ابن حجه حموی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222940/ابن-حجه-حموی
دوشنبه 1 اردیبهشت 1404
چاپ شده
3
اِبْنِ حِجّۀ حَمَوی، تقیالدين ابوبكر بن علی بن عبدالله (767- 15 شعبان 837 ق/ 1366 م -27 مارس 1434 م)، اديب، شاعر، موشّح سرا و مؤلف حنفی كه علاوه بر مشاغل اجتماعی برخی از وظايف و مناصب دينی را نيز بر عهده داشت (ابنحجر، 8/ 310؛ ابن تغری بردی، 15/ 190). وی در حماة شام به دنيا آمد و همانجا پرورش يافت. از دوران جوانی او اطلاع چندانی در دست نيست، جز آنكه گفتهاند به حفظ قرآن اهتمام داشت و از طريق كار حرير و دگمهسازی امرار معاش میكرد. از همين روست كه گاه او را «ازراری» ناميدهاند (سخاوی، 11/ 53). ابن حجّه زندگی ادبی خويش را با شركت در مجلس علمای حماة از جمله شيخ هيتی و عز موصلی آغاز نمود و از محضر آنان بهرهها برد و نيز ملازم مجلس علاء قضامی شد تا آنكه در سرودن «زجل» و «مواليا» مهارت يافت (همانجا). سپس به سبك كهن روی آورد و در مدح بزرگان حماة قصيدهها پرداخت و چون در اين كار شهرتی يافت، به دمشق رفت و برهان بن جماعه قاضی شام را در قصيدهای شيوا مدح كرد. آنگاه شهرت وی فراگير شد و از آن پس سفرهای متعدد خود را ميان قاهره و شام آغاز كرد. در قاهره به وزير ابن مكانس (د 794 ق/ 1392 م) كه خود نيز شاعر بود، پيوست و او را مدح گفت. در اين سفر به حضور بسياری از بزرگان نيز از جمله ابن خلدون راه يافت و به مدح آنان پرداخت (ربداوی، 43، 44). پس از چندی به شام بازگشت و زمانی به دمشق رسيد كه ظاهر برقوق آن را پس از چندی محاصره، به آتش كشيده بود (791 ق). ابن حجه مشاهدات خود را از شهرِ در آتش سوخته در نامهای بس شورانگيز تحت عنوان ياقوت الكلام... برای ابن مكانس وصف كرده است كه بیگمان يكی از زيباترين آثار او محسوب میگردد (نک : دنبالۀ مقاله). وی در طول اقامتش در شام به مدح امرای دمشق، حِمْص و حماة پرداخت كه از آن جملهاند: علاءالدين ابن ابی البقا قاضی دمشق و امينالدين حمصی (ابنحجر، 8/ 311). در فاصلۀ سالهای 801 تا 815 ق بارها بين شام و مصر سفر كرد و شاهد بسياری از وقايع از جمله حريق مجدد دمشق توسط تيمور لنگ (نک : ربداوی، 46) بود. در 803 ق در حلب به خدمت علاّن نايب شهر درآمد. سپس چون علان از بيم سلطان فراری شد، وی مدتی در خفا زيست، ليكن با وساطت صدرالدين ابن آدمی به خدمت نايب دمشق شيخ محمودی درآمد. آنگاه دمرداش را كه در طرابلس بر فرنگان پيروز شده بود، مدح گفت و بر اثر آن، به دمشق رفت و كار كتابت ديوان او را به عهده گرفت. در 813 ق كه الملك الناصر به دمشق وارد میشد، دوباره مدتی پنهان شد و در 814 ق به حلب رفت. بیگمان طی همين سالها بود كه وی فرصت تأليف و تصنيف يافت (همو، 46- 48). پس از قتل فرج برقوق در 815 ق/ 1412 م چون شيخ محمودی، با نام المؤيد ابوالنصر زمام امور را در قاهره به دست گرفت، ابن حجه را همراه خويش به آن ديار برد و نديم و شاعر مخصوص خود ساخت و سپس بر مناصب عالی برگماشت. بدين سان، ابن حجه اعتباری فراوان و ثروتی كلان فراهم آورد (نک : قريشی، 12-13). ابن حجه نمونهای از نامههای خود را كه در همين روزگار نوشته و مربوط به 819 ق/ 1416 م است، در كتاب ثمرات الاوراق نقل كرده است (صص، 346-347). پس از چندی ابن حجه متصدی ديوان انشا در دربار ملك مؤيد شد (ابن حجر، 8/ 311؛ سخاوی، 11/ 54؛ ابن اياس، 2/ 155). ابن حجه را به حكم وظايفی كه داشت، غالباً در التزام ركاب ملك میيابيم. در سفری كه ملك به بلاد روم كرد، وی شرح سفر و فتوحات سلطان را در شمال شام و آسيای صغير به نثری نسبتاً مغلق و مسجع شرح داده كه در ثمرات الاوراق (صص 370-380) میتوان يافت. البته در اكثر اين موفقيتها كه نصيب ابنحجه میشد، نبايد تأثير قاضی ناصرالدين بارزی را فراموش كرد (سخاوی، همانجا). وی كه خود منشی مخصوص سلطان بود، ابن حجه را تا مقام شيخوخت ادبای مصر بركشيد (ابن اياس؛ همانجا). ابنحجه در خزانة الادب (ص 2) صريحاً به اين مسأله اعتراف میكند و وی را مشوق خويش میشمارد. ابن حجه با همۀ خوش خلقی و جوانمردی، بسيار مغرور و متكبر بود و در ديگر شعرا به چشم شاگردان خويش مینگريست و سرقتهای ادبی ايشان را آشكار میساخت و بدين سان موجب رنجش و آزار آنان میگرديد. از اين رو همينكه بزرگترين حامی او يعنی ملك مؤيد در 830 ق/ 1427 م درگذشت، شاعران كه كينۀ وی را به دل داشتند، فرصت را غنيمت شمرده، به هجو او پرداختند و در هجاهای خويش از هيچ سخن گزندهای فروگذار نكردند و حتی خضاب بستن او را در كهنسالی، به باد ريشخند گرفتند. دگرگونی احوال شاعر موجب شد كه حتی دوستان و ياران كهن از او روی برتابند. مثلاً نواجی (صاحب حلية الكميت كه اشعار بسياری از او نقل كرده است) همۀ مراتب مودتی را كه با او داشت، فراموش كرده كتاب الحجة فی سرقات ابن حجة را در انتقاد از او تأليف كرد (سخاوی، 11/ 54- 55؛ ابن اياس، 2/ 156). ابن حجه كه عرصۀ حيات را بر خود تنگ میديد، به ناچار در 830 ق قاهره را ترك گفت و به زادگاه خود بازگشت و باقی عمر را در كار علم و ادب سپری كرد (ابنحجر، 8/ 311). ابنحجه با آنكه در حماة از زندگی آسودهای برخوردار بود، باز در اواخر عمر در روزگاری كه كمالالدين ابن بارزی رياست ديوان انشا را به عهده گرفت، مقدمات بازگشت به قاهره را مهيا ساخت، اما اجل مهلتش نداد و در زادگاه خويش از دنيا رفت (سخاوی، همانجا) و به قول صابونی در تاريخ حماة او را در نزديكی باب جسر به خاك سپردند (زركلی، 2/ 67، حاشيۀ 2) و بقايای آرامگاهش تا اواخر سدۀ 13 ق/ 19 م هنوز باقی بود (همانجا). ابن حجه در تمامی دوران حيات خود مجالست و مصاحبت علما را ترك نكرد و نيز بسياری از بزرگان علم از محضر وی بهره بردند. ابن حجر از ملاقتهای مكرر خود با وی در 836 ق و محبت و صداقتی كه ميانشان بود، ياد میكند و متذكر میشود كه در حماة كتب و اشعار و شروح بسياری را از او استماع كرده است. ابن خطيب ناصريه نيز كه وی را امام ادبای زمان معرفی میكند به مراتب دوستی و مذاكراتی كه در ادب و تاريخ ميانشان جريان داشته است، اشاره میكند (ابن حجر، 8/ 311؛ سخاوی، 11/ 54) و مقريزی نيز میگويد كه نخستين بار ابن حجه را در 812 ق/ 1409 م در دمشق ديده است و سپس مقداری از اشعارش را نقل میكند (همو، 11/ 55). بیترديد ابنحجه را میتوان يكی از بزرگترين شعرا و ادبای دورۀ مماليك به شمار آورد. وی از جمله كسانی است كه شيوۀ زجل و مواليا را در شرق رونق بخشيد. اشعار او آينۀ تمام نمای ادبيات اين دوره است. عنايت خاص به صنايع لفظی كه از ويژگيهای اين روزگار است. به نحو بارزی در آثار وی پديدار است. يكی از فنونی كه بسيار مورد توجه او بوده، همانا مخمس كردن قصايد مشهور است، از جمله مشهورترين تخميسات وی تخميس «الاسماء الحسنی» ــ عينيۀ مشهور سهيلی ــ است (GAL, I/ 312) و ديگر تخميس «بُردۀ» بوصيری (بلوشه، شم 6072؛ شورا، 7/ 245) و تخميس قصيدۀ عبدالقادر گيلانی با عنوان «رشف المنهلين فی تخميس ابيات الشيخ عبدالقادر الكيلانی» (GAL, II/ 19). از جمله معارضات وی بديعيۀ معروف اوست كه در معارضه با بديعيان صفیالدين حلی و عزالدين موصلی سروده است. برخی از نويسندگان متأخر و معاصر در عين ستايش شعر او، بر خلاف گذشتگان، آن را خالی از تكلف و تصنع نمیدانند (نک : شوكانی، 1/ 165؛ فروخ، 3/ 840)، اما نثر او را به شيوايی و استواری ستوده و برتر از شعرش شمردهاند (همانجاها؛ شكر، 1/ 123). كثرت نسخ خطی و عناوين متعدد مؤلفات ابن حجه دليل روشنی بر اقبال مردمان به آثار اوست. تبحر او در علوم و فنون مختلف ادب قابل توجه و تعمق است. با اينهمه هيچ ابايی از «سرقت ادبی» نداشت چنانكه پيش از اين به الحجة فی سرقات ابنحجة اشاره شد. قريشی مصحح كتاب بلوغ الامل او در مقدمه (صص 29-33) اشاراتی به سرقتهای وی در زمينۀ ازجالِ ديگر شاعران كرده است. آثار متعدد او برخی به چاپ رسيده و بسياری از آنها هنوز به صورت نسخ خطی در كتابخانههای مختلف دنيا پراكنده است. وی علاوه بر تأليف، به جمعآوری اشعار ديگر شعرا، تلخيص كتب و شرح قصايد معروف نيز پرداخته است (نک : GAL, I/ 33).
1. بديعيه، قصيدهای است شامل 143 بيت كه با وزن و قافيۀ قصيدۀ مشهور «بردۀ» بوصيری و چنانكه اشاره شد، در معارضه با بديعيههای معاصرانش صفیالدين حلی و عزالدين موصلی سروده شده است. اگر چه ابن حجه از جهت صدق نيت در مدح پيامبر و قدرت بيان و قوت تركيبها و استعمال فنون بلاغی، به پايۀ بوصيری نمیرسد (فروخ، 3/ 840)، اما از جهت روانی و سلاست، با وجود برخی تكلفها، بر دو قصيده سابقالذكر تقدم دارد (ضيف، 362-363). وی اين قصيده را كه به درخواست ناصرالدين بارزی (ابنحجه، خزانة الادب، 2) سروده و حاوی 136 نوع از انواع صنايع بديعی است، «تقدیم ابیبكر» ناميده است (قريشی، 25). ابن حجه خود دو شرح بر اين قصيده نوشته است كه: يكی شرح مختصر قصيده با نام ثبوت الحجة كه برخی «تقدیم ابیبكر» را نام همين شرح مختصر دانستهاند (فروخ، همانجا) و ديگری شرح مفصل قصيده با نام خزانة الادب و غاية الارب در 3 جلد (نک : دنبالۀ مقاله). بديعيه بارها به چاپ رسيده است. در باب اين اثر كتب بسياری تأليف شده كه از جمله میتوان به كتابهای زير اشاره كرد: كتاب اقامة الحجة علی التقی ابن حجة تأليف ابوبكر ابن شهاب حصری كه در آن به تكلفهای بديعيه و ركاكت آن میپردازد؛ كتاب الحجة علی من زاد علی ابن حجة تأليف عثمان بك حيانی جليلی (د 1245 ق/ 1829 م). عثمان بك با آنكه اعتراف میكند ابن حجه ديگر مسألهای در علوم بديع باقی نگذاشته (نک : قريشی، 21)، باز سعی میكند بر شمار صنايع بديعی بيفزايد. اين كتاب به كوشش محمد صديق جليلی در موصل (1351 ق/ 1932 م) به چاپ رسيده است؛ العقد البديع فی فن البديع تأليف خوری بولس عواد كه در واقع شرحی است بر آن قصيده. اين كتاب در 1881 م در بيروت به چاپ رسيده است. 2. بلوغ الامل فی فن الزجل، يكی از معدود كتابهايی است كه به شعر عاميانۀ عرب پرداخته است. اين اثر با آنكه از 100 صفحه تجاوز نمیكند، يكی از مهمترين منابع پژوهش در «زجل»، «قوما»، «كان ماكان» و احياناً «مواليا» است. وی در اين كتاب به روش صفیالدين حلی در العاطل الحالی و المرخص الغالی كه زجل سرايان شام را معرفی كرده، به ذكر زجل گويان مصر میپردازد. او بارها به كتاب حلی استناد كرده و گاه مطالب او ــ و حتی زجل ديگران ــ را به خود نسبت میدهد (همو، 29-33). وی ابن قزمان را مخترع زجل دانسته (ابن حجه، بلوغ، 52) و بارها به او و شعرش استناد كرده است. اين كتاب در دمشق به كوشش رضا محسن قريشی در 1974 م به چاپ رسيده است. 3. تأهيل الغريب، ذيلی است بر كتاب ثمرات الاوراق كه در ترتيب موضوعات با اين كتاب هماهنگ است. واندك (ص 486) اشتباهاً تأهيل را منسوب به ابراهيم احدب ــ مؤلف ديگر ذيل كتاب ــ میداند. اين ذيل يك بار در 1292 ق در حاشيۀ المستطرف و بار ديگر در 1300 ق در حاشيۀ ثمرات الاوراق به چاپ رسيده است. 4. ثمرات الاوراق. ابن حجه در ضمن اين كتاب حكايات و نوادری را كه معمولاً در مجالس و محافل نقل میكنند، جمعآوری كرده، از اين رو مطالب كتاب او را منتخباتی از اخبار، گلچينی از اشعار، گزيدهای از رسايل و سفرنامهها كه از كتابهای ادب و تاريخ برگرفته شده تشكيل میدهد. در مطاوی اين كتاب نكات بسيار مفيدی در زمينههای تاريخی فراهم آمده است. از ميان سفرنامههايی كه در اين اثر آمده است، دو سفرنامه را او خود نوشته است: يكی سفرنامۀ روم در ملازمت ملك مؤيد است و ديگری به صورت نامهای است خطاب به ابن مكانس در وصف شهر دمشق (نک : ذيل رسالۀ ياقوت الكلام در همين مقاله). ظاهراً همين نامه سبب شده است كه بروكلمان به خطا موضوع اين نامه را بر كل كتاب تعميم دهد و آن را شرح سفر ابن حجه از قاهره به دمشق و وصف اين دو ديار بداند (نک : EI2). اين كتاب دارای دو ذيل است كه يكی توسط ابراهيم احدب و ديگری توسط خود ابن حجه و با عنوان تأهيل الغريب ــ كه پيش از اين بدان اشاره شده ــ تأليف شده است. اين كتاب بارها در قاهره به چاپ رسيده كه از آن جمله است چاپ 1971 م، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم؛ در 1972 م نيز گزيدهای از اين كتاب توسط يعقوب عبدالنبی و به كوشش حامد عبدالقادر در قاهره به چاپ رسيد. 5. خزانة الادب و غاية الارب، شرح مفصل ابنحجه بر بديعيۀ خود اوست. شايد بتوان اين شرح و نيز قصيدۀ بديعيه را مهمترين اثر ابن حجه و موجب شهرت او به شمار آورد. خزانة الادب بیگمان در نوع خود كاملترين و مشروحترين كتب در زمينۀ علوم بلاغی است (شوكانی، 1/ 165) و علاوه بر شرح ابيات قصيده، حاوی شواهد شعری بسياری نيز هست. ابن حجه كه در 826 ق/ 1423 م تأليف اين شرح را به پايان برده، تنها به نقل شواهد بسنده نمیكند، بلكه بسياری از آنها را در ترازوی انتقاد نهاده و نقاط قوت و ضعف هر يك را باز مینمايد. وی علاوه بر اين شواهد، انبوهی از آثار منظور يا منثور خود را در لابهلای كتاب گنجانده است و از آنجا كه كتاب شامل بسياری از آثار شاعران گمنام آن عصر و اواخر دورۀ ايوبی است، از اين جهت نيز خالی از فايده نيست (ضيف، 363). اين كتاب همراه با بديعيه بارها به چاپ رسيده كه از آن جمله است چاپ بولاق (1857 م و 1304 ق/ 1887 م) همراه با رسائل بديعالزمان. 6. ديوان، مجموعۀ قصايد ابنحجه كه بيشتر شامل مدح است و به صنايع بديعی به خصوص توريه آكنده است. آن را گاه الديوان الحموی و گاه جَنَی الجنّتين و گاهی نيز الثمرات الشهية فی الفواكه الحموية خواندهاند. سخاوی (8/ 54) اين عناوين گوناگون را ــ علاوه بر ديوان ــ دو كتاب مستقل پنداشته است، اما چاپها و نسخههای موجود دلالت بر كتاب واحدی دارد. ابن حجه علاوه بر بزرگان دولت، قصايدی نيز در مدح حضرت پيامبر (ص) سروده است. اين ديوان علاوه بر جنبۀ ادبی از جهت وقايع تاريخی نيز دارای ارزش ويژهای است. در ديوان علاوه بر قصايد او دو قصيده از ابن نباته و احمد بن يهودا و همچنين مطالبی از ابن نباته، قيراطی، حلی و صفدی به چشم میخورد كه ابن حجه به جهت معارضه و بيان تسلط خويش به ذكر آنها پرداخته، همين مسالۀ حاجی خليفه (1/ 607) و به تبع وی برخی از معاصران را بر آن داشته كه جنی الجنتين را جُنگ گونهای از مدايح او و ديگران بپندارند. اشعار پراكندۀ او توسط نواجی و با عنوان «الزوائد المصرية» به ديوان افزوده شده است. اين كتاب در دمشق (1929 م) چاپ شده است (نک : نقشبندی، 137؛ ربداوی، 59 -63). 7. كشف اللثام عن وجه التورية و الاستخدام. در اين كتاب از فن توريه و انواع آن بحث شده و مؤلف برخی از اشعار خود را نيز كه متضمن توريه است در كتاب وارد كرده است. اين كتاب در بيروت (1312 ق/ 1894 م) به چاپ رسيده است. 8. ياقوت الكلام فيما ناب الشام، عنوان نامهای است كه برای ابن مكانس نوشته و با اسلوب پر تكلف و پرتصنع خويش مشاهداتش را از شهر ماتم گرفته و ويران شده وصف كرده است (نک : ثمرات الاوراق در همين مقاله). بروكلمان از اين نامه با عنوان رسالة لابن مكانس ياد كرده است. اين اثر در 1956 م به طور مستقل در مجلة المجمع العلمی العربی (شم 31) در دمشق به چاپ رسيده است. از ابن حجه چند رساله به صورت چاپی نيز در دست است كه در كتابهای مختلف او مندرج است (نک : قهوة الانشاء در همين مقاله).
قهوة الانشاء، مجموعۀ نامهها و مكاتبات رسمی (ديوانيات) و غير رسمی (اخوانيات) معاصران اوست كه حاصل دوران اشتغال او در دولت سلطان سيفالدين مؤيد است. اين مجموعه علاوه بر نامههای ملك مؤيد و ملك ظاهر، نامههای بسياری از اشراف و بزرگان و قضات و رؤسای مصر را نيز در بردارد و به همين جهت میتواند نمونۀ جالبی از انشا و ادب آن دوره باشد. اين كتاب كه علاوه بر جنبۀ ادبی، حاوی فوايد تاريخی بسياری نيز هست، تا آنجا كه اطلاع داريم، هنوز به چاپ نرسيده، اما محقق كتاب اسماء الكتب در حاشيۀ كتاب اظهار میدارد كه مشغول تحقيق كتاب است (تونجی، 234؛ دربارۀ نسخ خطی كتاب، نک : GAL, II/ 19). از جمله رسايل اخوانی وی میتوان به اين رسالهها اشاره كرد: الرسالة البحرية كه هنگام فرار از طرابلس به مصر برای بدرالدين دمامينی انشا نمود؛ رسالة السكين كه در بيان قدرت وی در كتابت و در وصف چاقو (سكّين) است؛ رسالة وفاء النيل، تأليف در 819 ق در معارضه با قاضی فاضل و ابن نباته. اين رسايل در ذيل كتب مختلف ابنحجه چون ثمرات الاوراق، تأهيل الغريب و ... به چاپ رسيده است. از تأليفات ديگر وی منتخباتی است كه از آثار منظوم ديگران ترتيب داده است، بدين شرح: 1. تحرير القيواطی، گزيدههايی از ديوان قيراطی؛ 2. تغريد الصادح، مختاراتی است از ارجوزه بلند ابن هباريه با عنوان «الصادح و الباغم»؛ 3. زاوية شيخ الشيوخ، گلچينی از زيباترين توريههای شيخ الشيوخ حماة عبدالعزيز انصاری است كه ابن حجه آن را در «زاويهای» از كشف اللثام تحت همين عنوان گردآورده است. همچنين بسياری از نسخ خطی ديگر كتابهای او در كتابخانههای جهان پراكندهاند كه عبارتند از: 1. ازهار الانوار، مجموعهای از ظرائف و نوادر؛ 2. بلوغ المراد من الحيوان و النبات و الجماد، مزيت اين كتاب بر كتب مشايه چون الحيوان جاحظ و حياة الحيوان الكبری نوشتۀ دميری، شمول كتاب بر نباتات و جمادات است كه قبل از آن سابقه نداشته است؛ 3. بلوغ المرام من سيرة ابن هشام و الروض الأنف و الاعلام (طلس، شم 511) كه تلخيصی از سيرۀ ابن هشام به طور خاص و الروض الأنف سهيلی و الاعلام قرطبی است؛ 4. مجری السوابق، جنگی است از اشعار متقدمين و معاصرين وی در وصف اسب؛ 5. ملتقطات، كتابی است در وصف خلقت و مخلوقات. نسخهای از آن در كتابخانۀ برلين (شم 1393) موجود است (نک : آلوارت، II/ 186؛ ربداوی، 58)؛ 6. بيوت العشرة، مجموعهای است شامل 10 قصيده، 5 قصيده از ابن نباته و 5 قصيده ديگر از ابن حجه، كه در معارضه با 5 قصيدۀ نخست سروده شده است (نک : دوسلان، شم 3387). خطبۀ كتاب در نسخۀ خطی قهوة الانشاء موجود است (ربداوی، 68) و امكان دارد همان كتابی باشد كه سخاوی (11/ 54) با عنوان ثبوت العشرة از آن ياد كرده است؛ 7. قبول البينات، شامل سه قصيده است كه به ترتيب هر يك در معارضه با ديگری سروده شده است و شاملقصيدهای از جمالالدين ابن نباته، برهانالدين قيراطی و ابن حجه است. مجموعهای از ازجال وی نيز در كتابخانۀ ظاهريۀ دمشق موجود است (قريشی، 26) و برخی از اشعار او نيز در مجموعههای شعری به صورت نسخ خطی نگهداری میشود (نک : نقشبندی، 540 -541، 542). همچنين در بين تأليفات او از اثری به نام امان الخائفين من امّة سيد المرسلين نام برده شده است (حاجی خليفه، 1/ 166؛ بغدادی، 1/ 124) كه به نظر میرسد، همان قصيدۀ ميميۀ «امان الخائف» در مدح حضرت رسول (ص) موجود در ديوان باشد (نک : ربداوی، 61) و نيز بروق الغيث الذی انسجم فی شرح لامية العجم؛ بياض النبات؛ السيرة الشيخية (سيرۀ شيخ مؤيد بن عبدالله حموی)؛ لطائف التلطيف كه گزيدهای است از آنچه ابن نباته از ديوان ابن حجاج برگرفته بوده و نوادر الادباء كه جنگ گونهای از اشعار متقدمين است (شنطی، 1/ 344)، (برای نسخ خطی كتب ابن حجه نک : GAL, II/ 18-19; GAL, S, II/ 9). چند كتاب نيز به وی منسوب است كه عبارتند از: 1. لزقة البيطار فی عقر ابن العطار؛ 2. حديقة زهير؛ 3. قطر النباتين؛ 4. ناضج قلاقس (نک : سخاوی، 11/ 54؛ ربداوی، 85-87). همچنين تقريظی نيز بر كتاب حلبة الكميت نواجی نوشته است (سپهسالار، 2/ 500-501).
ابن اياس، محمد بن احمد، بدائع الزهور، به كوشش محمد مصطفی، قاهره، 1404 ق/ 1984 م؛ ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن حجر، احمد بن علی، انباء الغمر بابناء العمر، به كوشش عبدالوهاب النجاری، حيدرآباد دكن، 1975 م؛ ابن حجه، ابوبكر بن علی، بلوغ الامل فی فن الزجل، به كوشش رضا محسن قريشی، دمشق، 1974 م؛ همو، ثمرات الاوراق، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1971 م؛ همو، خزانة الادب، بيروت، 1304 ق؛ بغدادی، ايضاح؛ تونجی، محمد، حواشی بر اسماء الكتب عبداللطيف بن محمد رياضیزاده، قاهره، 1403 ق/ 1983 م؛ حاجی خليفه، كشف؛ ربداوی، محمود، ابن حجة الحموی شاعراً و ناقداً، دمشق، 1402 ق/ 1982 م؛ زركلی، اعلام؛ سپهسالار، خطی؛ سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، الضوء اللامع، قاهره، 1355 ق؛ شكر، شاكر هادی، تعليقات بر انوار الربيع ابن معصوم مدنی، نجف، 1388 ق/ 1968 م؛ شنطی، عصام محمد، فهرس المخطوطات المصورة (ادب)، قاهره؛ شورا، خطی؛ شوكانی، محمد بن علی، البدر الطالع، قاهره، 1348 ق؛ ضيف، شوقی، البلاغة، تطور و تاريخ، قاهره، دارالمعارف؛ طلس، محمد اسعد، الكشاف عن مخطوطات خزائن الكتب الاوقاف، بغداد، 1372 ق/ 1953 م؛ فروخ، عمر، تاريخ الادب العربی، بيروت، 1401 ق/ 1981 م؛ قريشی، رضا محسن، مقدمه و حواشی بر بلوغ الامل (نک : ابن حجه در همين مآخذ)؛ نقشبندی، اسامه ناصر، مخطوطات الادب فی المتحف العراقی، كويت، 1406 ق/ 1985 م؛ وانديك، ادوارد، اكتفاء القنوع بما هو مطبوع، به كوشش محمد علی ببلاوی، قاهره، 1313 ق/ 1896 م؛ نيز:
Ahlwardt; Blochet, E., Catalogue des manuscrits arabes, Paris, 1925; De Slane, M., Catalogue des manuscrits arabes, Paris, 1883-1895; EI2; GAL; GAL, S. مريم صادقی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید