ابن بادیس
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 18 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222348/ابن-بادیس
چهارشنبه 27 فروردین 1404
چاپ شده
3
اِبْنِ باديس، عبدالحميد بن محمد المصطفی بن مكّی بن باديس صنهاجی (ربيعالثانی 1307- 1359 ق/ دسامبر 1889-1940م)، مصلح و متفكر الجزايری. وی در قُسَنطينه از مراكز فرهنگی مهم الجزاير زاده شد (طالبی، 1/ 72). خاندان وی كه از تبار مُعزّ بن باديس بنيانگذار نخستين دولت صنهاجی بود، از بزرگترين خاندانهای كهن و متنفذ شرق الجزاير به شمار میرفت و با حكومت فرانسه همكاری داشت: مكی بن باديس، پدر بزرگ عبدالحميد در 1281ق/ 1864م از دست ناپلئون سوم به دريافت نشان نايل شد و پدرش محمد المصطفی عضو مجلس عالی الجزاير بود (مراد، 24؛ شاهين، 705). ابن باديس در دورانی پرورش يافت كه ديگر از جنبشهای مسلحانۀ الجزايريان در برار استعمار فرانسه نشانی نبود. از يك سو شكست اين جنبشها و از سوی ديگر تشديد فشار در روستاها از راه غصب زمين كشاورزان و بستن مالياتهای سنگين بر آنان، سربازگيری اجباری و تحميل قوانين ناظر به افراد بومی، به پيدايی گروهی از روشنفكران مساواتطلب و همهگير شدن مسائل سياسی و اجتماعی بر اثر انتشار مطبوعات و تأثيرپذيری از جنبش تركيۀ جوان و جنبشهای عربی و اسلامی، و طلوع انديشۀ استقلالجويی (بهويژه از 1334ق/ 1916م) انجاميد. بنابراين در آن روزگار مبارزۀ الجزايريان با استعمار فرانسه بر روی هم خصلت سياسی داشت و هدفهای متفاوتی را دنبال میكرد: از مطالبۀ برخی حقوق سياسی گرفته تا استقلال كامل (ميلی، 37-43). ابن باديس مقدمات ادب و علوم اسلامی را در زادگاه خود فرا گرفت و در 13 سالگی قرآن را از بر كرد (همو، 10؛ طالبی، 1/ 74). در آغاز جوانی همسر برگزيد، و در 1326ق/ 1908م برای تحصيل در جامع زيتونه به تونس رفت و نزد عالمانی چون شيخ محمد نخلی قيروانی، علامه محمدطاهر بن عاشور، شيخ محمد خضر حسين و شيخ صالح النيفر به شاگردی پرداخت. در 1330ق/ 1912م حج گزارد و در بازگشت از لبنان و سوريه به مصر رفت، و از پيشوايان دينی آنجا اجازۀ حديث و روايت گرفت (شاهين، 705-706). سپس به قسنطينه بازگشت و در مسجد الاخضر به تربيت شاگردان و مبارزه با خرافهپرستی همت گماشت، و از اين پس تا پايان عمر (حتی به هنگامی كه تلاشهايش جنبۀ سياسی تند و تعيين كننده پيدا كرد)، به اين امور پرداخت: انتشار مجلههای المنتقد، السنة، الصراط، الشريعة، الشهاب (كه بارها با مصادره و لغو امتياز روبهرو شد)، نگارش مقالههای بسيار در زمينۀ مسائل گوناگون دينی، اجتماعی و سياسی، گسترش آموزش عمومی از رهگذر تأسيس مدرسههای پسرانه و دخترانه، ايجاد كانونهايی برای نشر آثار فرهنگی (همو، 700)، بنياد نهادن چاپخانهای در قسنطينه، تشكيل انجمنی از جوانان برای فراگيری موسيقی و هنرهای ديگر، فرستادن طلبه به مراكز مهم علمی مانند الازهر، زيتونه و قرويين، پايهگذاری جمعيت بازرگانان مسلمان، تأسيس پرورشگاه اسلامی و ديگر مؤسسههای خيريه برای رسيدگی به بیسرپرستان (همو، 710- 711). بیگمان در ميان كارهای ابن باديس از همه مهمتر تأسيس جمعيت علمای الجزاير در 1350ق/ 1931م است. اين جمعيت اگرچه در آغاز كار هدف اخلاقی داشت (طالبی، 3/ 546؛ اوزگان، 23) و شايد الگوی آنان جماعت المنار رشيد رضا در مصر بود، اما به تدريج در پرتو انديشهها و كارهای ابن باديس گامهای بلندتری برداشت (گيب، 63) و سرانجام به مهمترين سازمان سياسی برای مقاومت در برابر استعمار فرانسه تبديل شد و دامنۀ كارش به جايی رسيد كه پس از تشكيل كنگرۀ اسلامی در 1355ق/ 1936م برای مطالبۀ استقلال به پاريس رفت و در برابر مسائل حساسی همچون ممنوعيت آموزش زبان عربی و الحاق الجزاير به خاك فرانسه به مخالفت برخاست (نک : «مشاهدات و ملاحظات» ابن باديس در طالبی، 3/ 333-341؛ شاهين، 712-714؛ آژرون، 113). ابن باديس در علوم و معارف سنتی از قبيل فقه، حديث، كلام، تفسير و نيز ادبيات كهن و نو عرب و همچنين روزنامهنگاری چنان توانا بود كه بزرگترين عالم شمال افريقا به شمار آمده است (شاهين، 707). وی اگرچه مالكی مذهب بود، اما بر مذاهب ديگر نيز احاطه داشت. ابن باديس از ذوق شعر بیبهره نبود (نک : طالبی، 3/ 569 -573؛ بسام، 14، 15: نمونههای شعر). با اينهمه آنچه او را به صورت يكی از چهرههای برجستۀ اصلاحطلبی در تاريخ معاصر و چه بسا پدر روحی انقلاب الجزاير (1954-1962 م) درآورد، مبارزۀ اساساً فرهنگی او با استعمار فرانسه و خرافهپرستی و عقبماندگی جامعۀ الجزاير آن روزگار، و به ويژه ابراز نوانديشيهای دينی، سياسی و اجتماعی وی بود كه در بسياری از شاگردان و معاصرانش تأثيری عميق به جا گذاشت. مجلّههای المنار و عروة الوثقی و نيز ديدار شيخ محمد عبده از الجزاير، در انديشۀ اصلاح طلبانۀ ابن باديس تأثير بسزايی داشت. او بدبختيهای الجزاير را در 3 چيز میديد: استعمار خارجی درنده خوی سركوبگر، استعمار روحی طريقتهای صوفيانه و سرسپردگان به بيگانه (شاهين، 713) و از اين رو مبارزهاش را در اين 3 راستا جهت بخشيد. او در برابر مسائل اجتماعی، سياسی و دينی برخوردی خردگرايانه داشت كه در قياس با آموزش سنتی وی شگفتانگيز بود (ميلی، 79-84). ابن باديس نيز همچون همۀ مصلحان سدۀ اخير به تبليغ شعار «بازگشت به قرآن و سنت سلف صالح» روی آورد. از ديد او چنين بازگشتی تنها آنگاه حركت آفرين تواند بود كه اسلام موروثی مبتنی بر جمود و تقليد و جهل را نفی كند (نک : «اسلام الذاتی و الاسلام الوراثی»، طالبی، 3/ 240-242). با اينهمه ساختمان حال و آينده را تنها بر پايههای ثابتی همچون ميراث فرهنگی و هويت ملی میتوان برافراشت كه ريشه درگذشته دارد، و درست از همين روست كه توسعۀ زندگی اجتماعی و اقتصادی بر شالودۀ دانش امروز و فراگيری زبانهای خارجی و علوم و فنون نو اجتناب ناپذير میشود. ابن باديس اين نكات را در ضمن مقالههايی بيان داشته است (ميلی، 55، 94-96، 141-143). ابن باديس در زمينۀ خلافت، نظری خاص داشت. در آن دوران اغلب سلفيان اهل سنت برای تحقق حكومت شرعی به نظام خلافت چشم دوخته بودند، اما او به جای خلافت ايجاد «جماعة المسلمين» را پيشنهاد میكرد كه در حقيقت شورايی از برگزيدگان تحصيل كرده و كاردان بود. اين شورا نبايد به هيچ دولتی وابسته شود و برای حفظ استقلال و آزادی خود بايد خصلتی عمدتاً غير سياسی داشته باشد (نک : «الخلافة امجماعة المسلمين»، طالبی، 3/ 410-412). از ديد ابنباديس تصميمگيری در كارهای سياسی و اداری مردم با خود آنان است و هيچ فرد يا گروهی حق ندارد به جای آنان تصميم بگيرد. از اين رو خلافت را خيالی تحققناپذير میدانست و از اينكه آتاتورك بساط آن را برچيد، استقبال كرد (ميلی، 89). ابن باديس را به عنوان مصلحی روشنبين، و حتی انقلابی، در زمينۀ مرحلهبندی هدفها برای دستيابی به استقلال و آزادی الجزاير از واقعنگری ستايشآميز برخوردار دانستهاند (اوزگان، 30؛ ميلی، 22، 27، 79). مثلاً در دوران نابرابری و تبعيض حقوقی ميان شهروندان فرانسوی و مردم الجزاير شعار برابری سر میداد (نک : به 3 مقالۀ وی در همين زمينه: طالبی، 3/ 324-330) و هنگامی كه فرانسه در 1355ق/ 1936م برابری حقوقی را پذيرفت، گامی فراتر رفت و خواهان جدايی از فرانسه و استقلال الجزاير شد. در واقع برای ابن باديس، عربيت و اسلام دو روی سكه الجزاير مستقل بود. موضعگيريهای سياسی ابن باديس در سالهای آخر زندگی، به ويژه از 1356ق به بعد ريشهای و انعطافناپذير شد. گويی در عملكرد وی تحولی بنيادی پديد آمد. ديگر از ضرورت «خطر كردن» سخن میگفت و به مبارزه مسلحانه گرايش يافت و بنا به گفتۀ يكی از شاگردانش، بر آن بود كه به محض اعلام جنگ ايتاليا به فرانسه، قيام خود را آغاز كند (نک : «هل آن اوان اليأس من فرنسا»، طالبی، 3/ 364- 365؛ ميلی، 69، 73؛ شاهين، 716). از ابن باديس آثار بسياری بر جای نمانده است، زيرا ــ همچنانكه خود گفته بود ــ تربيت مردان او را از تأليف كتاب بازداشت. وانگهی بخشی از نوشتههای او بر اثر فشارهای حكومت فرانسه از ميان رفت، و آثار به جای مانده و چاپ شدۀ او بدين قرار است: تفسير ابن باديس فی مجالس التذكير من كلام الحكيم الخبير كه تفسير آيههای پراكندۀ معدودی را در بردارد و تنها حاصل كار 25 سالۀ وی پيرامون تفسير قرآن است؛ من الهدی النبوی كه تنها قسمت بازمانده از شرح كامل وی بر موطأ مالك است؛ من رجال السلف و نساؤه؛ عقيدة التوحيد من القرآن و السنة؛ مجموعهای از مقالهها و سخنرانيهای او كه در كتاب ابنباديس، حياته و آثاره گردآوری شده است، و نيز دو كتاب احسن القصص و رسالة فی الاصول كه به چاپ نرسيده است (شاهين، 716-717). ابن باديس سرانجام در قسنطينه درگذشت، و برخی گفتهاند كه به دست عوامل حكومت فرانسه مسموم شد. در الجزاير خاطرۀ او در سالگردهای وی گرامی داشته میشود (همو، 717).
آژرون، روبر، تاريخ معاصر الجزاير، ترجمۀ منوچهر بيات مختاری، مشهد، 1365 ش؛ ابن باديس، عبدالحميد بن محمد، تفسير ابن باديس فی مجالس التذكير من كلام الحكيم الخبير، به كوشش محمد الصالح رمضان و توفيق محمد شاهين، بيروت، 1971 م؛ اوزگان، عمار، افضل الجهاد، ترجمۀ حسن حبيبی، تهران، 1357 ش؛ بسام، علی، عبدالحميد بن باديس و بناء قاعدة الثورة الجزائرية، بيروت، 1986 م؛ شـاهين، توفيق محمـد، «تعريف بالامـام عبدالحميد بن باديس» (نک : ابن باديس)؛ طالبی، عمار، ابنباديس، حياته و آثاره، بيروت، 1983 م؛ گيپ، هاميلتون، ا. ر.، الاتجاهات الحديثة فی الاسلام، ترجمۀ هاشم الحسينی، بيروت، 1966 م؛ ميلی، محمد، ابن باديس و عروبة الجزائر، بيروت، 1973 م؛ نيز:
Merad, Ali, Ibn Badis Commentateur du Coran, Paris, 1971. حسن يوسفی اشكوری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید