ابن زاکور
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/223154/ابن-زاکور
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ شده
3
اِبْنِ زاكور، ابوعبدالله محمد بن قاسم بن محمد بن عبدالواحد ابن احمد (ح 1075-20 محرم 1120 ق/ 1665-11 آوریل 1708)، ادیب، فقیه، عارف، شاعر و مورخ. وی در فاس در خاندانی سرشناس به دنیا آمد كه تا این زمان نیز شهرت خود را همچنان حفظ كردهاند (گنون، المنتخب، 11). هنوز خردسال بود كه در فاس ــ كه آن هنگام از مراكز علمی به شمار میآمد ــ با محافل علمی سروكار پیدا كرد. او خود اشاره میكند كه در نوجوانی پیوسته در مجلس درس شیخ عبدالقادر فاسی حضور مییافته، اما از درس و بحث وی چیزی درك نمیكرده است (همانجا، به نقل از سفرنامۀ وی). بدین سان، ابن زاكور مدارج علمی را به سرعت طی كرد و از مجلس درس بیشتر اساتید بزرگ بهره گرفت. اما همت بلند او به این مقدار قانع نبود و ناچار به شهرهای مراكش و تطوان و الجزیره سفر كرد و ضمن دیدار خویشاوندان و دوستان و زیارت آرامگاه جدش كه در تطوان بارگاهی داشت، به تكمیل تحصیلات خود نزد استادان آن دیار پرداخت (همان، 12). حتی یك بار، برای خواندن متن ارجوزۀ ابن سینا در طب نزد شیخ ابوالعباس عطار، تقاضای خود را در قطعه شعری ادیبانه به او عرضه داشت و به منظور خویش نایل آمد (همان، 68؛ بستانی ف، 3/ 128). ابن زاكور، بنابر آنچه در سفرنامۀ خود آورده است، در سالهای 1092 و 1093 ق دوبار به تطوان سفر كرد و 7 ماه از سال 1094 ق را در الجزایر به سر برد و در این مدت سه اجازۀ علمی دریافت كرد كه یكی از آنها از شیخ محمد بن سعید قُدّره مفتی الجزایر بود (EI2؛ قس: بستانی ف، همانجا). در ماه شعبان همان سال، بار دیگر به تطوان سفر كرد و از شیخ علی بركه از مشاهیر تطوان اجازۀ علمی دریافت داشت (همانجا). وی در چندین قصیده این استاد خود را مدح گفته است (از آن جمله است، قصیدهای كه در 1093 ق، سروده است، نک : گنون، همان، 40-42). ابن زاكور در جمعآوری و تنظیم این اجازات دقتی خاص به خرج میداد. به یمن این نظم و ترتیب، اینك میدانیم كه آخرین اجازۀ تاریخ دارِ وی در ذیقعدۀ 1100/ 1689 م ــ یعنی تقریباً در 25 سالگی ابن زاكور ــ توسط ابوعیسی محمد المهدی احمد بن علی بن یوسف در فاس صادر شده است (EI2). متن این اجازه را ابن طیب عَلَمی یكی از شاگردانش در الانیس المطرب آورده است (كتانی، 1/ 130-131). عنایت خاصِ او به ثبت مراحل و چگونگی تحصیلات خود موجب شده است كه اساتید وی را در علوم و فنون مختلف نیز با نام و نشان بشناسیم (مخلوف، 330) و از متون اجازات و مواد درسی و كتابهایی كه خوانده بوده است، آگاه شویم و در ضمن دریابیم كه برنامههای آموزش عالی در مدارس و حوزههای علمیۀ مغرب در اواخر سدۀ 11 و اوائل سدۀ 12 ق چه بوده است. از ویژگیهای كم نظیری كه در احوالات ابن زاكور آوردهاند، یكی این است كه وی متن كامل برخی از كتابهای درسی، ازجمله تلخیص المفتاح سكاكی در علوم بلاغت، جمع الجوامع سُبكی در اصول فقه، كافیۀ ابن حاجب و الفیۀ ابن مالك در نحو، مختصر خلیل در فقه و مقامات حریری در ادب را از برداشت. دیگر آنكه هنوز جوان بود كه در تاریخ و سیره و تفسیر و دیگر علوم قرآنی تبحر یافت و در علوم و فنون ادبی سرآمد اقران شد و در فقه و حدیث و اصول و تاریخ و ادب به تدریس و تألیف پرداخت (گنون، همان، 14-15). در شوال 1095 شیخ ابوعلی حسن بن مسعود یوسی، احتمالاً به دعوت ابن زاكور (نک : قصیدهای كه برای او فرستاده است، همان، 68- 69)، به شهر فاس درآمد و چندی در آنجا اقامت گزید. ابن زاكور با قطعه شعری زیبا مقدم او را گرامی داشت (نک : همان، 52-53) و تا زمانی كه او در فاس بود، از ملازمتش دست بر نداشت. این مصاحبت، هر چند كوتاه بود، در شكوفایی فكری و علمی ابن زاكور تأثیر بسزایی برجای گذاشت، او خود گفته كه دیدار با ابوعلی یوسی دیدگانش را بینایی دیگری بخشیده است (نک : اشعاری كه در مناسبتهای مختلف در مدح یوسی سروده است، همان، 27-32، 46). با توجه به این تأثیر عمیق، میتوان گفت كه بیشتر آثار ابن زاكور، به ویژه آثاری چون شرح حماسۀ ابوتمام و شرح لامیة العرب كه تبحّر لغوی وی در آنها پدیدار است و نیز همۀ اشعاری كه به سبك شعرای جاهلی و با قافیههای دشوار سروده، زاییدۀ همنشینی با یوسی است. قطعه شعری كه در بدرقۀ یوسی و اشعاری كه در سوگ وی (1102 ق/ 1691 م) گفته است (همان، 48، 102-103)، بیش از همه اخلاص شاگرد و تأثیر استاد را نمایش میدهد. ابن زاكور، آن شیوۀ پسندیده و دانش فراوان را كه از استاد فرا گرفته بود، به شاگردان خود منتقل ساخت. یكی از آنان ابن طیب عَلَمی بود كه در سوگ ابن زاكور مرثیهای ساخته، فضایل او را ستوده و به تأثیری كه از او پذیرفته بوده، اشاره كرده است (گنون، النبوغ المغربی، 3/ 299). ابن زاكور دوست داشت كه در شاعری نیز نامآور گردد. از این رو اشعاری را كه غالباً در جوانی سروده بود، با نوعی وسواس گرد میآورد، غثّ و سمین را در كنار هم مینهاد و از هر گونه پیرایش و گزینش روی برمیتافت. او خود در مقدمۀ دیوان اشعارش به این امر اشاره كرده است (همو، المنتخب، 12، 21). شعر ابن زاكور چیزی از شعر معاصرانش كم ندارد و از نظر واژگان و روح عرفانی، با اشعار استادش یوسی قابل مقایسه است (همو، النبوغ المغربی، 3/ 90-91، 139-140، 141، 229). وی كه به احكام شریعت سخت پایبند بود، از بیم آنكه مبادا بر حسب ظاهر اشعار، بر احوال او حكم كنند، در مقدمۀ دیوان تصریح میكند كه در اشعار وی تغزل و تشبیب و وصف می و میخانه و دیگر مصطلحات عرفانی را نباید بر معانی ظاهری آنها حمل كرد (نک : همو، المنتخب، 21، 23 به بعد). با اینهمه، موضوع اصلی اشعار او مدیحهسرایی است. وی غالباً دانشمندان و استادان بزرگ را كه در محافل علمی مغرب موقع و مقامی میداشتهاند، ستوده و گهگاه قطعاتی در مدح امرا و سلاطین زمان نیز پرداخته است، اما بخش اعظم مدایح خویش را تقدیم پیامبر اكرم (ص) (برای نمونه نک : همان، 55- 58، 60) و سپس پیران طریقت كرده است (همان، 66-67، 68). چنانكه گفتهاند ابن زاكور در مدح و توسل به ارواح غالب اولیا كه در اطراف و اكناف سرزمین مغرب ضریح و گنبد و بارگاهی داشتهاند، اشعاری سروده است (همان، 19). ابن زاكور، نگارش نثر فنی را نیز از همان دورۀ نوجوانی آغاز كرد، چنانكه سفرنامۀ او كه در 1094 ق نوشته شده است، نثری مسجع و پرتكلف دارد (نک : همان، 16). وی شیوۀ پرتكلف و تصنع قدما را در رسائل و خطبههای خود نیز به كار بسته است، اما در آثار علمی خود همچون شرح القلائد، شرح لامیة العرب و المُعْرِب تا حدی به سادگی و روانی گراییده است. ابن زاكور در فاس وفات یافت و در گورستان باب گیسه مدفون گردید (EI2). وی بیش از 200 سال (تا 1941 م)، حتی در محافل ادبی و مراكز علمی، ناشناخته مانده بود، تا اینكه به كوشش عبدالله گنون فاسی، بار دیگر در افق ادبیات عرب و علوم اسلامی درخشید، و هنوز امید میرود كه بقیۀ آثار خطی او از گوشه و كنار كتابخانهها به دست آیند و به چاپ رسند.
جمعاً نام 18 اثر از ابن زاكور در منابع موجود آمده كه در رشتههای مختلف علوم اسلامی و فنون ادبی، حتی علوم پزشكی، هیأت و نجوم و حساب تألیف شده است.
1. تفریج الكُرَب عن قُلوب اهل الادَب فی معرفة لامیة العَرَب. این اثر با همین نام در 1328 ق در قاهره به چاپ رسیده است (بستانی ف، 3/ 129)، اما به نظر میرسد كه نام درست آن ــ بنا به قرائن لفظی و معنوی ــ ... عن قلوب اهل الارب علی لامیة العرب باشد (نک : بغدادی، ایضاح، 1/ 301؛ همو، هدیه، 2/ 310). در نسخۀ كتابخانۀ اسكندریه نیز عنوان این اثر ... عن قلوب اهل العرب ... ذكر شده است (GAL, I/ 16) كه نادرستی آن آشكار است. در بعضی منابع (نک : EI2) با عنوان اَعجب العَجَب فی شرح لامیة العرب نیز از این اثر یاد شده است. ابن زاكور در مقدمۀ كتاب انگیزۀ خود را برای نوشتن شرح بر لامیة العرب شَنفَری، معرفی جنبۀ اعجاز كلام والای افصح العرب، حضرت رسول اكرم (ص) عنوان كرده است (قس: گنون، المنتخب، 17- 18). 2. الروض الاریض (الاریج) فی بدیع التوشیح و مُنتَقَی القریض (در بعضی از منابع، نام این كتاب به غلط الروض العریض ثبت شده است، نک : EI2). این كتاب، همان دیوان اشعار ابن زاكور است كه خود آن را گردآوری و به ترتیب الفبا تنظیم كرده است. عبدالله گنون، ( المنتخب، 19، 20) شیوۀ ابن زاكور را در تدوین دیوان نپسندیده و غلط پنداشته و با سبك خاصی دست به گزینش اشعار وی زده است. این گزیده در 1941 م در شهر عرائش مغرب، با عنوان المنتخب من شعر ابن زاكور چاپ و منتشر گردیده است. 3. المعرب المبین عما تضمنه الانیس المطرب و روضة النسرین كه گزیدهای است بسیار فشرده از دو كتاب الانیس المطرب ابن ابی زرع و روضة النسرین ابن احمر كه ابن زاكور در دو دفتر تلخیص كرده است. این اثر نخستین بار، در 1295 ق/ 1878 م بدون ذكر نام مؤلف با عنوان جمع تواریخ مدینة فاس همراه مقدمهای به زبان ایتالیایی در رم به چاپ رسید و پس از آن، بارها در فاس چاپ سنگی گردید (ابن سوده، 191). 4. نشر ازاهر البستان فی من اجازنی بالجزائر و تطوان من فضلاء الاكابر و الاعیان. كتانی (1/ 130) عنوان كتاب را به صورت اَزاهر البستان ... آورده است. این كتاب نخستین تألیف منثور ابن زاكور است كه در 1094 ق/ 1683 م پس از مراجعت از مراكش و الجزایر و تطوان آن را تألیف كرده است (گنون، المنتخب، 16) و از آن غالباً به رحله (سفرنامه) تعبیر میشود. این اثر در الجزیره (1319 ق/ 1902 م) و با عنوان نشر ازاهر ... تطوان در رباط (1387 ق/ 1967 م) به چاپ رسیده است.
1. ایضاح المبهم من لامیة العجم. از این كتاب یك نسخۀ خطی موجود است (زركلی، 7/ 7)؛ 2. تزیین قلائد العقیان بفرائد التبیان كه نام دیگر آن مقیاس (معیار) الفوائد فی شرح ما خفی من القلائد است. این كتاب حاشیۀ ابن زاكور است بر قلائد العقیان فتح بن خاقان. از این كتاب چند نسخه خطی در رباط و قاهره موجود است (سید، 1/ 156، 157)، و نسخۀ بیعیب و تصحیح شدهای از آن در اختیار زركلی (همانجا) بوده است؛ 3. الجود بالموجود فی شرح المقصور و الممدود كه شرحی است بر تحفة المودود فی المقصور و الممدود، اثر ابنمالك اندلسی، یك نسخه از آن در كتابخانۀ احمدیۀ تونس موجود است (گنون، المنتخب، 17؛ منصور، 343)؛ 4. الروضة الجنیة فی ضبط السنة الشمسیة، ارجوزهای است كه ابن زاكور در تقویم و محاسبات نجومی روزهای سال سروده است. یك نسخه از آن در كتابخانۀ صُبَیْحیه با نام الروضة الجنیة، الضابطة للسنة الشمسیة موجود است (گنون، همانجا؛ حجی، 502)؛ 5. عنوان النفاسة فی شرح الحماسة، شرحی است بر دیوان حماسۀ ابوتمام. از این كتاب چند نسخه، از آن جمله یك نسخه به خط مؤلّف (زركلی، همانجا)، در تونس موجود است (منصور، 91-92). همچنین نسخههایی در رباط (همانجا) و دمشق (ظاهریه، 317- 318) وجود دارد؛ 6. النفحات الارجیة و النسمات اللبنفسجیة بنشر مارَقً (راقَ) من مقاصد الخزرجیة كه شرحی است بر قصیدۀ خزرجیۀ ابوجیش (حُبیش) خزرجی مغربی، در فنّ عروض. چند نسخه از آن در رباط، قاهره و سلا موجود است (علوش، 2/ 372؛ ازهریه، 4/ 478؛ حجی، 393).
1. الاستشفاء من الالم، فی التلذّذ بذكر صاحب العَلَم. منظور از «صاحب العلم» شیخ عبدالسلام ابن مُشَیْش است كه از پیران مجرب مراكش بوده است. ابنزاكور در این رساله، فرزندان و برادران و خواهران و عموها و دیگر بستگان ابن مشیش را نام برده و مختصری از احوال هر یك آورده و نواحی اشرافی نشین مراكش را معرفی كرده است (كتانی، همانجا؛ گنون، المنتخب، 17)؛ 2. اَنفَع الوسائل فی اَبلغ الخُطَب و اَبدَع الرسائل (مخلوف، گنون، همانجاها) یا انفع الوسائل فی ابداع الخطب و ابرَع الرسائل (بغدادی، هدیه، 2/ 310) كه قاعدتاً باید جنگی برگزیده از خطبهها و نامههای وی بوده باشد؛ 3. حاشیة علی الجَزَریة (مخلوف، همانجا)، كه ظاهراً در فن تجوید بوده است؛ 4. الحُسام المسلول فی قصر المفعول علی الفاعل و الفاعل علی المفعول (EI2؛ گنون، همانجا)؛ 5. الحُلّة السَیراء فی حدیث البراء (بغدادی، گنون، همانجاها) یا الدرة السیراء ... (كتانی، همانجا)؛ 6. الدُرّة المكنوزة فی تذبیل الارجوزة، حاشیۀ ابن زاكور است بر ارجوزۀ ابن سینا در طب (بغدادی، همانجا)؛ 7. الصَنیع (الصنع) البدیع فی شرحِ الحِلّیةِ ذات البدیع، شرح ابن زاكور است بر بدیعیۀ صفیالدین حلی كه آن را كافیۀ بدیعیه نیز مینامند (گنون، همانجا؛ قس: مخلوف، همانجا)؛ 8. معراج الوصول الی سماوات الاصول. ابن زاكور رسالۀ الورقات امام الحرمین را در علم اصول به نظم آورده و آن را شرح كرده و به این نام نامیده است (مخلوف، گنون، همانجاها). در بعضی فهرستها، نام این رساله نظم الورقات آمده است (بغدادی، ایضاح، 1/ 704؛ همو، هدیه، همانجا).
ابن سوده، عبدالسلام بن عبدالقادر، دلیل مورخ المغرب الاقصی، تطوان، 1950 م؛ ازهریه، فهرست؛ بستانی ف؛ بغدادی، ایضاح؛ همو، هدیه؛ تیموریة، فهرست؛ حجی، محمد، فهرست الخزانة العلمیة الصبیحیة بَسلا، كویت، 1985 م؛ زركلی، اعلام؛ سید، خطی؛ ظاهریه، خطی؛ علوش، ی. ر. و عبدالله رجراجی، فهرس المخطوطات العربیة المحفوظة فی الخزانة العامة برباط الفتح ( المغرب الاقصی)، رباط، 1954 م؛ كتانی، عبدالحی، فهرس الفهارس و الاثبات و معجم المعاجم و المشیخات و المسلسلات، فاس، 1346 ق؛ گنون، عبدالله، المنتخب من شعر ابن زاكور، مغرب، 1941 م؛ همو، النبوغ المغربی فی الادب العربی، بیروت، 1395 ق/ 1975 م؛ مخلوف، محمد بن محمد، شجرة النور الزكیة، بیروت، 1349 ق؛ منصور، عبدالحفیظ، فهرس مخطوطات المكتبة الاحمدیة بتونس، بیروت، 1969 م؛ نیز:
EI2; GAL. محمدعلی لسانی فشاركی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید