ابن ابی حجله
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 1 تیر 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222717/ابن-ابی-حجله
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ شده
2
اِبْنِ اَبی حَجَله، ابوالعباس شهابالدین احمد بن یحیی بن ابی بكر، شاعر و ادیب تِلمسانی (725-776ق / 1325-1374م). وی در زاویۀ نیای بزرگش، ابوحجله، در شهر تلمسان (امروزه در الجزایر) به دنیا آمد و در مصر درگذشت (ابن حجر، دُرَر، 1 / 391؛ قس: همو، انباء، 1 / 110؛ ابن عماد 6 / 240، 241؛ ابن تغری بردی، 11 / 131). شهرت او برگرفته از كنیۀ جدش ابوحجله است كه از صلحا و زهّاد نامدار عصر خود بود و گفتهاند كه به جهت كرامتی كه از او ظاهر شده و كبكی از هوا آمده روی آستین او تخم گذارده بوده است، به «ابوحَجَله» (پدر كبك) شهرت یافته بوده است (ابن حجر، انباء، 1 / 109؛ طاش كپریزاده، 1 / 186؛ ابن عماد، 6 / 241؛ قس: حفناوی، 2 / 46). ابن ابی حجله در اوان جوانی، همراه پدر و مادر و برادرانش (نویهض، 47) از زادگاه خود روانۀ حجاز و سپس دمشق شد. مدتی در آنجا اقامت گزید و به تحصیل علم به ویژه فنون بلاغت و ادبیات همت گماشت تا مهارت تمام یافت (ابن حجر، درر، 1 / 390). آنگاه به قاهره كوچ كرد و سالهای واپسین عمر خود را در خانقاه منجك یوسفی (در نزدیكی قاهره) به سر برد و پیر آنجا بود و هم در آنجا وفات یافت (ابن حجر، انباء، 1 / 108؛ همو، درر، 1 / 390-391؛ قس: ابن تغری بردی، 11 / 131). ابن ابی حجله در شعر و شاعری، به خصوص در سرودن قطعات و قصائد وصف و مدح و هجاء مهارت بسیار داشت و فراوان شعر میگفت (ابن احمر، 229؛ قس: ابن حجر، درر، 1 / 391، 392)، ولی بعضی از معاصرانش او را به علّت ندانستن عروض، شاید بیاعتنایی به آن، نكوهش كردهاند. نثر آراسته و پیراستهای نیز داشت و در فن ترسّل استاد بود (ابن حجر، انباء، 1 / 108- 109؛ ابن عماد، 6 / 240). در نوشتن مقامات هم ذوق خویش را آزمود و به خَلق آثار زیبایی دست یافت. اما از آنجا كه مدّعی همپایی با مقامات حریری بود، مورد سرزنش واقع شد (ابن حجر، ابن عماد، همانجاها، 6 / 240؛ قس: ابن حجر، درر، 1 / 391). از دیگر علوم مرسوم زمان خود نیز بیبهره نبود، چنانكه ابن احمر، تذكرهنویس معاصرش، ضمن تجلیل از مقام علمی وی، او را «فقیه» نامیده است (ص 228؛ قس: مدرس، 7 / 332). ابنابیحجله، بنا به شیوۀ معهود اهل شعر و ادب، نسبت به فرقه و مذهب خاصی تعصب نداشت و در معاشرت با پیروان هر مذهب و فرقهای خود را هم عقیدۀ آنان وانمود میكرد (ابن حجر، درر، 1 / 392؛ همو، انباء، 1 / 109) چنانكه او را «حنفی مذهب و حنبلی اعتقاد» توصیف كردهاند (ابن عماد، 6 / 240؛ قس: طاش كپریزاده، 1 / 185). وی درویش مسلك و اهل عرفان بود و رفتار و كردار صوفیانهاش به مذاق اهل شرع خوش نمیآمد و باعث طعن او میگردید. از این رو ابن قطّان، فقیه شافعی معاصرش، نشست و برخاست با ستمگران و میگساران را بر او عیب گرفته است (ابن حجر، همانجا). در عین حال با اندیشۀ وحدت وجود هم سخت مخالف بود و طرفداران آن، به خصوص ابن فارض (ه م) را بسیار نكوهش میكرد، و خودداری از مدیحهسرایی برای حضرت محمد (ص) را بر او عیب میگرفت، و قصاید عارفانۀ ابن فارض را یك به یك با قصایدی در مدح آن حضرت جواب میگفت و از آنها كتابی پرداخت و وصیت كرد كه آن كتاب را در تابوت وی نهند و همراه پیكرش به خاك بسپارند (ابن حجر، درر، 1 / 391؛ قس: همو، انباء، 1 / 108؛ ابن عماد، 6 / 240-241). مجموع تألیفات ابنابیحجله را بالغ بر 60 (ابن تغری بردی، 1 / 131) یا 80 (حفناوی، 2 / 47؛ كحاله، 2 / 201) ذكر كردهاند كه عمدتاً جُنگهای كوچك و بزرگ ادبی هستند و نوعاً از ساختهها و سرودههای نظم و نثر خود او فراهم آمدهاند. مهمترین آنها عبارتند از سكّردان السلطان كه او را به عنوان «صاحب سكّرادن» معروف گردانیده است (مَقّری، 7 / 100). نام كامل كتاب سكّردان السلطان الملك الناصر است كه آن را در 757ق / 1356م تألیف كرد و به ملك ناصر ابوالمحاسن حسن بن محمّد بن قلاوون، ششمین فرمانروای ترك در مصر (د 762ق / 1361م) تقدیم نمود (سكّردان، 2). این كتاب دارای یك مقدمه و 7 باب و یك نتیجه است و مطالب گوناگونی در آداب سلوك و نصایح ملوك و تاریخ و جغرافیای سرزمین مصر وغیره در آن گردآوری شده و همۀ مندرجات آن بر محور عدد هفت تنظیم گردیده است. كتاب مذكور تاكنون چندین بار، از جمله در 1317ق / 1899م در مطبعۀ میمنیۀ مصر در حاشیۀ كتاب المخلاة منسوب به شیخ بهائی به چاپ رسیده است. اثر مشهور دیگر وی دیوان الصبابة است كه به نظم و نثر و در بیان عشق و عاشقی و شرح حال عاشقان فراهم آمده و دارای یك مقدمه و 30 باب و یك خاتمه است. این كتاب طرفداران وحدت وجود را برآشفت و لسانالدین ابن الخطیب، ادیب و عارف معاصر ابن ابی حجله را بر آن داشت تا كتاب روضة التعریف بالحبّ الشریف را در ردّ آن بنویسد و جان خود را نیز بر سر این تألیف بگذارد (مقری، 7 / 100). دیوان الصبابة نیز تاكنون چندین بار در مصر، همچنین در 1972م در بیروت به چاپ رسیده است. دیگر آثار ابن ابی حجله عبارتند از: مغناطیس الدر النفیس، كه مؤلّف در مقدّمۀ آن به شرح حال و برخی آثار خود اشاره كرده است؛ مُجتبی الادباء كه تذكرهای است در معرّفی نثرنویسان و نظمپردازان بزرگ و شامل برگزیدۀ آثار آنان (این دو كتاب در مصر به چاپ رسیده است)؛ اُنموذَج القتال فی نَقل العُوال، در توضیح و ترویج بازی شطرنج كه در 1400ق / 1980م به كوشش زهیر احمد القیسی در بغداد به چاپ رسیده است؛ دیوان ابن ابی حجله، كه ظاهراً مجموعهای از چندین اثر او با نامهای مختلف است (نك : ریاضیزاده، 174، 202، 211، 290)، یك نسخۀ خطی از آن در دارالكتب مصر به شماره 1525 ـ ادب موجود است و كاتب آن مدعّی است كه آن را از روی نسخهای به خطّ مؤلّف نوشته است (دایة، 229، حاشیه)؛ سُلوة الحزین فی موت البنین (یا: تسلیة ...) در 8 باب. یك نسخۀ خطّی از این كتاب در برلین و نسخۀ دیگری در دارالكتب مصر موجود است (GAL, II / 14؛ سید، 1 / 464)؛ جوار الاخیار فی دار القرار كه نسخههایی از آن در مصر موجود است (GAL، همانجا؛ زیدان، 2 / 143). این كتاب را ابن ابی حجله در مناقب عُقْبَة بن عامر جُهَنی، یكی ازاصحاب پیامبر اكرم (ص) كه مقبره و مسجدش در قاهره معروف است، به مناسبت آنكه یكی از فرزندانش در آن مقبره به خاك سپرده شده، تألیف كرده است و مشتمل است بر اخبار و آثار و فضائل و مناقب صحابی مذكور و مطالبی راجع به اهل قبور در 20 باب. از این كتاب دو نسخۀ خطی در كتابخانۀ خدیویة مصر موجود است (خدیویه، 2 / 20، 5 / 41؛ قس: زركلی، 1 / 269)؛ دفع النقمة فی الصلاة علی نبّی الرّحمة، این كتاب، با دو مقدّمه و 40 حدیث و یك تتمّه و 7 باب و یك خاتمه، سراسر در بیان فضیلت درود فرستادن بر پیامبر اكرم (ص) است (حاجی خلیفه، 1 / 757). یك نسخۀ خطّی از آن در كتابخانۀ اسكوریال (اسپانیا) موجود است (GAL, S, II / 6)؛ الطاری ء علی السكّردان كه ذیلی است بر كتاب مشهورش؛ الطبّ المسنون فی دَفع الطاعون كه رسالهای است مشتمل بر اذكار و اوراد برای دفع طاعون و ظاهراً ابن ابی حجله ــ با توجّه به اینكه خود در زمان شیوع طاعون از دنیا رفته (ابن حجر، درر، 1 / 391) ــ آن را در اواخر عمر نوشته است. یك نسخۀ خطی از آن در كتابخانۀ خدیویۀ مصر موجود است كه علیرغم طبّی نبودن مندرجات آن اشتباهاً در بخش كتب طبّی فهرست شده است (خدیویه، 7 / 2 / 588)؛ درر الزّمان یا: دَوْر الزّمان فی طحن الجُلُّبان، شرح البُردة كه شرحی است بر قصیدۀ معروف برده در مدح حضرت رسول اكرم (ص)؛ قصائد اُخری فی حرب الاسكندریة سنة 771؛ منطق الطیر؛ التذكیر بالموت و سُكنی القبور و الخروج منها و النشور؛ از این كتابها نیز نسخههایی خطّی موجود است (GAL، همانجاها؛ قس EI2)؛ انشاء واحد الاعداد، بروكلمان در ذیل این عنوان اشتباهاً یك نسخۀ خطّی موجود در كتابخانۀ كوپریلی را كه نام آن انشاء واحد الاحد و تفصیل العدد الواحد الاحد و مربوط به تِلمسانی دیگری است، معرّفی كرده است (نك : GAL, II / 14؛ قس: كوپریلی، 1 / 339). عناوین آثار دیگری نیز از ابن ابی حجله در فهرستها دیده میشود كه هنوز نسخههایی از آنها شناسایی نشده و یا به دست نیامده است (نك : حاجی خلیفه، 1 / 46، 117، 624، 900، 2 / 961، 979، 1350، 1882، 1889، 1933، 1965؛ بغدادی، 1 / 208، 2 / 25؛ نویهض، 48؛ ریاضیزاده، 152). از جملۀ این آثار 5 دیوان مشتمل بر مدایح پیامبر اكرم (ص) و 7 اُرجوزه بالغ بر 000‘70 بیت (حاجی خلیفه، 1 / 764 به نقل از منهل الصافی) و نیز حاطب اللیل (یا: حاطب لیل) را كه بنا به گفتۀ صاحب شَذَرات تذكره گونهای در مجلّدات متعدّد بوده است، میتوان نام برد (حاجی خلیفه، 1 / 624؛ قس: ابن عماد، 6 / 241).
ابن ابی حجله، احمدبن یحیی، دیوان الصبابة، ذیل تزیین الاسواق، بیروت، 1972م؛ همو، سكّردان السلطان، قاهره، 1317ق / 1899م؛ ابن احمر، اسماعیل بن یوسف، نثیر فرائد الجمان فی نظم فحول الزمان، به كوشش محمّد رضوان الدایة، بیروت، 1967م؛ ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، انباء الغمر، حیدرآباد دكن، 1387ق / 1967م؛ همو، الدُرَر الكامنة، حیدرآباد دكن، 1394ق / 1974م؛ ابن عماد، عبدالحّی، شذرات الذهب، قاهره، 1351ق / 1932م؛ بغدادی، اسماعیل بن محمدامین، ایضاح المكنون، استانبول، 1945-1947م؛ حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، كشف الظنون، استانبول، 1941م؛ حفناوی، محمد، تعریف الخَلَف برجال السلف، بیروت، 1405ق / 1985م؛ خدیویه، فهرست؛ ریاضیزاده، عبداللطیف بن محمد، اسماء الكتب، دمشق، 1983م؛ زركلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، 1984م؛ زیدان، جرجی، تاریخ آداب اللغة العربیة، به كوشش شوقی ضیف، قاهره، 1957م؛ سید، خطی؛ طاش كوپریزاده، احمدبن مصطفی، مفتاح السعادة، حیدرآباد دكن، 1328- 1329ق؛ كحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، 1376ق / 1957م؛ كوپریلی، خطی؛ مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، تبریز، 1346ش؛ مقری، احمدبن محمد، نفح الطیب، بیروت، 1388ق / 1968م؛ نویهض، عادل، معجم اعلام الجزائر من صدرالاسلام ...، بیروت، 1971م؛ نیز:EI2, GAL; GAL, S.
محمدعلی لسانی فشارکی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید