ابن بقی، ابوبکر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 18 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222833/ابن-بقی،-ابوبکر
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
3
اِبْنِ بَقی، ابوبكر يحيی بن احمد طليطلی (د 540 يا 545 ق/ 1145 يا 1150 م)، شاعر موشح سرای دورۀ مرابطون اندلس. وی حدود 463 ق/ 1071 م در طليطله به دنيا آمد، اگرچه در منابع، به شهرهای ديگری چون سرقسطه و قرطبه نيز اشاره شده است، خصوصاً قرطبه به سبب روايت ياقوت (20/ 21- 25) و ابن خلكان (6/ 202- 205) در منابع بعدی شهرت بسيار يافته است. از سوی ديگر اشترن (ص 101) به نقل از ابن زبير وادی آش را مولد او دانسته است (قس: آل طعمه، 33-34). هنوز نوجوان بود كه به سبب «فتنه»ای كه در شهر برخاست، از آن ديار كوچ كرد (ابن بسام، 2/ 615). بیگمان مراد ابنبسام از «فتنه»، همانا حمله آلفونس ششم در 478 ق/ 1086 م به طليطله و تسخير آن و پريشان حالی مردمان در اثر آن حمله بوده است (ابن خطيب، اعمال الاعلام، 2/ 243؛ قس: اشترن، همانجا). وی آنگاه به اشبيليه روی نهاد. در آن زمان ابن عباد بر اين شهر حكم میراند و به سبب عنايتی كه او به اهل علم و ادب داشت، همگان چشم اميد به اشبيليه دوخته بودند و همچون تختگاه ادب به آن مینگريستند. ابن بقی در اشبيليه پرورش يافت و هم در آنجا قريحه و استعدادش شكوفا شد. از اين رو ابن بسام (1(2)/ 47، 2/ 615) نام او را در زمرۀ شاعران آن خطه آورده است. شاعر را در اشبيليه مجالسی فيض بار بود كه وزيران و اديبان و اعيان آن دوران، مانند ابومحمد بن مسعدۀ وزير (ابنخاقان، 280) و ابوالحسين بن سراج در آن شركت میكردند. مجالس ادبی او گاه تبديل به عرصۀ مسابقات شعری میشد و در آنها شاعران به رقابت با يكديگر برمیخاستند. در يكی از همين مجالس بود كه ابن بقی به برتری موشح دوست شاعرش اعمی تطيلی (ه م) اذعان آورد (ابنخلدون، 492؛ مقری، ازهار، 2/ 208). هنگامی كه اندلس و از جمله اشبيليه به دست مرابطون افتاد و ابن عباد به آغمات در مراكش تبعيد شد (484 ق/ 1091 م)، بسياری از شاعران به سبب جنگهای خانمانسوز و كشت و كشتار سپاهيان مرابطی، پريشان احوال گشته، از آن خطه كوچيدند. ابن بقی نيز كه ديگر در اشبيليه آرامشی نداشت، روانۀ قرطبه شد و چندی در آنجا اقامت گزيد و شايد با ياران قديم، به خصوص اعمی تطيلی، در آن شهر مجالسی هم داشته است، زيرا يك بار میبينيم كه با اعمی، در حمام شهر، مشاعره میكند (ابن ظافر، 255-256؛ مقری، نفح الطيب، 3/ 347- 348)، اما اقامت او در اين شهر نيز ديری نپاييد و دوران سرگردانی و سفرهای پی در پی در زندگی او آغاز شد، چه يك بار او را در مُنية الزبير در كنار محمد بن عبدالملك بن سعيد میيابيم، و بار ديگر در غرناطه نزد همين شخص. همين جاست كه به ياد آن روز خوش كه در منية الزبير همراه وی بود، حسرت میخورد (همان، 1/ 417-472). پس از اين نيز وی را در المرية میيابيم كه قطعه شعری از اشعار خويش را برمیخواند (سفلی، 50). در خلال آشوبهايی كه پس از تسلط مرابطون بر اندلس پديدار شده بود، احتمالاً ابن بقی نيز مانند ديگر شاعران، بيشتر شهرهای اندلس را در جست و جوی پناهگاهی امن در نورديد و سرانجام در كنف حمايت دولت علی ابن يوسف بن تاشفين (500 -537 ق/ 1107-1142 م) قرار گرفت و در مديحهای، پيروزی او را در قلمرية كه در 511 ق/ 1117 م بر آن دست يافته و دختر حاكم پرتغال را به اسارت گرفته بود، شادباش گفت (ابن خاقان، 279). ابن قديمترين روايت از نبرد قلمريه است. ابن بقی عاقبت نتوانست احوال پريشانی را كه گريبانگيرش شده بود، تحمل كند. از اين رو تصميم گرفت دريا را درنوردد و به مغرب روی آورد. او در مغرب، نزد خاندانی عراقی كه به سرزمين سلا مهاجرت كرده بودند و در آن شهر شغل قضا داشتند، منزل گزيد. اين خاندان، معروف به بنی عشرة يا بنی قاسم و از فرزندان احمد بن مدبر بودند. شاعر چندی در سلا زيست و در سايۀ عنايات بنی عشرة از بینوايی و تنگدستی نجات يافت (مقری، نفح الطيب، 4/ 237، به نقل از ابنخاقان؛ قس: اشترن، 102)، اما اين امر گويا دوامی نداشت، زيرا، به گفتۀ ابن خاقان (ص 278) او زيستن در ميان مغربيان را خوش نمیداشت، چنانكه خود در شعری به تنگی روزگار خويش و كمذوقی اهل مغرب اشاره میكند (همانجا). با اينهمه از آنجا كه زمان آن گشايش و اين تنگی روزگار را دقيقاً نمیدانيم، روايتهای ابن خاقان در قلائد و مطمح، اندكی متناقض جلوه میكنند (قس: ابن شريفه، 85)، به خصوص كه میدانيم ابنبقی بيشتر موشحات خود را در سلا سروده و بسياری از آنها هم در مدح بنی عشرة است (ابن سناءالملك، 63؛ قس: ابن شريفه، 82-85). به هر حال، در قصيدهای كه ابنخاقان نقل كرده، علاوه بر شكايت از فقر خويشتن و بخل بنی عشرة و بیذوقی اهل مغرب، ملاحظه میكنيم كه شاعر سخت شوق سفر دارد و خيال ديدار مشرق زمين را در سر میپروراند. سرانجام ابن بقی نه به شرق، كه به زادگاه خود اندلس بازگشت و در وادی آش نزديك غرناطه منزل گزيد و بقيۀ عمر را غريبانه در آنجا گذرانيد. از اين دورۀ زندگی وی اطلاعاتی به دست نيامده و حتی در شعر او يك اشاره هم بدان نشده است. از اشعار ابن بقی، چيز زيادی در دست نيست. عمادالدين (2/ 237) در زمان خود، آثار او را 3 هزار موشح (ه م) و همان مقدار شعر كلاسيك برآورد كرده است. امروز از اين 3 هزار شعر كلاسيك، تنها 334 بيت در 45 قصيده و قطعه شناخته شده كه سعيد آنها را يك جا فراهم آورده است (صص 131- 149). بخش اعظم اين اشعار، خاصه «نسيب» آنها، تقليدی است از شعر بدويان مشرق زمين (قس: همو، 127). مضمون غالب در اين آثار، همانا شكايت از روزگار و ابنای روزگار، و ذكر پريشانی احوال و تنگی زندگی است (قس: همانجا). شعر او را همۀ نويسندگان پس از وی ستودهاند و ابنبسام در فصل مستوفايی كه به شعر ابنبقی اختصاص داده (2/ 618 به بعد) وی را با بزرگانی چون ابونواس، ابن رومی، شريف رضی، متنبی و ابوالعلاء و جز آنان سنجيده است. نويسندگان ديگر نيز، چون ابنظافر (صص 255-256)، ابنسعيد (ص 79) و ابن فضلالله عمری (11/ 283) از او پيروی كردهاند. قصيدۀ فخريۀ مفصلی كه عمادالدين (2/ 237-242) از قول ابن بشرون مهدوی نقل كرده، بر زبردستی ابن بقی در فن شعر و بر آگاهی او از واژگان غريب عرب دلالت دارد، اما ابن بقی در حقيقت همۀ شهرت خويش را مديون موشحاتی است كه سروده است. در تاريخ موشح سرايی بیترديد ابن بقی، يكی از درخشانترين چهرههاست و در پژوهشهای نسبتاً متعددی كه در اين زمنيه میشناسيم، آثار او به تفصيل مورد تدقيق قرار گرفته است. مجموعۀ موشحاتی كه تاكنون از آثار او يافت شده (27 قطعه) توسط آل طعمه گردآوری شده و مورد پژوهش قرار گرفته است (بغداد، 1979م). در دهههای اخير، پژوهش دربارۀ وزن، تقسيمبندی، مضامين و زبان فصيح يا عاميانۀ موشحات، فراوان صورت گرفته و هيچ يك از اين تحقيقات از آثار ابنبقی بینياز نبوده است (نک : اشترن، جم ، بهخصوص صص 101-102 كه شامل شرح حال ابنبقی است؛ گارسياگومز، ص 20-10، كه به بررسی دارالطراز پرداخته؛ نيكل، 244-241، كه شرح حال و ترجمۀ انگليسی برخی اشعار و موشحات او را داده؛ مونرو، به خصوص در مقدمۀ مفصل كتاب؛ ركابی، 285- 355).
آل طعمه، عدنان محمد، موشحات ابن بقی الطليطلی و خصائصها الفنية، بغداد، 1979 م؛ ابن ابار، محمد بن عبدالله، التكملة، به كوشش فرانسيسكو كودرا، مادريد، 1882 م؛ ابن بسام، علی، الذخيرة فی محاسن اهل الجزيرة، قاهره، 1942 م؛ همان، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1979 م؛ ابن خاقان، فتح بن خاقان، قلائد العقيان فی محاسن الاعيان، قاهره، 1284 ق/ 1867 م؛ ابن خطيب، محمد بن عبدالله، اعمال الاعلام، به كوشش لوی پرووانسال، بيروت، 1375 ق/ 1956 م؛ همو، جيش التوشيح، به كوشش هلال ناجی و محمد ماضور، تونس، 1967 م؛ ابن خلدون، عبدالرحمن، المقدمة، بيروت، دارالفكر؛ ابنخلكان، وفيات؛ ابندحيه، عمر بن حسن، المطرب، به كوشش ابراهيم ابياری و ديگران، قاهره، 1955 م؛ ابن سعيد، علی بن موسی، رايات المبرزين و غايات المميزين، به كوشش نعمان قاضی، قاهره، 1973 م؛ ابن سناءالملك، هبة الله بن جعفر، دارالطراز فی عمل الموشحات، به كوشش جودت ركابی، دمشق، 1980 م؛ ابن شريفة، محمد، «من تاريخ الاسر المغربية: اسرة بنی عشرة»، مجلة البحث العلمی مركز النشر الجامعی، رباط، 1967 م؛ ابن ظافر ازدی، علی، بدائع البدائة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1970 م؛ ابنفضلالله عمری، احمد بن یحیی، مسالك الابصار، نسخۀ عكسی احمد الثالث، استانبول، شم 2797؛ ركابی، جودت، فی الادب الاندلسی، قاهره، 1970 م؛ سعيد، محمد مجيد، «ابن بقی القرطبی»، المورد، س 7، شم 1، بغداد، 1978 م؛ سلفی، احمد بن محمد، اخبار و تراجم اندلسية، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1963 م؛ عمادالدين كاتب، محمود بن حامد، خريدة القصر، به كوشش آذرتاش آذرنوش و ديگران، تونس، 1984 م؛ مقری، احمد بن محمد، ازهار الرياض فی اخبار عياض، به كوشش مصطفی سقا و ديگران، قاهره، 1940 م؛ همو، نفح الطيب، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1968 م؛ ياقوت، ادبا؛ نيز:
Garcia, Gómez, E., «Estudio del Dárat-tiraz», Al-Andolus, Madrid-Granada, 1962; Monroe, J. T., Hispano-Arabic Poetry, Los Angeles - London, 1974; Nykl, A. R., Hispano-Arabic Poetry., Baltimore, 1946; Stern, S. M., Hispano-Arabic Srtophic Poetry, Oxford, 1974. محمد احمد موسوی آل طعمه
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید