ابن حبیش
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222937/ابن-حبیش
پنج شنبه 23 اسفند 1403
چاپ شده
3
اِبْنِ حُبَيش، ابوالقاسم عبدالرحمن بن محمد بن عبدالله بن يوسف بن ابی عيسی انصاری (504-584 ق/ 1111- 1188 م). مورخ، محدث، فقيه و اديب اندلسی. حبيش نام دايی وی بوده است (ذهبی، سير، 21/ 119). وی در المرّيه، در جنوب اندلس زاده شد (ابنابار، چ كودرا، 3/ 575). اصل خاندان وی از شارقه از توابع بلنسيه بوده و جدش عبدالله از آنجا به المريه نقل مكان كرده است (ابنابار، چ كودرا، 2/ 573). تحصيلات مقدماتی را در المريه با فراگيری قرائات از ابوالقاسم احمد بن عبدالرحمن قَصبی، ابوالقاسم بن ابی رجاء بلوی و ابوالاصبغ معروف به ابن اليسع و ديگران شروع نمود (همانجا؛ منذری، 1/ 80؛ قس: ضبی، همانجا) و نزد ابوالقاسم احمد معروف به ابن ورد و ابوالحسن علی معروف به ابن نافع فقه آموخت و از دو نفر اخير و ابومحمد عبدالحق بن غالب محاربی و ابومحمد عبدالله بن علی رُشاطی و ابوالحسن ابن معدان و ابوعبدالله محمد بن وضاح و ابوعبدالله محمد معروف به ابن ابی احد عشر و جز آنان حديث شنيد (ابنابار، چ كودرا، همانجا؛ منذری، همانجا). علوم عربيت را از ابوعبدالله محمد بن ابی زيد نحوی فرا گرفت (همانجاها). سپس در نيمۀ سال 530 ق/ 1136 م بار سفر قرطبه بست و در آنجا از ابوالحسن يونس بن محمد بن مغيث و ابوعبدالله محمد بن اصبغ ازدی معروف به ابن المناصف و ابوعبدالله جعفر بن محمد بن مكی و ابوبكر محمد بن عبدالله معافری معروف به ابن عربی و جز آنان حديث آموخت و ابوالحسن شريح بن محمد و ابوالوليد ابن بقوۀ هلالی و ابوبكر عبدالله معروف به ابن مدير و ابوجعفر احمد بن عبدالرحمن بطروجی و ابوالفضل عياض بن موسی بن عياض به وی اجازۀ روايت دادند و ابوطاهر سلفی نيز از اسكندريه برای وی اجازه نوشت (ابن ابار، چ كودرا، همانجا؛ قس: ضبی، 358). پس از حدود 3 سال كه حديث و غريب حديث و جز اينها را فرا گرفت به المريه بازگشت و تا 542 ق/ 1147 م كه صليبيون شهر را تسخير كردند، در آنجا بود (ابنابار، همانجا؛ مقری، 6/ 254؛ قس: GAL, I/ 421). بنا به نقل مقری (همانجا) ابن حبيش پس از استيلای صليبيون، نزد سليطين (آلفونسوی هفتم) رفت و نسبت وی را تا هرقل (هراكليوس امپراتور روم شرقی) نقل كرد و در ازای اين كار، او و خاندان و همراهانش اجازه يافتند بدون پرداخت وجهی از شهر خارج گردند. ابن حبيش ابتدا به مرسيه رفت و ايامی در آنجا ماند. سپس به جزيره شقر نزديك بلنسيه رفت و متولی نماز و خطبه و احكام آنجا شد و پس از 12 سال در حدود 556 ق/ 1161 م به مرسيه بازگشت و خطيب مسجد جامع آنجا گرديد و سپس به 575 ق به قضاوت در آن ديار گمارده شد (ابن ابار، چ كودرا، 2/ 573 -574). وی سرانجام پس از مدتی بيماری در مرسيه درگذشت و امير آنجا ابوحفص الرشيد بر جنازهاش نماز گزارد (همان، 2/ 575). دربارۀ سفرهای ابن حبيش جز شهرهای بر شمرده ذكری در منابع ما نيست، اما فروخ (5/ 729) متذكر شده كه سهل بن محمد ازدی غرناطی (د 639 ق/ 1242 م) در مالقه از ابن حبيش كسب علم نموده است. از شاگردان وی علاوه بر آنچه ياد شد میتوان از محمد بن محمد بن ابی السداد، ابوالخطاب عمر بن حسن بن علی معروف به ابن دحيۀ كلبی، محمد بن عبدالعزيز معروف به ابنعياش تجيبی، محمد بن علی همدانی معروف به ابن البراق، محمد بن يوسف بن عبدالله معروف به ابن عياد و ابوبكر محمد بن احمد بن حبون معافری نام برد (ابن ابار، چ عزت عطار، 2/ 573، 627، 654؛ ابن خطيب، 2/ 483، 488). احمد بن محمد طرسوسی، محمد بن ابراهيم بن صلتان و علی بن ابی العافيۀ قسطلی و جمعی ديگر نيز از وی روايت كردهاند (ذهبی، تذكرة الحفاظ، 4/ 1354) و ابوعلی شلوبين از وی اجازه دريافت كرده است (همانجا). ابن حبيش ظاهراً پيرو مذهب مالكی بوده است. گر چه اين مطلب در منابع قديمی ذكر نشده، اما تنبكتی (صص 162-163) و مخلوف (ص 157) او را در عداد مالكيان آوردهاند. معلوم نيست چرا حاجی خليفه (2/ 1460) او را حنفی دانسته است. از خصوصيات فردی ابن حبيش میتوان قوت حافظۀ وی را يادآور شد. ابن ابار (چ كودرا، 2/ 574) گويد: وی زمانی همه، يا اكثر تاريخ ابن ابی خيثمه را از برداشته است. ابن ابار (همانجا) ابن حبيش را آخرين بازماندۀ محدثين بزرگ در مغرب معرفی نموده و شاگرد برجستۀ او، ابوالربيع كلاعی نيز نظير اين تعبير را دارد (ذهبی، سير، 21/ 121). اين سخن شايد اغراقآميز جلوه كند، اما با توجه به روند فرهنگ اسلامی در اندلس در يكی دو نسل بعد، چندان نيز دور از حقيقت نيست (قس: ابن ابار، چ كودرا، 2/ 573، كه میگويد ابن حبيش در قرطبه نزد بقايای علمای آن ديار حديث آموخت). مهمترين اثر ابن حبيش كتاب المغازی يا الغزوات است كه عنوان كامل آن كتاب ذكر الغزوات الضامنة الكافلة و الفتوح الجامعة الحافلة الكائنة فی ايام الخلفاء الائمة الاولی الثلاثة است كه فعلاً دو جزء آن شناخته شده و موجود است (آلوارت، IX/ 1222؛ ورهووه، VII/ 176). چنانكه از عنوان كتاب پيداست، در آن از لشكركشيهای فاتحانۀ مسلمين در ثلث اول قرن اول ق (نيمۀ اول قرن 7 م) در ايام حكومت سه خليفۀ اول ياد شده است. ابنحبيش دستور تأليف اين كتاب را در 575 ق/ 1179 م از خليفه الناصرلدين الله يوسف موحّدی گرفت. كتاب با ذكر مسير خالد بن وليد به سوی بُزاخة شروع میشود و پس از ذكر جنگها و فتح برقه و مصر و طرابلس و صلح نوبه و غزوۀ ذات الصّواری جزء اول آن پايان میگيرد. جزء دوم از فتح عراق و صلح احنف با اهل بلخ تا 21 ق/ 642 م و ورود به سرزمين روم را در بردارد (آلوارت، IX/ 221-222). هونر باخ استفادههای ابنحبيش را از كتاب الرّدۀ واقدی كه يك منبع معتبر و قديمی است، نشان داده است (EI2). به گفتۀ كائتانی (II(1)/ 550) گرچه ابنحبيش متأخرتر از طبری است، اما شايد در اين كتاب از تنها منبع مطمئن برای تايخ رده يعنی كتاب الرّدۀ واقدی، بهتر از طبری استفاده كرده باشد. به گفتۀ او، ابن حبيش از دو منبع مفقود الاثر ديگر، كتاب يحيی بن سعيد اموی و كتاب يعقوب بن محمد زهری، كه اين دومی ناشناخته است، نيز بهره برده است. دانلوب (ص 361) سؤال مهمی را طرح كرده است مبنی بر اينكه چرا كتاب الغزوات محبوبيت و شهرت لازم را نيافته است؟ او پاسخ اين سؤال را از سويی احتمالاً مربوط به همكاری وی با موحدون و از سوی ديگر اتّكاء بر قول محدثين غير قابل اعتماد ــ بنا به قول ابن دحيه ــ دانسته است. شايد اين مطلب با حوادث بعدی اندلس كه در پنهان ماندن بسياری از گنجينههای تمدن اسلامی آن ديار نقش مؤثری داشته، مرتبط بوده است. نكتۀ ديگر وجود كتابی به نام الاكتفاء فی مغازی رسول الله صلیالله عليه و سلم و مغازی الثلاثة الخلفاء از ابوالربيع كلاعی شاگرد ابن حبيش است و اينكه تا چه ميزان اين كتاب در گمنام ماندن و عدم محبوبيت كتاب الغزوات نقش داشته، قابل بررسی است. ظاهراً ابنحبيش قصد داشته است بر كتاب الصلۀ ابن بشكوال تكملهای بنويسد و برای همين منظور خلاصهای از آن تهيه كرده، فوايد و تعليقاتی بر آنها افزود. اما خود موفق به عملی كردن مقصود نشد و يادداشتهای وی به دست ابن ابار افتاد و وی با استفاده از آنها در التكملۀ خود موارد مذكور را با انتساب به ابن حبيش نقل كرد (ابنابار، چ كودرا، 2/ 575؛ نيز نک : پالنسيا، 276). اثر ديگر ابنحبيش مجموعۀ كوچكی در القاب است و ابنابار (همانجا) از نسخهای از آن كه نزد ابوالربيع كلاعی بوده است، نام برده و میگويد كه از آن استنساخ كرده است، اما تاكنون اثری از آن به دست نيامده است.
ابن ابار، محمد بن عبدالله، التكملة لكتاب الصلة، به كوشش فرانسيسكو كودرا، مادريد، 1882 م؛ همان به كوشش عزت عطار حسينی، قاهره، 1375 ق؛ ابن خطيب محمد بن عبدالله، الاحاطة، به كوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، 1394 ق/ 1974 م؛ بابا تنبكتی، احمد، «نيل الابتهاج» در حاشيۀ الديباج المذهب ابن فرحون يعمری، قاهره، 1351 ق؛ پالنسيا، آنخل گونزالس، تاريخ الفكر الاندلسی، ترجمۀ حسين مؤنس، قاهره، 1955 م؛ حاجی خليفه، كشف الظنون، استانبول، 1943 م؛ ذهبی، محمد بن احمد، تذكرة الحفاظ، حيدرآباد دكن، 1333-1334 ق؛ همو، سير اعلام النبلاء، به كوشش بشار عواد معروف و محيی هلال السرحان، بيروت، 1404 ق/ 1984 م؛ ضبی، احمد بن یحیی، بغية الملتمس، قاهره، 1388 ق/ 1967 م؛ فروخ، عمر، تاريخ الادب العربی، بيروت، 1982 م؛ مخلوف، محمد بن محمد، شجرة النور الزكية، بيروت، 1350 ق؛ مقری، احمد بن محمد، نفح الطيب، به كوشش محمد البقاعی، بيروت، 1406 ق/ 1984 م؛ منذری، عبدالعظيم بن عبدالقوی، التكملة لوفيات النقلة، به كوشش بشار عواد معروف، بيروت، 1405 ق/ 1985 م؛ نيز:
Ahlwardt; Caetani, Leone, Annali dell’ Islam, Milano, 1907; Dunlop, D.M., «The Spanish Hisrorian Ibn Hubaish», IRAS, 1941; EI2; GAL; Voorhoeve, P., Handlist of Arabic Manuscripts in the Library of the University of Leiden, Leiden, 1957. محمدهادی مؤذن جامی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید