آلنبی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 3 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222422/آلنبی
پنج شنبه 28 فروردین 1404
چاپ شده
2
آلِنْبی، ادمون هنری هینمن ملقب به نخستین وایکاونت (1861-1936 م)، سپاهی و سیاستپیشۀ انگلیسی که در راه گستردن نفوذ و نیروی بریتانیا در کشورهای افریقایی و آسیایی کوششهای بسیار کرد. در کودکی به گیاهشناسی و پرندهشناسی دلبستگی یافت و آموزشهای رسمی را در دبستان هیلیبری (در آن زمان دبستانی نوبنیاد) و دانشسرای نظامی پادشاهی سندهرست گذراند. در 1882 م به شهر اینیسکیلینگ در ایرلند شمالی رفت و در هنگ سواره نظام آنجا به خدمت پرداخت. در جنگهای انگلستان در 1884-1885 م با مردم بومی بُچوانالند و در 1888 م با بومیان زولولند شرکت جست. این جنگها به سرکوبی مردم و مستعمره شدن این دو سرزمین انجامید. وی در این هنگام به درجۀ سروانی رسید. در 1896 م در 35 سالگی ازدواج کرد و باز مأمور خدمت در ایرلند شد. 3 سال بعد در جنگ بوئرها شرکت کرد. این جنگ را بریتانیا بر ضد اتحادیۀ ترانسوال و کشور آزاد اورانژ به راه انداخت که از 12 اکتبر 1899 تا 31 مه 1902 م به درازا کشید. انگیزۀ جنگ، پیدا شدن معادن وسیع زر در این منطقه در 1886 م بود که از همان زمان چشم انگیلیسیان را خیره کرده بود. در شهر کیمبرلی نیز معادن بسیار وسیع الماس یافت که برای چنگاندازی بر آن، سرمایهدار انگلیسی سیسیل جان رودز (1853-1902 م) در 1888 م شرکتی پایهگذاری کرد و بعدها منابع زرخیز این سرزمینها به دست انحصارهای انگلیسی، آمریکایی و افریقای جنوبی افتاد. آلنبی که در این جنگها فرماندهی نیروی سوارهنظام را داشت، شخصاً در محاصرۀ شهر کیمبرلی شرکت جست و آن را به تصرف درآورد. وی در این جنگها ثروت و شهرت فراوان کسب کرد. در 1905 م به درجۀ سرتیپی و در 1909 م به درجۀ سرلشکری رسید و از 1910 تا 1914 م بازرس کلّ سوارهنظام ارتش بریتانیا بود.با روشن شدن آتش جنگ جهانی نخست، آلنبی فرمانده یک واحد سواره نظام گشت و در 1914 م روانۀ فرانسه شد. در این سال، آلمانیها در بلژیک پیشروی کردند و نیروهای فرانسوی و انگلیسی را که در مونْس موضع گرفته بودند، واپس راندند. در 6 سپتامبر 1914 م که آلمانیها به چند کیلومتری پاریس رسیدند، متفقین در مارْن دست به حملۀ متقابل زدند و آلمانیها را به ولایت ان در شمال خاوری فرانسه واپس راندند. آلنبی در این نبردها قدرت فرماندهی خود را نشان داد. وی در اکتبر 1915 م به فرماندهی ارتش سوم گماشته شد.او در ژوئن 1917 م به جای سرآرچیبالد موری به فرماندهی نیروهای انگلستان در مصر و فلسطین رسید. وظیفۀ او دور کردن ارتش امپراتوری عثمانی از آبراه سوئز و دستاندازی بر فلسطین به یاری عربهای انگلیسگرای (خاندان شریف حسین و دیگران) بود. ارتش انگلیس در این زمان، پس از دو حملۀ پیروزمندانه، رو در روی نیروهای عثمانی در غزّه به سر میبرد. او در برابر عثمانیها چنین فرانمود که میخواهد حملۀ سومی انجام دهد. لیکن برخلاف برآوردِ آنان، در 31 اکتبر 1917 م شهر بئرسبع را به گونهای ناگهانی گرفت. بر اثر این نیرنگ، نیروهای عثمانی به ناچار از غَزّه واپس نشستند و آلنبی در 9 دسامبر 1917 م یافا و سپس شهر بیتالمقدس را تصرّف کرد. در پاییز 1918 م نیروهای انگلیسیِ تازهنفس از بینالنهرین و هندوستان فرارسیدند و آماده شدند که تهاجمات پیوستۀ خود را از اردن آغاز کنند. افراد «لژیون یهود» (گردان 38 و 39 تفنگداران پادشاهی) در این کارزار شرکت جستند. آلنبی بار دیگر عثمانیها را فریفت و چنین وانمود کرد که از جناح راست خود بر آنان خواهد تاخت. او اکثریت نیروهای خود (حدود 000‘35 مرد جنگی) را به صورت پنهانی از میان باغهای پرتغال یافا گذر داد و در شبهای 18 و 19 سپتامبر 1918 م در مجدّو به نبردی سرنوشتساز دست یازید و از همین جا خود را به شهر ناصره رساند. وی از نقاط استراتژیک سواحل مدیترانه بهرۀ فراوان برد و از نیروی هوایی برای بمباران پیاپی خطوط ارتباطی و مراکز تجمع عثمانیها و آلمانیها سود جست و نیروهای سوارهنظام خود را برای محاصرۀ آنان به کار انداخت. رو در روی او ژنرال اوتولیمان فون ساندرس میجنگید، که اینک جانشین ژنرال فالکنهاین گشته بود. 000‘72 ترک و 000‘4 آلمانی و اتریشی اسیر شدند. آلنبی طی 38 روز، 560 کیلومتر پیشروی کرد و دمشق و حلب را به تصرف آورد و در این جریان 600‘5 تن از سربازان خود را از دست داد. نیروهای عثمانی در 30 اکتبر 1918 م دست از جنگ بداشتند و تسلیم شدند و بدینسان فرمانروایی امپراتوری عثمانی بر سوریۀ بزرگ (اردن، فلسطین، لبنان و سوریۀ کنونی) پایان پذیرفت. بیدرنگ نمایندگان یهودی پارلمان انگلیس و هواداران ایشان دست به کار شدند و در برابر این «فتح تاریخی» طی تصویب نامهای مبلغ 000‘50 لیرۀ استرلینگ به آلنبی جایزه دادند.آلنبی در 1919 م به درجۀ فیلد مارشالی ارتقا داده شد و بهعنوان کمیسر عالی انگلستان روانۀ مصر گشت. وی در 25 مارس این سال به قاهره رسید. مصر در این زمان در آتش قیامی همگانی و سراسری میسوخت که مصریان خود آن را «انقلاب 1919» خواندهاند. خواستۀ مردم از میان بردن قیمومت انگلستان و برخوردار شدن از حکومت و مجلس ملّی بود. رهبری قیام را سعد زَغلول (1273-1346 ق / 1857-1927 م) و دیگر نمایندگان ملّی به عهده داشتند. آلنبی از اختیارات فراوانی که به وی داده شده بود بهره گرفت و سیاست «پنجۀ آهنین» را برای فرو خواباندن قیام به کار انداخت. سرانجام در آوریل 1919 م به صورت ظاهر، قیام فرو خوابید، ولی مردم مبارزۀ خود را برای برانداختن فرمانروایی بیگانگان دنبال کردند. قیام در 1921 م دیگر باره آغاز شد و ادامه یافت. ناچار بریتانیا در برابر خواستۀ مصریان سر فرود آورد و در 28 فوریۀ 1922 م به صورت یکجانبه به مصراستقلال داد، اما آلنبی همچنان بهعنوان کمیسر عالی انگلستان در آنجا ماند. به دنبال آن برای مصر قانون اساسی تهیه شد و انتخابات پارلمانی انجام گرفت و حزب وَفْد به رهبری سعد زغلول اکثریت قطعی را در آن به دست آورد. زغلول در 23 ژانویۀ 1924 م مأمور تشکیل کابینه شد. در 19 نوامبر 1924 م ژنرال لی استاک فرماندار کل سودان که در همان هنگام فرمانده کلّ ارتش مصر بود، به دست مصریان زخمی شد و 3 روز بعد جان سپرد و همان روز آلنبی پارلمان و دفتر نخستوزیری را محاصره کرد و هشداری حاوی 9 ماده به دولت مصر داد. پذیرفتن این مواد به معنای شناختن چیرگی کامل استعمار انگلیس بر مصر بود. حکومت سعد زغلول از پذیرفتن همۀ مواد خودداری کرد (23 نوامبر). در اینجا آلنبی تهدیدات خود را عملی ساخت و به فرمان او نیروهای انگلیسی مراکز حساس را در مصر و سودان اشغال کردند. بر کشور حالتی از هراس افکنی و سرکوب حکمفرما شد. وفدیان در این هنگام، به جای پایداری، بهعنوان اعتراض از کار کناره گرفتند. چند روز بعد کابینهای محافظهکار به ریاست احمد زیور پاشا (1281-1364 ق / 1864-1945 م) و عضویت سرمایهداران و تیولداران بزرگ بر سر کار آمد که همۀ خواستههای انگلیسیان را پذیرفت و باز آلنبی به صورت فرمانروای واقعی مصر درآمد. در 1925 م وی برای همیشه از مصر بیرون رفت.
امامی، حسامالدین، رویدادهای مهم تاریخ، تهران، 1362 ش، ص 317؛ بابریل، ج.، جنگ طولانی اعراب و اسرائیل، ترجمۀ ابوطالب صارمی، تهران، 1349 ش، صص 5، 6؛ زعیتر، اکرم، سرگذشت فلسطین، ترجمۀ علیاکبر هاشمی رفسنجانی، قم، 1363 ش، ص 102؛ السّائح، عبدالحمید، المسجدالاقصی، قاهره، 1970 م، صص 173، 174؛ عطیّه ادوارد و هانری کتان، فلسطین مال کیست؟، ترجمۀ منوچهر هزارخانی، تهران، 1350 ش، ص 25؛ عطیّة الله، احمد، القاموس السیاسی، قاهره، 1968 م، 1 / 109؛ تاریخ معاصر کشورهای عربی، فرهنگستان علوم شوروی، ترجمۀ محمدحسین شهری، تهران، 1361 ش، 2 / 125-137؛ کیالی، عبدالوهاب، الموسوعة السیاسة، بیروت، 1979 م، صص 263، 264؛ لارنس، توماس ادوارد، هفت رکن حکمت، ترجمۀ مسعود کشاورز، تهران، 1363 ش، 1 / 40، 120، 121، 2 / 718-722، 857، 865، 1168- 1199؛ مسألۀ فلسطین، کنفرانس حقوقدانان عرب در الجزایر، ترجمۀ اسداللّٰه مبشّری، تهران، خوارزمی، 91، 92؛ الموسوعة العربیة المیسرة؛ نیز:
Americana; Britannica; GLE; International.
بخش تاریخ
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید