ابن زقاعه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/223163/ابن-زقاعه
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ شده
3
اِبْنِ زُقّاعه، ابواسحاق برهانالدين ابراهيم بن محمد غَزّی (745- ذيحجۀ 816 ق/ 1344- مارس 1414 م)، اديب، شاعر، منجم شافعی. برخی تولد او را در 724 ق نوشتهاند (ابن تغری بردی، المنهل، 1/ 152؛ سخاوی، 1/ 130؛ تونكی، 4/ 333)، اما آنچه را ما ذكر كردهايم، مقريزی (4(1)/ 278) و ابن حجر (7/ 119) از زبان خود او شنيدهاند. وی كه خود را از تبار بنی نوفل بن عبد مناف میدانست (ابن حجر، همانجا) در غزه متولد شد. ابن تغری بردی به نقل از مقريزی گويد: او ابتدا شغل خياطی داشت، سپس به استماع حديث پرداخت و از علاء بن علی بن خلف و نورعلی فوّی و ديگران حديث آموخت و قرائات هفتگانه را نزد شمسالدين حكری و فقه را نزد بدرالدين قونوی و تصوف را نزد شيخ عمر نوۀ عبدالقادر جيلی فرا گرفت ( المنهل، 1/ 153؛ قس: سخاوی، همانجا؛ سيوطی، 1/ 304). او به ادبيات نيز علاقۀ وافر داشت و شعر میسرود و در علم حروف و نيز نجوم و گياهشناسی مهارت داشت و در پی فراگرفتن اين علوم سفرها كرد و سرانجام به آن دانشها شهره گشت (ابنتغری بردی، سخاوی، همانجاها). وی ابتدا زهد پيشه ساخت و از مردم كناره گرفت و به سياحت در «جبال» مشغول شد، اما پس از مدتی به غزه بازگشت. ابن حجر يك بار در 799 ق او را ملاقات كرد و بار ديگر در غزه از محضر وی بهره گرفت و سرانجام در قاهره از او اجازۀ روايت يافت (همانجا؛ سخاوی، 1/ 130-131). ابن زقاعه در قاهره به دربار ملوك مصر (مماليك برجيه) فرا خوانده شد، و در عصر الظاهر برقوق و فرزندش الناصر فرج از احترام خاصی برخوردار گشت (ابن تغری بردی، همانجا؛ سخاوی، 1/ 130). الناصر نيز جز به صوابديد او يا ساعاتِ سعدی كه او تعيين میكرد دست به سفر نمیزد (مقريزی، 4(1)/ 198؛ ابن حجر، همانجا). مقريزی (4(1)/ 134) موردی را ياد میكند كه در جشن ميلاد رسول اكرم (ص)، قضات در سمت چپ ملك الناصر فرج نشسته بودند، در حالی كه سمت راست وی به ابن زقاعه و چند تن ديگر از علما اختصاص يافته بود (813 ق). سپس چون المؤيد شيخ محمودی (حک 815-824 ق) بر سر كار آمد، كار بر وی دشوار شد، زيرا المؤيد از اعتباری كه او در دربار الناصر فرج داشت آزرده خاطر بود و با او سر ناسازگاری داشت (ابن حجر، سخاوی، همانجاها)؛ شايد هم به اشارت او بود كه غلامان دربار، وی را به برخی كارهای ناشايست متهم كردند (ابن حجر، همانجا)، اما عاقبت، مؤيد شيخ را به حال خود واگذاشت و او اندكی بعد درگذشت و در بيرون بابالنصر به خاك سپرده شد (ابن حجر، سخاوی، همانجاها). مقريزی، ابن زقاعه را پرگو و ياوهگو خوانده ولی برخی ديگر او را به فضل و دانش ستودهاند و حتی بعضی از صوفيان معتقد بودند كه وی صاحب كرامات بوده و اسم اعظم را میدانسته است (سخاوی، 1/ 132). اشعار نسبتاً فراوانی از وی به جای مانده كه ابن حجر (همانجا) اغلب آنها را متوسط و به ندرت پرمحتوا میداند، اما به گفتۀ ابن تغری بردی اشعار خويش بيشتر است (همانجا). ابن تغری بردی برخی از اشعار او را نقل كرده ( النجوم، 14/ 126-127، المنهل، 1/ 154، 156) و سخاوی قصيدۀ نبويه را بر آن افزوده است (1/ 131-134).
1. التائيّة فی صفة الارض و ما احتوت عليه، شامل 000‘5 بيت (بغدادی، 1/ 209؛ قس: سخاوی، 1/ 131). آلوارت (VII/ 87) بيش از 900 بيت این تائيه را در مجموعهای از ديوان وی در 10 فصل به طور جداگانه در عناوين زير آورده است: توحيد، افلاك، ثوابت، هيأت، جبال، بحار، انهار، ثمار، ازهار، مدح پيامبر (ص)؛ 2. تشرينيات، دو نسخۀ خطی از آن در موصل موجود است (نک : GAL, S, II/ 8)؛ 3. ديوان شعر. در باب اشعار ابن زقاعه در فهارس كتب خطیدو عنوان جداگانه به چشم میخورد: قصايدی در طريقت كه موضوع آن به طور كلی مشخص نيست، ولی غالباً در مدح رسول اكرم (ص) است و نسخههايی از آندر كتابخانههای مختلف جهان موجود است (نک : همانجا؛ خالدوف I/ 381)؛ ديوانی تحت عنوان كتاب الوجود كه بيشتر در وصف فلك و كواكب و انهار است و نسخهای از آن به خط مؤلف در استانبول موجود است (نک : سيد، 1/ 452، 513). احتمال میرود اين هر دو، اجزايی از ديوان اصلی ابن زقاعه باشد. همچنين در ميان مجاميع شعری كتابخانههای جهان برخی از قصايد وی نيز موجود است (نک : خالدوف، 1/ 383؛ GAL, S، همانجا؛ لوبنشتاين، I/ 245)؛ 4. «هادوريّه»، قصيدهای طولانی كه در بحر رجز خفيف سروده شده و به عنوان وردی كه اثر سحرآميز دارد تلقی گرديده است. نسخههايی از آن در پطرزبورگ و برلين (GAL, S، همانجا) و مسكو (خالدوف، همانجا) موجود است.
1. تعريب التعجيم فی حرف الجيم؛ 2. دوحة الورد فی معرفة النرد؛ 3. لوامع الانوار فی سيرة الابرار (سخاوی، همانجا؛ زركلی، 1/ 164).
ابنتغری بردی، المنهل الصافی، به كوشش احمد يوسف نجاتی، قاهره، 1375 ق/ 1956 م؛ همو، النجوم؛ ابنحجر، احمد بن علی، انباءالغمر، حيدرآباد دكن، 1394 ق/ 1974 م؛ بغدادی، ايضاح؛ تونكی، محمد حسن، معجم المصنفين، بيروت، 1344 ق؛ زركلی، اعلام؛ سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، الضوء اللامع، قاهره، 1353 ق؛ سيد، فؤاد، فهرس المخطوطات المصورة، قاهره، 1954 م؛ سيوطی، حسن المحاضرة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1387 ق/ 1967 م؛ مقريزی، احمد بن علی، السلوك، به كوشش سعيد عبدالفتاح عاشور، قاهره، 1971 م؛ نيز:
Ahlwardt ; GAL, S; Khalidov, A. B., Arabskie Rukopisi Instituta Vostokovedeniya, Moscow, 1986; Loebenstein, Helene, Katalog der arabischen Handschriften ... , Wien, 1970. قهار مقيمی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید