ابن صالح
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/223256/ابن-صالح
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
4
اِبْنِصالِح، ابراهیم بن صالح بن علی بن عبدالله بن عباس العباسی (د 176 ق / 792 م)، از امیران خاندان عباسی. وی پسر عم مهدی خلیفۀ عباسی است (ابنتغری بردی، 2 / 49) و عبّاسه دختر مهدی و خواهر هارون الرشید را به زنی گرفت (ابنقتیبه، 380؛ بلاذری، 3 / 280). از حوادث دهۀ آخر عمر او اطلاع بیشتری در دست است، ولی پیش از آن هم بایستی در مناصب حکومتی بوده باشد. وی در دوران خلافت مهدی امیر دمشق و فلسطین بود (ابنعساکر، 2 / 219؛ طبری، 8 / 148). سپس در محرم 165 ق / سپتامبر 781 م از سوی همان خلیفه به ولایت مصر نیز گمارده شد (کندی، 123، قس: ابنعساکر، همانجا، که ولایت ابنصالح بر مصر در زمان مهدی را دوبار نوشته است). در این دوران دحیة بن مصعب از نوادگان مروان در مصر علیا سر به شورش برداشت و از دادن خراج خودداری کرد و مدعی خلافت شد. ابنصالح درجلوگیری از او سستی کرد و دحیه بر سراسر مصر علیا مسلط شد. ازاینرو مهدی بر او خشم گرفت (167 ق) و با خواری معزولش کرد و دارایی وی به دست موسی بن مصعب، والی تازۀ مصر، مصادره شد (کندی، 124؛ ابنتغری بردی، 2 / 49، 54)، اما مهدی چندی بعد او را بخشود و در جایی دیگر به حکومت گمارد (همو، 2 / 49) و زمانی که مهدی درگذشت (169 ق / 875 م)، ابنصالح امارت دمشق و اردن و قبرس را به دست داشت (ابنعساکر، همانجا) که با روی کار آمدن هادی (169-170 ق) همچنان محفوظ ماند و علاوه بر آن به امارت الجزیره نیز منصوب شد و هنگامی که هارون الرشید به خلافت رسید، او را عزل کرد، اما در 172 ق دیگر بار او را والی دمشق کرد و ابراهیم تا 175 ق در این مقام ماند (همانجا). در دوران غیبت ابنصالح از دمشق و حکومت عبدالصمد بن علی فتنهای بین قیسیه (مُضَریّه) و یمانیه درگرفت (همانجا؛ ابناثیر، 6 / 128؛ ابنخلدون، 3(2) / 464) و همین امر سبب عزل عبدالصمد و بازگشت ابنصالح را فراهم آورد (ابنعساکر، همانجا) و او توانست پس از دو سال آرامش را به دمشق باز گرداند (همانجا).ابنصالح پس از خود فرزندش اسحاق را به حکومت دمشق گمارد و او نیز دنبالۀ اقدامات پدر را گرفت (ابنخلدون، همانجا). ابنصالح در 174 ق قبل از آنکه برای بار دوم، به حکومت مصر برسد، داوود بن یزید بن علی حاکم مصر را در گرفتن خراج همراهی میکرد (ابنتغری بردی، 2 / 75-76).ظاهراً هارون علاقۀ خاصی به او داشته است. زیرا چون خبر مرگِ ظاهریِ ابنصالح به او رسید، بسیار گریست و از طعام بماند (ابن ابی اصیبعه، 2 / 34) و در سوگواری او به خاک نشست بدون آنکه اجازه دهد فرشی بگسترانند و این نخستین بار بود که چنین رسمی نهاده میشد و از آن پس عباسیان در مصائب چنین میکردند (قلقشندی 3 / 347- 348). ابن ابی اصیبعه ماجرای مرگ ظاهری ابنصالح و نجات او را به دست ابنبهله طبیب هندی به تفصیل آورده است (2 / 34-35).پس از این واقعه و ازدواج ابنصالح با عباسه، هارون حکومت مصر و فلسطین را به او داد (همو، 2 / 35). دوران حکومت دوم او در مصر از صفر 176 (زامباور، 40) شروع و به مرگ او در شعبان همان سال ختم شد. آرامگاه نخستین آرامگاهی است که در مصر گچ اندود شده است (کندی، 135). وی در نقل تاریخ ثقه بوده و ابویوسف سفیان فسوی (1 / 682، 2 / 442) از او روایاتی نقل کرده است.
ابن ابی اصیبعه، احمد بن قاسم، عیون الانباء، به کوشش آوگوست مولر، قاهره، 1299 ق / 1882 م؛ ابناثیر، الکامل؛ ابنتغری بردی، النجوم؛ ابنخلدون، العبر؛ ابنعساکر، علی بن حسن، التاریخ الکبیر، به کوشش عبدالقادر افندی بدران، دمشق، 1330 ق؛ ابنقتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، 1388 ق / 1969 م؛ بلاذری، احمد بن یحیى، انساب الاشراف، به کوشش عبدالعزیز الدوری، بیروت، 1398 ق / 1978 م؛ زامباور، ادوارد ریتر، معجم الانساب، به کوشش زکی محمد حسن بک و دیگران، بیروت، 1400 ق / 1980 م؛ طبری، تاریخ، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1960- 1968 م؛ فسوی، یعقوب بن سفیان، المعرفة و التاریخ، به کوشش اکرم ضیاء العمری، بغداد، 1394 ق / 1974 م؛ قلقشندی، احمد بن علی، مآثر الانافة، به کوشش عبدالستار احمد فراح، کویت، 1964 م؛ کندی، محمد بن یوسف، کتاب الولاة و کتاب القضاة، به کوشش روون گست، بیروت، 1908 م.
یوسف نقدی ثقفی- مهدی مؤذن جامی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید