ابن حناط
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/223014/ابن-حناط
دوشنبه 1 اردیبهشت 1404
چاپ شده
3
اِبْنِ حَنّاط، ابوعبدالله محمد بن سليمان رُعَينی (د جمادی الآخر 437 ق/ 1045 م)، كاتب و شاعر نابينای قُرطُبی. نسب او به ذورُعَيْنِ حِميَری از قبايل جنوب عربستان میرسد ــ كه پس از مهاجرت به اندلس، در دار ذی رعين (كه به سبب اقامت ايشان در آن بدين نام شهرت يافته) مسكن گزيدند (ابنحزم، 434؛ مقری، 1/ 296) ــ و چون پدرش در قرطبه گندم فروشی داشت، وی به ابن الحناط شهرت يافت (ابنسعيد، 1/ 121). او ظاهراً در قرطبه تولد يافت. از آغاز ضعفی در چشمانش پديدار بود كه در جوانی، بر اثر مطالعه، به نابينانی انجاميد، اما نابينايی نه تنها به استعداد او زيانی نرسانيده كه موجب شكوفايی آن نيز گرديد (ابن بسام، 1(1)/ 384). ظاهراً به يُمن همين استعداد بود كه گندم فروش زادۀ نابينا، نظر خاندان ذكوانی را كه از قضات ثروتمند قرطبه بودند، به خود جلب كرد و در پناه آنان توانست با خاطری آسوده به كار دانش بپردازد (ابنسعيد، همانجا) و علاوه بر شعر و ادب، در علومی چون نجوم، هيأت، منطق، فلسفه و حتی پزشكی، چنان تبحر يابد كه ابنبسام (1(1)/ 383) او را از جملۀ دانشمندترين مردمان زمانش بشمارد. در اين ايام، وی علاوه بر كار ادب، به طبابت نيز میپرداخت، زيرا میبينيم كه ابن ذكوان وزير، فرزندش را برای معالجه نزد او میفرستد (ابن سعيد، 1/ 122). ابنحناط در قرطبه، با بزرگان ادب نشست و برخاست داشت. ابنبسام (1(1)/ 305-306؛ قس: ابنظافر، 83؛ مقری، 3/ 610) از اين كسان نام برده است: ابن بُرْد، ابوبكر مروانی، طُبْنی و بهويژه ابن شُهَيْد. وی میكوشيد با ابن شهيد برابری كند، به همين جهت با وی «مناقضات» فراوان داشت و گاه بر وی چيره میآمد (ابن بسام، 1(1)/ 383؛ حميدی، 1/ 101-102؛ ابن قفطی، 462)، با اينهمه هم او را مدح گفته (حميدی، 1/ 102؛ نيز نک : ابن قفطی، همانجا) و هم از خبر مرگ او گريسته است (حميدی، همانجا؛ ضبی، 67- 68؛ مقری، 3/ 263)، به قول ابن ابار (1/ 387) از زمان تسلط حموديان بر قرطبه (407 ق/ 1016 م) بود كه كار ابن حناط بالا گرفت، زيرا از خاندان حمودی علوی، يك بار علی (407 ق) و دوبار برادرش قاسم (408 ق و 412 ق) بر قرطبه چيره شد و ابن حناط كه به آيين شيعه بود، از ايشان هواداری میكرد. 4 قصيدهای (ابن بسام، 1(1)/ 390-393) كه در مدح علی و قصيدۀ ديگری كه در مدح برادرش قاسم سروده، دليل روشنی بر اين امر است، اما چون تسلط اين خاندان بر قرطبه دوام نيافت، وی با دشمنی اهل آن شهر مواجه شد. علت دشمنی عامۀ سنی مذهب، بیگمان گرايش او به تشيع بوده است. در رسايل و اشعار او گاه به اين نكته اشاره رفته است: در رسالهای كه خطاب به علی ابن حمود نوشته، از «مكارم هاشميه و افعال علويه» سخن میگويد و در شعری كه سخت به شعر منسوب به فرزدق در مدح امام زينالعابدين (ع) شبيه است، «ابناء فاطمه» را میستايد (عمادالدين كاتب، 2/ 300-307). همچنين، صفتهای بددينی، بیتدبيری، بیاعتمادی به خويشتن و تلون مزاج... كه ابن بسام به او نسبت داده (1(1)/ 384؛ قس: ابن سعيد، 1/ 123)، علتی جز تشيع او نداشته است. با اينهمه ابنسعيد مینويسد (1/ 121) كه چون علم منطق بر وی غالب بود، از قرطبه تبعيدش كردند. به به هر حال وی در اواخر عمر، شايد اندكی بعد از 431 ق/ 1040 م هم به سبب تشيع، هم به دليل گرايش به فلسفه، و هم از بيم ابوحزم جهور (ابنابار، 1/ 387) كه در 422 ق/ 1031 م بر قرطبه چيره شده بود، به جزيرة الخضراء گريخت و نزد حمويان كه پيش از آن در قرطبه مدحشان گفته بود، پناه گرفت. محمد المهدی كه در آن هنگام صاحب الجزيرة بود، از او حمايت كرد (ابنبسام، 1(1)/ 383؛ ابن سعيد، همانجا)، اما در منابع موجود، هيچ شعری كه ابن حناط در مدح وی سروده باشد، نيامده است. در آخرين سالهای عمر، شايد به اميد بازگشت به قرطبه، در مرگ ابوحزم جهور مرثيهای سرود و در آن ابوالوليد را به جانشينی پدر تهنيت گفت (ابنبسام، 1(1)/ 393). در آخرين سال عمر نيز رسالهای كه خود وَشْی القلم و حَلْی الكرم خوانده و به الرسالة المهرجانية معروف گرديده برای مظفر بن افطس كه در 437 ق/ 1045 م امير بطليوس شد، فرستاد (ابن ابار، همانجا). اين رساله تاريخ وفات او را كه ابنحيان ذكر كرده (ابنبسام، 1(1)/ 383) تأييد و گفتۀ حميدی (1/ 103) و سمعانی (4/ 272) و ضبی (ص 68) را سست میسازد. از جزئيات زندگی او چيز ديگری نمیدانيم. ابن سعيد (1/ 122) شوخی مستهجنی به او نسبت میدهد كه با آن خوی ناشايستی كه ابنبسام در حق او ذكر كرده، بیتناسب نيست، اما شعر و نثر او، بیآنكه مزيت چشمگيری داشته باشد، محتشم و پروقار است. از آثار او جز همان چند رساله و چند قصيده كه در منابع آمده است، چيزی نمیشناسيم و نمیدانيم آيا او آن چنانكه ابن ابار (همانجا) مدعی شده ديوانی داشته است يا نه. از رسايل و قصايد مدحيۀ او، منتخباتی را ابنبسام آورده است، اما گزيدههای عمادالدين كاتب اصفهانی غالباً در معانی ديگری است: رساله در طرديات (2/ 297)، وصف عروسی و خوراك و شراب در آن (2/ 298)، وصف كشتی و كسانی كه سوار و پياده میشوند (2/ 299-300).
ابن ابار، محمد بن عبدالله، التكملة لكتاب الصلة، به كوشش عزت عطار حسينی، قاهره، 1375 ق/ 1955 م؛ ابن بسام، علی، الذخيرة فی محاسن اهل الجزيرة، قاهره، 1358 ق/ 1939 م؛ ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، بيروت، 1403 ق/ 1983 م؛ ابن سعيد، علی بن موسی، المغرب، به كوشش شوقی ضيف، قاهره، 1953 م؛ ابن ظافر، علی، بدائع البدائه، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1390 ق/ 1970 م؛ ابن قفطی، علی بن یوسف، المحمدون من الشعراء و اشعارهم، به كوشش رياض عبدالحميد مراد، دمشق، 1395 ق/ 1975 م؛ حميدی، محمد بن ابی نصر، جذوة المقتبس، به كوشش ابراهيم ابياری، بيروت، 1403 ق/ 1983 م؛ سمعانی، عبدالكريم بن محمد، الانساب، به كوشش عبدالرحمن بن يحيی المعلمی اليمانی، حيدرآباد دكن، 1384 ق/ 1964 م؛ ضبی، احمد بن یحیی، بغية الملتمس، مادريد، 1884 م؛ عمادالدين كاتب، محمد بن محمد، خريدة القصر، به كوشش آذرتاش آذرنوش و ديگران، تونس، 1971 م؛ مقری تلمسانی، احمد بن محمد، نفح الطيب، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1388 ق/ 1968 م.
آذرتاش آذرنوش
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید