صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / ابن بقیله /

فهرست مطالب

ابن بقیله


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 17 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ بُقَيْله‌، عبدالمسيح‌ بن‌ عمرو بن‌ قيس‌ بن‌ حيان‌ غسانی‌ ازدی‌ مسيحی‌، عرب‌ جاهلی‌ كهنسالی‌ كه‌ در رخدادهای‌ مهم‌ اوايل‌ اسلام‌ از او نام‌ برده‌اند. 
نام‌ عبدالمسيح‌ را حارث‌ (بلاذری‌، ۲۵۲)، با ثعلبة (ابوحاتم‌، ۴۸) ابن‌سُنَين‌ (يا سُبَين‌: ابن‌ دريد، ۴۸۵؛ يا شُنين‌: ابن‌اثير، ۱/ ۱۳۶) نقل‌ كرده‌اند. جاحظ (۲/ ۷۴) به‌ جای‌ بقيله‌، «نفيله‌» ضبط كرده‌ است‌. در علت‌ اشتهار اين‌ نام‌ گفته‌ شده‌ كه‌ يك‌ بار بقيله‌ دو جامۀ سبز پوشيده‌ و بيرون‌ آمده‌ بود و يكی‌ او را به‌ بقيله‌ (تره‌) تشبيه‌ كرد و اين‌ نام‌ بر او ماند. وی‌ اهل‌ حيره‌ بود. در منابع‌ اسلامی‌ از عبدالمسيح‌ به‌ مناسبتهای‌ مختلف‌ ياد شده‌، اما لااقل‌ در دو مورد از او به‌ تفصيل‌ سخن‌ رفته‌ است‌: 
۱. هنگامی‌ كه‌ در آستانۀ ميلاد پيامبر اسلام‌ (ص‌) رخدادهايی‌ خارق‌العاده‌ همچون‌ شكست‌ ايوان‌ مداين‌ (طاق‌ كسری‌)، خاموش‌ شدن‌ آتشكدۀ فارس‌ و رؤيای‌ موبدان‌ و چندين‌ حادثۀ عجيب‌ ديگر به‌ ظهور پيوست‌، خسرو انوشيروان‌ به‌ نعمان‌ (ملك‌ حيره‌) دستور داد تا يكی‌ از دانايان‌ عرب‌ را بفرستد تا پيامد اين‌ رخدادها را پيشگويی‌ كند، زيرا موبدان‌ گفته‌ بودند كه‌ حادثۀ مهمی‌ در سرزمين‌ عرب‌ به‌ وقوع‌ خواهد پيوست‌. نعمان‌، عبدالمسيح‌ را فرستاد و عبدالمسيح‌ چون‌ ماجرا را شنيد، گفت‌ كه‌ دانش‌ اين‌ امور نزد خال‌ او سطيح‌ كاهن‌ است‌ كه‌ در دمشق‌ زندگی‌ می‌كند. عبدالمسيح‌ را به‌ دستور خسرو به‌ دمشق‌ نزد سطيح‌ كاهن‌ فرستادند و او سطيح‌ را در واپسين‌ دم‌ زندگی‌ دريافت‌ و سطيح‌ در آن‌ دم‌ او را از سقوط آيندۀ دولت‌ ساسانی‌ و ظهور اسلام‌ خبر داد. مآخذ، اين‌ داستان‌ و گفت‌ و گوی‌ عبدالمسيح‌ و سطيح‌ را به‌ تفصيل‌ آورده‌اند (يعقوبی‌، ۲/ ۸؛ ابن‌عبدربه‌، ۲/ ۲۹-۳۰؛ خرگوشی‌، ۲۳۶-۲۳۷؛ بيهقی‌، ۱۲۷- ۱۲۸). 
۲. چون‌ سپاه‌ اسلام‌ به‌ سرداری‌ خالد بن‌ وليد در ۱۲ ق‌/ ۶۳۳ م‌ در مسير غزوات‌ خويش‌ به‌ حيره‌ رسيد، در خفان‌ فرود آمد. خالد به‌ مردم‌ حيره‌ كه‌ در قصور سه‌گانه‌ متحصن‌ شده‌ بودند، پيام‌ داد كه‌ يكی‌ از دانايان‌ را نزد او بفرستند. عبدالمسيح‌ و كسانی‌ ديگر نزد خالد آمدند. گفت‌ و گوی‌ عبدالمسيح‌ با خالد كه‌ نشانۀ دانش‌ و فصاحت‌ و بلاغت‌ اوست‌ در مآخذی‌ كه‌ از رخدادهای‌ آن‌ روزگار بحث‌ می‌كنند به‌ تفصيل‌ آمده‌ است‌ (جاحظ،۲/ ۷۴؛ بلاذری‌،۲۵۲). در جريان‌ همين‌ گفت‌وگو،عبدالمسيح‌ می‌خواست‌ با خوردن‌ زهری‌ كه‌ همراه‌ داشت‌ به‌ زندگی‌ خويش‌ پايان‌ دهد، اما گفته‌اند كه‌ خالد آن‌ زهر را گرفت‌ و با ذكر نام‌ خدا آن‌ را فرو داد، بدون‌ آنكه‌ آسيبی‌ به‌ او برسد (دينوری‌، ۱۱۲؛ طبری‌، ۳/ ۳۶۳). نتيجۀ اين‌ گفت‌ و گو عقد معاهدۀ صلح‌ و پرداخت‌ سالانه ۰۰۰‘۱۰۰ درهم‌ جزيه‌ از جانب‌ مردم‌ حيره‌ به‌ مسلمانان‌ بود. اين‌ جزيه‌ را نخستين‌ جزيه‌ در اسلام‌ شمرده‌اند (ابن‌ سعد، ۷/ ۳۹۶). مبلغ‌ ابن‌ جزيه‌ را بعضی‌ از منابع‌ ۰۰۰‘۸۰ درهم‌ (بلاذری‌، همانجا) و بعضی‌ ۰۰۰‘۹۰ ذكر كرده‌اند (شباب‌، ۱/ ۱۰۱). طبری‌ متن‌ اين‌ عهدنامه‌ را نقل‌ كرده‌ و تاريخ‌ آن‌ را ربيع‌الاول‌ ۱۲ ق/ مه‌ يا ژوئن‌ ۶۳۳ م نوشته‌ است‌ (۳/ ۳۶۴). نيز نوشته‌اند كه‌ چون‌ در ۱۷ ق‌/ ۶۳۸ م‌، سعد بن‌ ابی‌ وقاص‌ می‌خواست‌ شهر كوفه‌ را بنا كند عبدالمسيح‌ او را به‌ محل‌ مناسب‌ بنای‌ كوفه‌ راهنمايی‌ كرد (بلاذری‌، ۲۸۵). سن‌ عبدالمسيح‌ را ۳۲۰ (ابشيهی‌، ۲/ ۳۷) تا ۳۵۰ سال‌ نوشته‌اند (ابوحاتم‌، ۴۷). وی‌ با آنكه‌ اسلام‌ را درك‌ كرد، مسلمان‌ نشد (همانجا). داستانهايی‌ كه‌ از او نقل‌ شده‌ از ارزش‌ ادبی‌ برخوردار است‌. از وی‌ اشعاری‌ نيز روايت‌ كرده‌اند (همانجا؛ سيد مرتضی‌، ۱/ ۲۶۲-۲۶۳). 

مآخذ

ابشيهی‌، محمد بن احمد، المستطرف‌، قاهره‌، ۱۳۷۱ ق‌/ ۱۹۵۲ م‌؛ ابن‌ اثير، اللباب‌، قاهره‌، ۱۳۵۷ ق‌؛ ابن‌ دريد، محمد بن حسن، الاشتقاق‌، به‌ كوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، قاهره‌، ۱۳۷۸ ق‌/ ۱۹۵۸ م‌؛ ابن‌ سعد، محمد، الطبقات‌ الكبری‌، به‌ كوشش‌ احسان‌ عباس‌، بيروت‌، دارصادر؛ ابن‌ عبدربه‌، احمد بن محمد، العقد الفريد، به‌ كوشش‌ احمد امين‌ و ديگران‌، بيروت‌، ۱۴۰۲ ق‌/ ۱۹۸۲ م‌؛ ابوحاتم‌ سجستانی‌، سهل‌ بن محمد، المُعَمَرون‌ و الوصايا، به‌ كوشش‌ عبدالمنعم‌ عامر، قاهره‌، ۱۹۶۱ م‌؛ بلاذری‌، احمد بن‌ يحيی‌، فتوح‌ البلدان‌، قاهره‌، ۱۳۱۹ ق‌؛ بيهقی‌، احمد بن حسین، دلائل‌ النبوة، به‌ كوشش‌ عبدالمعطی‌ قلعجی‌، بيروت‌، ۱۴۰۵ ق‌/ ۱۹۸۵ م‌؛ جاحظ، عمرو بن بحر، البيان‌ و التبيين‌، دارالكتب‌ العلمية؛ خرگوشی‌، عبدالملك‌ بن محمد، شرف‌ النبی‌، ترجمۀ محمود راوندی‌، به‌ كوشش‌ محمد روشن‌، تهران‌، ۱۳۶۱ ش‌؛ دينوری‌، احمد بن داوود، الاخبار الطوال‌، به‌ كوشش‌ عبدالمنعم‌ عامر، بغدادی‌، ۱۳۷۹ ق‌/ ۱۹۵۹ م‌؛ سيدمرتضی‌، علی‌ بن حسین، امالی‌، به‌ كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، قاهره‌، ۱۳۷۳ ق‌/ ۱۹۵۶ م‌؛ شباب‌، خليفة بن خیاط، التاريخ‌، به‌ كوشش‌ سهيل‌ زكار، دمشق‌، ۱۳۸۷ ق‌/ ۱۹۶۷ م‌؛ طبری‌، تاريخ‌، به‌ كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، قاهره‌، ۱۹۶۰- ۱۹۶۸م‌؛ يعقوبی‌، احمد بن واضح، تاريخ‌، بيروت‌، ۱۳۷۹ ق‌/ ۱۹۶۰ م‌. 

محمدآصف‌ فكرت‌