استاد هنرفر جستجوگر تاریخ / دکتر محمدرضا نصیری ـ قائم‌مقام انجمن آثار و مفاخر فرهنگی

1394/6/30 ۱۰:۲۱

استاد هنرفر جستجوگر تاریخ / دکتر محمدرضا نصیری ـ قائم‌مقام انجمن آثار و مفاخر فرهنگی

در بلندای قامت تاریخ و فرهنگ ایران کسی را سراغ نداریم که به اندازه استاد فقید دکتر لطف‌الله هنرفر در عرصه اصفهان‌شناسی سهمی داشته باشد. قریب نه سال از درگذشت استاد می‌گذرد و هنوز جامعه علمی ایران یاد این استاد از دست‌رفته را فراموش نکرده است؛ استادی که بی‌چشمداشت و صادقانه با جان و دل به تاریخ و فرهنگ کهن‌سرزمین ایران اسلامی خدمت کرد.

 

موجیم و وصل ما، از خود بریدن است

ساحل بهانه‌ای‌ست، رفتن رسیدن است

تا شعله در سریم، پروانه اخگریم

شمعیم و اشک ما، در خود چکیدن است

ما مرغ بی‌پریم، از فوج دیگریم

پرواز بال ما، در خون تپیدن است

پر می‌کشیم و بال، بر پرده خیال

اعجاز ذوق ما، در پر کشیدن است

(قیصر امین‌پور)

 

یاد ماندگار

در بلندای قامت تاریخ و فرهنگ ایران کسی را سراغ نداریم که به اندازه استاد فقید دکتر لطف‌الله هنرفر در عرصه اصفهان‌شناسی سهمی داشته باشد. قریب نه سال از درگذشت استاد می‌گذرد و هنوز جامعه علمی ایران یاد این استاد از دست‌رفته را فراموش نکرده است؛ استادی که بی‌چشمداشت و صادقانه با جان و دل به تاریخ و فرهنگ کهن‌سرزمین ایران اسلامی خدمت کرد.

مرحوم دکتر لطف‌الله هنرفر در سال ۱۲۹۸ش در اصفهان به دنیا آمد. در مکتبخانه امجدیه الفبا و پاره‌ای مسائل دینی و ادبی را فراگرفت، سپس در دبستان نوریه و حکیم نظامی و دبیرستان صارمیه اصفهان به تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۱۶ موفق به اخذ مدرک دیپلم دانشسرا شد. بعد از اخذ دیپلم به تهران آمد و در دانشگاه تهران، رشته تاریخ و جغرافیا را دنبال نمود و در سال ۱۳۲۰ با رتبه اول فارغ‌التحصیل شد و به مناسبت توانایی علمیی که از خود نشان داد، مدال درجه اول علمی وزارت معارف و اوقاف به وی اهدا شد.

استاد از نظر علمی فردی پرکار و صاحب‌نظر بود. همزمان با تدریس در دبیرستانهای اصفهان به تحصیل در مقطع کارشناسی‌ارشد نیز پرداخت و سپس وارد دورة دکتری شد و رساله خود را با عنوان «الواح و کتیبه‌های اسلامی در آثار و ابنیه تاریخی اصفهان و نواحی اطراف آن» (در سال ۱۳۴۱)، به راهنمایی مرحوم استاد سعید نفیسی با درجه عالی به پایان رسانید.

در همین سال بود که به دانشگاه اصفهان انتقال یافت و به تدریس تاریخ ایران پرداخت و مدتها مدیریت گروه تاریخ را بر عهده داشت و دانشجویانی تربیت کرد که امروز هر کدام از آنان از استادان صاحب‌نام تاریخ عصر ما هستند. گنجینه آثار تاریخی اصفهان که امروزه جزو منابع اصیل اصفهان‌پژوهی به شمار می‌رود، حاصل سالها تحقیق و پژوهش این استاد فرهیخته است. این کتاب جامعترین اثری است که درباره آثار و ابنیه تاریخی اصفهان تألیف شده است.

استاد در این اثر اصفهان را از وجوه مختلف و در آیینه تاریخ، از روزگار اشکانی تا عصر پهلوی، مورد بررسی قرار داده و به آثار به جا مانده، خاصه مسجد شاه اصفهان که از مهمترین بناهای تاریخی ایران در دوره صفوی به شمار می‌رود، توجه کرده، معماری و تزیینات، کتیبه‌های دو گنبد نظام‌الملک و تاج‌الملک را که از شاهکارهای فرهنگ ایرانی به شمار می‌رود، مورد بررسی قرار داده است.

استاد علاوه بر این، آثار تاریخی اصفهان از جمله مساجد و امامزاده‌ها و بقعه‌ها، مدارس، کتیبه‌ها، سنگ‌نوشته‌ها و کاشیکاری‌ها را معرفی کرده و در این زمینه آگاهی‌های ضروری را در اختیار محققان علاقه‌مند به اصفهان‌شناسی قرار داده است. مرحوم استاد نفیسی چه خوب تلاش این پژوهشگر نستوه را بیان کرده: «من می‌دانم که آقای دکتر هنرفر چه‌سان وجب به وجب فضای ساختمانهای تاریخی بی‌شمار اصفهان را پیموده است و در برابر بدنه دیواری یا کتیبه‌ای در سرما و گرما ساعتها ایستاده و رازهای نهفته در دل این گچبری‌ها و آجرها و کاشیها و سنگها را از سینه آنها بیرون کشیده است. پیداست که چنین کاری بدین دشواری و جانفرسایی تا چه اندازه نسبت به کارهای دیگری که در محیط دربسته کتابخانه‌ای به پایان می‌رسد، برتری دارد.»

مرحوم دکتر عیسی صدیق نیز در مقدمه‌ای که بر این اثر نوشته، سه مزیّت را برای این اثر ذکر کرده است:

۱ـ بیان صورت کامل از کلیه آثار تاریخی شهر زیبای اصفهان؛

۲ـ نقل متن تمام کتیبه‌های آثار تاریخی اصفهان؛

۳ـ مراجعه به کتب مهمی که از قدیم‌الایام ایرانیان و یا جهانگردان خارجی درباره اصفهان نوشته‌اند.

در یک نظر می‌توان دریافت که استاد هنرفر در این اثر سترگِ خود چگونه حق مطلب را ادا نموده است.

زنده‌یاد دکتر هنرفر علاوه بر این، دربارة، تاریخ و جغرافیا، شعرا، ادبا، عرفا و دانشمندان اصفهان نیز با ظرافت خاص قلم‌فرسایی کرده و باید اعتراف نمود که در معرفی آثار تاریخی استان اصفهان، خاصه «شهر اصفهان» به چنان توفیقی دست یافته است که محققان و پژوهشگران این حوزه همواره در مطالعات خود از این اثر بهره‌مند می‌شوند.

به زیر طاق زبرجد نوشته‌اند به زر

که جز نکویی اهل کَرَم نخواهد ماند

 

مقالات محققانه

یکی دیگر از ویژگیهای استاد این بود که تا به یقین نمی‌رسید، دست به قلم نمی‌برد. او شخصاً به بررسی مسائل مورد نظر می‌پرداخت و از این رو نوشته‌هایش قابل استناد و ارجاع است؛ اما چه شد که دوران جوانی خود را با تمام خوشی‌هایش صرف تحقیق و پژوهش نمود؟ چرا از نعمات دنیوی دل برید و به موضوعی دل بست که در جامعه کنونی برای محقق و پژوهشگر آب و نانی ندارد؟ بی‌شک جواب این چراها را در یک جمله باید جست: عشق به فرهنگ کهن سرزمین ایران اسلامی.

دکتر لطف‌الله هنرفر نیک می‌دانست که آثار به جا مانده از نیاکان، میراثی است گرانبها که نیاز به مرمت و بازسازی دارد. این مرد خستگی‌ناپذیر از سال ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۹ جهت حفظ میراث فرهنگی اصفهان با اداره باستان‌شناسی اصفهان همکاری کرد. فرسودگی میراث گرانبهای تاریخی و عدم توجه به این آثار روح لطیف وی را آزرده می‌کرد و آرزو داشت تا می‌تواند قدمی در احیای آثار تاریخی زادگاه خود بردارد. از این رو با عزمی استوار سعی کرد تا با نوشتن مقالات محققانه نظر مقامات مسئول را به احیای میراث فرهنگی جلب نماید.

حساسیت استاد درباره توجه به تعمیر و مرمت بناهای تاریخی در مکاتباتی که با مقامات مسئول نموده، کاملاً مشهود است. او در نامه‌ای که به استاندار وقت اصفهان نوشته، به این نکته ظریف اشاره کرده و نظر خود را درباره تعمیر و مرمت میدان نقش جهان چنین بیان داشته است:

«این‌جانب لازم دانست مراتب را به استحضار خاطر عالی برساند و یادآور شود که در دوران صفویه هیچ‌گاه در اطراف میدان نقش جهان کاشیکاری نشده بوده است و علت آن هم آشکار است؛ زیرا با توجه به مناظر و مرایای این میدان تاریخی و به جهت اینکه آثار عظیمی مانند مسجد شاه و شیخ لطف‌الله که شاهکارهای هنر کاشیکاری را در بر دارند تجلی کند، معماران آن عصر این نکته به‌خصوص را منظور نظر داشته‌اند که اطراف میدان کاشیکاری نشود و برای آنکه جناب آقای استاندار آگاه باشند از اینکه منظره جلوی این ایوانها به چه صورتی بوده است، عین مطلبی را که شاردن ـ جهانگرد مشهور فرانسوی ـ در سفرنامه خود درباره منظره اطراف میدان نقش جهان در عهد صفویه به رشته تحریر درآورده است، ذکر می‌کنم.

شاردن چنین می‌نویسد: «… اتاقهای طبقه زیرین هر یک عبارت است از دو دکان که یکی رو به میدان و دیگری به طرف بازار است. طبقه بالا نیز عبارت است از چهار اتاق که دو تای آن به طرف میدان و دو تا در عقب واقع است. هر یک از اتاقهای رو به میدان ایوانی دارد و جلوی آنها طارمی‌هایی کشیده شده که با آجر و گچ و به رنگ سبز و قرمز ساخته شده و بی‌اندازه به چشم زیبا می‌آید.»

بنابراین ملاحظه می‌فرمایند که طارمی‌های جلوی ایوانهای فوقانی از آجر و گچ و به رنگهای سبز و قرمز بوده است؛ لذا اگر منظور آن است که منظره دوران صفوی این ایوانها متجلی شود، خواهشمند است دستور فرمایند با استناد به کتاب شاردن همچنان که طرح در و پنجره‌های مغازه‌های اطراف میدان را نیز از آلبوم مصوّر این سیاح فرانسوی اقتباس کرده و هم‌اکنون عمل می‌کنند، در مورد تزیین دست‌اندازها و طارمی‌های ایوانها هم از شیوه اصلی آن پیروی کنند و از کاشیکاری نمای ایوانها که به هیچ وجه متناسب با این میدان تاریخی نیست، خودداری نمایند..»

دکتر لطف‌الله هنرفر برای جلوگیری از هرگونه کج‌سلیقگی‌ در امر مرمت و بازسازی و توجّه مسئولان امر، مقاله‌ای در شماره ۱۰۵ مجله هنر و مردم با نام «میدان نقش جهان» به چاپ رسانید و در آن به تفصیل تحولات میدان را، از دوران صفویه تا زمان حاضر، شرح داد و تقاضا نمود که تعمیرات نامناسب متوقف شود و به همان ترتیبی که در زمان صفویه بوده، عمل کنند. استاد مصرانه از مسئولان امر خاصه از اداره کل فرهنگ و هنر استان اصفهان درخواست نمود که به تعمیرات و بازپیرایی میدان نقش جهان توجه ویژه‌ای داشته باشند و متذکر شد که:

«مرحوم حاج میرسیدعلی جناب، مؤلف کتاب تاریخ اصفهان که دفتر اول تألیف ایشان در سال ۱۳۰۳ هجری شمسی، یعنی مقارن ۵۳ سال پیش به چاپ رسیده، در صفحه ۱۵۵ و ۱۵۶ آن کتاب با استفاده از نوشته‌های شاردن، جهانگرد فرانسوی، در مورد منظره غرفه‌های فوقانی میدان نقش جهان چنین می‌نویسد: «طبقه فوقانی شامل چهار حجره کوچک است، دو رو به میدان و دو، در عقب. اتاقهای سمت میدان هر یک ایوان کوچکی دارد که جلوی آنها شبکه‌های آجری قرار داده‌اند برای روشنی با گچ اندود شده و منقش به رنگهای قرمز و سبز مطبوع».

و مجدداً به متن ترجمه شده سفرنامه شاردن اشاره کرده و اضافه می‌کند که: «… بالا دارای چهار اتاق کوچک می‌باشد، دو به سوی میدان، دوی دیگر به طرف عقب. هر یک از اتاقهای رو به میدان دارای ایوانی است که یک طارمی آجری مشبک گچ‌اندود، تمام منقش به قرمز و سبز و بسیار خوش‌منظر دارد. بنابراین منظره و غرفه‌های فوقانی میدان نقش جهان در عصر صفویه به وضع مذکور در فوق بوده و مطلقاً کاشیکاری نداشته و اگر شاردن در تعداد حجره‌های فوقانی اشتباه کرده باشد، مسلماً در معرفی نمای غرفه‌ها به سمت میدان و دست‌اندازهای آن اشتباه نکرده است.»

و اضافه می‌کند: «اگر محدوده بازارهای فعلی اصفهان در شمال میدان نقش جهان بعد از دوران صفویه دگرگونی‌های فراوان دیده و خیلی زیاد از صورت اصلی خود خارج شده است، و اگر دفتر فنی بر دیوارهای این جانب میدان به طوری که مدعی هستند نمونه‌ای از کاشیکاری دیده‌اند، محققاً مربوط به دوره‌های بعد از عهد صفویه و به‌خصوص عصر قاجاریه است که از این دخالتهای بی‌جا و بی‌رویه در آثار تاریخی اصفهان زیاد داشته‌اند و نمونه‌های دیگری از آنها نیز هم‌اکنون در گوشه شمال شرقی میدان نقش جهان به صورت چند پشت بغل کاشیکاری از مدخل خیابان حافظ تا گوشه انتهایی شمال شرقی میدان مشاهده می‌شود که نتیجه اقدامات جاهلانه و خودسرانه بعضی از معماران حدود نیم‌قرن پیش است.

با توجه به مطالب مذکور در فوق و اعلام مجدد اینکه در دوران صفویه هیچ‌گاه دست‌اندازهای غرفه‌های فوقانی میدان نقش جهان کاشیکاری نشده بوده است، شایسته است دفتر فنی و مسئولین بازپیرایی میدان در اقدامات خودساخته‌ای که از خوشایندی محض خودشان سرچشمه می‌گیرد، تأمل و تجدید نظر کنند و به منظره این مجموعه زیبای هنری که یادگار معماران و مهندسین نابغه ایران مانند استاد علی‌اکبر اصفهانی و استاد محمدرضا اصفهانی در عصر باشکوه سلطنت شاه عباس است، لطمه وارد نسازند.»

استاد هنرفر با تلاش بی‌وقفه و مکاتبات متعدد توانست نظر مسئولان را به این امر جلب نماید و سرانجام مرحوم مصطفوی طی نامه‌ای نظر زنده‌یاد لطف‌الله هنرفر را پذیرفت و به سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران منعکس نمود و اظهار داشت که: «چون ایشان (دکتر لطف‌الله هنرفر) درباره آثار تاریخی اصفهان مطالعات عمیقی دارند، اطلاعات و تجربیات ایشان می‌تواند برای مرمت این بناها مفید باشد، خواهشمند است دستور فرمایند به هر نحو که مصلحت و تشخیص می‌فرمایند، توصیه‌های ایشان را به استحضار آقای دکتر باقر آیت‌الله‌زاده شیرازی، رئیس دفتر فنی آن سازمان، در اصفهان برسانند که موجب کمال امتنان خواهد بود.»

 

سخاوت علمی

هنرفر در قلمرو دانش در جامعه عصر خود این سخاوت علمی را داشت که با پژوهشهای علمی جوانان مستعد را به بررسی آثار تاریخی علاقه‌مند سازد و افق دیدشان را وسعت بخشد. مطالعات عمیق وی بر آثار اصفهان، تحسین‌برانگیز و تتبع و تحقیق او در تاریخ ایران خاصه عصر صفوی زبانزد بود. این خدمت استاد به فرهنگ و تاریخ ایران اسلامی ستودنی است و این روحیه پرصلابت استاد ما را به یاد این ابیات ادیب نیشابوری می‌اندازد:

همچو فرهاد بوَد کوه‌کنی پیشه ما

کوه ما سینه ما، ناخنِ ما تیشه ما

شور شیرین ز بس آراست ره جلوه‌گری

همه فرهاد تراود ز رگ و ریشه ما

بهر یک جرعه می، منت ساقی نکشیم

اشک ما باده ما، دیده ما شیشه ما

عشق شیری‌ست قوی‌پنجه و می‌گوید فاش:

هر که از جان گذرد، بگذرد از بیشه ما

حاصل تلاش و کوششهای وی چندین کتاب و بیش از ۴۰ مقاله است. از تألیفات استاد می‌توان به گنجینه آثار تاریخی اصفهان (کتاب برگزیده سال ۱۳۴۴) که ذکر آن گذشت؛ راهنمای شهر اصفهان (۱۳۴۶)، آشنایی با شهر تاریخی اصفهان (۱۳۷۲)، سیری در صنایع دستی اصفهان و اصفهان شهر تاریخ اشاره کرد.

استاد علاوه بر کتابهای مستقلی که تألیف کرده‌اند، مقالات تحقیقی بسیاری نیز در نشریات مختلف داخل و خارج چون هنر و مردم، گسترش، میراث جاویدان، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، فرهنگ اصفهان و باستان‌شناسی به چاپ رسانده‌اند که از آن جمله‌اند: «مشاغل و مناصب ارامنه جلفا در دوره صفویه و قاجاریه»، «تشکیل سلسله صفویه»، «کاخ چهل ستون»، «تاریخ بنای پل الله‌وردی‌خان»، «زاینده‌رود در گذرگاه تاریخ»، «القاب و عناوین پادشاهان ایران در کتیبه‌های تاریخی ایران» و…

 

استاد سرانجام در یک روز سرد پاییزی (نهم آذر) در سال ۱۳۸۵، بر اثر بیماری کلیه در بیمارستان الزهرای اصفهان دنیای خاکی را به خاکیان وانهاد و از خرابه دنیا به معموره عقبی خرامید و در قطعه «گلشن نام‌آوران» باغ رضوان اصفهان دفن شد؛ روحش شاد و روانش آرام باد.

 

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

 

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

 

با درگذشت دکتر لطف‌الله هنرفر جامعه علمی ایران یکی از شایسته‌ترین استادان خود را از دست داد؛ استادی که شرف و اعتبار علمی خود را با گذشت از نعمات زودگذر دنیوی حاصل کرد. فضایل اخلاقی وی به اعتراف دانشجویان و استادان ستودنی بود و همواره از وی به عنوان انسانی وارسته و وطن‌دوست یاد شده است. بدون تردید جامعه علمی هیچ‌گاه تلاشها و کوششهای استاد هنرفر را فراموش نخواهد کرد و این بیت سعدی را زمزمه خواهد کرد که:

مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر

ما همچنان در اول وصف تو مانده‌ایم

«انجمن آثار و مفاخر فرهنگی» ضمن ارج‌گذاری به ارزشهای انسانی و علمی این استاد فرهیخته امیدوار است جوانان آگاه و بیداردل در پاسداری از کرامت انسانی کوشا باشند و به فرهنگ کهنسال سرزمین ایران اسلامی به دیده احترام بنگرند:

نام نیکو گر بماند ز آدمی

بهْ کزو ماند سرای زرنگار

این همه هیچ است چون می‌بگذرد

تخت و بخت و امر و نهی و گیر و دار

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: