جماز
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 3 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/223398/جماز
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ شده
18
جَمّاز، ابوعبدالله محمد بن (عبدالله بن) عمرو بن حماد بن عطاء، شاعر توانا و ادیب بزرگ بصره در سدۀ 3ق / 9م.در نام نیای او پس از عطا اختلاف است؛ بیشتر مورخان، آن را یاسر دانستهاند، اما یسار، ریسان و زیان نیز گفته شده است (مرزبانی، معجم ... ، 431؛ حصری، 143؛ خطیب، 3 / 125؛ ابن ناصرالدین، 1 / 180). جماز را به نام مادرش اَذین ــ که از زنان نوحهسرا بود ــ ابن اذین هم میخواندند (همانجا). او را از این رو، جماز نامیده بودند که جُمّازه (نوعی قبای پشمین) میپوشید و یا بر جمّاز ــ از بهترین و رهوارترین اسبهای عـرب ــ سوار میشد (غانی، 55).خاندان جماز خود را منسوب به قبیلۀ حمیر میدانستند که در جنگهای رِدّه به اسارت درآمدند؛ اما از آنجا که نیای آنان، یاسر، به دست ابوبکر آزاد شد، از موالی ابوبکر به شمار آمدند، و این پیوند ولاء را از نسبی که به حمیر میرسید، دوستتر میداشتند (مرزبانی، حصری، همانجاها).تاریخ دقیق ولادت جماز را نمیدانیم. وی در خانوادهای پرورش یافت که با شعر و ادب آشنا بود؛ چرا که سلْم خاسر (د 186ق / 802 م)، شاعر نیکوسرای آن دوره و شاگرد بشار بن برد، عمو (یا دایی) جماز بود و جماز در مجالس ادبی، شعرهای او را نزد شاعر بزرگ روزگار، ابوالعتاهیه (د 211ق / 826 م) میخواند (ابن معتز، 99؛ مرزبانی، همانجا؛ ابوالفرج، 19 / 284-285). جماز نزد ابوعبیده معمر بن مثنى (د 211ق) شاگردی کرده بود و با بزرگانی مانند ابوجزء باهلی (د پیش از 193ق / 809 م)، ابوالعتاهیه، جاحظ (د 255ق / 869 م) و ابونواس (د 198ق / 814 م) همنشینی میکرد و گاه با آنان، بهویژه جاحظ، مهاجات داشت (جاحظ، 132؛ مرزبانی، همانجا؛ ثعالبی، ثمار ... ، 582-583). گاهی ابونواس برای آنکه نظر جماز را بداند، شعر خود را به او عرضه میکرد (مرزبانی، الموشح، 252).شعرشناس و سخن سنجی چون ابن معتز نیز جماز را شاعری توانا، خوش طبع و زبانآور میدانست (ص 372). شعرهایی که از او باقی مانده، غالباً مقطعاتی کوتاه و نمکین در انواع هجو و مدح است که بیانگر منش غیراخلاقی و زبان تند و پرده در او ست؛ هرچند که ذوق و سلیقۀ مردمان آن روزگار، شوخیهای زشت و هزلهای زمخت و بیادبانۀ شاعران را برمیتابید (مرزبانی، معجم، 431؛ حصری، 145-146؛ نیز نک : EI2). در این شعرها، اثرپذیری از لهجۀ عامیانه را میتوان دید (فک، 125) و سادگی زبان و روانی ساختار و واژگان، نشاندهندۀ رگههایی از جنبش نوینی است که در شعر دورۀ عباسی نمایان شده بود و شاعران بزرگی مانند ابوالعتاهیه و ابونواس به خوبی آن را نمایندگی میکردند. جماز شاعری رکگو ست که در بیان موضوعات غیراخلاقی، اندیشه، رفتار خویش و یا نقد دیگران، از هرگونه پنهانکاری و پردهپوشی میپرهیزد. با این همه، باید گفت که ابیات بر جای مانده از او چنان اندک است که هرگونه ارزیابی کامل و داوری دقیق دربارۀ آن را ناممکن میسازد.چنین مینماید که شیعیان نظر خوبی نسبت به جماز نداشتند و احتمالاً او را به ناصبیگری متهم میکردند؛ زیرا هنگامی که جماز در دربار متوکل حاضر شد، در گفت وگو با وی، دو بیت با این مضمون خواند که «تنها گناه من نزد شیعیان، آن است که به عثمان و دو خلیفۀ پیش از او عشق میورزم» (مرزبانی، همانجا).جماز از ملازمان ابوجزء باهلی بود و این ملازمت در یک دورۀ خاص بر زندگی وی اثر گذاشت؛ هنگامی که ابوجزء به زهد گرایید، از جماز خواست که یا او هم پارسایی پیشه کند، یا از همنشینی با وی بپرهیزد. جماز نیز پذیرفت و اظهار زهد و دیانت کرد؛ اما در ابیاتی تهی از سالوسورزی و ملاحظهکاری چنین گفت: «هنگامی که امیر، شیوۀ پارسایی برگزید، بر من سخت گرفت و من از بیم جفای او ناخواسته زهد پیشه کردم. من به گناه میاندیشم و خدایی که در آسمان است، نیت مرا میداند. پارسایی کسی که به اجبار زهد بورزد، ارزشی ندارد و این چیزی است که فقهای امیر، روایت کردهاند» ( تعلیق ... ، 77؛ قالی، 46)؛ البته، این پارسایی دروغین، چندان نپایید و جماز به رسم و شیوۀ پیشین خود بازگشت.چنین مینماید که جماز در بصره به مجالس املای حدیث آمد و شد داشت و احادیث حافظ ابوعثمان خالد بن حارث بصری (د 186ق / 802 م) را مینوشت. همچنین او به کار کتابت اشتغال داشت و با دقایق این فن آشنا بود. گفته شده است که گاهی جماز به میان کاتبانی که به نوشتن حدیث مشغول بودند، میرفت و ضمن اینکه اشکالات ایشان را گوشزد میکرد، شیوه و آیین درست کتابت را نیز به آنان میآموخت (عسکری، اخبار ... ، 40، تصحیفات ... ، 27-28؛ آبی، 3 / 255).اگرچه در آن روزگار، کتابت پیشۀ خوبی برای گذران زندگی بود، اما جماز خوش میداشت که هر کس و ناکس را برای کسب لقمهنانی بستاید. او بر این باور بود که شأن و جایگاه والایی دارد، اما حق و قدرش ناشناخته مانده است. وی در شعری تصریح میکند که اگر هر صاحبمنصب فرومایهای را میستاید، از این رو ست که میخواهد به حق خویش دست یابد و این کار برای او واجب گردیده است (نک : ثعالبی، خاص ... ، 32).خانۀ محقر او که بیش از 3 تن در آن نمیگنجیدند (حصری، 142)، گویای تنگدستی او ست و شاید از همینرو ست که مانند بسیاری از ادبای همروزگارش، برای فراچنگ آوردن ثروت بیشتر و یا رسیدن به شهرت فزونتر خواهان راهیابی به دستگاه خلافت در بغداد بود. او ظاهراً دوبار به دربار خلفای عباسی رفت. نخستینبار در دوران خلافت هارونالرشید (170-193ق) به مرکز خلافت رفت و حتى در یک رقابت و طبعآزمایی شعری (اجازه)، 10 هزار درهم از خلیفه پاداش گرفت (ابن شاکر، 4 / 227). با این حال، اگرچه جماز از این سفرش چندان طرفی نبست، اما این فرصت را یافت که همنشین ابونواس گردد و به حلقۀ یاران هرزهدرای او بپیوندد (مرزبانی، الموشح، 252؛ خطیب، 3 / 125؛ EI2). البته، او پیش از این در بصره نیز با ابونواس آشنا شده بود و در همانجا با وی در مجالس شادخواری شرکت داشت (واگنر، 72).تاریخ بازگشت جماز به بصره در منابع نیامده است، اما احتمال میرود پس از مرگ ابونواس به زادگاهش بازگشته باشد (ح 200ق). وی پس از آنکه چندی با تنگدستی در بصره گذراند، متوکل (خلافت: 232-247ق) که نادرهگوییهای او را شنیده بود، با فرستادن نامهای، جماز را به بغداد فراخواند، اما منادمت جماز، برای متوکل نیز چندان موردپسند قرار نگرفت (مرزبانی، همانجا؛ خطیب، 3 / 125-126). به یقین وی در 237ق / 851 م در بغداد بوده است؛ زیرا در این سال دو قاضی از سوی قاضیالقضات، یحیی بن اکثم (د 242ق / 856 م)، به منصب قضای دو بخش از بغداد (شرقیه و غربیه) گمارده شدند که هر دو نابینا بودند. جماز در ابیاتی آن دو را هجو گفت و این کار ابن اکثم را نکوهش کرد (ابن اثیر، 7 / 60). جماز همچنین در بغداد (یا بصره) با جاحظ که از رقبا و مخالفانش بود، دیدارهایی داشت (پلا، 168).در تاریخ وفات جماز اختلاف است. گویند که متوکل، پاداشی 10 هزار درهمی به جماز داد و او پس از دریافت آن و هنگام بیرون رفتن از کاخ، از فرط شادی جان باخت (آبی، 3 / 257؛ خطیب، 3 / 126)؛ اگر این داستان واقعیت داشته باشد، مرگ جماز باید پیش از 247ق روی داده باشد و این با نظر سُکّر (ص 149) که عمر او را 99 سال و مرگش را به سال 244ق / 858 م نوشته است، و نیز با ادعای جماز که خود را مسنتر از ابونواس میدانسته است، سازگار است؛ هرچند که بیشتر مورخان، او را از درگذشتگان 255ق / 869 م و یا پیش از آن و در حدود سال 250ق / 864 م دانستهاند (مرزبانی، همانجا؛ صفدی، 4 / 291؛ GAS, II / 508).
آبی، منصور، نثر الدر، به کوشش محمدعلی قرنه و محمدعلی بجاوی، قاهره، 1983م؛ ابن اثیر، الکامل؛ ابن شاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1973م؛ ابن معتز، عبدالله، طبقات الشعراء، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، 1375ق / 1956م؛ ابن ناصرالدین، محمد، توضیح المشتبه، به کوشش محمدنعیم عرقسوسی، بیروت، 1407ق / 1986م؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به کوشش عبدالله علی مهنا، بیروت، 1407ق / 1986م؛ تعلیق من امالی ابن درید، به کوشش مصطفى سنوسی، کویت، 1404ق / 1984م؛ ثعالبی، عبدالملک، ثمار القلوب، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1985م؛ همو، خاص الخاص، به کوشش حسن امین، بیروت، 1966م؛ جاحظ، عمرو، البخلاء، به کوشش احمد عوامری و علی جارم، بیروت، 1403ق / 1983م؛ حصری، ابراهیم، جمع الجواهر، به کوشش رحاب خضر عکاوی، بیروت، 1413ق / 1993م؛ خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، به کوشش مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، 1417ق / 1997م؛ سکر، عزمی، معجم الشعراء فی تاریخ الطبری، صیدا، 1419ق / 1999م؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، 1381ق / 1961م؛ عسکری، حسن، اخبار المصحفین، به کوشش صبحی بدری سامرایی، بیروت، 1407ق؛ همو، تصحیفات المحدثین، به کوشش احمد عبدالشافی، بیروت، 1408ق / 1988م؛ غانی، سامی مکی، معجم القاب الشعراء، نجف، 1971م؛ فِک، یوهان، العربیة دراسات فی اللغة و اللهجات و الاسالیب، ترجمۀ عبدالحلیم نجار، قاهره، 1370ق / 1951م؛ قالی، اسماعیل، ذیل الامالی و النوادر، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ مرزبانی، محمد، معجم الشعراء، قاهره، 1354ق؛ همو، الموشح، به کوشش محبالدین خطیب، قاهره، 1385ق / 1965م؛ واگنر، اوالد، مقدمه بر دیوان ابو نواس، قاهره، 1378ق / 1958م؛ نیز:
EI2; GAS; Pellat, Ch., Le Milieu basrien et la formation de Ğāhiẓ, Paris, 1953.
علیرضا باقر
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید