ابزری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 29 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222665/ابزری
چهارشنبه 27 فروردین 1404
چاپ شده
2
اَبْزَری، عمیدالدّین ابونصر اسعد بن نصر انصاری فالی از وزیران، دانشمندان و شاعران اوایل سدۀ 7ق / 13م (مق 624ق / 1227م). زادگاه او دهستان ابزر (امروزه افزر، از شهرستان فیروزآباد فارس) و آغاز تحصیل او در رباط دشت فال (امروزه از دهستان گلهدارِ كنگان) بوده است (فرهنگ جغرافیایی ایران، 7 / 12). عمیدالدین دانشهای متداول زمان خود را نزد ابوالحسن علی بن محمد نیریزی فقیه، امام مسجد جامع عتیق شیراز آموخت (جنید، 372-374). و چون به وزارت اتابك سعد بن زنگی (594-623ق / 1198-1226م) رسید، دو بیت شعر به عربی دربارۀ رباط دشت سرود (ابن فوطی، 4 / 900-901). او افزونبر مقام وزارت ــ چون در ادب فارسی و عربی دستی توانا داشت ــ مكتوبات سعد بن زنگی به دیگر فرمانروایان وقت را نیز مینوشت (آیتی، 88؛ میرخواند، 4 / 608- 609؛ خواندمیر، 237- 238؛ فسائی، 1 / 32). همچنین یك بار میان سالهای 591 و 592ق به سفارت نزد سلطان محمد خوارزمشاه رفت. سلطان محمد چون بر كمال دانش او آگاه شد، احترام فراوان بر وی نهاد و مقام وزارت خود را به او پیشنهاد كرد. گفتهاند كه عمیدالدین در قبول یا ردّ این پیشنهاد تردید كرد، اما سرانجام به شیراز بازگشت (خواندمیر، 238؛ فسائی، همانجا). پس از مرگ سعد بن زنگی پسرش ابوبكر، هر چند پادشاهی دانشدوست و دیندار بود، لیكن از بیم قدرت روزافزون عمیدالدین، او را به بهانۀ اینكه خوارزمشاه به وی پیشنهاد وزارت كرده بود و نیز بهسبب مكاتبه با بزرگان خوارزم مؤاخذه كرد. آنگاه او را به این بهانه كه هنگامیكه خود وی به فرمان پدرش در قلعۀ استخر زندانی بوده از وی پشتیبانی نكرده و به شفاعت از او برنخاسته است، دستگیر ساخت. عمیدالدین برای عرض معذرت، رباعیی سرود و نزد اتابك فرستاد، اما مقبول واقع نشد. پس او را با پسرش تاجالدین محمد در 623ق در قلعۀ اشكنوان واقع در صحرای مرودشت فارس زندانی كرد (آیتی، 91؛ خواندمیر، 238- 239؛ قس: فسائی، 1 / 33-34) و پس از چندی در همان قلعه به هلاكت رساند (قزوینی، 518- 519؛ آیتی، 92).عمیدالدین در ادب فارسی و عربی متبحّر بود و به هر دو زبان شعر میسرود.وصاف دیوان اشعار او را دیده است (آیتی 87، 91) و شاعران نامآوری همچون كمالالدین اسماعیل و رفیعالدّین لُنبانی او را ستودهاند (سپهسالار، 2 / 661؛ قزوینی، 526). او هنگامیكه به سفارت نزد سلطان محمد خوارزمشاه رفته بود، با امام فخر رازی باب دوستی و نامهنگاری گشود. امام فخر مشكل قصّۀ سلامان و ابسال را برای او روشن ساخت و عمیدالدین به عنوان سپاسگزاری دو بیت شعر عربی برای او سرود (آیتی، 87- 88). مكاتبات وی با امام فخر رازی حاوی مطالب علمی است و محمد قزوینی عكسی از آن را در دست داشته است (قزوینی، 215-216). به گفتۀ نویسندۀ تحفة العرفان، امام فخر مكرر عمیدالدین را ستوده و او را «قلمزنی» برجسته میدانسته است (همو، 522). اثر دیگر او قصیدۀ اشكنوانیه است كه به قصیدۀ حبسّیه و عمیدیه نیز شهرت دارد. این قصیده را او به هنگامی سرود كه در قلعۀ اشكنوان زندانی بود، و دیگر امید رهایی نداشت. به وقت سرودن آن چون قلم و كاغذ نداشت، اشعار را املا میكرد و پسرش تاجالدین محمد آنها را بر دیوار زندان مینوشت و از بر میكرد. چون او كشته شد، پسرش رهایی یافت و آن قصیده را نزد صفیالدین ابوالخیر مسعود سیرافی كه از دانشمندان آن عصر بود، برد. صفیالدین پارهای از ابیات آن را مقدم و مؤخر كرد و قصیده را مرتب ساخت. آنگاه پسرش قطبالدین محمد بن صفیالدین مسعود آن را پس از چندی شرح كرد (آیتی، 91، 92، «جنید، 432-433؛ فسایی، 1 / 34) مطلع قصیده چنین است :
من یبلغن حمامات ببطحاء ممتّعات بسلسال و خضراء
این قصیده به زودی بین دانشمندان و سپس نزد همگان مشهور گردید. قطبالدین محمّد به سبب آگاهیهایی كه داشته در مقدمۀ این كتاب شرح جامعی از حبس و كشته شدن وزیر و چگونگی سرودن این قصیده را با بسیاری مطالب تاریخی كه در مآخذ دیگر نیست، بیان كرده و كیفیت واقعه را همان گونه كه وصاف آورده، با عباراتی دقیقتر بیان داشته است (قزوینی، 517- 518).از شرح یاد شده یك نسخۀ كهن در كتابخانۀ آستان قدس (آستان، 3 / 181) و نسخۀ ناقص دیگری در كتابخانۀ شورای ملی سابق (شورا، 2 / 238) و چند نسخۀ دیگر موجود است. قصیدۀ اشكنوانیه نیز یك بار به ضمیمۀ معلقات سبع در 1273ق در تبریز به چاپ رسیده است. این قصیده یك بار نیز در اروپا در 1893م چاپ شده است. چند بیت دیگر از اشعار عربی عمیدالدین را زركوب شیرازی به دست داده است (صص 78- 79). از آثار دیگر او نامۀ مفصلی به زبان فارسی است كه وی از قلعۀ اشكنوان به بزرگان حكومت فارس نوشته و در آن شرح گرفتاریهای خود را نقل كرده است. متن این مكتوب در تعلیقات شدالازار (قزوینی 523-526) به نقل از یك جنگ قدیمی درج گردیده است. او در آبادانی ایالت فارس كوششها ورزید و از دانشمندان و بزرگان دستگیری میكرد. مدرسۀ عمید یا عمیدیه را در محلّۀ درب اصطخر (= دروازۀ اصفهان امروز) بنا نهاد كه از جملۀ مدارس معتبر شیراز بود و مولانا سراجالدین مكرم بن یحیی در آن تدریس میكرد (زركوب، 79؛ جنید،،355-356، 426-427).
آیتی، عبدالمحمد، تحریر تاریخ وصاف، تهران، 1346ش؛ ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد، تلخیص مجمع الآداب، به كوشش مصطفی جواد، دمشق، 1963م؛ جنید شیرازی، معینالدین جنیدبن محمود، شدّ الازار، به كوشش محمد قزوینی و عباس اقبال، تهران، 1328ش؛ خواندمیر، غیاثالدین، دستور الوزراء، به كوشش سعید نفیسی، تهران، 1317ش؛ زركوب شیرازی، احمدبن ابیالخیر، شیرازنامه، به كوشش اسماعیل واعظ جوادی، تهران، 1350ش؛ سپهسالار، خطی؛ فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، سازمان جغرافیای ارتش، تهران، 1330ش، فسایی، حسن بن حسن، فارسنامۀ ناصری، تهران، 1313ق؛ قزوینی، محمّد و عباس اقبال، حواشی و تعلیقات بر شدّ الازار (نك : جنید شیرازی در همین مآخذ)؛ میرخواند، محمدبن خاوندشاه، روضة الصفا، تهران، 1339ش.
سیدعلی آلداود
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید