ابن سکره
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/223212/ابن-سکره
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ شده
3
اِبْنِ سُكَّره، ابوالحسن محمد بن عبدالله هاشمی (د 11 ربيعالآخر 385 ق/ 15 مه 995 م)، شاعر فكاههسرا و هزلگو و نكتهپرداز عهد عباسی. او به ابنرائطه (خطيب بغدادی، 5/ 465) يا ابن رابطه (ابن تغری بردی، 4/ 173) نيز شهرت داشته است. برخی (تنوخی، 258) جد او را سكره و بعضی (ثعالبی، 3/ 3) محمد ضبط كردهاند كه احتمالاً محمد نام و سكره لقب او بوده است. ابن سكره از اعقاب مهدی، خليفۀ عباسی است (خطيب بغدادی، همانجا؛ ابن اثير، 9/ 115). وی در روزگاری ظهور كرد كه محيط فسادآلود و اشرافی بغداد، شعر مجالس عيش و نيز كوچه و بازار و حتی آنچه را به «سخف» و مجون مشهور بود، بسيار میپسنديد. در آن فضای شگفت بود كه شاعری چون ابن حجاج از شعر سخف مكتبی ساخت و ده پانزده جلد از ديوان خود را سراسر به آن موضوع اختصاص داد. ابن سكره كه به همان مكتب میگراييد و همان معانی را به شعر درمیآورد، هرگز نتوانست از سايۀ سنگينی ابنحجاج سر بركشد و در تاريخ نامور گردد. با اينهمه، بسياری شعر او را ستودهاند (مثلاً نک : ثعالبی، خطيب بغدادی، ابن تغری بردی، همانجاها؛ ابن خلكان، 4/ 410، 413). در برابر، نويسندگانی كه هرگز جانب وقار و خردمندی را فرو نمینهادند، در وی به چشم تحقير نگريستهاند؛ مثلاً ابوحيان (1/ 137) او و ابن حجاج را از عقل بیبهره خوانده و گرفتار گمراهی و زيانكاری دانسته است. هيچ يك از مآخذ موجود سرگذشت زندگی ابن سكره را ضبط نكردهاند. برخی از اشعار او حكايت میكند كه در ايام وزارت مهلّبی مورد عنايت او بوده و در رفاه و آسايش به سر میبرده است (نک : ثعالبی، 3/ 23-24). احتمالاً در همين روزگارِ آسايش بود كه نيابت نقابت هاشميان يافت (ابن كثير، 11/ 318)، به مدح اعيان بغداد پرداخت و بخشندگيشان را ارج نهاد (ثعالبی، 3/ 26)، با ابراهيم بن هلال صابی و فرزندش مُحسَّنَ دوستی يافت (ياقوت، 1/ 88) و دربارۀ قاضی القضاة ابوسائب عتبة بن عبيدالله (د 350 ق) قصايدی سرود (همدانی، 1/ 179). زمانی كه متنبی به بغداد آمده و از مدح مهلّبی وزير خودداری كرده بود، گروهی از شعرای درگاه وزير به هجو او پرداختند و موجب گريز او از بغداد شدند. يكی از اين شاعران ابن سكره بود و ديگری رقيبش ابن حجاج (نک : ثعالبی، 1/ 99). بدين سان ملاحظه میكنيم كه اين دو شاعر، در بارگاه امير، لاجرم همنشين يكديگر بودهاند، به يك شيوه شعر میسرودهاند و عاقبت به مهاجات پرداختهاند. بغداديان آنان را از ديدگاه هنر شاعری در يك صف مینهادند و باجرير و فرزدق قياس میكردند (ثعالبی، 3/ 3). ابن سكره را گويا به حضرت امام علی (ع) و خاندان وی ميلی نبود (نک : ابن اثير، همانجا) و شايد هم گاه پای از حد ادب بيرون مینهاد؛ به همين سبب در شعری كه در مدح امام علی (ع) سروده شده و به ابن حجاج منسوب است، ابن سكره از آن جهت كه نسبت به خاندان آن حضرت بیحرمتی روا داشته، سخت مورد هجو و شماتت قرار گرفته است (نک : ه د، ابن حجاج). نيز شايد به همين سبب باشد كه چون ديلميان شيعی مذهب بر بغداد چيره شدند و در پناه ايشان، شيعيان چندی قدرت يافتند، وی از حمايت بزرگان دولت محروم گرديد و بینوايی و تنگدستی گريبانگيرش شد. احتمالاً دو قطعۀ كوتاه، ولی بسيار پرمعنايی كه ثعالبی (3/ 22-23) نقل كرده، در همين دوران سروده شده است: در قطعۀ نخست میپندارد كه اصل و نسبش درِ روزی را بر وی بسته و ازاينرو، حسرت «كُستيج» زردشتيان و صليبترسايان را میخورد؛ در قطعۀ دوم به فرا رسيدن عيدی اشاره میكند، اما میگويد: «عيد و سرور از آنِ من هاشمی نيست، بلكه از آنِ اهل قم و كاشان و كرج است». وی همين معنی را در قطعۀ ديگری (همو، 3/ 25) تكرار كرده و گفته است كه اقبال هرگز به او روی نمیآورد، زيرا پدرش «ابطحینژاد» است و به قم و كرج انتساب ندارد. اما اين اشعار نكتهآميز سودی به بار نمیآورد و فقر همچنان بر وی غالب بود (همو، 3/ 23-24). ازاينرو خطاب به وزيری كه ندانستيم كيست، شعری سرود و از تنگی روزگار ناليد و در وصف فقر خويش با وی گفت كه حتی مردار بر وی حلال گشته است (همو، 3/ 24، 25). از مجموعۀ آثار ابن سكره، اينك جز آن 410 بيتی كه ثعالبی آورده و چند قطعهای كه در منابع ديگر گردآمده، چيزی در دست نيست، اما گويند: ديوان وی مشتمل بر بيش از 50 هزار بيت بوده كه بيش از 10 هزار بيت آن دربارۀ كنيزك سياهپوستی به نام خمره سروده شده بود (ثعالبی، 3/ 3). حكايتی كه دربارۀ خمره و اشعار هزلآميز ابن سكره آوردهاند، كثرت اشعاری را كه دربارۀ اين كنيزك سروده شده، توجيه میكند: همسرِ شاعر كه دختر ابوتحفۀ هاشمی بود. از توجه شوی به كنيزك سياهپوست دچار حسد شد و شكايت بر نقيب هاشميان برد، و سرانجام شاعر ناگزير گرديد كه برای ارضای خاطر همسر، هر روز خمره را هجو گويد (نک : صابی، 377- 378). با اينهمه چنان كه ديديم، ابن سكره نتوانست شعر خود را سراسر در خدمت مكتب «سخف» نهد و به راستی رقيب ابن حجاج گردد؛ ما به نمونههايی از اشعار مديح و عتاب او كه به شيوۀ ديگر شاعران سدۀ 4 ق/ 10 م سروده شده و از «سخف» نيز تهی است، اشاره كرديم. علاوه بر اين ثعالبی (3/ 3 به بعد) نمونههايی از تغزل و خمريه نيز آورده است. يافعی (2/ 428- 429) هم شعری اندرزگونه، همراه با ستايش پيامبر (ص) از او نقل كرده است (برای نمونههای ديگر شعر او نک : جرجانی، 298؛ حريری، 257؛ همدانی، 1/ 184؛ ابن شجری، 281؛ شريشی، 3/ 39)، اما بيشتر اشعار او ــ مانند نمونههايی كه دربارۀ تنگدستيش ذكر كرديم ــ هزلآميز است و میتواند برای بررسی جامعۀ آن روزگار سودمند باشد.
ابن اثير، الكامل؛ ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن خلكان، وفيات؛ ابن شجری، هبةالله بن علی، الحماسة، حيدرآباد دكن، 1345 ق؛ ابن كثير، البداية؛ ابوحيان توحيدی، علی بن محمد، الامتاع و المؤانسة، به كوشش احمد امين و احمد الزين، قاهره، 1939 م؛ تنوخی، محسن بن علی، جامع التواريخ، به كوشش د. س. مارگليوث، قاهره، 1918-1921 م؛ ثعالبی، يتيمةالدهر، به كوشش محمد محيیالدين عبدالحميد، بيروت، دارالفكر؛ جرجانی، عبدالقاهر، اسرار البلاغة، به كوشش محمد رشيدرضا، بيروت، 1398 ق/ 1978 م؛ حريری، قاسم بن علی، مقامات، قاهره، المكتبة التجارية الكبری؛ خطيب بغدادی، احمد بن علی، تاريخ بغداد، قاهره، 1349 ق؛ شريشی، احمد بن عبدالمؤمن، شرح مقامات الحريری، به كوشش محمد عبدالمنعم خفاجی، قاهره، 1399 ق/ 1979 م؛ صابی، محمد بن هلال، الهفوات النادرة، به كوشش صالح الاشتر، دمشق، 1387 ق/ 1968 م؛ همدانی، محمد بن عبدالملک، تكملة تاريخ الطبری، به كوشش البرت يوسف كنعان، بيروت، 1961 م؛ يافعی، عبدالله بن اسعد، مرآةالجنان، حيدرآباد دكن، 1337- 1339 ق؛ ياقوت، ادبا.
ابومحمد وكيلی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید