ابن ربیب
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/223122/ابن-ربیب
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ شده
3
اِبْنِرَبیب، ابوعلی حسن بن محمد بن احمد تمیمی تاهَرْتی قیروانی (د 420 ق/ 1029 م، سال 430 ق در EI2 اشتباه است)، ادیب، لغوی، نحوی، شاعر، نسبشناس و قاضی تاهرت. سیوطی (1/ 525) ظاهراً به تبعیت از یاقوت، وی را ابن زبیب خوانده و این اشتباه به آثار متأخر نیز راه یافته است (مثلاً نک : نویهض، 69). ابن فضل الله (11/ 319) نیز نام وی را حسین آورده كه شاید از اشتباهات نساخ باشد. به نوشتۀ صفدی (12/ 237) وی به هنگام مرگ بیش از 50 سال داشته است، اما كحاله (3/ 278) و به پیروی از وی، نویهض (همانجا) تولد او را در 340 ق ولاجرم مدت زندگانیش را 80 سال پنداشتهاند. ابن شاكر (10/ 90) او را متبحر در «علم الجبر و المقابلة» معرفی كرده، اما چون چنین دانشی در او سراغ نداریم و از طرفی میدانیم كه وی نسبشناس مشهوری بوده است، گمان میبریم كه تركیب «علم الخبر» كه در منابع (مثلاً ابن قفطی، 1/ 318؛ صفدی، همانجا) آمده به «علم الجبر و المقابلة» تصحیف شده است. مجموعۀ اطلاعاتی كه از زندگی او به ما رسیده، این است كه اصل او از تاهرت الجزایر بود (ابن قفطی، همانجا) و چون قضای آن شهر را به عهده گرفت (ابنشاكر، همانجا)، به قاضی تاهرتی معروف شد. درست نمیدانیم او در كجا پرورش یافت، شهر قیروان كه نویهض (همانجا) ذكر كرده چندان مسلم نیست، اما میدانیم كه در قیروان به طلب علم پرداخت (ابن قفطی، صفدی، همانجاها). در آن شهر بود كه ادیب و عالم لغوی محمد بن جعفر نحوی معروف به قزّاز قیروانی (د 412 ق/ 1021 م) او را مورد عنایت و محبت قرار داد و ابنربیب به یاری او در ادب و تاریخ و انساب به مدارج عالی دست یافت. نیز در آنجا به خاندان ابوالعرب كه هم امیرزاده و هم اهل علم بودند، پیوست و محمد بن ابی العرب را مدح گفت (ابن قفطی، 1/ 319). بیشترین اخباری كه دربارۀ او به دست ما رسیده از طریق ابن رشیق نقل شده كه بیتردید با وی آشنایی و همنشینی داشته است، زیرا هر دو در یك شهر میزیستند و استاد هر دو قزاز قیروانی بوده است. ابن رشیق، ابن ربیب را سخنوری توانا و در شعر و نثر تا حدی متكلف دانسته است و روایتی از عبدالكریم بن ابراهیم نهشلی نقل كرده كه وی در آن، ابن ربیب را پس از خود بزرگترین شاعر قیروان دانسته است (ابن فضل الله، همانجا). سیوطی (همانجا) نیز به تقریب همین سخنان را به نقل از یاقوت آورده است، اما این قسمت گویا جزو همان بخشی از معجم الادباء یاقوت است كه از میان رفته است. ظاهراً مأخذ ابن فضلالله نیز معجم الادباء بوده است. از شعر او چندان برجای نمانده است، اما همان مقدار كمی كه ابن فضل الله (همانجا) و دیگران آوردهاند، بر چیرگی او در فن شعر دلالت دارد. ابنرشیق ابیاتی از مدیحۀ او را كه در حق ابن ابی العرب سروده شده، دلیل زبردستی او دانسته است (ابن قفطی، همانجا). همگان وی را نسبشناس میدانند و حتی ابن فضل الله (همانجا) در روایتی كه نمیدانیم از چه كسی اخذ كرده، او را از زبیر بن بكار و بلاذری برتر دانسته است، اما از آثار او در این باب (قس: سیوطی، كحاله، همانجاها) چیزی در دست نیست. آنچه نام وی را در تاریخ ادبیات جاویدان ساخته، نامۀ كمنظیری است كه ابن بسام (1(1)/ 111-113) و با اندكی اختلاف مقری (3/ 156- 158) بخشهایی از آن را روایت كردهاند و گایانگوس روایت مقری را به انگلیسی ترجمه كرده است (نک : پلا، EI2, XIX/ 53). ابن ربیب در این نامه نخست به ذكر فضایل اندلس و اندلسیان پرداخته و سپس بر دانشمندان آن دیار خرده گرفته كه چرا آنچنانكه شایسته است، مآثر سرزمین خویش را نمینگارند تا مانند دانشمندان دیگر بلاد، نامشان جاویدان شود و فضایل اندلس معروف همگان گردد. این نامه در واقع خطاب به ابومغیرة ابن حزم نوشته شده است. ابومغیرة در 414 ق/ 1023 م وزارت مستظهر را در قرطبه به عهده داشت. شاید با توجه به مقام علمی و سیاسی او بود كه ابن ربیب نامۀ خود را احتمالاً در همین ایام خطاب به وی نوشته است. به این نامه، دو تن پاسخ دادهاند: نخست ابومغیرة ابن حزم كه پاسخی بسیار مفصل نوشت و در آن پس از ستایشهای معمول با لحنی بسیار احترامآمیز به ابن ربیب یادآور شد كه اندلسیان آنچنانكه وی پنداشته، سستی نكردهاند. خلاصهای از این پاسخ را، كه ظاهراً بسیار مفصل بوده، ابن بسام (1(1)/ 113، 116) نقل كرده، اما متأسفانه وی بخشهای بسیار نافع از آن را حذف كرده است (قس: پلا، XIX/ 54). پاسخ دوم را ابومحمد علی بن حزم كه پسر عمّ ابن حزم نخست بود، نوشته است. اما مخاطب ابن حزم، ابن ربیب نبوده، زیرا او خود گوید كه نامۀ ابن ربیب را در میان كتابها و اوراق ابوبكر مهلبی وزیر كه اهل فضل و ادب بود، یافته و به همین جهت نامه خطاب به همو تدوین گشته است. پاسخ ابن حزم را ظاهراً به طور كامل مقری (3/ 158- 179) نقل كرده است. ابن خیر اشبیلی (ص 226) آن را با عنوان رسالة فی فضل الاندلس و ذكر رجالها یاد كرده است. این نامه در واقع از 3 بخش تشكیل شده است: بخش نخست در باب تفضیل اندلس بر دیگر كشورهاست؛ بخش دوم، نام علمای اندلس و بیش از 80 عنوان كتاب از آثار آنان را در بردارد و بخش سوم عبارت است از مقایسه میان مشاهیر اندلس و مشرق زمین. این نامه را پلاّ همراه با مقدمهای كوتاه به زبان فرانسه ترجمه كرده است (XIX/ 53-102). ابن سعید تكملهای بر این نامه نوشته كه آن را نیز مقری (3/ 179-186) آورده است. به هر حال روشن نیست كه چرا ابنربیب از اینهمه آثار كه در اندلس پدید آمده بود، اطلاعی نداشته و اگر اطلاع داشته به چه دلیل چنین نامهای به ابن حزم نوشته است.
ابن بسام، علی، الذخیرة، قاهره، 1358 ق/ 1939 م؛ ابنخبر، محمد، فهرسة، به كوشش فرانسیسكو كودرا، بغداد، 1382 ق/ 1963 م؛ ابن شاكر كتبی، محمد، عیون التواریخ، نسخه عكسی موجود در مركز؛ ابن فضل الله عمری، یحیی، مسالك الابصار، نسخه عكسی احمد ثالث استانبول، شم 2797؛ ابن قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1369 ق/ 1950 م؛ سیوطی، بغیة الوعاة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1384 ق/ 1964 م؛ صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، به كوشش رمضان عبدالتواب، بیروت، 1399 ق/ 1979 م؛ كحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، 1957 م؛ مقری، احمد بن محمد، نفح الطیب، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1388 ق/ 1968 م؛ نویهض، عادل، معجم اعلام الجزایر، بیروت، 1971 م؛ نیز:
EI2; Pellat, Charles, «Ibn Ḥazm, bibliographe et apologiste de l’Espagne musulmane», Al-Andalus, Madrid-Granada, 1954. محمدهادی مؤذن جامی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید