ابن برد اصغر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 18 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222366/ابن-برد-اصغر
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
3
اِبْنِ بُرْدِ اَصْغَر، ابوحَفص، احمد بن محمد بن احمد (د 445 ق/ 1053 م)، شاعر و نويسندۀ اندلسی. وی در خاندانی از اهل قُرطبه پرورش يافت كه در زمينۀ ادب و كار كتابت، سابقۀ درخشانی داشتند و به همين سبب توانسته بودند در كار سياست نيز، به خصوص در دورۀ خلافت اموی و عامری، به مراتب عاليه دست يابند. ابن برد در اوايل سدۀ 5 ق/ 11 م، و احتمالاً در قرطبه، زاده شد. در آن هنگام خانوادۀ او در قرطبه از حرمت بسيار برخوردار بود (نک : ه د، ابن برد اكبر)، آن چنانكه وی در كتاب سرّ الادب خويش در ضمن ارجوزهای به آن خاندان میبالد (ابن بسام، 1(2)/ 18- 20). وی نخستين مراحل زندگی را در كنار نيای خويش، ابنبرد اكبر گذراند و از او نخستين دروس ادب و فنون و اسلوبهای كتابت را بياموخت (همانجا). اما در آن هنگام، اوضاع شهر قرطبه، در اثر كشمكشهای سياسی، سخت آشفته بود، و اندكی پيش از 417 ق/ 1026 م، ابن برد اكبر ناچار شده بود دربار قرطبه را ترك گفته، ظاهراً همراه نوادۀ خويش، و شايد در جستوجوی پناهگاهی امن، روی به سَرَقُسطه آورد؛ همانجا بود كه در 418 ق وفات يافت (قس: دانشنامه). در هر حال، دوران نسبتاً كوتاهی كه ابن برد در كنار نيای خويش گذراند. ظاهراً اثر عميقی در روحيهاش بر جای گذاشت، چنانكه خود در سرّ الادب به اين موضوع اشاره كرده، گويد كه آغاز آموزش او در فن كتابت، با اواخر عمر نيايش مقارن بوده است؛ اما در همان دورۀ كوتاه، نيای دانشمند توانست چراغ معرفت را در دل او بيفروزد (نک : ابن بسام، 1(2)/ 20). منابعی كه ما از شرح احوال او در دست داريم، زمان و مسير جابهجايی او و خاندانش را از سرقسطه به قرطبه و دانيه و المريه روشن نمیسازد. علاوه بر اين، همنامی او با نيايش ابن برد اكبر، و آميختگی شديد حوادث تاريخی باعث شده است كه بسياری از نويسندگان تاريخ ادبيات، در مورد آن دو دچار لغزشهايی گردند. مثلاً نيكل (صص 121-122) نيا و نواده را يك تن پنداشته و يك مقاله به آن دو اختصاص داده است، يا هانری پرس (ص 4، زیرنویس، 1) «عهد» خلافتی را كه نيا نگاشته بوده به نواده نسبت داده است (نک : گرانخا، 386) و حتی حسين مونس (EI2, III/ 763) دسيسهای را كه توسط ابن عباد تدارك يافته و نام ابن برد اكبر به آن آلوده شده بود، در شرح حال نوادۀ او آورده است. حال آنكه، قبلاً گرانخا (همانجا) اين نكته را به وضوح بيان كرده بوده است. ما از اطلاعاتی كه در اختيار داريم، چنين استنباط میكنيم كه وی هنوز در آغاز جوانی بود كه اندكی پس از مرگ جدش در 418 ق، سرقسطه را ترك گفت و در دانيه به خدمت مجاهد عامری (الموفق ابوالجيش، 408-432 ق/ 1017-1041 م) پيوست و رسالۀ معروف السيف و القلم را تقديم او كرد (ابن بسام، 1(2)/ 435). اين نظر را شايد روايت ابوالوليد حميری (صص، 22، 52- 58) نيز تأييد كند كه گويد وی از دانيه نامهای برای ابواسحاق ابن حمام وزير در قرطبه فرستاد، و اين وزير، قبل از 426 ق/ 1035 م در قرطبه بوده است. سپس در همان سال، رد پای او را در قرطبه میيابيم، زيرا بنابر همۀ منابع موجود (حميدی، 1/ 183؛ ابن بسام، 1(1)/ 84؛ ضبی، 164؛ ياقوت، 5/ 41؛ ابن ابار، 1/ 389 و ديگران) خاندان ابن برد، مولای خاندان ابوحفص، احمد بن عبدالملك بن شُهَيد بود. از اينجا ميان اين دو خاندان، به خصوص ميان ابوعامر بن شهيد (ه م) و ابن برد اصغر پيوندهای اجتماعی و فرهنگی فراوانی پديدار آمد. همچنين وی را با ابوالوليد بن زيدون وزير پيوند دوستی بود. شايد در همين احوال بود كه ابن زيدون قصيدۀ معروف خود را در گلايه از روزگار، از زندان قرطبه برای او فرستاد (ابن بسام، 1(1)/ 308- 309). ما نمیدانيم ابن برد كی و چرا از قرطبه به المريه رفت؛ هر چه هست، حُمَيدی (1/ 184) پس از 420 ق/ 1048 م بارها وی را در آن شهر ديده كه به ديدار ابن حزم میرفته است (قس: ضبی، 164؛ ياقوت، 5/ 41). در آنجا وی در خدمت مَعْن بن صُمادح بود (ابن بسام، 1(2)/ 21) تا عاقبت پيش از آنكه به 50 سالگی برسد، در حيات پدر وفات يافت (ابن ابار، 1/ 389). شهرت ابن برد در نويسندگی و شاعری، كمتر از شهرت جدش ابن برد اكبر نيست. غالباً در حق او گويند كه او نخستين كسی است كه موضوع مناظرۀ ميان شمشير و قلم را در اندلس رايج ساخت (حميدی، 1/ 183 و ديگران) و رسالهای در آن باب نوشت، و میدانيم كه السيف و القلم به قصيدۀ معروف ابوتمام در فتح عموريه اشاره دارد. اين رساله را ابن بسام (1(2)/ 435-441) نقل كرده است و گرانخا نيز ترجمۀ اسپانيايی آنرا همراه با مقدمهای جامع در الاندلس (شم 25 [1960 م]، دفتر 2، 383-413) چاپ كرده و در مقدمه به تأثير اين رساله در ادبيات عرب و غيرعرب آن روزگار اشاره كرده است. در آنجا ملاحظه میكنيم كه محمد بن غالب رُصافی، شاعر اندلسی (د 572 ق/ 1176 م) و نيز، ابن نُباتۀ مصری (د 716 ق/ 1316 م) از رسالۀ او تقليد كردهاند. سپس در زمينۀ ادبيات عبری ـ اسپانيايی میبينيم كه مقامۀ چهلم از مقامات سفر تَحْكِمُنی تأليف الحريزی (1156- 1225 م)، از رسالۀ مزبور متأثر بوده است (گرانخا، 369-397). گرانخا اشاره میكند كه نسخهای از آن در استانبول (دفتری كتبخانه سی، اياصوفيا، 1304، 4271) موجود است (قس: GAL, S, II/ 910). ابن بسام سه رسالۀ ديگر را از او نقل كرده است: يكی رسالة النخلة است (1(2)/ 441- 445) و ديگری البديعة فی تفضيل اُهُب الشاء ... (همو، 1(2)/ 446-451)؛ رسالۀ سوم در «مناظره ميان گلها» ست كه در ذخيرۀ چاپی موجود نيست؛ اما پرس (ص 184) به بخشی از آن در نسخۀ خطی اكسفورد (و رونوشت آن در پاريس) اشاره میكند و تمام آن در البديع حميری (صص 52- 58) آمده است. از كتاب او سرالادب و سبكالذهب، تنها همان قطعات و اشعاری كه ابن بسام ذكر كرده (1(1)/ 18 به بعد) به جای مانده است. اندك شعری كه از او میشناسيم (اساساً در ذخيرة ابن بسام، 1(2)/ 37-52)، همه در اوزانی كوتاه و آهنگين و شامل معنی تغزلی و وصفی است. تأثير طبيعت اندلس در همۀ آنها به وضوح پديدار است. ابن بسام (1(2)/ 287) برخی از كسانی را كه از وی تمجيد كردهاند، نام برده است. همو (1(2)/ 41-42) ضمن مقايسه ميان اشعار او و شاعران بزرگ عرب از جمله ابن معتز، زبردستی وی را میستايد و شعرش را از شعر ابن معتز برتر میداند. ياقوت (5/ 41) و به تقليد از او، صفدی (7/ 350) دو كتاب به او نسبت دادهاند: التفصيل فی تفسير القرآن، و التحصيل فی تفسيرالقرآن؛ اما چنانكه در شرح احوال او ديديم، وی را هرگز با تفسير كاری نبوده است و هيچيك از نويسندگان تاريخ ادب نيز چنين آثاری به او نسبت ندادهاند و معلوم نيست اين خطا چگونه به معجم الادباء ياقوت راه يافته است. شگفتتر آنكه بزرگانی چون سيوطی (ص 6) و داوودی (ص 1/ 67) در قرن 10 ق/ 16 م دچار همين لغزش شدهاند. اين دو، روايت حميدی را عيناً نقل كرده، نام كتابهای مذكور را به دنبالۀ آن افزودهاند (نک : گرانخا، 392).
ابن ابار، محمد بن عبدالله، التكملة لكتاب الصلة، به كوشش عزت عطار حسينی، قاهره، 1375 ق/ 1950 م؛ ابن بسام، علی، الذخيرة فی محاسن اهل الجزيرة، قاهره، 1361 ق/ 1942 م؛ حميدی، محمد بن فتوح، جذوة المقتبس، به كوشش ابراهيم الابياری، بيروت، 1403 ق/ 1983 م؛ حميری، اسماعيل بن عامر، البديع فی وصف الربيع، به كوشش هانری پرس، رباط، 1359 ق/ 1940 م؛ دانشنامه؛ داوودی، محمد بن علی، طبقات المفسرين، به كوشش علی محمدعمر، قاهره، 1392 ق/ 1972 م؛ سيوطی، طبقات المفسرين، به كوشش مرسينگه، ليدن، 1839 م؛ صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفيات، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1389 ق/ 1969 م؛ ضبی، احمد بن یحیی، بغية الملتمس، قاهره، 1967 م؛ ياقوت، ادبا؛ نيز:
EI2; GAL, S; Granja, Fernendo de la, «Dos Epistolas’de Ahmad ibn Burd al Aṣgar», in Al Andolus, Madrid-Granada, 1960; Pérès, Henri, Lapoésie andalouse en arabe classique au XIe Siècle, Paris, 1953; Nykl, A. R., Hispano-Arabic Poetry, Baltimore, 1946. بخش ادبيات عرب
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید