آیبک، عزالدین ابومنصور
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 10 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222514/آیبک،-عزالدین-ابومنصور
چهارشنبه 27 فروردین 1404
چاپ شده
2
آیْبَکْ، یا آیبگ، اَیْبَک عزالدین ابومنصور معظّمی (د 646 ق / 1248 م)، از ممالیک الملک المعظم شرفالدین عیسی ایوبی سلطان شام که از همینرو لقب معظمی یافت. او را «صاحب صرخد» نیز خواندهاند. شرفالدین عیسی در سال 607 ق / 1210 م آیبک را وارد دربار خویش ساخت. وی به سرعت مدارج ترقی را پیمود و در نزد سلطان پایگاهی بلند یافت؛ چنانکه گفتهاند سلطان او را بر فرزندانش برتری مینهاد و سرانجام او را استاذ الدار (= ناظر کاخ) خود کرد (صفدی، 9 / 480). در سال 611 ق / 1214 م از سوی سلطان، صرخد و توابع آن را به تیول گرفت (ابن خلکان، 3 / 494). پس ازمرگ الملک المعظم (624 ق / 1227 م) آیبک به خدمت پسر و جانشین او الملک الناصر داوود پیوست و گفتهاند که از جانب او بهعنوان نایبالسلطنه، حکومت دمشق و ادارۀ امور سیاسی قلمرو او را در دست گرفت (کردعلی، 1 / 87؛ زامباور، 47؛ EI2). آیبک در 626 ق / 1229 م با پیشنهاد الملک الکامل و الملک الاشرف، عموهای الملک الناصر که میکوشیدند دمشق را بگیرند و در برابر، شهرهای دیگری را در شام به برادرزادۀ خود دهند (ابن واصل، 4 / 238؛ ابن عدیم، 3 / 206)، سخت مخالفت کرد و چون به او خبر رسید که آن دو عزم کردهاند الملک الناصر را دربند کنند، به سرعت با مخدوم خود در داخل دمشق موضع گرفت (ابن اثیر، 12 / 484). مقریزی در وقایع 625 ق / 1228 م مینویسد که آیبک به هنگام یورش الاشرف و الکامل، در صرخد بوده و از آنجا برای دفاع از داوود به دمشق رفته است (1 / 226). الکامل و الاشرف شهر را به محاصره گرفتند و آیبک در آغاز از الملک الناصر خواست که با عموهایش مدارا کند (ابن تغری بردی، 6 / 271)؛ با اینهمه خود به دفاع برخاست، اما سرانجام کار بر آنها تنگ شد و الملک الناصر صلح خواست (ابن اثیر، همانجا). در مذاکرات صلح، آیبک توانست با هوشمندی پیمانی ببندد مبنیبر آنکه شهرها و اموالی را که ملک ناصر میخواهد به وی دهند و خود او نیز صرخد و توابع آن و نیز املاکش را در دمشق همچنان حفظ کند و از دادن مالیات بر آنچه میفروشد یا میخرد معاف باشد (صفدی، همانجا؛ ابن واصل، 4 / 256). وی پس از آن نیز رشتۀ دوستی خود را با الملک الناصر نگسست و یک بار پس از مرگ الکامل (635 ق / 1238 م) کوشید تا مخدوم خود را به حکومت دمشق بنشاند، اما با مخالفت امیران روبهرو شد(ابن تغری بردی، 6 / 303-304؛ ذهبی، 344). از این پس آگاهی چندانی از رابطۀ آن دو در دست نیست جز آنکه گفتهاند در سال 639 ق / 1241 م میان الناصر داوود و آیبک خلاف افتاد و سپاه داوود، آیبک را که در الفوار بود گریزاند و غنایمی به چنگ آورد (مقریزی، 1 / 309). آیبک در سراسر روزگار الاشرف و الکامل و الصالح عمادی تا سال 644 ق / 1246 م تیول خود را حفظ کرد (صفدی، همانجا). در این سال ملک ایوب به او ظن خیانت برد (نعیمی، 1 / 551؛ قس: صفدی، همانجا) و به صرخد رفت و او را عزل کرد (ابوشامه، 179) و با خود به قاهره برد و در دارالصواب به زندان افکند (ابن خلکان، همانجا). مدتی بعد پسر او ابراهیم، سلطان را از اموالی که پدرش در نزد کسانی به امانت نهاده بود، باخبر ساخت. آیبک با شنیدن این خبر سخت بیتاب شد و از سخن گفتن فروماند (مقریزی، 1 / 329؛ صفدی، 5 / 330، 9 / 480) تا آنکه به گفتۀ ابن خلکان که خود بر جنازۀ او نماز گزارده است، در 646 ق / 1248 م درگذشت (3 / 496؛ قس: ذهبی، 353؛ نعیمی، 1 / 551). پیکر آیبک را نخست در بابالنصر قاهره به خاک سپردند و سپس به مدرسهای که خود در دمشق بنا کرده بود منتقل ساختند (ابن خلکان، همانجا؛ قس: ابن دواداری، 9 / 267). عزالدین آیبک، مردی دلیر، محتشم، خردمند، پرهمت و اهل آبادانی بود و در قلمرو خود بناهایی برجای نهاد. از جملۀ این بناها میتوان از: مدارسی در دمشق چون عزّیه جوانیه و عزّیۀ برانیه (ابن کثیر، 3 / 174) و عزّیۀ حنفیه (نعیمی، 1 / 557) برای حنفیان، مدرسهای در کجک (صفدی، 9 / 481)، دو کاروانسرا در صرخد و زرعه، منارهای و چند طاق در مسجد صرخد، مسجدی در عاین، قلعة الازرق (EI2) نام برد. عبدالمحسن تنوخی (د 643 ق / 1245 م) مدتی کاتب و وزیر آیبک بود (محمد راغب، 409). ابن ابی اصیبعه که به صرخد رفت و مورد استقبال شایان ایبک قرار گرفت و همانجا به سمت پزشک او اقامت گزید، ظاهراً به دعوت همان وزیر به آنجا رفته بوده است (ابن ابی اصیبعه، 1 / 4 مقدمه؛ قس: خلیلی، 1 / 52). ابوبکر بن عبدالله، معروف به ابن آیبک دواداری از مورخان معروف سدۀ 8 ق / 13 م و صاحب کتاب عظیم کنزالدرر و جامع الغرر احتمالاً نبیرۀ عزالدین آیبک است (منجد، 6 / 9).
ابن ابی اصیبعه، احمدبن قاسم، عیون الابناء، بیروت، 1956 م؛ ابن اثیر، عزالدین، الکامل، بیروت، 1386 ق / 1966 م، 12 / 484؛ ابن تغری بردی، یوسف، النجوم الزاهرة، قاهره،6 / 271، 302، 304؛ ابن خلکان، وفیات الاعیان، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1398 ق، 3 / 494، 496؛ ابن دواداری، ابوبکربن عبدالله، کنزالدرر، به کوشش روبر رُمر، قاهره، 1379 ق؛ ابن عدیم، عمربن احمد، زبدة الحلب من تاریخ الحلب، به کوشش سامی الدهان، دمشق، 1968 م، 3 / 206؛ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، مصر، 1351 ق، 3 / 174؛ ابن واصل، محمدبن سالم، مفرج الکروب فی اخبار بنیایوب، مصر، 1972 م، 4 / 224، 238، 256؛ ابوشامه، عبدالرحمن بن اسماعیل، ذیل الروضتین، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، 1947 م، صص 97، 179؛ ابوالفداء، المختصر فی اخبار البشر، بیروت، 6 / 271، 303، 304؛ خلیلی، محمد، معجم ادباء الاطبّاء، نجف، 1946 م؛ ذهبی، محمدبن احمد، دول الاسلام، بیروت، 1985 م، صص 344، 345؛ زامباور، نسبنامۀ خلفا و شهریاران، ترجمۀ محمدجواد مشکور، تهران، 1356 ش، ص 47؛ صفدی، خلیل بن آیبک، الوافی بالوفیات، به کوشش یوزففان اس.، ویسبادن، 1973 م، 9 / 480، 481؛ کردعلی، محمد، خطط الشام، بیروت، 1969 م، 2 / 78؛ محمد راغب حلبی، اعلام النبلاء، حلب، 1343 ق، ص 409؛ مقریزی، احمدبن علی، السلوک، به کوشش محمد مصطفی زیاده، قاهره، 1 / 225، 309، 329؛ منجد، صلاحالدین، مقدمۀ کنزالدرر، قاهره،1961 م؛ نعیمی دمشقی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، به کوشش جعفر حسنی، دمشق، 1948 م، 1 / 551، 555، 557؛ نیز: EI2.
صادق سجادی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید