مردم شناسی

نمایش 251 تا 282 از 282 مورد
نتیجه جستجو برای :
  • پری | پَری‌، موجودی‌ وهمیِ ماورای‌ طبیعی‌ در اندیشه‌ و باورهای‌ مردم‌ جامعه‌های‌ كهن‌ سنتی‌ ایران‌.
  • پری خوانی | پَریْ خوانی‌، یا پری‌ داری‌، كار كسی‌ كه‌ با افسون‌ و وِرد پری‌ (ه‍ م) را فرا خواند و رام‌ و تسخیر خود كند و در بر آوردن‌ خواسته‌هایش‌ او را به‌ كار گیرد.
  • پزشکی اسلامی | پِزِشْكیِ اِسْلامی‌ (پزشكی‌ دورۀ اسلامی‌)، نظام‌ پزشكیِ نوینی‌ كه‌ تمدن‌ اسلامی‌ با بهره‌گیری‌ از سنتهای‌ پزشكی‌ یونانی‌، ایرانی‌ و هندی‌ بنیاد نهاد و پژوهشگران‌ معمولاً آن‌ را پزشكی‌ عربی‌ می‌نامند.
  • پشتون‌، قوم‌ |
  • پماک | پُماك‌، نام‌ قومی‌ مسلمان‌ و اسلاو در منطقۀ بالكان‌ كه‌ زیستگاه‌ اصلیِ آنان‌ كوهستان‌ رودوپ‌ در منطقۀ تراكیاست‌؛ در تقسیمات سیاسی‌ كنونی‌، بخشی‌ از آن‌ در خاك‌ بلغارستان‌، بخشی‌ در یونان‌ و بخشی‌ نیز در جمهوری‌ مقدونیه‌ قرار گرفته‌ است‌. جمعیتی‌ از پماكهای‌ مهاجر نیز در تركیه‌ زندگی‌ می‌كنند.
  • پنج تن |
  • پنجه | پَنْجه‌ (پنج‌ + های‌ نسبت‌)، پیكره‌ و نقش‌ دست‌ از مچ‌ تا سرپنج‌ انگشت‌ كه‌ آن‌ را از مس‌، برنج‌، ورشو، نقره‌ یا طلا می‌سازند و یا بر روی‌ كاغذ، پارچه‌ و چیزهای‌ دیگر می‌اندازند و همچون‌ نماد قدرت‌ و قداست‌ و یا طلسم‌ و تعویذِ دفع‌ شرّ و بلا به‌كار می‌برند.
  • پنجۀ مریم |
  • ارگبا | اَرْگُبا، قبایلی‌ مسلمان‌ و سامی‌ كه‌ در بخشهایی‌ از اتیوپی‌ سكنى‌ دارند. مسكن‌ اصلی‌ مردمان‌ ارگبا، ناحیۀ كوهستانی‌ اَنكُبِر در بخش‌ شمال‌ شرقی‌ استان‌ شِوا در اتیوپی‌ است‌ كه‌ روستاهایی‌ از جمله‌ اَلیواَمبا و چانو با چندین‌ هزار جمعیت‌ را در برمی‌گیرد (نك‍ : وُلفنزن‌، ۲۶۷؛ كوهن‌، ۱۴۷؛ تیتوف‌، ۱۰۰؛ لسلاو، «ح...
  • اساریر |
  • اسب دوانی |
  • استاجلو |
  • استخاره | اِسْتِخاره‌، عنوانی‌ عام‌ برای آنگونه‌ از آداب‌ دينی‌ كه‌ با انجام‌ دادن‌ آنها، شخص‌ انتخاب‌ احسن‌ را از خداوند می‌طلبد. استخاره‌ در لغت‌، طلب‌ و خواستن‌ بهترين‌ در امری است‌ (نك: ابن‌منظور، ذيل‌ خير)، اما در اصطلاح‌ دينی‌، واگذاردن‌ انتخاب‌ به‌ خداوند در كاری است‌ كه‌ انسان‌ در انجام‌ دادن‌ آن‌ درنگ‌ و تأمل‌...
  • استسقا | اِسْتِسْقا، خواستن‌ باران‌ است‌ از خداوند با آدابى‌ خاص‌، به‌ويژه‌ به‌ هنگام‌ خشكسالى‌. در لغت‌، استسقا از ريشة سقى‌ در باب‌ استفعال‌ و به‌ معنى‌ طلب‌ آب‌ است‌ (براي‌ پژوهشهاي‌ مردم‌شناسى‌ در اين‌ زمينه‌، نک‍ : هـ د، باران‌خواهى‌).
  • اسباب خانه | اَسْبابِ خانه، مجموعه‌ای از وسایل و ظروف و ابزار و اشیائی که برای برآوردن نیازهای روزانۀ اعضای خانواده در خانه فراهم آمده است. اینگونه وسایل بنابر موقعیت جغرافیایی و اقلیمی و نوع جامعه و نظام معیشتی و پایگاه و منزلت طبقاتی صاحبانشان از نظر نوع و جنس و شکل و چند و جونی تفاوتهای بسیاری دارند.
  • اسفند | اِسْفَنْد، یا اسپند، سِپَنْد، نام‌ گیاهی‌ است‌ خودرو، پایدار و همیشه‌ سبز كه‌ در كوه‌ و بیابان‌ و زمینهای‌ كویری‌ می‌روید. نام‌ این‌ گیاه‌ از كلمۀ «سْپِنْته‌» در اوستا گرفته‌ شده‌، و در زبان‌ پهلوی‌ به‌ معنی‌ «افزونیك‌»، یعنی‌ بركت‌ دهنده‌ و مقدس‌ آمده‌ است‌ (نیبرگ‌، II/ ۲۶؛ رایشلت‌، ۲۷۰ ؛ قس‌: پورداود، ۷۹-۸۰...
  • حسین کرد شبستری | حُسِیْنِ کُرْدِ شَبِسْتَری، قصه‌ای بلند در ادبیات عامه و از نوع داستانهای مذهبی ـ حماسی، از نویسنده‌ای ناشناس در اواخر دورۀ صفوی یا احتمالاً اوایل قاجار. مضمون این قصه شرح پهلوانیهای ایرانیان در برابر ازبکان در دورۀ صفوی و سلطنت شاه عباس صفوی است. محتوای داستان براساس اختلافات مذهبی میان ایرانیان و ازبکان شکل...
  • حنا | حَنـا، گَرد نرم سبز رنگی به دست آمده از برگهای گیاهی به همین نام که کاربرد طبی، صنعتی و آرایشی دارد و خیس‌کردۀ آن را برای رنگ‌کردن مو، انگشتان، کفِ دست، ناخن و دیگر جاهای بدن به کار می‌برند. این گیاه درختچه‌ای است از خانوادۀ Lythraceae و با نام علمی Lawsonia inermis. درختچۀ حنا دارای گلهایی به رنگ سفید یا صور...
  • حیدرانلو | حِیْدَرانْلو، از طایفه‌های کرد سنی شافعی‌مذهب ساکن در نقاط مرزی ایران و ترکیه، به‌ویژه در شهرستان چالدران واقع در استان آذربایجان غربی. این طایفه در دورۀ قاجار از طوایف بزرگ کرد به شمار می‌آمد (جلیل، ۲۶؛ فیلد، I/ ۸۰؛ بیات، ۴۰) و از دورۀ فتحعلی شاه قاجار (سل‍ ۱۲۱۲-۱۲۵۰ ق/ ۱۷۹۷-۱۸۳۴ م) به این سو در جنگ‌ونزاعهای...
  • حیدرلو | حِیْدَرْلو، طایفه‌ای مستقل و ترک‌زبان، ساکن در استانهای آذربایجان غربی و شرقی.
  • خالکوبی |
  • خان | خان، واژه‌ای ترکی به معنای رئیس بزرگ و خاقان، و عنوانی که به امرا و رؤسای قبایل ترک و تاتار اطلاق می‌شد. خان به صورت لقب نیز در آخر نام مردان می‌آمد و مترادف آقا، خواجه و مهتر بوده است ( لغت‌نامه ... ). کاشغری (۳/ ۱۱۷)، واژۀ خان را به معنی شاه آورده است. این کلمه در زبان عربی به معنی دکان و کاروان‌سرا ست (نک‍...
  • آشپزی |
  • آل، موجود | آل، موجودی افسانه‎ای که به باور عوام در صحراها و چشمه‎ها زندگی می‎کند و دشمن زنان تازه‌زا ست. آل را به شکلهای گوناگون وصف کرده‎اند: «زنی است که دستهای باریکِ بلند دارد، و پایش هم استخوان فقط است و گوشت هیچ ندارد، ضعیف‎البنیه است، رنگ چهره‎اش قرمز می‎باشد و بینی او از گِل» (خوانساری، کلثوم‌ننه، ۱۶۹) و یا از خم...
  • خرما* |
  • خزل | خِزِل، از ایلات لُر شیعی‌مذهب که به گویش لکی سخن می‌گویند و در شهرستانهای شیـروان ـ چرداول و مرکزیِ استـان ایلام زندگی می‌کنند.
  • خلج | خَلَج، از اقوام ترک‌تبار که از پیش از ورود اسلام به ایران تا روزگار مغول در مناطق میان تخارستان و سیستان می‌زیستند؛ از آن پس به‌تدریج کوچ کردند
  • خلعت | خِلْعَت، یا خَلعت، پارچه و جامه‌ای گران‌بها، که به صورت هديه یا قدردانی و تجلیل به کسی می‌بخشیده‌اند. اصطلاح تشریف نیز به جای خلعت، و به مفهوم آن در گذشته رواج داشته است.
  • خانواده | خانِواده، گروهی از افراد که از راه پیوند زناشویی و خونی، و نیز روابط دیگر مانند فرزندخواندگی با هم در اقامتگاهی مشترک زندگی می‌کنند و کوچک‌ترین واحد اجتماعی نهادینه‌شده در جامعه را تشکیل می‌دهند.
  • ختم* |
  • ختنه سوران* |
  • ختنه | خَتْنه، نوعی عمل جراحی بر روی آلت تناسلی که بنابر سنتهای فرهنگی و دینی رایج در میان برخی از اقوام جهان و پیروان برخی از ادیان صورت می‌گیرد و بر دو گونه است: ختنۀ مردان و ختنۀ زنان.