ابن درستویه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/223090/ابن-درستویه
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ شده
3
اِبْنِ دُرُسْتویه، ابومحمد عبدالله بن جعفر بن درستویه بن مرزبان فارسی فَسَوی (258-24 صفر 347 ق/ 872-17 مۀ 958)، محدث، ادیب، لغوی، نحوی. او در فَسا كه در آن روزگار شهری به بزرگی شیراز و خوش آب و هواتر از آن بود، به دنیا آمد (نک : خطیب، تاریخ، 9/ 428؛ یاقوت، بلدان، 3/ 891) و به همین جهت به فارسی و فَسَوی شهرت یافت. نام نیایش «درستویه» از دو كلمۀ فارسی «دُرُست» و پسوند «اویه» تشكیل شده است. پدرش جعفر از محدثان بزرگ و مشهور زمان خود بود (خطیب، همان، 9/ 429؛ ابن خلكان، 3/ 44) و از علی بن مَدیَنی و محدثان هم طبقۀ او روایت حدیث میكرد (خطیب، همانجا؛ ذهبی، سیر، 15/ 532). ابن درستویه از كودكی در سفرهای پدر به شیوۀ معمول محدثان، برای جمعآوری حدیث، با وی همراه گردید (همان، 15/ 531، 532) و تقریباً 12 ساله بود (نک : جبوری، 18- 19) كه با پدرش وارد بغداد شد و با محدث بزرگ آنجا، عباس دُوری (د 271 ق) ملاقات كرد و با راهنمایی پدر به استماع و روایت حدیث از او و محدثان هم طبقهاش پرداخت (ذهبی، العبر، 2/ 76-77) و با علمای نحو و لغت و ادب چون ابن قتیبۀ دینوری (213-276 ق/ 828- 889 م) و مُبرَّد (210-285 ق/ 825- 898 م) و ثَعلَب (200-291 ق/ 816-904 م) دیدار كرد. هر چند كه ابن درستویه رسماً نزد ابنقتیبه آموزش ندید (نک : ابنشاكر، 11/ 70؛ قس: ابنانباری، 143-144)، اما همان مصاحبت كوتاه با وی كه در اوج شهرت و در سنین كمال (حدود 60 سالگی) بود، در عطف توجه او به لغت و ادب بسیار مؤثر افتاد، و این تأثیر بعدها در شكل محتوای آثار وی آشكار گردید. ابن درستویه از این سفر به زادگاهش بازگشت (نک : جبوری، 19) و ملازمت و مصاحبت ابویوسف یعقوب بن سفیان فَسَوی را كه از مورخان و محدثان بزرگ و مردی دنیا دیده و پارسا و به روایتی شیعی مسلك بود (نک : یاقوت، همان، 3/ 892؛ قس: سمعانی، 10/ 223)، برگزید (نک : ذهبی، میزان، 2/ 400؛ ابن حجر، 3/ 267- 268) و كتاب تاریخ و مشیخۀ او را از وی روایت كرد (ذهبی، العبر، 2/ 76؛ ابن عماد، 2/ 375). وی نسخهای از تاریخ یعقوب فسوی را به صورت مجموعهای نفیس و صحیح تهیه كرد كه قرنها در دسترس دانشمندان بود (نک : خطیب، همان، 9/ 429؛ ابن انباری، 198). این كتاب تحت عنوان المعرفة و التاریخ الفَسَوی بروایة ابن درستویه به كوشش اكرم ضیاء العمری در سه جلد (بغداد، 1974-1975 م) به چاپ رسیده است. پس از درگذشت نخستین مربی و استادش، یعقوب فسوی (277 ق/ 890 م) بار دیگر راهی بغداد شد (قس: جبوری، همانجا). در آن هنگام ابن قتیبه از دنیا رفته بود، و ابن درستویه، شاگردی و مصاحبت مبرَّد را كه حدود 70 سال داشت، اختیار كرد (ابن شاكر، همانجا) و الكتاب سیبویه را تماماً نزد او خواند و از او روایت كرد و در فهم و تحلیل مضامین كتاب سیبویه و حفظ و نقل آرای وی استاد گردید (قفطی، 2/ 113). شرح كتاب سیبویه، مناظرة سیبویه للمبرد و شرح المقتَضَب (نک : آثار) دستاورد همین سالهاست. شرح وی بر كتاب المقتضبِ مبرد حكایت از روایت این كتاب از مبرد توسط ابندرستویه دارد. وی حوزۀ درس ثعلب را نیز در آخرین دهۀ عمر او (تقریباً 80 سالگی) درك كرد و نحو و لغت را طبق مبانی و اصول مكتب كوفیان از او آموخت و كتاب الفصیح را در لغت، از او فرا گرفت و روایت كرد (ابن ندیم، 81) و بعدها به شرح آن پرداخت. با درگذشت مبرد، پیشوای مكتب بصره و ثعلب، پیشوای مكتب كوفه، ابندرستویه در چهارمین دهۀ زندگانی، به عنوان دانشمندی صاحب نظر و نكتهسنج (قفطی، همانجا) و دقیق و اهل بحث، با معلوماتی وسیع و بیانی خوش (ابوحیان توحیدی، 1/ 131) جای خود را در مراكز علمی بغداد گشود. و چه بسا همین موفقیتها ابن درستویه را تا پایان عمر در بغداد ماندگار كرد (نک : خطیب، همانجا). نخستین دورۀ زندگانی ابن درستویه كه بیشتر در سماع و نقل حدیث گذشت (ذهبی، سیر، همانجا)، البته بیحاصل نماند و او توانست احادیث بسیاری را با اِسناد عالی روایت كند (همان، 15/ 531). بیهقی در السُّنَن الكُبری (5/ 355) و خطیب بغدادی در شَرَف اصحاب الحدیث (صص 13، 120، 121) از او حدیث نقل كرده است (قس: جبوری، 35) و بیشتر علمای رجال وثاقت او را در روایت حدیث پذیرفتهاند (نک : ذهبی، العبر، 2/ 77؛ قس: ابن كثیر، 11/ 233) و دو حكایتی را كه در تضعیف او آمده، مردود شناختهاند (نک : خطیب، تاریخ، 9/ 429؛ ابن انباری، 197؛ ابن شاكر، همانجا). چیرهدستی و ذوق و فهم او را در روایت حدیث (خطیب، ابن انباری، همانجاها) از كتابی كه در غریب الحدیث تألیف كرده و همچنین از استشهادات فراوان و دقیق او به احادیث نبوی كه فقط در كتاب تصحیح الفصیح بالغ بر 87 مورد است (نک : جبوری، 206)، میتوان دریافت. ابن درستویه در فصل دوم زندگانی علمی خویش، هنگامی كه به فراگیری ادبیات عرب روی آورد (ذهبی، همانجا)، تجربههایی را كه در كار حدیث فراهم آورده بود، در نحو و لغت نیز به كار بست (قس: جبوری، 35) و با تكیه بر آنها در ترویج مكتب نحوی و لغوی بصریان همت گماشت (نک : ابنندیم، 68). وی در موارد تعارض دو مكتب بصری و كوفی آراء بصریان را مقدم میداشت. چنانكه ردّی بر كتاب اختلاف النحویین ثعلب كوفی نوشت و كتاب جرمی را كه مشتمل بر نقطه نظرهای ادبی و لغوی بصریان بود، شرح و تفسیر كرد. در مقام تعارض نظرات سیبویه با اقوال دیگر بصریان نیز همواره بر آراء سیبویه پا میفشرد و حتی به تألیف كتاب النصرة لسیبویه علی جماعة النحویین دست زد. در عین حال، چنانكه از بررسی كتاب تصحیح الفصیح وی (نک : جبوری، 123-124) برمیآید، ابن درستویه به شیوۀ محققان، آراء بصریان و كوفیان را در كنار هم می آوَرَد و جانب حرمت و بیطرفی را فرو نمینهد و در بسیاری جایها از نام استادش ثعلب كوفی بدون تجلیل نمیگذرد. با اینهمه اصرار وی بر انتساب به مكتب بصره، ابن ندیم (همانجا) را بر آن داشته است كه وی را در این كار سخت متعصب بداند و این نظر از طریق او به دیگران نیز سرایت كرده است (نک : قفطی، 2/ 113؛ فیروزآبادی، 107؛ داوودی، 1/ 230). در علم نحو سخت تحت تأثیر مبرد بود. چنانكه در تصحیح الفصیح بسیار از او نقل كرده است (جبوری، 24). پس از درگذشت مبرد به تدریس كتاب سیبویه به روایت وی پرداخت (نک : زُبیدی، 187). پسرش، ابوجعفر احمد و شاگرد ممتازش، ابوعلی قالی از جمله كسانی بودند كه یك دورۀ كامل كتاب سیبویه را نزد او خواندند (همو، 121). با اینهمه خود او را هم آراء ویژهای در مباحث نحوی بود كه ابوحیان اندلسی (د 745 ق) در تذكرة النُّحاة (فهرست آن) آورده است. جبوری نیز (صص 125-132) آراء خاص وی را در نحو گرد آورده است. ظاهراً همین عنایت برخی از گذشتگان به آثار نحوی وی باعث شده كه بیشتر او را نحوی بخوانند (نک : ذهبی، سیر، 15/ 531) و جانب علم لغت را كه وی در آن بیشتر تبحر داشت، فرو نهند (نک : ابوحیان توحیدی، همانجا). در علم لغت، كتاب العین را كه اندك اندك حتی در انتسابش به خلیل هم تردید میشد (قفطی، 1/ 343؛ قس: ابن خلكان، 2/ 246-247) و بر اثر كوشش مخالفان میرفت تا مجهول القدر بماند، بار دیگر در حوزههای علم و ادب مطرح ساخت و كتاب الانتصار لكتاب العین و انه للخلیل را در دفاع از آن نوشت و آراء مفضّل ضبّی را كه با تألیف كتاب الرد علی الخلیل در مقام انكار العین و نقض مندرجات آن برآمده بود، رد كرد. الفصیح ثعلب كوفی را نیز كه كتابی كم حجم و پرفایده بود (نک : حاجی خلیفه، 2/ 1272) و سرنوشتی مشابه العین داشت (نک : یاقوت، ادبا، 5/ 144؛ ابنخلكان، 6/ 181؛ سیوطی، المُزهِر، 1/ 207)، به میدان نقد و بررسی كشانید و شرح عالمانهای (قفطی، 2/ 113) بر آن افزود و راه را برای شروح متعددی كه بعدها بر آن نوشته شد، هموار گردانید (حاجی خلیفه، همانجا) و در جای جای آن (بیش از 100 مورد) به آراء خلیل استناد كرد (قس: جبوری، 42). در فن عروض نیز در پاسخ یكی از دانشمندان كوفه كه در رد عروض خلیل كتاب نوشته و آن را بیاساس خوانده بود، كتابی جامع، در هفت جلد (ابن خیر، 399)، به نام جوامع العروض تألیف كرد. ابن درستویه در رشتههای مختلف علوم قرآنی نیز صاحب تألیف بود. مهمترین اثر او در این باب كتاب التوسّط است كه در آن به مقایسۀ كتاب معانی القرآن تألیف اخفش، از مكتب بصره و نیز كتابی به همین نام اثر ثعلب از مكتب كوفه (ابن ندیم، 37) پرداخت. همچنین به تألیف دو كتاب جداگانه به نامهای المعانی فی القرآن و تفسیر السّبع الطوال همت گماشت كه ناتمام ماندند. وی به خصوص، در علم قرائات كه عمدتاً با نحو و لغت سروكار دارد، صاحب نظر بود و كتاب الاحتجاج للقُرّاء را در این زمینه تألیف كرد (نک : همو، 38). ابن مقسّم بغدادی (محمد بن حسن بن یعقوب، د 354 ق) یكی از نحویان و مُقریان معاصر ابندرستویه، قرائت ویژهای برای قرآن مجید پیشنهاد كرد كه به اختیار ابن مقسم شهرت یافت. ابن درستویه با نوشتن ردیهای كتاب او را به باد انتقاد گرفت و سرانجام او را به توبه در محضر فقیهان و قاریان بغداد واداشت. از اینجا میتوان دریافت كه ابندرستویه تا چه حد به حفظ قرائات مشهور پایبند بوده است (قس: جبوری، 99). گذشته از محدثان بزرگی چون دار قُطنی (ابن شاكر، 11/ 70)، ابن شاهین، ابن مَنده (ذهبی، سیر، 15/ 531)، ابن المظفَّر و ابوعلی بن شاذان (ابن جوزی، 6/ 388) كه از ابندرستویه حدیث روایت كردهاند و ابن رزْقَوَیه كه احادیث بسیاری از عباس دوری را به روایت او در امالی خود آورده (خطیب، تاریخ، 9/ 429)، دانشمندان بزرگی نیز از وی نحو و لغت و ادب آموختهاند، ازجمله، مرزبانی (د 384 ق) كه در الموشَّح در مواضع متعدد از او روایت كرده است (نک : فهرست الموشح)، ابواسحاق طبری، بغدادی، فقیه مالكی (ابراهیم بن احمد، د 355 ق) كه الانتصار لكتاب العین را به خط خود و به روایت ابن درستویه نوشته است (جبوری، 33، 51، 52)، ابوطاهر مقری (عبدالله ابن محمد)، از قاریان معروف معاصر وی كه گفتهاند پس از ابن مجاهد، شیخ القراءِ بغداد (د 324 ق) كسی چون او در علم قرائات نیامده است و كرمانی، ابوعبدالله محمد بن عبدالله (نک : زبیدی، 120-121). شاخصترین شاگرد او ابوعلی قالی اسماعیل بن قاسم بغدادی (د 356 ق) است كه در امالی خود مكرراً در استشهادات شعری از او نقل میكند (نک : فهرست امالی). وی با تكیه بر مایۀ علمی و ادبی كه از ابن درستویه و دیگر علمای مشرق كسب كرده بود، به اندلس رفت و شمار قابل توجهی از كتب مشرقیان را در نحو و لغت و ادب به آن دیار برد و خود به تدریس و ترویج آنها همت گماشت كه از آن میان میتوان سه كتاب المكتفی، شرح الفصیح و العروض را كه همه از تألیفات ابن درستویه است، نام برد (نک : ابن خیر، 313، 342، 399). دربارۀ سال وفات ابندرستویه در گزارش ابن ندیم (ص 68) اختلاف فاحشی وجود دارد. وی درگذشت او را در «سیصد و سی و چند» میداند، ولی در این مورد گویا شرح حال ابن درستویه با نحوی معاصرش، ابن نحّاس (ابوجعفر احمد بن محمد، د 337 ق) كه ظاهراً تألیفاتی همنام تألیفات ابن درستویه داشته و مدتی ساكن بغداد بوده (نک : یاقوت، ادبا، 3/ 224-225، 228)، در هم آمیخته است.
1. تصحیح الفصیح (ابن شجری، 2/ 129) یا شرح الفصیح (ابن ندیم، همانجا؛ ابن خلكان، 3/ 45؛ ابن شاكر، همانجا؛ سیوطی، بغیة، 2/ 36) یا شرح فصیح ثعلب (فیروزآبادی، 107) كه شرحی است بر كتاب الفصیح ( فصیح الكلام) ثعلب كوفی. جلد اول این كتاب، به كوشش عبدالله جبوری (بغداد، 1975 م) به چاپ رسیده است. از آنجا كه ابن درستویه نام بسیاری از آثار خود را در تصحیح الفصیح آورده (نک : جبوری، 198- 199) ناچار باید این كتاب را در اواخر عمر نوشته باشد. فهرست كتابهایی كه در تصحیح ذكر شده، اینهاست: الارشاد، الحی و المیت، اِبطال الاضداد، اِبطال القلب، ابطال تعاقب الحروف، اتفاق الالفاظ و المعانی، افتراق معنی فَعَل و اَفْعَلَ، التركیب، عِلَل الاشتقاق و حججه، كتاب الكتّاب و الهدایة فی النحو (نک : جبوری، 47-74، 199). 2. شرح مایُكتَب بالیاء من الاَسماءِ المقصورة و الافعال. این رساله كه به ترتیب حروف الفبا تنظیم شده، برای نخستین بار به كوشش عبدالحسین فَتْلی در مجلة كلیة الآداب (بغداد، 1973 م) و بار دیگر به كوشش محمد بدوی مختون در مجلة معهد المخطوطات (شم 23، 1977 م) به چاپ رسیده است. 3. كتاب الكتّاب. این كتاب اخیراً با همین نام به كوشش ابراهیم سامرایی و عبدالحسین فتلی در كویت (1977 م) به چاپ رسیده و پیش از آن نیز دو بار در بیروت (1921 و 1927 م) به كوشش لویس شیخو چاپ شده است. ابن ندیم (ص 68) نام این كتاب را ادب الكتّاب المتمم ذكر كرده است. زمخشری در الكشّاف (1/ 74) این كتاب را كتاب الكتاب المتمم فی الخط و الهجاء خوانده و از آن نقل كرده است. آن را الالفاظ للكتاب (GAL, I/ 114)، الكتاب المتمم فی الخط و الهجاء (GAL, S, I/ 174)، كتاب الكتاب المتمم (حاجی خلیفه، 2/ 1451-1452) نیز نامیدهاند. این كتاب مشتمل بر 12 باب است و دانستنیهای نظری و عملی مورد نیاز كاتبان در آن گردآوری شده است. ابن درستویه خود در مقدمۀ آن میگوید: این كتاب در میان خاص و عام رایج خواهد شد و نویسندگان، كتابها و رسالههای علمی و ادبی خود را برپایۀ آن خواهند نوشت و هیچ كس از اهل ادب، از مضامین آن بینیاز نخواهد بود (نک : بستانی، ف، 3/ 59؛ جبوری، 74-77).
1. الارشاد. نسخهای از یك كتاب نحو به نام الارشاد در علم نحو ضمن مجموعهای به شمارۀ 1119 در كتابخانۀ وزیری یزد موجود است كه احتمالاً تألیف ابندرستویه است (وزیری، 3/ 864؛ نیز نک : جبوری، 50). 2. الحی و المیت یا الحیاة و الموت (ابوحیان اندلسی، 627)، دو نسخه از این اثر در كتابخانههای رباط و استانبول موجود است (GAS, VIII/ 107). 3. خبر قُسّ بن ساعدة و تفسیره (ابنندیم، 69؛ قفطی، 2/ 114). سخاوی (ص 165) این كتاب را نام برده و ابنكثیر (2/ 231، 236) از آن نقل كرده است. در كتابخانۀ چستربیتی ضمن مجموعهای به شمارۀ 5498 كتابی ذیل عنوان حدیث قس بن ساعدة موجود است كه احتمال دارد همین اثر ابندرستویه باشد (GAS, II/ 182).
علاوه بر 8 اثر كه ابندرستویه خود در كتاب تصحیح الفصیح از آنها نام برده است، كتابها و رسالههای زیر را نیز به او نسبت دادهاند: 1. الاِحتجاج للقراء (ابن ندیم، 38، 69). قفطی (همانجا) این كتاب را الاحتجاج للفراء نامیده است كه نمیتواند درست باشد (نک : الرد علی الفراء ... )؛ 2. اخبار النحویین (ابن ندیم، 69) یا اَخْبار ألنُّحاة (طاش كوپریزاده، 1/ 136) یا طبقات النحاة (نک : حاجی خلیفه، 2/ 1107- 1108). ریاضیزاده (ص 24) كتاب اخبار النُّجّاب را بر آثار ابن درستویه افزوده است كه ظاهراً باید تصحیفی از نام اخبار النحاة بوده باشد؛ 3. الازمنة، ناتمام (ابن ندیم، همانجا)؛ 4. اسرار النّحو، ناتمام (فیروزآبادی، 107)؛ 5. الانتصار لكتاب العین و اَنَّهُ للخلیل (قفطی، فیروزآبادی، همانجاها)؛ 6. تفسیر السبع الطوال، ناتمام (ابن ندیم، 68؛ قفطی، همانجا؛ داوودی، 1/ 231)؛ 7. تفسیر قصیدة شبیل بن عزرة (ابن ندیم، 69؛ نک : جبوری، 54)؛ 8. تفسیر الشیء، ناتمام (ابن ندیم، همانجا)؛ 9. تفسیر كتاب الجَرمی (خطیب همانجا؛ ابنخلكان، 3/ 44) یا شرح كتاب الجَرمی (نک : ابن ندیم، همانجا؛ ابن انباری، 197)، زبیدی (ص 116). این كتاب را جامع اصول عربیت دانسته و قفطی (2/ 113) آن را در نوع خود بینظیر خوانده است؛ 10. تفسیر المفضّلیات یا شرح المفضّلیات، ناتمام (ابن ندیم، همانجا؛ قفطی، 2/ 114؛ فیروزآبادی، همانجا)؛ 11. التوسط بین الاخفش و ثعلب فی معانی القرآن ( تفسیر القرآن) و اختیار ابی محمد فی ذلك (ابن ندیم، 37، 68؛ داوودی، همانجا؛ ابن خلكان، 3/ 45)؛ 12. جوامع العروض (ابن ندیم، 69) یا العروض (ابن خیر، 399). این كتاب همان الرد علی بُزُرج العروضی است (قس: جبوری، 56)؛ 13. الرد علی ابن خالویه فی الكُل و البعض (ابن ندیم، همانجا)؛ 14. الرد علی ابن مقسم فی اختیاره؛ 15. الرد علی ابی زَید البلخی فی النحو؛ 16. الرد علی ثعلب فی اختلاف النحویین كه در رد كتاب اختلاف النحویین ثعلب كوفی نوشته شده است؛ 17. الرد علی الفراء فی المعانی (ابن ندیم، همانجا) كه رد بر معانی القرآن فراء است (نک : جبوری، 60)؛ 18. الرد علی المفضل بن سلمة (ابن ندیم، 68) یا الرد علی المفضّل (الضّبی) فی الرد علی خلیل (ابن خلكان، همانجا؛ صفدی، 17/ 104؛ سیوطی، بغیة، همانجا). كتاب مفضل ضبی الرد علی الخلیل و اصلاح ما فی كتاب العین من الغلط و المحال و التصحیف نام دارد (ابن ندیم، 80)، ولی ابن شاكر (همانجا) با حذف «فی» از میان نام كتاب، دو كتاب به نامهای الرد علی المفضل و الرد علی الخلیل به ابن درستویة نسبت داده كه تناقضی آشكار است. با اینهمه بعضی فهرستنویسان از او پیروی كردهاند (طاش كوپریزاده، همانجا؛ بغدادی، هدیه، 1/ 446). ابن ندیم (ص 69) الرد علی من نقل كتاب العین عن الخلیل و نقض كتاب العین (ص 68) را نیز به ابن درستویه نسبت داده است كه ظاهراً این دو عنوان باید بر روی هم نام دیگر همین كتاب الرد علی من نَقَض كتاب العین عن الخلیل بوده باشد (قس: جبوری، 72-73)؛ 19. الرد علی من قال بالزوائد و قال یكون فی الكلام حرف زائد (ابن ندیم، 69)؛ 20. رسالة الی نجیح الطولونی فی تفضیل العربیة (ابن ندیم، همانجا)؛ 21. شرح كتاب سیبویه (ابوحیان توحیدی، 1/ 131)؛ 22. شرح المقتضب كه شرحی است ناتمام بر كتاب مشهور مبرد؛ 23. شرح الكلام و بناه (ابن ندیم، همانجا) یا شرح الكلام و نكته (قفطی، همانجا)؛ 24. غریب الحدیث (ابن ندیم، 68)؛ 25. الكلام علی ابن قتیبة فی تصحیف العلماء (همو، 69؛ جبوری، 59)؛ 26. المذكر و المؤنث (ابن ندیم، 68)؛ 27. معانی الشعر؛ 28. المعانی فی القرآن (ابن ندیم، همانجا؛ ذهبی، سیر، 15/ 532؛ قس: جبوری، 69). ابن شاكر (همانجا) نام این اثر را تفسیر القرآن ذكر كرده است؛ 29. المقصور و الممدود (ابنندیم، همانجا)؛ 30. المكتفی در علم نحو (ابن خیر، 313)؛ 31. مناظرة سیبویه للمبرد (ابن ندیم، 69) كه میتواند تقریرات درس استادش مبرد بوده باشد؛ 32. النصرة لسیبویه علی جماعة النحویین (ابن ندیم، همانجا) كه به گفتۀ قفطی (2/ 114) ناتمام مانده است. در بعضی نسخههای الفهرست (ندیم، همانجا) نام كتاب به صورت النصرة لِسُوَید ... تصحیف شده و از آنجا به منابع دیگر نیز (بغدادی، ایضاح، 2/ 343؛ همو، هدیه، همانجا) سرایت كرده است؛ 33. نقض كتاب ابن الراوندی علی النحویین (ابن ندیم، همانجا)؛ 34. الهجاء (همو، 68) كه خطیب بغدادی (9/ 428) آن را از بهترین كتابهای ابن درستویه دانسته و زبیدی (ص 116) از نظر موضوع و محتوا آن را ستوده است (نیز قفطی، 2/ 113). حاجی خلیفه (2/ 1472) نام این كتاب را به صورت الهیجاء تصحیف كرده است. در الفهرست ابن ندیم (ص 68) شرح الجرمی به اشتباه عنوان توضیحی الهدایة قلمداد شده است. برخی از محققان معاصر كتاب الهدایة را كه ضمن مجموعۀ كتابهای درسی جامع المقدمات مكرراً چاپ شده است، همین اثر ابندرستویه پنداشتهاند (نک : مشار، 246، 1002، 1003)، درحالیكه ابواب و فصول آن مطابق الكافیة مرتب شده كه مؤلف آن (ابنحاجب، د 646 ق/ 1248 م) حدود 300 سال بعد از ابن درستویه میزیسته است (نک : جبوری، 73-74).
ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد، نزهة الالباء، به كوشش ابراهیم سامرایی، بغداد، 1959 م؛ ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، حیدرآباد دكن، 1357 ق؛ ابن حجر، احمد بن علی، لسان المیزان، حیدرآباد دكن، 1329-1331 ق؛ ابن خلكان، وفیات؛ ابن خیر، محمد، فهرسة، به كوشش فرانسیسكو كودرا، بغداد، 1963 م؛ ابن شاكر كتبی، محمد، عیون التواریخ، نسخۀ خطی احمد ثالث، استانبول، شم 2229؛ ابن شجری، هبة الله، الامالی، حیدرآباد دكن، 1349 ق؛ ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، 1350 ق؛ ابن كثیر، البدایة؛ ابن ماكولا، علی بن هبةالله، الاكمال، به كوشش عبدالرحمن ابن یحیی معلمی، حیدرآباد دكن، 1402 ق/ 1982 م؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابوحیان توحیدی، علی بن محمد، الامتاع و المؤانسة، به كوشش احمد امین و احمد الزین، قاهره، 1939 م؛ ابوحیان اندلسی، محمد بن یوسف، تذكرة النحاة، به كوشش عفیف عبدالرحمن، بیروت، 1406 ق/ 1986 م؛ بستانی ف؛ بغدادی، ایضاح؛ همو، هدیه؛ بیهقی، احمد بن حسین، السنن الكبری، به كوشش یوسف عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة؛ جبوری، عبدالله، ابن درستویه، بغداد، 1973-1974 م؛ حاجی خلیفه، كشف؛ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، قاهره، 1349 ق؛ همو، شرف اصحاب الحدیث، به كوشش محمد سعید خطیب اوغلی، آنكارا، 1971 م؛ داوودی، محمد بن علی، طبقات المفسرین، بیروت، 1403 ق/ 1983 م؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط و ابراهیم زیبق، بیروت، 1404 ق/ 1984 م؛ همو، العبر، به كوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، 1405 ق/ 1985 م؛ همو، میزان الاعتدال، به كوشش علیمحمد بجاوی، بیروت، 1382 ق/ 1963 م؛ ریاضیزاده، عبداللطیف بن محمد، اسماء الكتب، به كوشش محمد تونجی، دمشق، 1403 ق؛ زبیدی، محمد بن حسن، طبقات النحویین واللغویین، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1973 م؛ زمخشری، محمود بن عمر، الكشاف، بولاق، 1318- 1319 ق؛ سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، الاعلان بالتوبیخ، به كوشش ف. روزنتال، بغداد، 1382 ق/ 1963 م؛ سمعانی، عبدالكریم بن محمد، الانساب، به كوشش عبدالرحمان معلمی یمانی، حیدرآباد دكن، 1385 ق/ 1966 م؛ سیوطی، بغیة الوعاة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1384 ق/ 1965 م؛ همو، المزهر، به كوشش محمد احمد جاد المولی بك و دیگران، بیروت، 1986 م؛ صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، به كوشش د. كراوولسكی، بیروت، 1401 ق/ 1981 م؛ طاش كوپریزاده، احمد بن مصطفی، مفتاح السعادة، حیدرآباد دكن، 1328- 1329 ق؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، البلغة، به كوشش محمد مصری، دمشق، 1392 ق/ 1972 م؛ قالی، اسماعیل بن قاسم، الامالی، بیروت، دارالكتب العلمیة؛ قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1371 ق/ 1952 م؛ مرزبانی، محمد بن عمران، الموشح، به كوشش محبالدین خطیب، قاهره، 1385 ق؛ مشار، چاپی عربی؛ وزیری، خطی؛ یاقوت، ادبا؛ همو، بلدان؛ نیز:
GAL; GAL, S; GAS. محمدعلی لسانی فشارکی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید