ابراهیم بن یحیی (سیف الاسلام)
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222592/ابراهیم-بن-یحیی-(سیف-الاسلام)
پنج شنبه 28 فروردین 1404
چاپ شده
2
اِبْراهیمِ بْنِ یَحْیى، سیف الاسلام ابراهیم (مق 1367 ق / 1948 م)، شاهزادۀ اصلاحطلب و یکی از رهبران جنبش الاحرار یمن. وی که نهمین پسر امام یحیی از خاندان حمیدالدین بود، در صنعا زاده شد و همانجا پرورش یافت. دربارۀ سرآغاز ستیز ابراهیم با امام یحیی روایتهای گوناگونی میتوان یافت. برخی از نویسندگان از دید شخصی به این برخورد نگریستهاند و از رفتار ناشایست پسر و سختگیری پدر حکایت کردهاند (سعید، 138)، زیرا اینان جنبش 1948م (1367 ق) را وابسته به بیگانگان و لاجرم محکوم دانستهاند. چنین تحلیلی با توجه به فضای سیاسی آن روز چندان شگفت نیست، زیرا تا پیش از انقلاب 1962 م یمن، جنبش 1948 م خواه در سطح عربی و خواه در سطح بینالمللی، کودتایی انگلیسی شمرده میشد (ژولو بوفسکایا، 200) و هم از این روست که بسیاری از نویسندگان ــ که گاه خود دست اندر کار آن جنبش بودهاند ــ به رد چنین نقطه نظری پرداختهاند (عفیف، 88-91؛ سلال و دیگران، ثورة الیمن الدستوریة، 123 به بعد). برخی دیگر از رقابت پسران امام یحیی بر سر جانشینی وی سخن گفتهاند به ویژه آنگاه که او پسر ارشد خود سیفالاسلام احمد را به ولیعهدی برگزید (صائدی، 94-95). در هر صورت قدر مسلم آن است که آگاهی ابراهیم از وضع ناگوار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و تماس با مخالفان او را به مخالفت با حکومت پدر کشاند (سلال و دیگران، وثائق اولی عن الثورة الیمنیة، 211-213) و هم از این رو مدتی به زندان افتاد (زرکلی، 1 / 80). سرانجام ابراهیم به بهانۀ درمان به شهر اسمرۀ حبشه رفت و پس از مشاهدۀ تیرهروزی مهاجرانِ از میهن گریخته، در نوامبر 1946م به عدن رهسپار شد و به جنبش احرار پیوست (سلال و دیگران، وثائق اولی عن الثورة الیمنیة، 214؛ ژولوبوفسکایا، 184). در آن هنگام سرزمین عدن تحتالحمایۀ بریتانیا بود و مناسبات دوستانهای با یمن نداشت. از این رو جنبش احرار از 1363ق در آنجا تشکیل شدو توانست با انتشار روزنامههایی مانند «صورت الیمن» و پخش شبنامه در بیرون و درون یمن به فعالیتی نیمه سازمان یافته بپردازد (صائدی، 59) به دنبال پیوستن ابراهیم به جنبش احرار این جنبش نام خود را «الجمعیة الیمنیة الکبری» گذاشت و لقب ابراهیم را از سیفالاسلام که لقب عام پسران امام یحیی بود، به سیف الحق تغییر داد و او را به رهبری برگزید (صائدی، 60). پیوستن ابراهیم به احرار پیامدهایی بسیار مهم داشت. این رویداد اگرچه پایگاه مردمی الجمعیة الیمینیة الکبری را گسترش داد، اما از بُرندگی ریشهای (رادیکال) آن کاست، زیرا همانگونه که به روشنی از نامههای افشاگرانۀ ابراهیم به پدر و برادرش احمد برمیآید (ژولوبوفسکایا، 84، 185؛ صائدی، 95، 247-256)، وی با فرمانروایی پدر مخالف نبود، بلکه بر آن بود تا از رهگذر اصلاح نظام موجود راه را بر بیداد خاندان حاکم و در نتیجه سرنگونی محتوم آن ببندد (گراسیموف، 26). پیداست که چنین طرز برخوردی نگرانی رقیبان خاندان حمیدالدین بهویژه خاندان الوزیر را برمیانگیخت. هم از این رو با پوستن خاندان الوزیر به جنبش، شعار سرنگونی ــ دست کم ــ اندکی پیش از وقوع کودتای 1948 م به هر صورت هدف کانونی جنبش درآمد (صائدی، 180، 181). همراه با اوجگیری فعالیت جنبش و افزایش شمار مخالفان در داخل و احتمال مرگ امام پیر بیمار، در نهان میان صنعا و تَعز و عدن و اخوان المسلمین در قاهره تماسهایی برقرار شد و عبداللـه الوزیر داماد امام یحیی و وزیر کشور به امامت برگزیده شد (لنچافسکی، 466؛ سعید، 136)، اما آگاهی احمد (ولیعهد) از این تدابیر برای مخالفان موقعیتی باریک پیش آورد (صائدی، 204، 205) و عبداللـه الوزیر با طرحریزی شتابزدۀ کودتای 17 فوریه 1948 م (7 ربیعالثانی، 1367 ق) که به کشته شدن امام یحیی و نخست وزیرش عبداللـه العمری انجامید، قدرت را در دست گرفت و خود را امام و شاه مشروطۀ یمن خواند (فیلبی، 349) ابراهیم و دیگر رهبران جنبش احرار به شتاب روانۀ صنعا شدند و در نخستین نشست مجلسی که پس از کودتا در صنعا به ریاست ابراهیم برگزار شد، وی را به نخست وزیری برگزیدند، اما این منصب به سرعت به علی الوزیر واگذار شد. با اینهمه حکومت نوپا به رغم تدوین المیثاق الوطنی المقدس (نک : صائدی، 257: متن میثاق) به عنوان قانون اساسی خود، بر سر تقسیم منصبها و مسائل مذهبی دچار اختلاف شد و نتوانست شناسایی رسمی و یا پشتیبانی هیچ یک از کشورهای عرب را به دست آورد (ژولوبوفسکایا، 198). از اینرو در جنگ داخلی در برابر احمد که کمکهایی از ابن سعود دریافت کرده بود (فیلبی، 350)، شکست خورد و صنعا در 14 مارس 1948 م گشوده شد. در 8 آوریل 1948 م عبداللـه الوزیر و بیش از 30 تن از رهبران حکومت نوبنیاد را گردن زدند (ژولوبوفسکایا، 203) و ابراهیم به زندان حجه افکنده شد و کمابیش دو ماه بعد بر اثر مسمومیت درگذشت (سلال و دیگران، ثورة الیمن الدستوریة، 160؛ قس: فیشر، 576 که مرگ وی را بر اثر «حملۀ قلبی» دانسته است).
زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، 1984 م؛ ژولوبوفسکایا، ایلنا، ثورة 26 سبتمبر فی الیمن، ترجمۀ قائد محمد طربوش، بیروت، 1982 م؛ سعید، امین، الیمن، قاهره، 1959 م؛ سلّال، عبداللـه و دیگران، ثورة الیمن الدستوریة، بیروت، 1985 م؛ همو و دیگران، وثائق اولی عن الثورة الیمنیة، صنعا، 1985 م؛ صائدی، احمد قائد، حرکة المعارضة فی عهد الامام یحیی بن محمد، صنعا، 1983 م؛ عفیف، احمدجابر، الحرکة الوطنیة فی الیمن، دمشق، 1982 م؛ گراسیموف، اولگ، «ولادة حرکة المعارضة فی شمال یمن»، مجلۀ دراسات یمنیة، ترجمۀ احمد حسن سعید، شم 8 و 9، صنعا، 1982 م؛ لنچافسکی، ژرژ، تاریخ خاورمیانه، ترجمۀ هادی جزایری، تهران، 1337 ش؛ نیز:
Fisher, Sydney Nettleton, The Middle East, A History, London, 1971; Philby, H. ST. John, Saudi Arabia, Beirut, 1968.
کاظم برگنیسی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید