ابن اعرابی، ابوعبدالله
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 18 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222310/ابن-اعرابی،-ابوعبدالله
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
3
اِبْنِ اَعْرابی، ابوعبدالله محمد بن زیاد (150-231 ق/ 767- 846 م)، ادیب و شاعر سدۀ 2 و 3 ق/ 8 و 9 م، مولای بنیهاشم، اهل كوفه (طبری، 3(2)/ 1357؛ ازهری، 1/ 20؛ زبیدی، 196). برخی پدر او را بردهای از اهل سند دانستهاند (قفطی، 3/ 132؛ یاقوت، 18/ 189). قفطی به نقل از جاحظ نیز اشاره میكند كه او عرب اصیل نبوده است (3/ 133). وی در كودكی پدر خود را از دست داد و مادرش به همسری مُفَضَّلِ ضَبّی (د 170 ق/ 786 م) راوی بزرگ اشعار عرب درآمد (ابن قتیبه، 546؛ ازهری، 1/ 20). وی نزد مفضَّل نخستین مایههای شعر و لغت عربی و آیین روایت آنها را كسب كرد و به گفتۀ فَرّاء (د 207 ق/ 822 م) كه خود، او را نزد مفضّل دیده بود از رشتههای ادب، به شعر، معانی شعر، نوادر و غریب علاقۀ بیشتری نشان میداد (همانجا؛ قفطی، 3/ 132). ابن اعربی، مانند دیگر راویان و دانشمندان زمان، برای كسب علم دو منبع در اختیار داشت: یكی علمای بزرگ و دیگری اعراب بادیه. میدانیم كه وی از میان دانشمندان معاصر، علاوه بر مفضل، با كسایی (د 189 ق/ 805 م) نیز همنشینی داشت و از او نوادر و نحو آموخت (ازهری، 1/ 21؛ یاقوت، 18/ 190؛ ابن خلكان، 4/ 306). از استادان او، بجز كسایی كه بزرگترین پایهگذار مكتب نحو كوفه بود، به دو تن دیگر یعنی قاسم بن مَعْن مسعودی و ابومعاویۀ ضریر نیز اشاره كردهاند (یاقوت، 18/ 190؛ قفطی، 3/ 131؛ ابن خلكان، 4/ 306؛ صفدی، 3/ 79) كه بیگمان پیرو مكتب كوفیان بودند. ابن اعرابی از استادان مكتب بصره به شدت روی برمیتافت و با بزرگترین آنان، اصمعی و ابوعبیده دشمنی میورزید، گر چه منازعات میان پیروان دو مكتب، بیشتر سیاسی ـ اجتماعی بود تا علمی، زیرا بسیاری از بزرگان مكتب كوفه (مثلاً كسایی)، نزد استادان بصره درس خواندهاند (بلاشر، 1/ 172). ابن اعرابی نیز با واسطه از ابوزید انصاری (د 215 ق/ 830 م) استاد مكتب بصره، علم میآموخت و تصریح شده است كه وی «علم بصریان» را اخذ كرد (حلبی، 92) و روایت هیچ كس به اندازۀ روایت او به بصریان شبیه نبود (خطیب، 5/ 282؛ سمعانی، 1/ 307؛ ابن انباری، 104). در مورد منبع دوم، یعنی اعراب بادیه، وی رنجی برخود هموار نساخت و به گروههایی از اعراب بنی اسد و بنی عقیل كه در حاشیۀ كوفه جای گزیده بودند، اكتفا كرد (ازهری، 1/ 21؛ ذهبی، 10/ 688). حلبی (ص 92) نام برخی از این اعراب را نیز ذكر كرده است: صقیل، عُجْرُمة، ابوالمكارم و دیگران اما اشكال بزرگ این اعراب آن بود كه دانشمندان بصره به روایات آنان و یا به فصاحت زبانشان اعتماد نداشتند و از این رو برخی از آنان، ابن اعرابی را نیز مورد انتقاد قرار دادهاند (همانجا). در سند دیگری كه مؤید روایت بالاست از قول محمد بن فضل بن سعید بن سلم كه پدرش شاگرد ابن اعرابی بوده، چنین آمده است كه وی از حیث دانش تنك مایه بود تا اینكه جماعتی از اعراب یمامه بیامدند و او از آنان دانش بسیار اخذ كرد (زبیدی، 196). ابن اعرابی احتمالاً از جوانی به كار تدریس پرداخت و كار او اندك اندك بالا گرفت و مجلس درس پرابهتی تشكیل داد (ابوالفرج، 8/ 362). به گفتۀ منابع متأخرتر (یاقوت، 18/ 191؛ سیوطی، بغیة، 1/ 105) حقوق او هر ماه 000‘1 درهم بوده است. این مجلس سالیان دراز بر پا بود و بنا به روایتی كه گویا از ابن ندیم (ص 103) سرچشمه گرفته ــ هر چند كه آن را از قـول ثعلـب نقـل كردهانـد ــ و در تمام كتابهای دیگر تكرار شده، 100 تن در آن درس حاضر میشدند و شخصیت معروفی چون ثعلب (د 291 ق/ 904 م) بیش از 10 سال («بضع عشرة سنة»، در برخی منابع «تسع عشرة سنة» شده كه باید تصحیف نسّاخ باشد) در آن مجلس درس خواند. روایت ابن سِكِیت (د 245 ق/ 859 م) در ادب از ابن اعرابی (صص، 6، 11، 13، 14، جم ) و جمع و نقل نوادر وی به دست محمد بن حبیب (ازهری، همانجا) احتمالاً در همین مجالس بوده است. ابن اعرابی به رغم شهرتی كه كسب كرد هرگز نتوانست به دستگاه خلافت یا امیران بزرگ روزگار راه یابد. از دیگر روابط اجتماعی او نیز چندان اطلاعی به دست نیست و چند روایت موجود هم بسیار پراكنده و نامرتبطند: یك بار به دربار مأمون رفت و خلیفه آداب دانی او را ستود (خطیب، 5/ 284) و یك بار در محفل الواثق حاضر شد (قفطی، 3/ 134)، اما روابط او با دو تن دیگر از بزرگترین راویان زمان، یعنی اصمعی (د 213 ق/ 828 م) و ابو عُبَیدة مَعْمَر بن مُثَنّی (د 211 ق/ 826 م) شگفت است. اصمعی نیز به خانۀ سعید بن سلم كه پسرش فضل شاگرد ابن اعرابی بود، رفت و آمد داشت (زبیدی، همانجا) و گویی رقابت میان دو مدرِّس به كدورت انجامید (قفطی، 133-134)؛ زیرا وی در وهلۀ اول اصمعی (حلبی، 92) و سپس ابوعبیده را از دانش بیبهره میخواند (خطیب، 5/ 282). اما ابن اعرابی خود نیز از گزند انتقادهای تند در امان نماند و هر چند كه همه به تقلید از ازهری (1/ 20) وی را پارسا و راستگو خواندهاند و برخی چون ابن انباری (ص 104) وی را ثقه نیز دانستهاند، در عوض ابونصر باهلی (احمد بن حاتم، د 231 ق/ 846 م) او را كذّاب میخواند و به او نسبت «تزید» (افزودن جعلیات به روایات) میداد (حلبی، 92 -93؛ سیوطی، المزهر، 2/ 411)، و سیرافی (ص 35) اشاره میكند كه وی سخن عجاج، رجز سرای مشهور را تصحیف میكرده است. دو روایت دیگر دربارۀ او نقل شده كه گویا متناقضند: در روایت زبیدی (د 379 ق/ 989 م) آمده است كه وی به كتابهایش علاقۀ بسیار داشت و غالباً در میان آنها به خلوت مینشست (صص 196-197؛ یاقوت، 18/ 195). روایت دوم كه از خطیب بغدادی (د 463 ق/ 1071 م) آغاز شده (5/ 283؛ سمعانی، 1/ 307)، چنین است كه چون خواستند كتابهای او را پس از مرگ خریداری كنند، چیزی جز اوراقی پراكنده نیافتند. علاوه بر این، ثعلب نیز در روایتی كه از مجلس درس او نقل كرده (ابن ندیم، 75)، اشاره میكند كه طی 10 و اندی سال درس در خدمت او، هرگز كتابی به دستش ندیده است. یعنی وی نیز مانند بسیاری دیگر بر حافظه اتكاء داشته است نه كتاب. بنابراین لازم است نقش و مقام ابن اعرابی را در مسیر تاریخ جمع و تدوین ادب در مد نظر داشت تا بتوان از روایات متناقض افسانهآمیز اجتناب كرد، زیرا جمع آوری آثار كهن عرب، از اواخر سدۀ اول و آغاز سدۀ 2 ق/ 7 و 8 م به روشی شفاهی آغاز شد و تا زمان مفصل ضبی كه شاید نمایندۀ آخرین نسل از پویندگان این سنت باشد، ادامه یافت. ابن اعرابی كه نزد مفضل دانش آموخته بود، هم در روش نقل شفاهی تبحر داشت (همانجا) و هم مانند علمای هم عصر خویش (به ویژه ابوعبیده و اصمعی) به كار نگارش آثار عرب همت گماشت (نک : بلاشر، 1/ 159، 177-183) و به همین جهت است كه انبوهی كتاب به او نسبت دادهاند. برخی از این كتابها را او خود نوشته است و برخی دیگر را، به روش مفضل، دیگران از قول او نگاشتهاند. در این باب روایت ازهری (1/ 21) كه میگوید محمد بن حبیب نوادر او را در خدمت استاد گرد آورد و از قول او روایت كرد، بسیار پرمعنی است. روش كار ابن اعرابی را غالباً روش فقیهان و محدثان دانستهاند (خطیب، 5/ 282؛ سمعانی، 1/ 307؛ ابن انباری، 104). اما در صحت این سخن تردید است، و ظاهراً برخلاف آنان كه به قیاس پای بند بودند، وی ــ مانند پیروان مكتب كوفه ــ به سماع توجه داشت، زیرا مثلاً در قضیۀ تشابه میان ظ و ض، به تلفظ «فصحای عرب» استناد میكند نه قیاس لغوی (قفطی، 3/ 130)، یا در قضیۀ «بسوّار» و «بسئّار» (مرزبانی، 302)، وی هر دو صورت را مقبول میداند، زیرا هر دو وجه را به گوش شنیده است و ما میپنداریم كه شكل نخست تلفظ قریش است و شكل دوم، تلفظ تمیم. از مجموعۀ آثاری كه ابن اعرابی خود نوشته یا دیگران از «امالی» او گردآوردهاند (نک : حریری، 74؛ بغدادی، 2/ 407، كه به كتابی تحت عنوان امالی از او اشاره كردهاند) نام بیش از 15 كتاب در منابع كهن (ابن ندیم، 76؛ یاقوت، 18/ 196) مذكور است، به این قرار: النّوادر، الانواء، صفةالنخل، صفةالزرع، الخیل، النبّت و البقل، نسب الخیل، تاریخ القبائل، تفسیر الامثال، النبات، معانی الشعر، صفة الدرع، الالفاظ، نوادر الزبیریین، نوادر بنی فَقْعَس، الذباب. احتمالاً كتاب صفةالدرع، تصحیفی از صفةالزرع، و كتاب النبت و البقل، همان النبّات است و ظاهراً به همین جهت صفدی (3/ 79) و قفطی (3/ 131) و ابن خلكان (4/ 308) از ذكر آن خودداری كردهاند. نیز بعید نیست تكرارها و تحریفهای دیگری هم در فهرست بالا رخ داده باشد. مثلاً شاید كتاب الخیل و نسب الخیل یكی باشند، یا ملاحظه میكنیم كه الذباب را گاه الدیات نوشتهاند. علاوه بر این كتابها در منابع موجود، جا به جا به كتابهای دیگری نیز اشاره شده است: الفاضل فی الادب، مقطعات مراث لبعض العرب، كتاب البئر، دیوان العاشقین، كتاب المعجم (GAL, S, I/ 180) و نیز كتاب من نُسِب فی الشعر الی اُمّه (سزگین، 2(1)/ 158). از این میان، كتاب الخیل را لِوِی دولا ویدا در مجموعۀ كتب اسماء خیل العرب و فرسانهم، لیدن، 1928 م، چاپ كرده است و مقطعات مراث نیز توسط رایت انتشار یافته (GAL, S, I/ 180). كتاب نوادر او هم موجود است و سزگین در بخش «شعر» (2(1)/ 140) به آن اشاره دارد و معرفی كامل آن را به بخش لغتشناسی احاله كرده است. همچنین نسخهای از كتاب اسماء البئر و صفاتها در خدیویه موجود است كه در مجلة المقتبس، ج 6، جزءِ اول، چاپ شده است (زیدان، 2/ 146). علاوه بر این اشاره شد كه ابن اعرابی یكی از بزرگترین گردآورندگان میراث ادبی عرب بود. از این رو طبیعی است كه جمعآوری انبوهی از دیوانهای عرب به وی نسبت داده شود. در شرح احوال شاعران عرب، گردآوری آثار زیر را به نام او ثبت كردهاند كه روشن نیست به عنوان راویه، كدام را در حافظه گرد آورده و كدام را روی كاغذ برنگاشته بوده است: دیوان توبة، حسان، ابو مِحْجَن ثَقَفی، عمروبن مَعْدیكَرِب، خَنساء، أَخطل، سُراقة بن مِرداس، قُطامی، عَجّاج، فَرَزْدَق، مُغیره و برادرش صَخْر، احْوَص، محمد بن بشیر خارجی و عماره (نک : سزگین، فهارسِ ج 2). گویند ابن اعرابی احول و اعرج بود (زبیدی، 195؛ سیوطی، بغیه، 1/ 105؛ فیروزآبادی، 222). وی با نظریۀ معتزله دربارۀ خلق قرآن به شدت مخالف بود و آنان را دروغزن میخواند (یاقوت، 18/ 195-196؛ سیوطی، همانجا). در سامره وفات یافت (ابن ندیم، 75).
ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد، نزهة الالباء، به كوشش ابراهیم سامرایی، بغداد، 1959 م؛ ابن خلكان، وفیات؛ ابن سكّیت، یعقوب بن اسحاق، اصلاح المنطق، به كوشش احمد محمد شاكر و عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1368 ق/ 1949 م؛ ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1960 م؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، قاهره، 1923-1947 م؛ ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1384 ق/ 1964 م؛ بغدادی، عبدالقادر، خزانةالادب، بیروت، دارصادر (طبع افست)؛ بلاشر، رژی، تاریخ ادبیات عرب، ترجمۀ آذرتاش آذرنوش، تهران، 1363 ش؛ حریری، قاسم بن علی، درّةالغوّاص، به كوشش هاینریش توربكه، لایپزیگ، 1871 م؛ حلبی، عبدالواحد بن علی، مراتب النّحوّیین، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1375 ق/ 1955 م؛ خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، بیروت، دارالكتاب العربی؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، به كوشش شعیب الأرنؤوط و محمد نعیم العرقسوسی، بیروت، 1406 ق/ 1986 م؛ زبیدی، محمد بن حسن، طبقات النحویین و اللغوّیین، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1973 م؛ زیدان، جرجی، تاریخ آداب اللغة العربیة، به كوشش شوقی ضیف، قاهره، 1957 م؛ سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ترجمۀ محمود فهمی حجازی، ریاض، 1403 ق/ 1983 م؛ سمعانی، عبدالكریم بن محمد، الانساب، به كوشش عبدالرحمن بن یحیی المعلمی، حیدرآباد دكن، 1382 ق/ 1962 م؛ سیرافی، حسن بن عبدالله، اخبار النحویین البصریین، به كوشش فریتس كرنكو، بیروت ـ پاریس، 1936 م؛ سیوطی، بغیة الوعاة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1384 ق/ 1964 م؛ همو، المزهر، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم و دیگران، بیروت، 1406 ق/ 1986 م؛ صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، به كوشش هلموت ریتر، ویسبادن، 1381 ق/ 1961 م؛ طبری، تاریخ؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، البلغة، به كوشش محمد مصری، دمشق، 1392 ق/ 1972 م؛ قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواة، قاهره، 1374 ق/ 1955 م؛ مرزبانی (نک : یغموری در همین مآخذ)؛ یاقوت، ادبا؛ یغموری، یوسف بن احمد، نورالقبس مختصر المقتبس محمد بن عمران مرزبانی، به كوشش رودلف زلهایم، ویسبادن، 1384 ق/ 1964 م؛ نیز:
GAL, S. آذرتاش آذرنوش
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید