جلد و جلدسازی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 6 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/223389/جلد-و-جلدسازی
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ شده
18
جِلْدْ وَ جِلْدْسازی، پوشش بیرونی و محافظ اوراق کتاب، و فنون و مراحل ساخت آن. دو قسمت زیر و رو (دفه، طبله و لَت) و یک عطف، عناصر اصلی جلد را تشکیل میدهند. در جلدسازی سرزمینهای اسلامی از سدۀ 6 ق / 12م تا سدههای 12-13ق / 18-19م، دفۀ زیرین معمولاً ادامه یافته، به صورت برگردان (سرطبل، دامن و لسان)، لبۀ کتاب را نیز میپوشاند (هالدین، 14, 70؛ برند، «هنرها ... »، 233؛ افشار، «صحافی و ... »، 357).جلد را از جنسی مقاوم و با دوام مانند چرم، چوب یا مقوا به صورت ساده یا با تزیین میساختند (نک : بخش جنس). گاه جلدها را نیز به منظور حفاظت بیشتر، در غلافهایی پارچهای، چرمی، و یا جعبههای فلزی یا مقوایی قرار میدادند (همانجا؛ گنجینه ... ، 10، جم ). به طورکلی، در سرزمینهای اسلامی، کتابسازی و جلدسازی از اهمیت ویژهای برخوردار است (بوش، «جلدسازی»، 355).
انجیلهای قبطی سدههای نخستین پس از میلاد مسیح ــ 6 سدۀ اول ــ کهنترین نسخ باقیماندۀ دارای جلد چرمی به شمار میآیند (هالدین، 9). آثار مربوط به جلدسازی که پس از این تاریخ به دست آمدهاند، از جمله تکههای جلدهای مانوی خوچو متعلق به سدههای 2-3ق / 8-9م همگی دارای تأثیرات قبطیاند (گراتسل، 1975؛ اصلان آپا، «هنر جلدسازی»، 60). نخستین جلدهای اسلامی که بیشتر از مسجد جامع قیروان به دست آمدهاند نیز از همین ویژگی برخوردارند (هالدین، 11, 13؛ بوش، همان، 356).احتمال میرود هنر جلدسازی ایران نیز در دو مرحله تحت تأثیر هنر قبطی قرارگرفته باشد: بار اول توسط مسیحیان قبطی پیش از اسلام، و بار دیگر از طریق کتابهای عربی در سدههای نخستین اسلامی (آقا اوغلو، 1). در مورد تأثیرات قبطی بر جلدسازی اسلامی بهویژه به لحاظ سبک تزیین و چگونگی تأثیرپذیری، تفاوت نظر وجود دارد (هالدین، 13؛ دروش، 88).جلدسازی اسلامی از سدۀ 7ق / 13م به بعد شکلی مستقل به خود گرفت (حسن، 132). با این حال، تا پیش از سدۀ 8 ق / 14م تشخیص سبکهای منطقهای دشوار است. از این تاریخ به بعد، میتوان جلدسازی اسلامی را به 4 گروه اصلی عربی، ایرانی، عثمانی و هندی تقسیم کرد که به خصوص از سدۀ 9ق / 15م این تقسیمبندی نمایانتر است. جلدهای عربی نیز به 3 دستۀ مصر و سوریه؛ افریقای شمالی و اسپانیا؛ و یمن و جنوب عربستان تفکیک میشوند (هالدین، 20؛ بوش، همان، 355, 357).
تا پیش از سدۀ 9ق / 15م جلدسازی عربی پیشگام این صنعت بود و کشورهایی مانند عراق، اندلس، سوریه، مصر و برخی دیگر از کشورهای افریقای شمالی، از مراکز اصلی آن به شمار میرفتند (ابن خلدون، 2 / 973؛ هالدین، همانجا). این جلدها نسبت به جلدهایی که بعدها در ایران و عثمانی ساخته شدند، سادهترند (همانجا).
از جلدهای ایرانی نمونههای زیادی بر جا نمانده است. جلد قرآن متعلق به 292ق / 905م (دوبلین، کتابخانۀ چستربیتی، MS. 1417C.) قدیمیترین جلد بر جای مانده بهشمار میرود. قطعهای از یک جلد متعلق به سدۀ 7ق / 13م یا اوایل 8 ق / 14م که در مسجد جامع نائین پیدا شده (متعلق به مجموعۀ پوپ)، و نیز جلد کتاب منافع الحیوان، ساخت مراغه (نیویورک، کتابخانۀ پیرپانت مورگان، MS. M. 500) از نمونههای باقی ماندهاند. دو جلد متعلق به آغاز سدۀ 8 ق ساخت تبریز نیز در موزۀ ترک و اسلامی استانبول نگهداری میشود که وجود نقش مرکزی، وجه مشترک این جلدها ست (گراتسل، 1976، تصویر 951A؛ هالدین، 67؛ برند، «هنرها»، 234).آغاز تأثیر نقوش چینی نیز در این سده درخور توجه است. با آغاز سدۀ 9ق / 15م تحولاتی اساسی در فنون و شیوههای تزیین جلد اتفاق افتاد که ایران را در همۀ سرزمینهای اسلامی به مرکز این نوآوریها تبدیل کرد (آقا اوغلو، 2-3؛ هالدین، همانجا؛ برند، «هنر اسلامی»، 137). جلدسازی ایرانی در دورۀ تیموری که تحت نفوذ و تأثیر جلایریان، ممالیک مصر و هنر شرق دور قرار داشت، به طور مطلق، شبیه هیچیک از آنها نبود و در نیمۀ دوم سدۀ 9ق به نقطۀ اوج این صنعت در جهان اسلام رسید (دوست محمد، 24؛ آقا اوغلو، 3, 4, 6؛ گراتسل، 1977؛ برند، «هنرها»، 236؛ ریبی، 11, 13).هرات در این زمان مرکز هنری بود و سایر شهرها از جمله مرو، سمرقند، بلخ، مشهد و نیشابور از آن پیروی میکردند. آموزههای هنری این شهر، چه در زمان فعالیتش و چه پس از فتح آن و برانداخته شدن تیموریان، بر مراکز هنری دورۀ صفویه نظیر تبریز، شیراز و اصفهان و حتى دربار گورکانیان هند و ترکهای عثمانی نیز تأثیر گذارد (آقا اوغلو، 16, 19؛ گراتسل، هالدین، همانجاها). با وجود این، پس از روی کارآمدن صفویان در سدۀ 10ق / 16م و با انتقال مرکزیت سیاسی و فرهنگی از هرات به تبریز و شیراز، دگرگونیهایی در هنر جلدسازی در جهت بالا بردن سرعت انجام کار، تسهیل آن، و پایین آوردن هزینهها صورت گرفت که از کیفیت بالای نمونههای عالی سدۀ پیش به میزان زیادی کاست (نک : بخش فنون).با روی کار آمدن سلسلۀ زندیه و پس از آن قاجاریه، در اواخر سدۀ 12ق / 18م و آغاز سدۀ 13ق / 19م، هنر کشورهای اروپایی به منبع تأثیر قدرتمندی برای هنرمندان ایرانی تبدیل شد. این تأثیرگذاری در قالب اضافه شدن نقوش تصویری اروپایی، تغییر در برخی نقوش ایرانی و تغییر در ساختار کتاب، از جمله حذف سرطبله، نمایان است که به بارزترین صورت بر روی جلدهای روغنی مشاهده میشود (هالدین، 70؛ برند، همان، 241). از سوی دیگر در دورۀ قاجاریه، بهویژه در زمان ناصرالدین شاه، تلاشهایی برای آشنا کردن صحافان سنتی با شیوۀ اروپایی صورت گرفت (افشار، «صحافی و»، 337؛ بامداد، 5 / 206).
مرکز جلدسازی عثمانی شهر استانبول بود و گفته میشود که در سدۀ 11ق / 17م، 700 صحاف در این شهر کار میکردند. هالدین همین تمرکز حکومت عثمانی در یک شهر را، سبب تنوع کمتر جلدهای ترکی نسبت به جلدهای ایرانی میداند که در دورههای مختلف، پایتختهای مختلفی با زمینههای فرهنگی گوناگون را تجربه کرده است (هالدین، 137؛ بوش، «جلدسازی»، 359).به طورکلی جلدسازی عثمانی تا سدۀ 10-11ق / 16-17م بسیار متأثر از شیوههای رایج کتابسازی آن زمان از جمله عربی و ایرانی بود و تأثیر جلایریان بر هنر جلدسازی عثمانی دیده میشود (جیمز، «قرآنها ... »، 118؛ برند، همان، 236)؛ زیرا در سدۀ 9-10ق / 15-16م برخی صنعتگران ایرانی در عثمانی به جلدسازی مشغول بودند و دستساختهای آنها ویژگیهای ایرانی دارد (گراتسل، 1981؛ حسن، 138). با وجود این، مجلدان ترک در تزیین جلد، ویژگیهای خاص خود را به کار میبردند (نک : بخش نقش)؛ چنانکه در نیمۀ دوم سدۀ 10ق / 16م، جلدسازی عثمانی سبک خاص خود را از درهم آمیختن سنتهای پیشین بنیان نهاد. این در حالی است که هنر جلدسازی ایران از این زمان به بعد، کمکم از پیشرفت گذشتۀ خود باز ماند (جیمز، هالدین، همانجاها؛ چیق، 14). جلدسازی ترک، در سدۀ 11ق / 17م، تا حدودی بر جلدهای ایرانی تأثیر گذاشت؛ به نحوی که، تشخیص محل ساخت این جلدها به دلیل شباهتهایشان در این زمان دشوار است. برخی از نقشمایههایی که از ایران به عثمانی راه یافته بودند نیز، پس از تغییراتی در همین سده و سدۀ بعد دیگر بار از عثمانی وام گرفته شد (هالدین، همانجا؛ برند، همان، 241).با وجود اعتلای جلدسازی ترکی، این هنر در سدۀ 11ق / 17م به لحاظ کیفی و کمی افت کرد؛ اما در سدۀ 12ق / 18م با تلاش سلطان احمد سوم و وزیرش، ابراهیم پاشا بار دیگر احیا شد (چیق، 17-18؛ اصلان آپا «هنر و معماری ... »، 329-330). در این سده و سدۀ 13ق / 19م تأثیرات اروپایی بر این جلدها چشمگیر است. به سبب نفوذ و قدرت طبقۀ دیوانسالاران در این دوره ــ کـه سخت تحت تأثیر عقاید غرب قرار داشتند ــ در جلدهای ترکی ریزهکاری، تحت تأثیر روکوکوی فرانسه، به چشم میخورد. افزون بر آن تحت تأثیر هنر اروپایی، در این زمان ــ همچون جلدهای ایرانی ــ سرطبله حذف شد (هالدین، 140؛ بوش، همانجا).
جلدسازی در هند، به ویژه به دلیل مهاجرت هنرمندان ایرانی به هند بسیار متأثر از هنر جلدسازی ایرانی بود. با این حال، در جلدهای روغنی سدۀ 13ق / 19م، با نزدیک کردن نقش گل و مرغ ایرانی به ذائقۀ هندی، سبکی محلی در کشمیر شکل گرفت (هالدین، 177؛ بوش، همانجا؛ خلیلی، I / 234).هنر جلدسازی در اروپا نیز در سدههای 9-10ق / 15-16م تحت تأثیر جلدسازی اسلامی قرار گرفت. به دلیل روابط بازرگانی گستردهای که در این زمان میان ایتالیا، بهویژه شهر ونیز، و کشورهای شرقی برقرار بود، مواردی نظیر فن مشبک، طلاکوبی، طلاکاری میان نقشها و برخی نقوش به این شهر راه یافت (حسن، 137؛ ریبی، 10؛ فوت، 352؛ اوتا، 267؛ دال، 189-190)؛ اما در سدۀ 12ق / 18م جلدسازی اسلامی از هنر اروپایی تأثیر پذیرفت.پیچیدگیهای خاصِ تعیین محل و تاریخ دقیق ساخت جلدها از دشواریهای بررسی پیشینۀ این هنر است. در بسیاری موارد، جلد نسخهای همزمان با خود نسخه نبوده، بلکه قدیمیتر یا جدیدتر از آن است؛ زیرا جلدها معمولاً بیشتر از سایر نقاط کتاب در معرض فرسودگی و آسیب قرار داشتند و این امکان وجود داشت که یا از بدنۀ کتاب جدا شده، یا به دلیل کهنگی، جلدی نو برای کتاب ساخته شود. از سوی دیگر، با توجه به ارزشمندی برخی جلدها، گاه جلدهای نفیس را دیگر بار برای نسخهای دیگر به کار میبردند (برند، همان، 233؛ ریبی، 2؛ بوش، همان، 355). حتى در نمونههای روغنی، در مواردی با تغییر کاربری شیء قدیمی دیگری مانند قاب آیینه، جلد میساختند (کریمزاده، قلمدان ... ، 225).محل ساخت جلدها را نیز نمیتوان همواره با قاطعیت تعیین کرد؛ زیرا کتابها توسط افراد جابهجا میشدند. از سوی دیگر، زبان و خط یک اثر نیز الزاماً نشاندهندۀ محل ساخت آن نیست؛ زیرا حتى در سدۀ 13ق، فارسی یا عربی در نقاط دیگری نظیر عثمانی و شمال هند رواج داشت (گراتسل، 1988؛ اتینگهاوزن، 331-332).
بهطورکلی، هر دفۀ جلد معمولاً از 3 بخش روکش بیرونـی، روکش داخلـی (آستر)، و میـان جلد ــ کـه در میان دو بخش دیگر قرار میگیرد ــ تشکیل میشود. مواد مختلفی مانند چوب، چرم، مقوا و جز آن در ساخت هریک از این قسمتها به کار میرود:
استفاده از چرم در رنگهای مختلف، از سدههای نخستین اسلامی رایجترین مادۀ جلدسازی بود (هالدین، 11؛ دروش، 92، 94). چرمهای مختلفی با توجه به محل ساخت و شیوۀ تزیینی مورد نظر، استفاده میشدند که رایجترینشان چرم گوسفند (تیماج / میشن)، بز (سختیان)، کپل اسب، استر، الاغ (ساغری) و گاو بود. انواع دیگری از چرم مانند چرم غزال (آهو) نیز به صورت محدودتر مورد استفاده قرار میگرفت (هالدین، 14-15؛ برند، همانجا؛ افشار، «صحافی و»، 349، 352-354، «صحافی سنتی ... »، 409؛ اصلان آپا، همان، 329؛ همایون فرخ، 244). حتى در جلدِ نسخهای از دیوان نوایی متعلق به سدۀ 10ق / 16م (کتابخانۀ دانشگاه استانبول، MS. 5470) ظاهراً از پوست کوسه استفاده شده است (برند، همان، 240؛ اصلان آپا، «هنر جلدسازی»، لوح XVI). در موارد معدودی نیز از برگهای نسخههای قدیمی اوراقشده که از جنس پوست بود، به عنوان جلد کتاب استفاده میشد (دروش، 95).چرم رایجترین مادۀ مورد استفاده در روکش داخلی جلد نیز بود. در سدههای 8-10ق / 14-16م استفاده از آسترهایی از جنس چرم که با قالب و در مواردی با استفاده از روش قلمکاری به نقوش گیاهی و هندسی منقش شده بودند، در کشورهایی مانند مصر، سوریه و سایر کشورهای عربی متداول بود. چرمی که برای این منظور به کار میرفت، معمولاً نازکتر و روشنتر از چرم روکش جلدها ــ معمولاً چرم گوسفند ــ بود و با نقوشی ظریفتر آرایش میشد (ابن ابی حمیده، 863؛ هالدین، 20-21؛ برند، همان، 233؛ بوش، همان، 356).ساختن جلدهای چرمی پس از رواج صنعت چاپ، همچنان متداول بود (افشار، «صحافی و»، 334). از سوی دیگر، حتى در جلدهای کاغذی، چوبی یا روغنی نیز در بیشتر موارد عطف جلد از چرم ساخته میشد (همو، «صحافی سنتی»، همانجا؛ افکاری، 413).
از مواد قدیمیِ مورد استفاده در ساخت جلد، چوب است. بهویژه، در جلد نسخ قدیمی که از جنس پوست بودند، از چوب استفاده میشد؛ زیرا سفتی و وزن آن باعث میشد تا پوستها تاب بر ندارند (اشبیلی، 18، 22؛ هالدین، 11؛ بوش، همانجا). بر روی جلدهای چوبی انواع تزیینات نظیر حکاکی و معرق صورت میگرفت (دروش، 98؛ هالدین، 11، نیز 189، لوح 175). عطف این جلدها نیز چرمی، و یا در نمونههای متأخرتر لولادار بود (همو، نیز افشار، همانجاها).
این ماده از جمله موادی است که به صورتهای گوناگون در ساخت روکش جلدها به کار میرفت. در این روکشها معمولاً افزون بر عطف، در لبههای جلد نیز برای استحکام بخشیدن به جلد، از چرم استفاده میشد (دروش، 96؛ افکاری، همانجا؛ افشار، «صحافی و»، 354). از جمله کاغذهای رایج برای این منظور، کاغذ ابری است که بهویژه در سرزمینهای عثمانی در سدۀ 11ق از جایگاه خاصی برخوردار بود. استفاده از این کاغذها در سدۀ 10ق در ایران نیز متداول بوده است، و گمان میرود از این طریق به عثمانی راه یافته باشد (هالدین، 141؛ بوش، همانجا؛ دروش، 101). افزون بر ابریهایی که به شیوۀ سنتی تهیه میشدند، استفاده از ابریهای کارخانهای نیز در سدههای بعد معمول شد (افشار، همان، 353).در همین دوره در جلدهای ایرانی ساخته شده در ماوراءالنهر، از روکشهای کاغذی صاف و براقی که بسیار شبیه تیماج است، استفاده میشد. این کاغذها که معمولاً به رنگ سبز و در مواردی به رنگ عنابی، زرد، قهوهای و سیاه بودند، نظیر چرم قابلیت ضرب شدن داشتند (افکاری، همانجا؛ دروش، 96). افزون بر موارد یاد شده، استفاده از کاغذهای رنگی فرنگی، کاغذهای چاپی و نیز کاغذهای مستعمل و جز آن نیز رواج داشت.استفاده از کاغذ به تنهایی یا به عنوان زمینۀ آثار مشبک (چرمی، کاغذی) در داخل جلدها بسیار رایج بود. جلدهای کماهمیتتر را با کاغذهایی ساده یا به رنگ زرد آستر میکردند. در جلدهای معمولی سدۀ 10-11ق / 16-17م به بعد نیز از کاغذهای رنگی با تزیینات زرافشان و یا ابری، بهویژه در جلدهای ترکی، استفاده میشد (هالدین، بوش، همانجاها؛ دروش، 101). افزون بر اینها، کاغذهای فرنگیِ نازک و یا کاغذهایی با طرح پارچه یا حاوی تکرار طرح روی جلد نیز در نمونههای ماوراءالنهری به کار رفته است (افکاری، 418-419).
استفاده از پارچه در روکش جلدها دستکم به سدۀ 4ق / 10م برمیگردد. بهطورکلی، اینگونه جلدها که عموماً از پارچههای ممتاز تهیه میشدند، در زمرۀ جلدهای گرانبهایی بودند که برای اعیان ساخته میشدند (ریبی، 217؛ دروش، 97؛ افشار، همان، 334؛ چیق، 16). پارچههای به کار رفته بسیار متنوع بوده، و از زربفت تا پارچههای کتانی را دربر میگرفت (پورتر، 428؛ افشار، همان، 347). جلدهای پارچهای نیز نظیر جلدهای کاغذی تمام سطح دفه را نمیپوشاندند و معمولاً در لبههای آن از چرمی که مانند قاب دور آن را میگرفت (سجاف) استفاده میشد. ترکیب چرم و پارچه به صورت مشبک چرم بر آستر پارچهای نیز، به ویژه در جلدهای دوران ممالیک از سدۀ 8 ق / 14م به بعد، متداول بود (بیانی، 40؛ دروش، همانجا؛ اوتا، 267؛ نیز نک : ریبی، همانجا). در جلدهای پارچهای، در برخی موارد قطعات نقرۀ نقشدار به کار میرفت، بهویژه در ایران نقش شیر و خورشید یا شاهان قاجار، برای تزیین بر روی جلد افزوده میشد (آتابای، 19، 21، جم ).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید