ابن سیرین
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/223249/ابن-سیرین
دوشنبه 1 اردیبهشت 1404
چاپ شده
3
اِبْنِ سيرين، ابوبكر محمد بن سيرين (31 يا 33- شوال 110 ق/ 651 يا 653- ژانويۀ 729 م)، محدث و فقيه تابعی بصری كه چند سده پس از مرگش به عنوان خوابگزاری چيرهدست نامور گرديد. پدرش، سيرين در 12 ق/ 633 م هنگام فتح عين التمر (شهركی در عراق در نزديكی انبار) به دست خالد بن وليد، به اسارت درآمد (خليفه، 1/ 100-102)، اما روشن نيست كه آيا وی نيز از شمار همان چهل نوجوان مسيحی بود كه در آن هنگام در كليسا مشغول فراگيری انجيل بودند (نک : طبری، 3/ 377) يا چنانكه برخی گفتهاند (خطيب بغدادی، 5/ 332؛ ابنعساكر، 15/ 421) مسگری از اهالی جرجرايا كه به عين التمر كوچ كرده بود؟ سيرين پس از اسارت، مولای انس بن مالك، صحابی پيامبر (ص) شد و با پرداخت 000‘20 درهم خود را آزاد ساخت (ابن قتيبه، معارف، 442). ازاينرو او و فرزندانش را موالی انس خواندهاند. مادرش صفيه از موالی ابوبكر زنی پارسا بود (ابن سعد، 7/ 140). محمد ناشنوا بود (همانجا) و برخلاف سنت جاری در ميان موالی، زنی عرب را به همسری گرفت (بسوی، 2/ 63) كه برايش 30 فرزند آورد، اما جز يكی به نام عبدالله همه از دست رفتند (ابن سعد، همانجا). ابن سعد (همانجا) او را به علم و پارسايی ستوده است. ويژگيهايی چون رعايت جانب احتياط در مسائل شرعی، يك روز در ميان روزه گرفتن، شب زندهداری، بردباری، نرمخويی، پرهيز از مراء، اعتراف به لغزشهای خويش و اميدواری فراوان به رحمت خداوند (نک : همو، 7/ 142-143) از وی چهرهای چونان زاهدان و پارسايان بزرگ ساخته است و همين امر موجب شده تا برخی از كسانی كه در زمينۀ سير و سلوك كتابهای مهم پرداختهاند، در وی به گونۀ الگوی پرهيزگاری و پارسايی بنگرند (نک : ابونعيم، 2/ 263؛ ابوحيان توحيدی، 1/ 247- 248؛ طوسی، 44-45؛ قشيری، 57). گرچه او با نسبت دادن هر كاری به ارادۀ خداوند، اعتقاد به قدر را میپذيرفت، اما از شركت جستن در اينگونه بحثها سخت گريزان بود (نک : ابنسعد، 7/ 143- 145). در بررسی شخصيت او بر پايۀ گزارشهای موجود به اين نكته برمیخوريم كه وی نيز مانند بيشتر كسانی كه به زهد شهرت دارند، زاويهنشينی و پرداختن به سلوك فردی را از درگير شدن در امور سياسی و اجتماعی، برتر میشمرده است. از اينرو با اينكه در دوران پرآشوبی میزيست و از دور و نزديك شاهد رويدادهای هولناكی از جمله فاجعۀ كربلا، ويران ساختن كعبه و كشتارهای بیرحمانه حجاج بن يوسف بود، اما واكنشی از وی در برابر اين رويدادها ديده نمیشود، و حتی گاه ديگران را نيز از سخن گفتن دربارۀ بيدادگريهای حاكمان زمان، تحت عنوان نهی از غيبت بازمیداشت (نک : ابونعيم، 2/ 271). وی اميدوار بود كه خداوند از كردههای حجاج و برخی ديگر از حكمرانان اموی درگذرد (ابن جوزی، 74-75؛ ابن شاكر، 2/ 70)، اما گاه نيز به كنايه از معاويه و عايشه خرده میگرفت و از امام علی (ع)، امام حسين (ع)، ابوذر و حجر بن عدی جانبداری میكرد (بخاری، «صحيح»، 2(4)/ 208- 209؛ طبری، 2/ 236، 4/ 284-285، 5/ 256؛ زمخشری، 2/ 381؛ ابن اثير، 3/ 488، 4/ 242). وی در روزگار فرمانروايی عبدالله بن زبير در مكه (64-73 ق/ 683-692 م) به حج رفت و با عبدالله ديدار كرد و از وی حديث شنيد (بخاری، تاريخ كبير، 1(1)/ 90). سپس به كوفه آمد، چندگاهی به پارچه فروشی پرداخت و از علقمه حديث شنيد. او همچنين به مداين و واسط سفر كرد (ابن سعد، 7/ 147؛ ابن عساكر، 15/ 436؛ مزی، 16/ 305، 307) و چهار سال نيز در دمشق به سر برد (ابن عساكر، 15/ 418). ابن سيرين كه به بازرگانی اشتغال داشت در حدود 93 ق تنها به سبب پيدا شدن پليدی در يكی از خمهای روغنی كه به 000‘40 درهم خريده بود، همه را دور ريخت و با تحمل خسارتی هنگفت به زندان افتاد (ابن سعد، 7/ 144؛ خطيب بغدادی، 5/ 335). چون انس بن مالك در همان سال در بصره درگذشت و وصيت كرده بود كه ابن سيرين او را تجهيز و تكفين كند، به او اجازه دادند تا برای اجرای وصيت از زندان بيرون آيد (احمد بن حنبل، الزهد، 375). ولی ظاهراً او تا پايان عمر نتوانست بدهيهای خود را بپردازد (ابن سعد، 7/ 149). وی در روزگار فرمانروايی خشونت بار عمربن هبيره (97- 105 ق/ 715-723 م) در عراق نتوانست ناخشنوديش را از حكومت وی كتمان كند و از پذيرفتن مالی كه ابن هبيره برايش فرستاده بود، سرباز زد (ابونعيم، 2/ 268). او از پذيرفتن منصب قضا نيز تن زد و ناچار يك بار به شام و بار ديگر به يمامه گريخت، اما گاه به صورت پنهانی به بصره میآمد (ابنعساكر، 15/ 418؛ نک : عامری، 101). ابن سيرين در واپسين سالهای زندگی به بصره بازگشت، اما در مراسم تشييع جنازه حسن بصری كه 100 روز پيش از مردن ابن سيرين رخ داد، شركت نكرد (ابن سعد، 7/ 150؛ ابن خلكان، 4/ 182). اين نشان میدهد كه ابن سيرين پس از يك دوستی نزديك، سرانجام از حسن كناره گرفته است، ولی سبب جدايی اين دو و پيدايی ضربالمثل «جالس الحسن أو ابنسيرين»، دانسته نيست، اما برخی از گزارشها نشان میدهد كه حسن برخی از تكلفهای زاهدانۀ ابن سيرين را نمیپسنديد و وجود او را باری گران بر خود و خويشانش میدانست (بسوی، 2/ 58). همچنين از موضع ابن سيرين نسبت به حجاج سخت برآشفته بود (ابن جوزی، همانجا). بررسی گذرا در روايات و آراء ابنسيرين در صحاح ششگانه بيانگر اين واقعيت است كه نويسندگان صحاح به ابن سيرين به عنوان فقيهی برجسته مینگريستند (قس: ابواسحاق شيرازی، 93) و رفتار و گفتارش را حجّت میدانستند. در اين كتابها بيش از آنكه از او حديثی روايت شده باشد، شاهد فتواهايش در بابهای گوناگون فقه هستيم. ابن سيرين برای احاديث اهميت بسيار قائل بود و میگفت كه اين حديثها دين است، بنگريد كه دين خود را از چه كسی میگيريد (نک : ابنسعد، 7/ 141؛ دارمی، 19/ 54، 93، 94؛ مسلم، 4(1)/ 14). او در حفظ و نقل حديث بسيار محتاط و دقيق بود (ابن سعد، همانجا) و شايد همين دقتها موجب شده تا همۀ رجالشناسان برجستۀ اهل سنت او را ثقه و روايتهايش را قابل استناد بدانند (برای نمونه نک : ابن سعد، 7/ 140؛ عجلی، 405؛ ابن ابی حاتم، 3(2)/ 281). ابن سيرين 30 تن از اصحاب پيامبر (ص) را درك كرد (ابن حبان، مشاهير، 88) و از كسانی چون انس بن مالك، ابوهريره، ابوسعيد خدری، عبدالله بن عمر، شريح قاضی، زيد بن ثابت، يحيی بن جزار (ابن سعد، 7/ 141؛ مسلم، 5(2)/ 1821؛ ابونعيم، 2/ 282)، عمران بن حصين، عدی بن حاتم (ابن ابی حاتم، 3(2)/ 280)، ابودرداء (مزی، 16/ 304) و ديگران روايت كرد (در مورد نحوۀ روايت او از ابن عباس و زيد بن ثابت، نک : ابنسعد، همانجا؛ قس: ابن معين، 1/ 132؛ بسوی، 2/ 60؛ ابونعيم، 2/ 278- 279؛ خطيب بغدادی، 5/ 334). ايوب بن ابی تميمه سختيانی (بخاری، «صحيح»، 1(2)/ 66، 4/ 208- 209)، عبدالله بن عون، هشام بن حَسّان، سلمة بن علقمه، حبيب بن شهيد، يحيی بن عتيق (سندی، 1/ 158؛ احمد بن حنبل، «مسند»، 22(3)/ 111؛ بسوی، 2/ 59، 60)، شعبی، قتاده (بخاری، تاريخ كبير، 1(1)/ 90)، خالد حذاء، يونس بن عبيد، سليمان تميمی (ابن ابی حاتم، همانجا) و گروهی ديگر از وی روايت كردهاند. در مورد نظر ابن سيرين در باب نقطهگذاری قرآن روايتهای متعارضی نقل شده است (ابن ابی داوود، 157، 160).
كتابها و نسخههای خطی گوناگونی در فن خوابگزاری و با ترجمه به زبانهای مختلف به نام ابن سيرين وجود دارد، ولی ملاحظات زير نشان میدهد كه وی هيچ نوشتهای در اين زمينه يا زمينههای ديگر نداشته است و تنها روايتهای انگشت شماری از خوابگزاريهای وی، آن هم در منابع متأخّر آمده است. شافعی، ابن سعد، ابن معين و خليفة بن خياط دربارۀ خوابگزاری ابن سيرين سخنی ندارند. پس از اينان احمد بن حنبل ( الزهد، 374) روايتی آورده كه نشان میدهد وی چندان به خوابگزاری و آنچه در خواب ديده میشود، اهميتی نمیداد. در پی او جاحظ در اين باره سه روايت از ابن سيرين نقل كرده كه دو مورد آن تؤم با ترديد است (4/ 269، 368- 369، 7/ 191). سپس بخاری دو نكته («صحيح»، 3(8)/ 71، 73) و يك حديث به واسطۀ او در مورد رؤيا نقل كرده است (همان، 8/ 77؛ قس: مسلم، 5(2)/ 1773). ابن قتيبه (ص 450) روايتی از او آورده كه نشان میدهد وی چندان علاقهای به خوابگزاری نداشته است، وكيع (1/ 334) هم در اين باره يك روايت آورده، و ابن عبدربه (6/ 164) نيز روايتی نقل كرده كه شخصی در اين باب با ابن سيرين شوخی كرده است. همچنين ابن حبان ( ثقات، 5/ 349) به خوابگزاری وی اشارهای كرده است. به رغم سكوت 30 منبع دربارۀ شهرت ابنسيرين در خوابگزاری و انتساب نوشتهای در اين فن به وی، ابن نديم (د 385 ق/ 995 م) كتابی به نام تعبير الرؤيا به او نسبت داده است (ص 378) و ابونعيم (د 430 ق/ 1039 م) نخستين كسی است كه ده روايت از خوابگزاريهای او را آورده است (2/ 276- 278) كه اين روايات در هيچ يك از منابع پيش از او يافت نمیشود. حتی خطيب بغدادی كه به خواب و خوابگزاری علاقمند است، هيچ اشارهای در اين مورد ندارد. ابن عساكر (15/ 451-453) چند روايت از خوابگزاريهايش را آورده و ابن خلكان (4/ 182) از مهارت زياد وی در اين فن سخن گفته است. مزی (16/ 307) روايتی از عبدالله بن شوذب آورده كه وی در واسط با ابن سيرين ديدار كرده و او مهارت زيادی در فن خوابگزاری داشته است. ابن خلدون (د 808 ق) نيز ضمن معرفی وی به عنوان يكی از مشهورترين عالمان تعبير رؤيا مینويسد: قوانين اين فن از وی اخذ و تدوين شده است (ص 478). ابنتغری بردی (د 874 ق) هم از او به عنوان «صاحب التعبير» ياد میكند (1/ 268). با اينهمه چگونه میتوان پذيرفت كه ابن سيرين كتابی نوشته باشد، خاصه آنكه به شدت از نوشتن حديث و هرگونه مطلبی پرهيز میكرده است (ابن سعد، 7/ 141؛ دارمی، 19/ 122؛ بسوی، 2/ 54، 55) و حتی هيچ گونه نوشتهای هم نزد خود نگاه نمیداشت (همو، 2/ 59).
1. تفسير الاحلام الكبير، كه با اين عنوان به طور مستقل و بار ديگر با عنوان منتخب الكلام فی تفسير الاحلام در حاشيۀ جلد اول تعطير الانام نابلسی به چاپ رسيده است. در اين كتاب نام كسانی چون سفيان ثوری (د 161 ق)، شافعی (د 204 ق)، ابن قتيبه (د 276 ق) و ابوسعد واعظ خرگوشی (د 406 ق) ديده میشود (صص 12، 197، 384، جم ) كه اينان همه پس از وی میزيستهاند. همچنين بررسيهای ما نشان میدهد كه پارههايی از اين كتاب (بيش از 50 مورد) از كتاب تعبير الرؤيای ارطاميدورس خوابگزار يونانی كه توسط حنين بن اسحاق (د 260 ق/ 873 م) به عربی ترجمه شده، برگرفته شده است (به عنوان نمونه، قس: تفسير الاحلام، 92 با كتاب ارطاميدورس، 84، سطر 4، و 81-82، 85، سطر 6-13، و 81، سطر 5-6، و 86، سطر 7-10). میتوان احتمال داد كه تفسير الاحلام نوشتۀ يكی از شاگردان ابوسعد خرگوشی بوده باشد كه كتابی هم به نام البشارة و النذارة در خوابگزاری نوشته است (GAS, I/ 670)، زيرا اوّلاً بيش از 30 مورد از گفتههای ابوسعد با ذكر نام او در اين كتاب نقل شده است (صص 56، 58 جم ) كه تدوين كنندۀ كتاب در نقل برخی از اين گفتهها با جملۀ «استاد چنين گفت» از ابوسعد ياد میكند؛ ثانياً مشايخ روايی در تفسير الاحلام همان مشايخ ابوسعد در شرف النبی است كه از آن جمله میتوان ابوبكر محمد بن احمد اصفهانی و ابوسعيد عبدالله بن محمد رازی را نام برد ( تفسير الاحلام، 24، 38، 40، 47، 55، 494؛ قس: ابوسعد، 57، 123، 197، 304، 461، 488، جم )؛ ثالثاً برخی از گفتههای ابوسعد را كه ابن شاهين در الاشارات فی علم العبارات، خويش آورده، در تفسير الاحلام میيابيم (به عنوان نمونه، قس: تفسير الاحلام، 82، 108، 267، 309، 417 با «الاشارات»، 16، 72، 14، 165، 162). بنابراين شكی باقی نمیماند كه تفسير الاحلام از ابن سيرين نيست. 2. تعبير الرؤيا، اين كتاب بارها به چاپ رسيده است و در آن نيز به نام كسانی چون ابوحنيفه (د 150 ق) و شافعی (د 204 ق) برمیخوريم (صص 9، 28، جم ) كه نمیتوان پذيرفت ابن سيرين شاگرد آنان بوده، يا حتی آنان را ديده باشد. برخی از فقرهها و روايتهای اين كتاب نيز با تفسير الاحلام مطابقت دارد. 3. تعبير الرؤيا، اين كتاب در نجف به چاپ رسيده و نام «شيخ عبدالله بن سيرين» به عنوان نويسنده بر روی آن آمده كه هويت او شناخته نيست (برای چاپهای مختلف دو اثر نخست و آثار خطی منسوب، نک : GAS, I/ 633-634). يكی از معاصران دربارۀ سبب اينكه مترجمان و نويسندگان سدههای بعد آثار خود را به ابن سيرين نسبت دادهاند، نوشته است كه آنان برای مقبول افتادن آثارشان ناگزير بودهاند كه آنها را به يكی از بزرگان متقدم نسبت دهند (عبدالدايم، 2/ 61).
ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعديل، حيدرآباد دكن، 1372 ق/ 1952 م؛ ابن ابی داوود، عبدالله، كتاب المصاحف، بيروت، 1405 ق/ 1985 م؛ ابن اثير، الكامل؛ ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، الرد علی المتعصب العنيد، به كوشش محمد كاظم محمودی، بيروت، 1403 ق، 2/ 299؛ ابن حبان، محمد، كتاب الثقات، حيدرآباد دكن، 1399 ق/ 1979 م؛ همو، مشاهير علماء الامصار، به كوشش م. فلايشهمر، قاهره، 1379 ق/ 1959 م؛ ابن حزم، علی بن احمد، الفصل، به كوشش محمد ابراهيم نصر و عبدالرحمن عميره، حجاز، 1402 ق/ 1982 م؛ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمة، بيروت، داراحياء التراث؛ ابن خلكان، وفيات؛ ابن سعد، الطبقات الكبير، به كوشش ادوارد زاخائو و ديگران، ليدن، 1904-1921 م؛ ابن شاكر كتبی، محمد، فوات الوفيات، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1394 ق/ 1974 م؛ ابن شاهين، خليل، «الاشارات فی علم العبارات»، در حاشيۀ جزء دوم تعطير الانام نابلسی، بيروت، 1384 ق/ 1964 م؛ ابن عبدربه، احمد بن محمد، العقد الفريد، به كوشش احمد امين و ديگران، بيروت، 1402 ق/ 1982 م؛ ابن عساكر، علی بن حسن، تاريخ دمشق، نسخۀ عكسی موجود در كتابخانۀ مركز؛ ابن قتيبه، عبدالله بن مسلم، تأويل مختلف الحديث، قاهره، 1326 ق؛ همو، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، دارالمعارف؛ ابن معين، يحيی، معرفة الرجال، به كوشش محمد كامل قصّار، دمشق، 1405 ق/ 1985 م؛ ابن نديم، الفهرست؛ ابواسحاق شيرازی، طبقات الفقهاء، به كوشش خليل الميس، بيروت، دارالقلم؛ ابوحيان توحيدی، البصائر و الذخائر، به كوشش ابراهيم كيلانی، دمشق، 1363 ق/ 1949 م؛ ابوسعد خرگوشی، عبدالملك بن محمد، شرف النبی، ترجمۀ نجمالدين محمود راوندی، به كوشش محمد روشن، تهران، 1361 ش؛ ابونعيم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلية الاولياء، بيروت، 1387 ق/ 1967 م؛ احمد بن حنبل، الزهد، بيروت، 1403 ق/ 1983 م؛ همو، «مسند»، الكتب الستة، استانبول، 1402 ق/ 1982 م؛ ارطاميدورس، كتاب تعبير الرؤيا، ترجمۀ حنين بن اسحاق، به كوشش توفيق فهد، دمشق، 1964 م؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، التاريخ الكبير، حيدرآباد دكن، 1402 ق/ 1982 م؛ همو، «الصحيح»، الكتب الستة، استانبول، 1401 ق/ 1981 م؛ بسوی، يعقوب بن سفیان، المعرفة و التاريخ، به كوشش اكرم ضياء عمری، بغداد، 1395 ق/ 1975 م؛ تعبير الرؤيا (منسوب به عبدالله بن سيرين)، مصر، 1298 ق/ 1881 م؛ تفسير الاحلام الكبير (منسوب به ابن سيرين)، بيروت، 1403 ق/ 1983 م؛ جاحظ، عمرو بن بحر، الحيوان، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، بيروت، 1389 ق/ 1969 م؛ خطيب بغدادی، احمد بن علی، تاريخ بغداد، قاهره، 1349 ق؛ خليفة بن خياط، تاريخ، به كوشش سهيل زكار، دمشق، 1388 ق/ 1968 م؛ دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن، «السنن»، الكتب الستة، استانبول، 1401 ق/ 1981 م؛ زمخشری، محمود بن عمر، الفائق فی غريب الحديث، به كوشش علی محمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1399 ق/ 1979 م؛ سندی، محمد عابد، ترتيب مسند الامام الشافعی، به كوشش محمد زاهد كوثری، بيروت، 1370 ق/ 1951 م؛ طبری، محمد بن جریر، التاريخ، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، 1387 ق/ 1967 م؛ طوسی، عبدالله بن علی، اللمع فی التصوف، به كوشش نيكلسون، ليدن، 1914 م؛ عامری، يحيی بن ابی بکر، غربال الزمان، به كوشش محمد ناجی زعبی، دمشق، 1405 ق/ 1985 م؛ عبدالدايم، عبدالله، «ابن سيرين»، الموسوعة الاسلامية، به كوشش حسن امين، بيروت، 1396 ق/ 1976 م؛ عجلی، احمد بن عبدالله، تاريخ الثقات، به كوشش عبدالمعطی قلعجی، بيروت، 1405 ق/ 1984 م؛ قشيری، عبدالكريم بن هوازن، الرسالة القشيرية، قاهره، 1379 ق/ 1959 م؛ مزی، يوسف بن عبدالرحمن، تهذيب الكمال، نسخۀ عكسی موجود در كتابخانۀ مركز؛ مسلم بن حجاج، «الصحيح»، الكتب الستة، استانبول، 1401 ق/ 1981 م؛ وكيع، محمد بن خلف، اخبار القضاة، به كوشش عبدالعزيز مصطفی مراغی، قاهره، 1366 ق/ 1974 م؛ نيز:
GAS.ناصر گذشته
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید