ابن رداد
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/223126/ابن-رداد
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ شده
3
اِبْنِ رَدّاد، شهابالدین ابوالعباس احمد بن ابی بكر مكی قرشی (748-821 ق/ 1347- 1418 م)، قاضی القضاة و صوفی شافعی مذهب زَبید. وی را از باب نسبت به نیایش، ابن ردّاد خواندهاند. ابن رداد در مكه به دنیا آمد و از كودكی به فراگیری و حفظ قرآن پرداخت و نزد پدرش و دیگر اساتید، فقه آموخت. از بعضی از بزرگان مكه نیز حدیث شنید و تنی چند از علمای دمشق به وی اجازۀ روایت دادند (بریهی، 298؛ سخاوی، 1/ 261). از زندگی وی در مكه و چگونگی سفرش به یمن و اقامتش در زبید و نحوۀ ارتباطش با دربار سلطان اشرف، آنچه از مجموعۀ منابع به دست میآید، به شرح زیر است: وی پس از ورود به یمن ملازم و مصاحب خاص سلطان اشرف، پسر سلطان افضل شد (ابنحجر، 7/ 329؛ بریهی، سخاوی، همانجاها) و به خصوص نزد فرزندش سلطان ناصر تقرب بسیار یافت. ناصر به تبعیت از پدر، او را ندیم خاص خویش ساخت و دختری از خانوادۀ او را به زنی گرفت. وی در 767 ق به حلقۀ صوفیان پیوست و از جملۀ ملازمان شیخ اسماعیل جبرتی شد (بریهی، 298- 299). شیخ او را بسیار میستود و از دیگر شاگردان برتر میداشت. ابن رداد مدت 20 سال ریاضت كشید و بسیاری از علوم الهی را فرا گرفت و به مقامات عالی نایل آمد (زبیدی، 30)؛ با این حال در خلوت، همنشین سلطان بود و به خواستههای او تن در میداد، اما هیچ گاه مسكری نخورد و مُنكری ننمود (ابنحجر، 7/ 330). سلطان ناصر در 817 ق، یعنی دو سال (سخاوی، همانجا؛ سه سال) بعد از وفات شیخ مجدالدین شیرازی كرسی قاضی القضاتی را بدو واگذار كرد. ابن حجر گوید: «سلطان ناصر، بعد از وفات شیخ مجدالدین شیرازی منصب قضا را به زعم خویش تا دو سال به انتظار آمدن من بدون سرپرست گذارد، در این مدت بعضی از بزرگان كوشیدند تا این مقام را برای «فقیه ناشری» محقق سازند، اما از آنجا كه ناشری از اهل سنت بود و با صوفیان به سختی مخالفت میكرد، ابن ردّاد سخت بیمناك شد و بدین جهت آن مقام را از سلطان ناصر برای خویشتن درخواست نمود. سلطان ناصر نیز كه میان آن دو فرقی نمینهاد، ابن رداد را، با آنكه در فقه بضاعتی مزجاة داشت و در كار قضا خبرتی نداشت، بر آن كار گمارد. ابن رداد نیز تعصب آغاز كرد و از فقهای مخالف خویش انتقام گرفت و به آنان اهانت روا داشت. سپس چون وفات یافت، مردمان وفات او را فرج بعد از شدت انگاشتند» (همانجا). سبب مخالفت ابن حجر با وی بر ما روشن نیست، شاید بتوان گفت كه مخالفت او با صوفیه، سبب عمده بوده است. علاوه بر این، بعید نیست كه ابن حجر نسبت به مقام قاضی القضاتی زبید نظری خاص داشته یا احیاناً آن را برای خود یا نزدیكان خود میخواسته است. هنگامی كه كتب ابن عربی به یمن راه یافت و ابن رداد نیز كار خرید و فرش آنها را به عهده گرفت، گروهی بر ضد توزیع آن كتابها و وی كه بدین كار دست زده بود، برآشفتند. ابن حجر كه به این نكته عنایت دارد، ابن رداد را مورد نكوهش بسیار قرار داده است (7/ 329). شاید نظر ابن حجر در حق او ــ چنان كه اشاره شد ــ اغراقآمیز و از سر تعصب باشد، به خصوص كه كسانی چون بریهی (ص 298) و زبیدی (صص 30-32) از سعۀ صدر، اخلاق حسنه، ریاضت، علم و مقام ابن رداد در تصوف ستایش بسیار كردهاند. چون ابن رداد درگذشت در مقبرۀ استادش شیخ جبرتی واقع در شهر زبید به خاك سپرده شد (همو، 31-32). از آثار او چند اثر خطی به جای مانده است: 1. وسیلة الملهوف الی الله تعالی، منظومهای است مذهبی كه نسخهای از آن در ظاهریه موجود است (ظاهریه، 3/ 138). 2. عدة المرشدین و عمدة المسترشدین، در باب چگونگی انتقال خرقه. جزئی از این كتاب، در كتابخانه ملی پاریس موجود است (دوسلان، شم 2677). كتاب عدة المسترشدین كه سخاوی (7/ 163) ذكر كرده شاید همین كتاب باشد. 3. مجموعهای از قصاید مذهبی كه نسخهای از آن در كتابخانه ولیالدین (GAL, S, II/ 251) موجود است. 4. موجبات الرحمة و عزائم المغفرة، در باب ادعیه و ذكر اعمال عبادی كه ظاهراً بزرگترین كتاب او بوده است (حاجی خلیفه، 2/ 1898). این كتابها را نیز به او نسبت دادهاند: 1. تلخیص القواعد الوفیة فی اصل حكم (حكمة) خرقة الصوفیة (بریهی، 298؛ سخاوی، همانجا؛ حاجی خلیفه، 2/ 1260)؛ 2. السلطان المبین و البرهان المستبین؛ 3. الشهاب الثاقب فی الرد علی بعضی اولی المناصب (سخاوی، همانجا)؛ 4. الوسیلة الاحدیة فی الفضیلة الاحمدیة، عنوان قصیدهای است كه ظاهراً در ستایش پیامبر (ص) سروده شده و سخاوی (7/ 164) به آن اشاره كرده است؛ 5 و 6. زبیدی (ص 31) دو كتاب، یكی مفصل و دیگری مختصر در مورد خرقة الصوفیة به نام او ثبت كرده است كه نمیدانیم آیا همان عدة المرشدین است یا نه. سخاوی چند اثر دیگر نیز به او نسبت داده است (7/ 163).
ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، انباء الغمر، حیدرآباد دكن، 1394 ق/ 1974 م؛ بریهی، عبدالوهاب بن عبدالرحمن، طبقات صلحاء الیمن، به كوشش عبدالله محمد حبشی، صنعا، 1403 ق/ 1983 م؛ حاجی خلیفه، كشف؛ زبیدی، احمد بن احمد، طبقات الخواص اهل الصدق و الاخلاص، قاهره، 1321 ق/ 1903 م؛ سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، الضوء اللامع، قاهره، 1353 ق/ 1934 م؛ ظاهریه، خطی (تصوف)؛ نیز:
De Slane, M., Catalogue des manuscrits arabes, Paris, 1883-1895; GAL, S. ابوالفضل بیرجندی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید