ابن دهان، ابوبکر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/223101/ابن-دهان،-ابوبکر
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ شده
3
اِبْنِ دَهّان، ابوبكر مبارك بن ابی طالب مبارك بن سعید معروف به وَجیه (د 16 شعبان 612 ق/ 10 دسامبر 1215 م)، ادیب، نحوی، مُقری و شاعر نابینای واسطی. او در جمادیالآخر 532 یا 534 ق/ فوریه یا مارس 1138 یا 1140 م (ابن قفطی، 2/ 256؛ ذهبی، سیر، 22/ 88) به دنیا آمد. یاقوت (17/ 59) و صفدی (ص 234) تولد او را در 502 ق نوشتهاند و بدیهی است كلمۀ «ثلاثون» (30) از آن افتاده است. وی بخشی از دوران كودكی خود را در واسط گذراند و طی آن از ابوسعید نصر بن محمد ادیب و ابوالفرج علاء بغدادی شاعر ــ معروف به سوادی ــ و دیگران دانش آموخت. سپس همراه پدر رهسپار بغداد شد و در محلۀ ظفّریه مسكن گزید (یاقوت، همانجا؛ ابن قفطی، 3/ 254). در بغداد از ابن خشاب نحوی دانش آموخت و در سلك ملازمانِ ابن انباری (ابوالبركات) كه مشهورترین استاد او بود درآمد (یاقوت، همانجا) و تصانیف او را از خود او شنید (یاقوت، همانجا؛ ابن قفطی، 3/ 255). ابن دهان شماری از كتب نحو، لغت، شعر و نیمی از الكتاب سیبویه را نزد ابوالبركات خواند. همچنین از ابوزَرْعه طاهر بن محمد مقدسی (یاقوت، همانجا)، یحیی بن ثابت و احمد بن مبارك مُرَقَعاتی حدیث شنید (ذهبی، همانجا). در میان شاگردان او دو تن از همه مشهورترند: یكی یاقوت است كه وی را به عنوان استاد خویش بسیار ستوده (همانجا) و دیگری ابن جوزی است كه مقدمۀ استاد را در نحو نزد خود او خوانده است (8(2)/ 573). حسن بن باقِلاوی حِلّی، عبداللطیف بن یوسف بغدادی و سالم بن ابی الصَّقْر عروضی از دیگر شاگردان او بودهاند (یاقوت، همانجا)، ابنابیالجَیْر (ذهبی، المختصر، 343) و احمد بن سلامه، استاد ذهبی از او اجازۀ روایت حدیث داشتهاند (همو، سیر، 22/ 89) و بِرزالی از او روایت كرده است (همو، المختصر، همانجا). وی حافظ قرآن بود (همو، سیر، 22/ 88)، و به گفتۀ یاقوت (17/ 59-60) زبانهای فارسی، تركی، حبشی، رومی، هندی، ارمنی و زنگی را میدانست و به همۀ آنها به خوبی سخن میگفت و هرگاه شاگردان غیر عرب مقصود وی را درك نمیكردند، مطلب را به زبان خود آنان بیان میكرد. اما از میان دیگر منابع، تنها ذهبی ( سیر، 22/ 87- 88) به این نكته اشاره كرده است. وی سپس در شمار ملازمان و نزدیكان وزیر عضدالدین بن ابی الفرج بن رئیس الرؤسا درآمد و آموزگار خصوصی فرزندان او شد. نزدیكی او با خاندان وزیر چندان بود كه یكی از كنیزكان وی، از شاعر خواست ابیاتی بسراید تا او جامۀ خود را به آنها مزین كند. ابن دهان قطعهای زیبا سرود و از این راه مورد عنایت خاص وزیر قرار گرفت (یاقوت، 17/ 70-71). با اینهمه، شغل دائمی او تدریس بود و سالها نیز در نظامیۀ بغداد به این كار اشتغال داشت (همو، 17/ 59) و ظاهراً تا هنگام مرگ در همین مقام باقی ماند (ذهبی، سیر، 22/ 88). داوری شاگردانش و همچنین نظر برخی از نویسندگان دربارۀ او سخت متناقض است. یاقوت (17/ 59، 60) ضمن اظهار تأسف از ناسپاسی شاگردان نسبت به وی، او را آموزگاری نیكو دانسته و ابن نجار (ذهبی، سیر، 22/ 87- 88)، هوش، دانش، فروتنی و بردباری و چیرهدستی او را در نحو، لغت، تصریف، عروض، معانی، شعر، تفسیر و نیز آشنایی وی را با فقه و طب و نجوم و علوم اوائل ستوده و گفته است كه وی «نخستین كسی بود كه دهانم را به دانش گشود». اما شاگرد دیگر او ابوالبركات محمد بن ابی الفرج تكریتی كه شاعر هم بوده (سیوطی، 2/ 274) تلون مزاج او را در اختیار مذهب هجو كرده است (یاقوت، 17/ 66؛ ابن قفطی، 3/ 255؛ ذهبی، المختصر، همانجا) و ابن قفطی (همانجا) وی را پرسخن، بیهودهگو، آزمند و پر ادعا در آنچه نمیدانسته توصیف كرده است؛ اما یاقوت (17/ 59) اشاره كرده است كه وی هنگام درس بیشتر وقت خود را صرف بیان اخبار و داستانها و خواندن اشعار میكرد، آنگاه شاگرد، خسته و فرسوده از وی كناره میگرفت. یاقوت از میان همۀ صفات وی بیش از همه، بردباری او را ستوده و گفته است كه هیچ گاه خشمگین نشد (17/ 64) و حتی آنگاه كه به عمد میخواستند وی را به خشم آورند موفق نشدند و او با زیركی به حیلۀ آنان پی برد. از اشعار او، چند مخمّس كوتاه (یاقوت، 17/ 60، 61، 63، 67-70) و دو قصیده در مدح مسعود بن جابر صاحب مخزن، بر جای مانده است. علاوه بر این ابن دبیثی شماری از سرودههای او را نوشته بوده، كه از میان رفته است (نک : ذهبی، المختصر، همانجا). اگر چه اكنون هیچ اثری از نوشتههای او، جز اشعار یاد شده، در دست نیست، اما ابن قفطی (همانجا) او را در نحو صاحب تصنیف دانسته و ابوشامه (ص 91) از مقدمۀ او در نحو یاد كرده و ابن جزری (2/ 41) به دلیل كثرت محفوظات او در علوم گوناگون وی را اعجوبه خوانده است. ابندهان در آغاز حنبلی بود، اما به گفتۀ ابنجوزی (8(2)/ 573) چون حنبلیان او را آزردند، حنفی شد و به گفتۀ اسنوی (1/ 536) چون خلیفه آموزگاری حنفی برای فرزند خویش میخواست به این مذهب درآمد و چون در نظامیه به تدریس پرداخت مذهب شافعی را پذیرفت (یاقوت، 17/ 66)، زیرا واقف مدرسه، شافعی بودن مدرس را شرط تدریس قرار داده بود (ابن قفطی، همانجا). همین تغییر مكرر مذهب ــ چنان كه گذشت ــ ابن ابی الفرج را به هجای او واداشت. سیوطی (همانجا) پس از نقل قطعۀ هجائیۀ ابن ابی الفرج، با تأسف نوشته است كه شاگردان چنیناند: از استادان دانش میآموزند و سپس آنان را هجو میكنند. اما ابن دهان خود گفته است كه مذهب خویش را تغییر نداده است (ابن جوزی، همانجا). ابن دهان، سرانجام، در بغداد درگذشت و در گورستان وَرْدِیَّه به خاك سپرده شد (یاقوت، 17/ 59). ابوشامه (همانجا) میافزاید كه در نظامیه بر او نماز گزاردند و در وزیریه در كنار ابن فضلان به خاكش سپاردند.
ابن جزری، محمد بن محمد، غایة النهایة، به كوشش گ. برگشترسر، قاهره، 1352 ق/ 1933 م؛ ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، مرآة الزمان، حیدرآباد دكن، 1371 ق/ 1952 م؛ ابن قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1374 ق/ 1955 م؛ ابوشامه، عبدالرحمن بن اسماعیل، الذیل علی الروضتین، به كوشش محمد زاهد كوثری، قاهره، 1366 ق/ 1947 م؛ اسنوی، عبدالرحیم بن حسن، طبقات الشافعیة، به كوشش عبدالله جبوری، بغداد، 1390 ق؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، به كوشش بشار عواد معروف، بیروت، 1405 ق/ 1985 م؛ همو، المختصر المحتاج الیه من تاریخ ابن دبیثی، بیروت، 1405 ق؛ سیوطی، عبدالرحمن، بغیة الوعاة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1384 ق/ 1946 م؛ صفدی، خلیل بن ایبک، نكت الهمیان، به كوشش احمد زكیبك، قاهره، 1339 ق/ 1911 م؛ یاقوت، ادبا.
محمد آصف فكرت
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید