ابن بطه عکبری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 18 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222828/ابن-بطه-عکبری
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ شده
3
اِبْنِ بَطّۀ عُكْبَری، ابوعبدالله عبيدالله بن محمد (304-387 ق/ 917- 997 م)، متكلم، فقيه و محدث حنبلی. نسبت وی به عتبة بن فرقد، صحابی پيامبر اكرم میرسد (ابن ابی يعلی، 2/ 144). او در عكبرا (شهر كوچكی در حومۀ بغداد) به دنيا آمد و در كودكی برای كسب علم راهی بغداد شد (همو، 2/ 145؛ قس: خطيب، 10/ 372). بر اساس اطلاعاتی كه خطيب (10/ 371-372، 375) و ذهبی (سير، 16/ 529) میدهند، ظاهراً وی پس از تحصيل در بغداد به بصره، شام، مكه و اردبيل رفته و در حددو 345 ق به بغداد مراجعت كرده است، اما چنانكه از بررسی احوال مشايخ و شاگردانش برمیآيد، در آن شهر چندان اقامت نكرد و حدود 40 سال آخر زندگی خود را در زادگاهش عكبرا گذراند.
ابن بطه در مباحث كلامی صرفاً به كتاب و سنت، چنانكه روش اسلاف وی بوده، تكيه دارد و تفكر حنبلی را با تعصب شديد طرح میكند و در فصل اول كتاب ابانه لبۀ تيز حملات خود را متوجه مخالفين به خصوص شيعه نموده است (ابن بطه، 89- 90)، حتی فصل دوم اين كتاب (ص 46- 68) كه با هدف تبيين معتقدات تأليف شده است، جنبۀ جدلی دارد و به طور كلی با توجه به همين خصيصه در كلام ابن بطه، درك بهتر آن مستلزم مقايسه كتاب ابانۀ او با آثار مخالفين معاصرش، مانند استغاثۀ ابوالقاسم كوفی امامی، خواهد بود. ابنبطه يكی از شخصيتهای برجستۀ جنبشی است كه در سدۀ 4 ق/ 10 م پديد آمد و هدف آن دفاع از ابوبكر، عمر، عثمان و نيز معاويه و كلاً آن دسته از اصحاب پيامبر (ص) بوده كه مورد بیمهری شيعيان بودهاند (نک : ابنبطه، 6-46، 65؛ ابناثير، مباركبنمحمد، 3/ 168؛ قس: مقدسی،126). مثلاً وی از نخستينكسانی است كه معاويه را با لقب خال المؤمنين ياد كرده است (ابن بطه، 65). شگفت اينكه او حتی مردم را از تحقيق در وقايعی نظير دو جنگ جمل و صفين نهی كرده است (همو، 64). ابنبطه به رغم نقل و نقد عقايد مخالفان، در زمينۀ آرای فرق مختلف اسلامی چندان مطلع نبوده است. مثلاً از قول معتزله میگويد كه مرتكب صغيره كافر است (ص 63)، حال آنكه معتزله حتی مرتكب كبيره را هم «كافر» نمیدانند، بلكه چنين كسی به اعتقاد آنان «فاسق» است. به طور كلی ابنبطه فرق اسلامی را به صورتی آشفته ذكر كرده (ص 90)، چنانكه برخی از مشاهير معتزله چون مردار، ابوبكر اصم، ابن ابی دؤاد را در عداد جهميه ذكر كرده (ص 91) و هشام فوطی و فضيل رقاشی را در عداد شيعه (ص 92) آورده است.
ذهبی (ميزان، 3/ 15) او را در فقه امام دانسته است و حتی گفتهاند كه وی در 15 سالگی فتوا داده است (ابن عماد، 3/ 124). وی نزد فقهای نامور حنبلی چون ابوبكر نجاد و ابوبكر عبدالعزيز معروف به غلام خلال درس خوانده (عليمی، 2/ 51، 68) و فقيه برجستۀ حنبلی ابوعبدالله بن حامد از شاگردانش بوده است (ابن ابی يعلی، 2/ 144). با اين حال آرای ابنبطه انعكاس وسيعی در فقه حنبلی نداشته است. نگاهی به فصل سوم ابانه (ابن بطه، 68-84) و نيز عناوين آثار فقهی مفقود وی (نک : دنبالۀ مقاله) نشان دهندۀ حالت جدلی او در فقه است. او اوامر موجود در كتاب و سنت را به واجب و مستحب تقسيم نكرده (در مورد سـابقۀ این رويه بين حنبليان نک : ابن هبيره، 2/ 324) و در چند مسألۀ اختلافی بين فقهای حنبلی موضع معقولتر را اتخاذ كرده است، مثلاً: عدم استحباب نكاح برای فرد فاقد رغبت (همانجا)، منع از اجبار دختر صغير به ازدواج (همو، 2/ 326)، حكم به بدعت بودن طلاق ثلاث (ابنبطه، 69-70؛ قس: ابنهبيره، 2/ 348) و حكم وی در مورد عرض معابر (ابويعلی، 213).
سند روايات ابن بطه از زمان خود او مورد طعن مخالفان قرار گرفته (نک : خطيب، 10/ 372-374) و ابن جوزی حنبلی (7/ 194) به نقض اين ايرادها پرداخته است. علمای غير حنبلی پس از ابن بطه، در عين احترام به شخصيت او، وی را در حديث ضعيف دانستهاند (نک : ابن اثير، علی بن محمد، 9/ 137؛ ذهبی، العبر، 2/ 171؛ همو، ميزان، 3/ 15). اما بعضی از نقدها و توضيحات او در مورد برخی احاديث نشان دهندۀ وسعت اطلاعات او در اين فن است (نک : ابنبطه، 76؛ خطيب، 10/ 372). از مشايخ بنام وی میتوان عبدالله بن محمد بغوی، ابوبكر بن ابی داوود سجستانی و ابوذر بن باغندی را ذكر كرد (برای تهيۀ فهرستی از مشايخ وی نک : ابن بطه، جم ؛ خطيب، 1/ 371- 375؛ ابن ابی يعلی، 2/ 144- 148؛ ذهبی، سير، 16/ 529-532؛ عليمی، 2/ 16، 24-25). از روات و شاگردان معروف وی نيز میتوان حافظ ابونعيم اصفهانی و ابوالفتح بن ابی الفوارس را نام برد. ابوعلی حسن بن شهاب عكبری نيز از شاگردان خاص ابنبطه است كه تقريباً يگانه راوی كتاب ابانۀ اوست (برای تهيۀ فهرستی از روات وی نک : خطيب، 10/ 371-375؛ ابن ابی يعلی، 2/ 144؛ ابنرجب، 1/ 107- 108؛ ذهبی، سير، 16/ 529؛ عليمی، 2/ 126؛ نيز در مورد اسناد روايت ابانه نک : لائوست، عكس صفحات اول نسخه خطی متعدد ابانه در مقدمۀ او بر كتاب، ص 152 به بعد). ابن بطه در مكه با ابوبكر آجری مؤلف كتاب الشريعة آشنا شد و با وی باب مكاتبه را گشود (عليمی، 2/ 65).
در سدۀ 4 ق/ 10 م بر اثر بروز برخی وقايع تاريخی مانند تأسيس خلافت فاطمی در مصر و فعال شدن داعيان اسماعيلی مانند ابوحاتم رازی صاحب كتاب اعلام النبوة در شرق و قدرت يافتن شرفای بغداد همچون شريف ابواحمد موسوی كه از سوی خليفۀ عباسی به نقابت طالبيان بغداد منصوب شده بود و از همه مهمتر ورود آل بويه به بغداد و ضعف عمومی خلافت عباسی، قدرت مذهب شيعه رو به فرزونی نهاد و رقيب عمدۀ مذهب حنبلی شد (قس: مقدسی، 126؛ ابن اثير، علی بن محمد، حوادث قرن چهارم) كه متعاقب آن برخوردهايی كه گاهی خشونتآميز بود، بين پيروان اين دو مذهب رخ داد. و حتی برخی از متفكران حنبلی همچون مروزی و بر بهاری نقش مؤثری در اين برخوردها داشتهاند (همو، 8/ 213، 307). در چنين احوالی بود كه ابن بطه نيز با مخالفان مذهبی خود به مقابلۀ تند برخاست و حتی بسياری از آنان را تكفير كرد و مهدور الدم دانست (ص 50). احتمالاً به همين جهت بوده كه وی از طرف حكومت بغداد كه عوامل آلبويه در آن نفوذ زيادی داشتند، تحت تعقيب قرار گرفت و اين امر سبب شد كه ابن بطه از بغداد خارج شود و در عكبرا انزوا گزيند (ابن ابی يعلی، 2/ 146). وی ضمن اينكه به عنوان يك اصل، اطاعت از حاكم را میپذيرد و حتی قائل به يك رشته اختيارات برای حاكم میشود (به عنوان نمونه نک : ابويعلی، 213) در عين حال در مسأله رابطه بين حاكم و رعيت نمیتواند يك راه حل عملی ارائه كند (ابنبطه، 13، 34-36، 67). وی گاه برخی از اعمال حكام را مورد نكوهش قرار میدهد، از قبيل مخالفت با شكنجۀ زندانيان برای گرفتن اعتراف (همو، 89). او دانشمندان اهل سنت را به جهت سكوت آنان در برابر برخی بدعتها سرزنش كرده است (همو، 72). ابن بطه نه تنها از بدعتهای مذهبی، بلكه از بیبند و باريهای اجتماعی و رواج خرافات در ميان مردم سخت آزرده خاطر بود (همو، 85- 89) و اساساً كتاب ابانه را به سبب مشاهدۀ انواع مختلف بدعتها در جامعه تأليف كرده است (همو، 4).
چنانكه گفته شد، ابن بطه افزون بر 100 تأليف داشته (ابن ابی يعلی، 2/ 152) كه تنها نام برخی از آنها بر ما معلوم است.
1. الشرح و الابانة علی اصول السنة و الديانة، يا در واقع همان ابانۀ كوچك (نک : ابن ابی يعلی، 2/ 152) به همراه ترجمۀ فرانسوی آن به كوشش هانری لائوست، دمشق، 1958 م؛ 2. جزء فی الكلام علی مسألة الخلع يا الخلع و ابطال الحيلة، ضمن مجموعۀ دفائن الكنوز، به كوشش محمد حامد الفقی، قاهره، 1349 ق (GAS, I/ 515؛ فولتون، 723-724).
1. الابانة بزرگ، به گفتۀ ذهبی (سير، 16/ 529) در 3 مجلد بوده است. نسخهای ناقص از آن مشتمل بر جزء 8 تا 14 در مسألۀ قدر و رد جهميه در كتابخانۀ تيموريه موجود است (تيموريه، 4/ 3؛ نيز نک : سيد، 1/ 4). همچنين اختصاری از آن كتاب توسط شخصی نامعلوم، در كتابخانههای كوپريلی و ظاهريه وجود دارد (كوپريلی، 1/ 125؛ GAS, I, 515). ابن شهر آشوب به وفور در مناقب، نيز ابن اثير، مبارك بن محمد (3/ 168) و ذهبی (سير، 16/ 532) از آن نقل حديث كردهاند و موارد منقول نشان میدهد كه در ابانۀ بزرگ بر خلاف ابانۀ كوچك اسناد احاديث ابقا شده است. احتمالاً 20 حديث مسند منقول در ابن ابی يعلی (2/ 147-152) مربوط به همين كتاب است؛ 2. جزء يا حديث كه نسخ آن در دوبلين و دمشق يافت میشود (GAS، همانجا). در مورد ساير آثار منسوب به ابن بطه به الاحكام السلطانية (ابويعلی، 98، 297) و طبقات الحنابلة (ابن ابی يعلی، 2/ 152) رجوع شود.
ابن ابی يعلی، محمد، طبقات الحنابلة، به كوشش محمد حامد الفقی، قاهره، 1371 ق؛ ابناثير، علی بن محمد، الكامل؛ ابن اثير، مبارك بن محمد، النهاية فی غريب الحديث و الاثر، به كوشش طاهر احمد الزاوی و محمود محمد الطناجی، مصر، 1383 ق/ 1963 م؛ ابن بطه، عبيدالله بن محمد، الشرح و الابانة، به كوشش لائوست، دمشق، 1958 م؛ ابنجوزی، عبدالرحمن، المنتظم، حيدرآباد دكن، 1358 ق؛ ابنرجب، عبدالرحمن، ذيل طبقات الحنابلة، به كوشش لائوست و سامی الدهان، دمشق، 1370 ق؛ ابن شهر آشوب، محمد بن علی، المناقب، قم، انتشارات علامه؛ ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، 1350 ق؛ ابن هبيرة، يحيی بن محمد، الافصاح، حلب، 1366 ق/ 1947 م؛ ابويعلی، محمد بن حسین، الاحكام السلطانية، به كوشش محمد حامد الفقی، بيروت، 1403 ق/ 1983 م؛ تيموريه، فهرست؛ خطيب بغدادی، احمد بن علی، تاريخ بغداد، بيروت، 1349 ق؛ ذهبی، محمد بن احمد، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب الارنؤوط و ديگران، بيروت، 1404 ق؛ همو، العبر فی خبر بن غبر، بيروت، 1405 ق؛ همو، ميزان الاعتدال، به كوشش علی محمد البجاوی، قاهره، 1383 ق؛ سيد، خطی؛ عليمی، عبدالرحمن بن محمد، المنهج الاحمد، به كوشش محمد محيیالدين عبدالحميد، بيروت، 1404 ق/ 1984 م؛ كوپريلی، خطی؛ مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسيم، به كوشش دخويه، ليدن، 1906 م؛ نيز:
Fulton, A. S., Second Supplementary Catalogue of Arabic Printed Books in the British Museum, London, 1959; GAS; Laoust, Henri, La Profession de foi d’Ibn Batta, Damas, 1958. احمد پاكتچی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید