدارس مهم تهران و اصفهان گذاشت (همان، شم 4).
الجمال در 4 صفحه با قطع وزیری بزرگ چاپ و منتشر میشد. هرچند مجدالاسلام وعدۀ افزایش صفحات آن را داده بود (همان، شم 1)، ولی این وعده محقق نشد و نشریه تا شمارۀ آخر خود همچنان در 4 صفحه منتشر گردید. 3 شمارۀ اول روزنامه به طور کامل، به مواعظ سیدجمالالدین واعظ اختصاص داشت، اما از شمارۀ 4، به تقلید از سایر نشریات، مطالب دیگری به الجمال اضافه شد. برخی نویسندگان با استناد به این مسئله، معتقدند که مطالب و اخباری که در کنار الجمال چاپ میشد، به آن شکل روزنامۀ کامل میداد (محیط، 140). ولی مقایسه میان الجمال و روزنامههای مشهوری چون ندای وطن و حبلالمتین نشان میدهد که این نظر چندان درست نیست؛ زیرا الجمال برخلاف سایر روزنامهها فاقد بخشهایی مانند اخبار داخله، اخبار خارجه، ترجمۀ تلگرافهای داخله و خارجه، خلاصۀ مذاکرات مجلس، ادبیات، پاورقی، حوادث و ... بود. گذشته از آن از ترجمۀ مطالب نشریات خارجی نیز در آن خبری نبود و مطالب سایر نشریات تهران و شهرستانها هم در آن درج نمیشد.مندرجات الجمال را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: 1. مواعظ سیدجمالالدین واعظ؛ 2. سایر مطالب. از بررسی آماری الجمال مشخص میشود که از 140 صفحۀ دورۀ کامل نشریه، 84 صفحۀ آن به صورت کامل به مواعظ سیدجمال اختصاص یافته، 19 صفحه به صورت مشترک میان مواعظ سیدجمال و مطالب دیگر تقسیم شده است و تنها 37 صفحه از نشریه را موضوعات مستقل تشکیل میدهد. در کل نشریه هم فقط در شمارههای 29، 33 و 34، مواعظ سیدجمال چاپ نشده است. بنابراین، روی هم رفته 33 شماره از الجمال و 103 صفحه از آن به سیدجمالالدین واعظ اختصاص داشته است.سایر مطالب الجمال، شامل اخبار شهری 6 مقاله، 7 گفت و شنود و خطابه، 17 مکتوب از شهرهای مختلف مانند اصفهان، قزوین و شیراز، و چند اعلان و اخطار است. به لحاظ موضوعی، مطالبی که در «سایر مطالب» آمده، همان موضوعاتی است که سیدجمالالدین در خطابههایش مطرح میکرد؛ به عبارت دیگر این بخش از الجمال، مصادیق بحث نظری سیدجمال در سطح جامعه میباشند.محتوای الجمال را نمیتوان بدون توجه به شرایط سیاسی دورۀ نشر آن و گفتمان حاکم بر اندیشه و زندگی سیدجمالالدین واعظ تحلیل کرد؛ امری که از سوی نویسندگان تاریخ مطبوعات رعایت نشده است و بیشتر تحلیلهایی یکسویه و شتابزده از آن ارائه دادهاند. برخی حریت و مساوات را برجسته دیدهاند و گروهـی بـر وحـدت ملـی و بـرابـری انگشت نهـاده، و آنهـا را سرلوحۀ الجمال خواندهاند (کهن، 163-164؛ پروین، 2 / 602).نشریۀ الجمال و شخصیت و اندیشۀ سیدجمالالدین واعظ چنان به هم آمیختهاند که تفکیک آنها عملاً امکانپذیر نیست. اگر نام نشریه، همان نام خطیب و واعظ است، اندیشۀحاکم بر نشریه هم، اندیشۀ او ست. از سوی دیگر سیدجمال روشنفکر و نویسندهای نبود که در خلوت نظریهپردازی کند. او هرچند نظریات خاص خودش را داشت، ولی آنها را در میان تودۀ مردم به زبان میآورد و از مردم متأثر بود، و به قول کسروی (ص 596) سخنران تودههای مردم به شمار میرفت. بنابراین، محتوای الجمال تحت تأثیر رابطۀ منطقی میان زمان و مکان از یکسو، و انسانهای مخاطب سیدجمالالدین و اندیشۀ او از سوی دیگر است.هرچند کاتب سخنان سیدجمال در الجمال، میرزا محمدحسین اصفهانی است، ولی با مقایسۀ نثر الجمال با سایر نوشتههای جمالالدین واعظ در روزنامۀ صور اسرافیل و ... مشخص میشود که میان آنها تشابه وجود دارد. این تشابه حتى در آن بخش از الجمال که خطابههای سیدجمال نیستند، دیده میشود. نثر سیدجمال دارای ویژگیهای خاصی بود، به نحوی که برخی نویسندگان آشنا با او به آسانی میتوانستند جای پای قلم او را در مقالاتی که بدون ذکر نام چاپ میشد، پیدا کنند. نثر او ساده، روان و همهکسفهم بود و مغلقگویی و پیچیدهنویسی در آن وجود نداشت. در الجمال کمتر از اصطلاحات و واژههای فرنگی و نامأنوس استفاده شده است. اما واژههای عربی در آن زیاد به چشم میخورد. نثر نشریه متملقانه و اغراقآمیز نیست و در بیشتر موارد دارای صبغۀ انتقادی است. در متن نشریه بارها از آیات قرآن، احادیث پیامبر(ص) و روایـات ائمـه(ع) بـه نقـل از نهـجالبلاغـه (شم 17)، خصال شیخ صـدوق (شم 23)، عیـون اخبـار الرضا(ع) (شم 19)، بحارالانـوار (شم 18) و ... استفاده شده است. همچنین بارها به اشعار فارسی و عربی تمثل و استشهاد شده است. نقل قصههای کهن مانند قصۀ کدخدا نوروز (شم 1 و ... ) در بیشتر شمارهها و ارجاع مکرر به کتابهای تاریخی مانند مروج الذهب (شم 15)، از دیگر ویژگیهای نثر الجمال است. در مواردی هم از مثالهایی در حوزۀ علوم طبیعی، ریاضی و ... استفاده میشود که به نثر نشریه جنبۀ فنی میدهد (شم 1، 9 و ... ). گاهی اوقات نثر الجمال به ادبیات کوچه و بازار نزدیک میشود. در میان نشریات عصر مشروطه، نثر الجمال بیشتر از همه به زبان عامه نزدیک است. از آنجایی که این نثر، شکل نوشتاری گفتار سیدجمال بود، این قابلیت را داشت که خوانندگان زیادی را جذب خود کند. مهمترین ویژگی الجمال در حوزۀ روزنامهنگاری آن بود که روزنامه را از شکل کالای انحصاری خواص خارج کرد و به میان تودۀ مردم برد.
باستانی پاریزی، محمدابراهیم، حضورستان، تهران، 1369ش؛ براون، ادوارد، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دورۀ مشروطیت، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، 1337ش؛ پروین، ناصرالدین، تاریخ روزنامهنگاری ایرانیان و دیگر پارسینویسان، تهران، 1379ش؛ الجمال، تهران، 1325-1326ق؛ رابینو، ی. ل.، صورت جراید ایران، به کوشش فرید قاسمی، تهران، 1373ش؛ صدر هاشمی، محمد، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان، 1327ش؛ صدیق، عیسى، یادگار عمر، تهران، 1352ش؛ کسروی، احمد، تاریخ مشروطۀ ایران، تهران، 1373ش؛ کهن، گوئل، تاریخ سانسور در مطبوعات ایران، تهران، 1362ش؛ مجدالاسلام کرمانی، احمد، تاریخ انحطاط مجلس، به کوشش محمود خلیلپور، اصفهان، 1351ش؛ محیط طباطبایی، محمد، تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران، تهران، 1375ش؛ یغمایی، اقبال، شهید راه آزادی سیدجمالالدین واعظ اصفهانی، تهران، 1357ش.
اسماعیل شمس
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید